فرهنگ امروز/ زهرا رستگار: همایش روز جهانی فلسفه با موضوع «فلسفه و شناخت طبیعت»،عصر روز دوشنبه،27 آبان ماه با حضور غلامحسین ابراهیمی دینانی، آیت الله مصطفی محقق داماد، حجتالاسلام عبدالحسین خسروپناه، جمعی از اساتید و پژوهشگران حوزه فلسفه در محل موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد.
ضرورت پرداختن به نسبت فلسفه و شناخت طبیعت
در ابتدای جلسه دکتر عبدالحسین خسروپناه که ریاست موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران را عهده دارند، در رابطه با «ضررورت پرداختن به نسبت فلسفه و شناخت طبیعت» برای حضار سخنرانی کردند. خسروپناه ضمن اشاره به آنکه مقصود هستیشناسی و بحث از وجود به ما هو وجود است ادامه داد: اولین سوال فلسفی، چیستی طبیعت است و اینکه حقیقت طبیعت چیست؟ مقصود از طبیعت، موجود زمانی و مکانی و مادی و محسوس و مشاهده پذیر با چشم طبیعی و ابزاری است. این حقیقت به دو دسته موجود بی جان و جاندار تقسیم میشود.
وی اذعان کرد: طبیعت در دانشهای مدرن، یعنی فیزیک و شیمی و زیستشناسی، زیر اتمها تا گونهها را شامل میشود. زیر اتمها و اتمها و مولکولها، موجودات طبیعی بیجان و سلولها و بافتها و اندامها و دستگاهها و گونهها، موجودات جاندار شمرده میشوند. هر کدام از اینها وظیفهی ویژهای را به عهده دارند.
خسروپناه در ادامه سخنرانی خود گفت: دانشهای مدرن برای حیات، تعاریف مختلف فیزیولوژیکی، متابولیکی، بیوشیمیای و غیره نیز ذکر کردهاند. اما پرسش مهم فلسفی این است که آیا حیات، همین اعضا و اجزای مادی است یا حقیقتی ورای طبیعت دارد؟ آیا اجتماع تعدادی مولکول و تبدیل آنها به سلول، حیات میسازد؟
دانشیار موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در ادامه صحبتهای خود توضیح داد: فیلسوفان الهی، نفس را منشاء حیات دانستهاند. افلاطون، نفس را مبدأ و منشأ حیات و حرکت جسم معرفی کرده است و ارسطو، نفس را کمال اول برای جسم طبیعی آلی(دارای اندام) دانسته است. ابن سینا نفس را نیروی در جسم معرفی میکند که منشأ صدور کارهای میشود که یکنواخت و غیر ارادی نیستند. ملاصدرا، نفس را جوهر مجردی میداند که ذاتا از ماده مجرد و در مقام فعل به ماده تعلق دارد. پس طبیعیدان به حیات برای برخی از موجودات طبیعی، اعتراف و بدون اشاره به نفس مجرد، آن را تبیین میکند و فیلسوف الهی، نفس مجرد را مبدأ و منشاء اصلی حیات میداند و سلول و بافت و اندام و غیره را ابزار مادی برای تعلق حیات میشمارد.
استاد حوزه علمیه قم بیان کرد: از رابطه فلسفه و طبیعت در مقام نظر سخن گفتیم؛ اما فلسفه با طبیعت در مقام عمل نیز ارتباط دارد. چگونگی تعامل انسان با طبیعت که در حوزه صنعت و سلامت مطرح میشود؛ پیش از آنکه بحثی اخلاقی و حقوقی باشد؛ بحثی فلسفی است. پرسش فلسفی دیگر مربوط به تعامل انسان با طبیعت از جهت سلامت است، اگر علوم پزشکی را مجموعه مسائلی بدانیم که با روش تجربی و آزمایشگاهی به کشف بیماریهای انسان و درمان آنها بپردازد؛ توجه به مبانی فلسفی حاکم بر روششناسی علوم پزشکی، دنیای دیگری را به روی ما باز میکند. بخشی از مبانی این است که آیا موجودات جهان را باید به خیر و شر دستهبندی کرد و موجودات شر را برای حفظ انسان از بین برد یا اینکه همه موجودات خیرند؛ هرچند ممکن است گاهی شر نسبی گردد پس باید تعامل سازنده با آنها داشت. فلسفه اسلامی، شر مطلق در جهان را نمیپذیرد و نگرش خاصی به تعامل با موجودات طبیعی دارد.
فلسفه طبیعت
پس از دکتر خسروپناه دومین فردی که برای حضار سخنرانی کرد دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی بود. وی در ابتدای سخنرانی خود ابیات زیر را بیان کرد: زان مینگرم به چشم سر در صورت/زیرا که ز معنی است اثر در صورت/عالم همه صورت است و ما هم صوریم/معنی نتوان دید مگر در صورت؛
سپس به ایراد سخنرانی خود پرداخت و گفت: موضوع بحث صد در صد فلسفی است. هیچ فردی در دنیای امروز از سیطره تکنیک بیرون نیست. سوال اصلی این است که تکنیک بد است یا خوب؟ دو دیدگاه در این زمینه وجود دارد؛ یک: تکنیک ابزار بشر است و بشر این ابزار را ساخته است که بتواند کارهای خویش را آسودهتر انجام دهد. دوم: تکنیک اقتدار وجود بشر است. در حقیقت تکنیک امتداد وجود انسانی است.
این استاد فلسفه دانشگاه تهران با بیان اینکه نمیتوان از تکنولوژی انتقاد کرد، تصریح کرد: با صرف انتقاد از تکنولوژی مشکلی حل نمیشود، باید بهگونه ای با تکنولوژی کنار بیائیم. باید تکنولوژی را شناخت. با بد و بیراه و ناسزا گفتن به تکنولوژی مشکل که حل نمیشود.
دینانی تأکید کرد: باید تکنولوژی را شناخت، چون قرار است تکنولوژی ما را به جایی ببرد و نباید ما را در وسط راه معلق در بین زمین و آسمان رها کند. این معلق گذاشتن بشر خطرناک است.
این چهره ماندگار فلسفه با اشاره به اینکه دو جنگ جهانی نشان داد که تکنولوژی، تکنیک و اسلحه میتواند خطرناک باشد، ابراز کرد: دو جنگ جهانی سند محکمی برای نشان دادن مضرات تکنولوژی است. خدا نکند که جنگ جهانی سومی به وجود بیاید که قطعا به نابودی بشر منتهی میشود. این خطرات از تکنولوژی وجود دارد.
وی با بیان اینکه شما منتظر جوابی از من درباره این معضل هستید، عنوان کرد: اما کار فلسفه طرح سؤال است و باید اندیشمندان در این مورد فکر کنند و راهی را بیابند. همه اندیشمندان شرق و غرب باید بنشینند فکر کنند و راهی را بیابند.
دینانی در پایان سخنانش با بیان اینکه اخلاق بشری پیشرفت نکرده است، خاطرنشان کرد: یکی از راههایی که البته ابتدایی است به نظرم میرسد، این است که اخلاق را باید متناسب با تکنولوژی گسترش داد که البته گسترش اخلاق خیلی سخت است. چراکه نسبت به دورههایی که بشر فاقد بسیاری از تکنولوژیها بود، اخلاق با زمان حال تفاوتی نکرده است. اخلاق و رفعت بشری پیشرفت نکرده است. برای پیشرفت اخلاق همگام با پیشرفت تکنولوژی چه میتوانیم انجام دهیم. فراگیر کردن اخلاق و گسترش محبت انسانی سخت است. انسانها باید یکدیگر را دوست بدارند. این راه حل نهایی است.
الهیات محیط زیست
دکتر سید مصطفی محقق داماد استاد حقوق دانشگاه شهید بهشتی و عضو فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران؛ سویمن سخنران نشست فلسفه و شناخت طبیعت بود.
وی در ابتدای سخنرانی خود اشاره کرد: عنوانی که امروز برای این برنامه انتخاب شده است، مفهومی وسیع دارد، یعنی هر کسی از ظن خود شد یار من. چراکه کلمه طبیعی بسیار کلمهی وسیعی است. بشر امروز نگاهی کاملا اومانیستی به علوم انسانی دارد و تنها راه برون رفت از این بحران تحول مبنایی در اخلاق بشر و تحول فکری به ساختار علوم معاصر است.
استاد حقوق دانشگاه شهید بهشتی اظهار کرد: بحران زیست محیطی که بشر امروز با آن مواجه است را باید جدا از زیستشناسی و روش تجربی در حوزه علوم طبیعی و تکنولوژی مورد بررسی قرار داد. زیرا بیشک از نوع بحران فکری و اخلاقی است و زمانی که نگاه بشر به زندگی و جهانی که در آن میزید و محیطی که او را احاطه کرده است تغییر نیابد قابل حل نخواهد بود. راهحل را باید در شناخت عوامل و علل پدید آمدن این بحران پیدا کرد. نگاه اومانیستی در عصر جدید و ارتباط این مبنای فلسفی با نقش علوم و تکنولوژی جهان امروز راز اصلی این بحران است و تنها راه برون رفت از بحران، تحول مبنایی در تربیت اخلاقی بشر و تحول فکری و نیز نگاه او به ساختار علوم معاصر است.
عضو فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران در ادامه بیانات خود، اشاره کرد: ادیان الهی به خصوص ادیان ابراهیمی را متهم میکنند که ریشه این بحران در طرز فکری نهفته است که ادیان برای بشر فراهم ساخته است. میگویند ادیان الهی جهان را ساخته الهی و بشر را محور اصلی جهان و تمام آفرینش را برای او و به خاطر وی دانستهاند و از این نظر بشر صاحب اختیار مطلق شده و لذا با آزادی و اختیار مطلق به جان طبیعت و مظاهر آن افتاده و آن را تضییع، تفریط و تخریب نموده است. در حالیکه انصاف این است که بشر با دوری از خداوند و تعلیمات انبیاء الهی مبتلا به این بحران شده است و تنها نجات بازگشت به آغوش محیط الهی و آرامش یافتن در آن محیط است.
محقق داماد تصریح کرد: در قرآن مجید داستان آغاز خلقت بشر، گفتگوی خداوند با ملائکه، اعتراض آنان و پاسخ پروردگار به تفضیل بیان شده است. در حالیکه «فساد در ارض» نقطه اصلی نگرانی و دغدغه ملائکه بوده، خداوند متعال با توجه به ظرفیت بشر، از طریق معرفت و درک کرامت خویش انتظار داشته است که وی از هر گونه فسادی در زمین پرهیز کند نه آنکه مانند منابع غیر اسلامی زمین تبعیدگاه بشر است و او در اینجا رها شده و میتواند هر چه بخواهد در زمین انجام دهد.
وی در پایان سخنرانی خود گفت: پروردگار متعال در قرآن مجید بشر را امانتدار خداوند معرفی کرده و انتظار دارد که بدون هیچگونه خیانت زمینی که در شرایط صلاح کامل تحویل گرفته با عمران و آبادی فزونتر عودت دهد، نه آنکه در سایه کبر و غرور ناشی از قدرت به تباه سازی زمین و هلاک حرث و نسل دست یازد، خداوند هرگز فساد و مفسدین را دوست ندارد. نگاهی اومانیستی وجود دارد و هنگامی که انسان در مثلث خدا انسان طبیعت با هم نوع خود سازش ندارد، قطعا با طبیعت هم خشن است. روح آرامش یک روح یکسان است اگر با طبیعت صلح داشته باشیم قطعا با بشریت هم صلح خواهیم داشت. پس هنگامی که روی زمین آرام باشیم هم با دیگران خشن نیستیم و هم با طبیعت آرام خواهیم بود.
نقش اخلاق در انواع شناخت طبیعت
سخنران چهارم دکتر حسن میانداری عضو هیأت علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران بود که به نقش اخلاق در انواع شناخت طبیعت پرداخت. دکتر میانداری ضمن اشاره به آن که شش باور در زمینه شناخت طبیعت دارد، اذعان کرد: شناخت طبیعت «انواع» دارد مانند شناختهای عرفی، علمی، فلسفی، دینی و عرفانی. شناخت نه تنها در تمام آنها «ذات» واحدی ندارد، بلکه در هر یک هم «ذات» واحدی ندارد. «طبیعت» در هر یک از این شناختها با هم بیگانه نیستند بلکه داد و ستد معرفتی دارند.
عضو هیأت علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، اشاره کرد: میتوان بر اساس تأثیر علی اخلاق به معنی فضایل-رذایل اخلاقی، بر شناخت طبیعت، انواع شناخت طبیعت را به دوسته تقسیم کرد. دسته اول آنها هستند که فضایل-رذایل اخلاقی بر شناخت طبیعت اثر علی دارند، به این نحو که رذایل میتوانند تا حدی مانع شناخت شوند و فضایل میتوانند به آن کمک کنند. دسته دوم آنها هستند که فضایل-رذایل اخلاقی اثر مذکور در دسته اول را ندارند، یا اگر داشته باشند میتوان چارهای مستقل از فضایل-رذایل اخلاقی برای شناخت اندیشید یا حتی ممکن است رذایل به شناخت کمک کنند و فضایل مانع شوند.
وی در پایان ادامه داد: شناختهای عرفی، علمی و تا حدی فلسفی در دسته اول و شناختهای دینی، عرفانی و تا حدی فلسفی در دسته دوم قرار دارند.
پس از پایان بخش اول برنامه همایش روز جهانی فلسفه، که به انواع شناخت طبیعت پرداخته بود در بخش دوم همایش به فلسفه و سلامت پرداخته شده بود که خلاصه سخنرانی های برگزار شده در این بخش به شرح زیر است.
هستی شناسی پزشکی: سلامت و بیماری
دکتر احمد رضا همتی مقدم، عضو پژوهشکده فلسفه تحلیلی اولین سخنران بخش دوم همایش روز جهانی فلسفه بود. وی در ابتدای سخنرانی خود بیان کرد: مهمترین موضوع فلسفه پزشکی بحث سلامت و بیماری است که در مباحث هستیشناسی یا متافیزیکی پزشکی به آن پرداخته میشود. در گذشته پزشکان رئالیست و معتقد به طبایع چهارگانه بودند، آنها معتقد بودند که هر بیماری ساز و کار نهفتهای دارد. به مرور با انقلاب علمی قرن نوزدهم، رئالیستهای پزشکی کوشیدند موضع رئالیستی خود را با پژوهشهای آزمایشگاهی و آناتومی همراه کنند. در موضع معرفتشناختی است که در حال حاضر دیدگاه تجربهگرایی در پزشکی بر عقلگرایی غلبه کرده؛ اما با ظهور فلسفه پزشکی، سخن از ماهیت سلامت، بیماری و ناخوشی بحث اصلی این حوزه شده است.
احمد رضا همتی در ادامه اشاره کرد: دو دیدگاه در نظریه مربوط به سلامت مورد توجه است: هنجارناگرایان(non normativists) هستند که مدافعان نگاه تکاملی به سلامت و حامیان نگاه آماری به سلامت در این دسته هستند. آنان معتقدند بیماری را میتوان بدون ارجاع به ارزشها و با توجه به ارزیابی تجربی کارکردهای بدن تعریف کرد. دسته دوم هنجارگرایان(normativists) هستند، که معتقدند سلامت و بیماری مفاهیمی ذاتا مسبوق به ارزشاند و تصمیم درباره حالات بدن یا روان، مستلزم آن است که چه چیزی مطلوب یا نامطلوب، مفید یا بیفایده، خوب یا بد است.
عضو پژوهشکده فلسفه تحلیلی در پایان اذعان کرد: برخی میگویند پذیرش دیدگاه هنجارگرایان عینیت مفاهیم بیماری و سلامت را مورد سوال قرار میدهد؛ اما اگر کسی موافق این امر باشد که ارزشها قابل استدلال عینی و عقلانی هستند، آنگاه عینیت مفاهیم سلامت و بیماری مورد سوال قرار نمیگیرد. به طور کلی اگر پزشکی و پیراپزشکی از تعاریف سلامت و بیماری بدون ابهام استفاده نکنند این خطر جدی وجود دارد که درباره اهداف و غایات و انتظارات در پزشکی، مردد باشند.
تعریف سلامت و ارتباط آن با جهان بینی
دکتر مصطفی قانعی استاد علوم پزشکی بقیه الله(عج) دومین سخنران بخش دوم برنامه روز جهانی فلسفه بودند که با اشاره به آنکه در علم پزشکی هدف اصلی را تأمین سلامت برای آحاد جامعه میدانند، ادامه داد: برای سلامت تعریف سازمان بهداشت جهانی (WHO) مورد قبول مجامع عمومی میباشد. اگر فلسفه به چیستی و چرایی یک موضوع میپردازد باید پذیرفت که فلسفه در طب به «سلامت» پرداخته است، چراکه بر این اساس و با توجه به تعریف سلامت از دیدگاه سازمان بهداشت جهانی؛ سلامت جسم و روح و اجتماع مطرح است.
استاد علوم پزشکی بقیه الله(عج) بیان کرد: در دهههای اخیر با فهمی که از عوامل اجتماعی موثر بر سلامت حاصل شد و تأثیرات زیست محیطی بر سلامت انسان تعریف جدیدی از سلامت در جریان است که این تعریف بر اساس نگاه عمیقتر به پیوستگی اجزاء هستی به یکدیگر و به عبارتی جهان بینی جدید در حال تغییر است. لذا نگاههای که قبل از ورود به علم جهانبینی مبتنی بر آموزههای الهی را به انسان ارائه دهد باعث میشود انسان نگاههای نو را با آزمون و خطا بدست نیاورد و به سرعت دستیابی به حقایق علم افزوده شود.
مبانی پیداش و تکامل پزشکی
دکتر سید محمود طباطبایی استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران سومین سخنران بخش دوم همایش بود که در ابتدا اظهار کرد: تعریف دقیقی از آغاز و پایان حیات که قابل قبول دیدگاههای مختلف باشد، وجود ندارد. تعریف جامع و مانعی از سلامت و بیماری وجود ندارد. آیا برای دستیابی به تعاریف فوق باید از فلسفه کمک گرفت؟ آیا فلسفه به حل مشکل کمک میکند یا با پاسخهای مبهم مشکلات بیشتری را به وجود میآورد؟
استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران گفت: با توجه به بررسیهای تاریخی پیدایش پزشکی با ظهور آدمیزاد در روی کره خاکی تقریبا همزمان بوده و سیر تکاملی خود را نیز طی میکند. از جمله عوامل دخیل در تحول علم پزشکی، میتوان به محوریت نتیجه، وظیفه، فضیلت، بیمار، بیماری، درمان و چند عامل اساسی دیگر اشاره کرد.
داوری اردکانی: طبیعت به رحمت خدا میرود
سخنرانی اختتامیه برنامه روز جهانی فلسفه با دکتر رضا داوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران بود. ایشان در ابتدا ضمن تشکر از دکتر خسرو پناه، سخنرانی خود را اینگونه آغاز کرد: فلسفه و طبیعت بحثی متفاوت است، در این رابطه یونانیها طبیعت را مبدا نشاط میدانستند. برای آنها طبیعت زنده بود و در آن تملق و تصرف نمیکنند. در فلسفه ما نیز طبیعت مبدا اول حرکت و سکون است اما در دوره جدید طبیعت به رحمت خدا میرود و میمیرد؛ حال بحثی که در این میان مطرح میشود آن است که ارتباط من با این طبیعت چیست، آیا این طبیعت مرده ملک من میشود و در آن تصرف میکنم.
رئیس فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران اذعان کرد: بنابراین با این رویکرد علم تصرف کننده و مسخرکننده بر مبنای فلسفه سقراط، افلاطون، ابنسینا و ملاصدرا میسر نبود و آن فلسفه تناسبی با علم تصرف کننده نداشت.
فلسفهای که در دوره جدید به وجود آمد طبیعت مرده را در مقابل بشر و بشر را در مقابل آن قرار داد که این بنا را افلاطون گذاشت او در پیشآمد عالم جدید بیاثر نبوده و عالم جدید با رجوع به فلسفه افلاطون و ارسطو بنا شده است اما با این حال آن فلسفه با فلسفه جدید تفاوت دارد.
اردکانی توضیح داد: مقامی که اخلاق در جامعه یونانی داشت در جامعه جدید ندارد؛ لذا میبینیم که مدینه ارسطویی مدینه اخلاق است البته سیاست جدید اخلاق را نفی نمیکند. اما قانون خود را دارد و از اصول خود پیروی میکند. حتی میگوید اخلاق چیز خوبی است. ممکن است در زندگی خصوصی اخلاقی باشیم اما مصیبت این است که در عالم جدید شخص در خانه اخلاقی است اما بیرون از خانه نوع دیگری است و روابط متجددی دارد و همهچیز به نظرش مباح میرسد. ما طبیعت را منبع نیرو میدانیم که باید آن را استخراج کنیم. لذا با عالم ارتباط برقرار میکنیم و عالم تکنولوژی از این طریق به وجود میآید. در جهان توسعه یافته بشر طبیعت را مهار و استخدام میکند اما در آنجا هماهنگی وجود دارد. مثلا وقتی شما وارد شهر آسمان خراشها میشوید احساس اضطراب نمیکنید و ماشینها زوج و فرد نیستند. چگونه میشود که در تهران تنها یک روز هوای سالم داشته باشیم؟ این مسائل باید حل شود. چراکه این موارد مسئله سیاست هستند و مسئله سیاست مسئله علم انسانی نیست.
رضا داوری تاکید کرد: ما به تبع از غرب طبیعت را مرده میدانیم و در استخدام طبیعت مقلد و ناتوان هستیم، ضمن آنکه در این راستا باید به این نکته توجه کنیم که هماهنگی در کار تکنولوژی ما وجود ندارد چون سازنده تکنولوژی نیستیم هنگامی هم که ناهماهنگی وجود داشته باشد آثار مطلوب به دست نمیآید. اقتصاد، صنعت و تکنولوژی ما بیسامان است چون ما قطعاتی را از جای دیگر گرفتهایم که در آنجا نظم ارگانیک وجود داشته و حال نمیدانیم باید این قطعات را کجا قرار دهیم و با این تلقی همه چیز ناهماهنگ است هیچ کس هم مقصر نیست نه حکومت، نه دانشمند نه صنعت. ما چیزهای پراکندهای را از غرب گرفتهایم که اینها با هم ارتباط ندارند پس نتیجه نمیگیریم.
رئیس فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران در ادمه بیانات خود گفت: ما باید تکلیف خود را با این عالم مشخص کنیم؛ آیا ما تمام تکنولوژی را میخواهیم؟ اگر اینگونه است قاعدهای دارد که باید آن را رعایت کنیم نمیشود ما تکنولوژی را با فکر خودمان بخواهیم عالم جدید قانونی دارد که از آن پیروی میکند درست است که دچار ضعف شده است اما کسی خیال نکند که این عالم فردا میمیرد حال اگر این تجدد بمیرد چه میشود ما باید فکر کنیم که اگر این اتفاق بیفتد سپس چه چیزی جانشین آن میشود.
داوری اردکانی در پایان خاطرنشان کرد: ما میتوانیم بگوییم از موضع خود درباره جهان و آینده آن فکر میکنیم که این فکر کردن هم موهبت خداست اما آینده خوب نیاز به برنامهریزی دارد؛ البته آنچه در غرب تحقق پیدا کرده چندان هم مطلوب نیست و من هنوز منتقد غرب هستم. نمیتوانیم با این فرایض در طبیعت تجدید نظر کنیم. تلقی ما از طبیعت به عنوان چیزی مرده وجود دارد و این تلقی اقتضاء یک شیوه زندگی مخصوص خود را دارد. اگر میخواهید محیط زیست از سلامت نسبی برخوردار شود باید هماهنگی به وجود بیاید که کار مشکلی است و با بخشنامه نمیتوان آن را ایجاد کرد.
رونمایی مجموعه فلسفه سیاسی اسلامی
در پایان برنامه با حضور دکتر داوری از کتاب فلسفه سیاسی اسلامی دکتر خسروپناه رونمایی شد. دکتر علیخانی در معرفی کتاب توضیح دادند: این کتاب طرحی که در موسسه حکمت انجام شده است یکی از شاخه ها فلسفه سیاست است که هدف اصلی آن عمق بخشی به سیاست است و پایه و اساس و بنیان درست کردن برای سیات است. کارایی و کارآمدی علم سیاست را افزایش میدهد. فلسفه باید تصمیم بگیرد وارد سایر علوم شود و تأثیرگذار هم باشد. سوال این است که آیا امروز در عرصه فلسفه این توان و قابلیت را داریم که بپردازیم به فلسفهها، به طور قوی و موثر، و نظریهای ارائه دهیم. آیا متخصصی داریم که در حوزه آیتی یا سلامت، یا نانو و...، متخصص باشد و فلسفه را هم خوب بداند. فلسفه سیاسی اسلامی از متن تمدن اسلامی ایجاد شده است و امید داریم که در این مسیر به آن دست یابیم.
علیخانی ادامه داد: طرح فلسفه سیاسی در این مسیر در جهت تاثیرگذاری فلسفه در سیاست، در جهت کاربردی کردن فلسفه، در عرصههای عملی و در جهت پیوند بین بنیانهای نظری و عملی حوزه سیاست شده است و اینها اهدافی بوده که پیگیری کردیم و در جهت میراث تمدنی ایرانی و اسلامی سه رویکرد داشتیم. این طرح متمرکز بر رویکرد اسلامی سیاسی یا سیاسی اسلامی است. رویکرد اول: در گذشته چه دغدغههایی داشتیم و با چه مسئلههایی روبرو بودیم و رویکرد دوم در پاسخ به این دغدغهها چه اندیشهها و پاسخهایی را ارائه کردیم. رویکرد سوم: تا چه حد این داراییهای علمی و داشتهها میتواند امروز به حل مسائل ما کمک کند و چگونه باید آنها را به کار ببریم. این طرح مفهوم محور بوده است که همه از متون استخراج شده است. هر مفهوم به صورت یک طرح کوچک مستقل مطرح شده است. ۷۵ فیلسوف و متفکر هم برای این طرح انتخاب شده است.