فرهنگ امروز: رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی اینروزها زیاد مصاحبه میکند. حتی نامه سرگشاده هم مینویسد. پس از مصاحبه دکتر آیتاللهی با شماره آخر خردنامه، اکنون او به مصاحبه با هفته نامه مثلث پرداخت. بلافاصله پس از گفتگوی صدرالدین شریعتی با روزنامه کیهان، دست به قلم برد و نامه به اصطلاح سرگشادهای را در پاسخ به او نگاشت.
جعفر توفیقی؛ فهمیدهترین وزرا!
آیتاللهی در مصاحبه اخیر خود در کنار انتقاد از صدرالدین شریعتی، رئیس دانشگاه علامه طباطبایی، به بیان کارآمدی سرپرست کنونی وزارت علوم نیز پرداخت. توصیفاتی که جای تامل و توجه دارد. او در مصاحبه اخیر خود با هفته نامه مثلث، اگرچه استفاده دکتر توفیقی از ابزارهای سیاسی را گوش زد میکند، اما یادآور میشود که «آقای توفیقی فهمیدهترین وزرا در چند سال اخیر نسبت به آموزش عالی است. او آموزش عالی را برای آموزش عالی میخواهد و نه برای مسائل سیاسی.» از نظر او «آقای توفیقی اگر بتواند تمام این نگرش سیاسی را بگذارد کنار و بتواند همانگونه که عاقلانه، یعنی مثل یک برنامهریز استراتژیک که میتواند استراتژی آموزشعالی کشور را تعیین کند، در این حد باشد، بسیار فرد موفقی هستند.» اظهاراتی اینچنین از سوی فردی به ظاهر منتسب به یک جناح سیاسی در تمجید فردی از جناح سیاسی مقابل احتمالا تنها در برهه زمانی پایان عمر یک دولت و آغاز یک دوره دیگر و تغییر وزیر اتفاق میافتد. سوال اینجاست که آیا جناب آیتالهی در در زمان انتصاب به ریاست پژوهشگاه علوم انسانی هم این نظرات را داشت؟ اگر وی قایل به کژفهمی وزرای وقت وزارت علوم (زاهدی و کامران دانشجو) بود چرا همان موقع این اظهارات را بر زبان نیاورد؟ یا اگر بالعکس، او در آن زمان نظری خلاف این داشت ، این چرخش 180 درجهای، ذهن را به کدام سمت سوق میدهد؟
دانشگاه علامه؛ دانشگاهی از بین رفته
انتقادات رئیس پژوهشگاه از رئیس پیشین دانشگاه علامه طباطبایی بسیار شدید است. به نظر میآید این اولین بار باشد که رئیس پژوهشگاه علوم انسانی به انتقاد از صدرالدین شریعتی پرداخته است. این در حالی است که خود آیت اللهی تا پیش از پذیرفتن سکانداری پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی خود عضو هیات علمی گروه فلسفه دانشگاه علامه بوده است و جالب اینکه خود وی در زمان همین رئیس فاقد صلاحیت دوران پرکار تدریس در گروه فلسفه دانشگاه علامه را در مقطع تحصیلات تکمیلی سپری کرده است بدون آنکه کوچکترین اعتراضی را نسبت به سوء مدیریتهایی که اینک دم از آن میزند، به زبان آورد. دانشگاهی که امروز او آن را «از بین رفته» توصیف می کند: «سه سال دیگر طول میکشد تا دانشگاه علامه بازسازی شود و برسد به صفر!. دانشگاه علامه اصلا از بین رفته است. خیلی از اساتید دانشگاه میخواهند با این وضعیت موجود خود را بازنشسته کنند.» در این جا بحث از خوب یا بد بودن شخصیت یا عملکرد صدرالدین شریعتی در میان نیست. بحث بر سر آن است که جناب آیتالهی اینک بانگ وامصیبتا سرمیدهند؟ چه گونه اعتراض به عملکرد ریاست دانشگاه علامه پس از این همه سال سکوت وبعد از انتخابات ریاست جمهوری و با مقادیر زیادی تمجید و تعریف از سرپرست وزارت علوم صورت میگیرد؟ این اقدامات چه هدفی رو به ذهن متبادر میکند؟
گفتار و رفتار دوگانه
از نظر آیت اللهی اغلب مخالفین شریعتی «پاکترین، انقلابی ترین و متدین ترین و فرهیخته ترین اعضای هیات علمی دانشگاه هستند.» دکتر آیت اللهی در حالی سخن به جبهه بندی میان اساتید پاک دانشگاه و صدرالدین شریعتی میپردازد که نوع مواجه او با اساتید پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بسیار بحث انگیز بود. جنجال آفرینی و حاشیه سازی نوع اقدامات وی بر سر مسئله واگذاری پروژه پورتال علوم انسانی به بعضی افراد خاص نظیر ع. ک و دوست نزدیکش ف.ص که بارها به دلایل مختلف تحت تعقیب و بازداشت قرار گرفته است، نحوه قرائت او از علوم انسانی اسلامی و زاویهبندی جدی وی با گفتمان رهبر معظم انقلاب در این خصوص و مسایلی از این دست که منجر به صفبندی با برخی از اعضای متعهد هیات علمی پژوهشگاه گردید، کارنامه شخص رئیس پژوهشگاه علوم انسانی را مبرا از اتهاماتی که خود او به صدرالدین شریعتی میزند نشان نمیدهد. تنها با این تفاوت که صدرالدین شریعتی اساتیدی را اخراج یا بازنشسته کرد که یا بنا به ادعای خود او دارای مشکل اخلاقی بودند و یا اینکه کلاسهای درس را مبدل به محل تئوریزه کردن ادبیات مقابله با گفتمان انقلاب و اسلام کرده بودند. اما آیتالهی افرادی را تبعید و یا اخراج کرد که در پی اقدامات ضد ارزشی او همانطور که در بالا ذکر شد با وی دچار زاویه شده بودند.
برخورد آیتالهی با مسئولین و اعضای هیات علمی پژوهشگاه رفتاری خارج از مدارا را از وی نشان داد. کنار گذاشتن دکتر رامین خانبگی، دکتر مظفر نامدار ( دبير شوراي بررسي متون و كتب علوم انسانی) و این اواخر دکتر داود مهدویزادگان از پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در دوره ایشان رخ داد. سه تن از مخالفانان او در پژوهشگاه علوم انسانی. اساتیدی که جملگی از استادان متدین و پایبند به آرمان های نظام و انقلاب بودهاند.
از خطبههای بیمحتوا تا دروغ به اساتید دانشگاه
جملات آخرین نامه سرگشاده او در پاسخ به مصاحبه شریعتی با روزنامه کیهان بسیار شدید الحن است: « تمامی اظهارات ایشان همانند سابقه منبری شان ایراد خطابه های بی محتوا است. تنها هنر ایشان آن است که به دروغ تمامی دانشگاهیان را افرادی سکولار، غرب زده و خطرناک جلوه دهند تا بتوانند خود را قهرمان مبارزه با غربزدگی و بیدینی جلوه دهند...»
عبارات آیتالهی آنچنان تند و آکنده از عبارت های بغض آمیز است که خواننده تصور میکند اگر او این همه با شریعتی مسئله و مشکل داشته چگونه توانسته تا به امروز توانسته خود را نگه دارد و اکنون زبان به سخن بگشاید.
آیا او به این استنتاجات اخیرا رسیده است که این موعد را برای بیان اظهارات خود علیه شریعتی انتخاب نموده است. یا اینکه از قبل به این نظرات رسیده بود و برای حفظ موقعیت تقیه میکرد! به هر حال نوع، نحوه و زمان سخنان آیتالهی نشان میدهد که وی بیش از آنکه در پی ذم شریعتی باشد بیشتر برای خوشامد سرپرست وزارت علوم و جریان سیاسی حاکم سخن میگوید.
نظرات مخاطبان 2 6
۱۳۹۲-۰۶-۲۱ ۱۶:۲۳برخی از اعضای هیات علمی پژوهشگاه 3 7
۱۳۹۲-۰۶-۲۱ ۱۸:۰۴از کارمندان پژوهشگاه 5 7
۱۳۹۲-۰۶-۲۹ ۱۳:۱۶ناظر 8 4
۱۳۹۲-۰۷-۳۰ ۱۴:۰۳ 2 5
۱۳۹۲-۰۹-۱۶ ۱۵:۰۲ناظر ناظر 2 4
۱۳۹۲-۰۹-۱۶ ۱۶:۰۵ 2 3