فرهنگ امروز: «داستان بریده بریده» حاصل تلاش سه ساله حجتالسلام و المسلمین علیرضا نظریخرم است که توسط نشر کتابستان معرفت به چاپ رسیده است. مقتلی مستندگونه که با زبان محاوره قلم زده شده و اطلاعاتی دقیق و به دور از خیالپردازی به خواننده ارائه کرده است. در حقیقت نویسنده در این اثر با مراجعه به منابع متقن موجود تا قرن هشتم که کمترین تحریف را داشته به تعریف زوایای پنهان و آشکار تاریخ پرداخته است. ایشان با زبانی خارج از عرف تاریخی وقایع مرگ معاویه در دمشق تا جنایت حَرّه در مدینه را روایت کرده و بهطور مفصل به وقایع جانسوز عاشورا و دوران اسارت آلالله اشاره میکند و خواننده را با اوضاع و احوال شهرهای مهم جهان اسلام و شخصیتهای موثر در زمانه امام حسین (ع) آگاه میکند. نویسنده حتی در این اثر به متن وقایع تاریخی پایبند و به نوع و تعداد واژگان تاریخی متعهد بوده است. در ادامه گفتوگویی با نویسنده این اثر داشتیم که مشروح آن را میخوانید:
آیا کتاب «داستان بریده بریده» اولین اثر شما در حوزه ادبیات داستانی است؟
بله. بنده در پژوهشگاه دارالحدیث و پژوهشگاه کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی در قم برای کتابهای زیادی با دوستان همکاری مشترک داشتم. اما در خصوص کتابی در زمینه ادبیات داستانی خیر و این اولین کار بنده در این حوزه است.
چطور شد که بهعنوان اولین کار سراغ این موضوع رفتید؟
این به سابقه کاری بنده برمیگردد. بنده در پژوهشگاه آیتالله مرعشی نجفی دانشنامهای از زندگینامه امام حسین (ع) در دوازه جلد همکاری مشترک داشتم که به پایان رسید. تجربهای که در جمعآوری مطالبی پیرامون زندگینامه امام حسین (ع) داشتم، بنده را به این فکر انداخت که آیا میشود که مطالب نفیس و کمتر دیده شده و بعضاً دیده نشده کتابهای کهن (از قرن اول هجری تا قرن هشتم) را تبدیل به اثری کرد که مخاطب عام که دوستدار اهلبیت هستند آن را استفاده کنند؟ با بررسیها صورت گرفته متوجه امکان چنین کاری شدم. پس شروع کرده و حدود سه سال پژوهشهای خودم را جمعآوری و تدوین کردم که حاصل کار کتاب «داستان بریده بریده» شد.
میدانیم که بین عنوان و محتوای یک اثر ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. و «داستان بریده بریده» اسم اثر شما است. این اسم چگونه خلق شد؟
اسم پیشنهاد یکی از دوستان بود. و وجه تسمه آن بدین صورت است که؛ این اثر دارای 238 داستان است که هرکدام از دیگری مستقل است. در حقیقت هر داستان مثل قطعات جورچین در کنار هم قرار گرفته است. و وقتی شما از ابتدا شروع به خواندن کتاب میکنید متوجه نمیشوید که این قطعات مستقلاً از کتب مختلف جمعآوری شدهاند و به شکل یک داستان منسجم درآمدند. وجه تسمیه دیگر این است که ما همیشه شنیدهایم که پیکر شهدای کربلا ارباً اربا «بریده بریده» شده است. اسم اثر به یک معنا از آن حادثه اقتباس شده است.
روش کار شما در نوشتن به چه صورت است؟
کار بنده به صورت چند مرحلهای بود. اولین مرحله اینکه گزارههای تاریخی و منابع کهن معتبر را پیدا کردم. در مرحله دوم، متن منابع را ترجمه کردم. بعد متون را برحسب موضوع داستانی و ترتیب وقایع کنار هم قرار قرار دادم. مرحله بعد یک نوشتار عادی از کتاب را آماده کرده و بعد نوشتار عادی را تبدیل به نوشتار محاورهای کردم. از آنجایی که بنده طلبه هستم و توانایی ترجمه متون عربی را دارم، ترجمه بخش منابع عربی داستان برعهده خودم بوده است.
چرا زبان محاوره را برای کتاب انتخاب کردید؟ زبانی خارج از عرف کتب تاریخی.
متأسفانه ما در روزگای به سر میبریم که میل و رغبت به مطالعه کتاب کم شده است. کتابی که بنده نوشتم یک اثر تاریخی - اسلامی است. برای اینکه بتوانم جذابیتی برای خوانش کتاب از طرف مخاطب ایجاد کنم اثر را به زبان محاوره نوشتم. با توجه به اینکه حجم کتاب بالاست، هدف بنده ایجاد رغبت در خواننده جهت خواندن کتاب و بالا بردن سرعت او برای خوانش بوده است. و از طرف دیگر درصدد این بودم و تعمد داشتم که گستره مخاطب کتاب وسیع شود و برای قشر خاصی نباشد. به طوری که بعدها شنیدم و گاهی شاهد بودم که از دانشآموزش 10 ساله گرفته تا رئیس یکی از دانشگدههای قم کتاب را خواندند و بحمدلله جذب اثر شدند.
قبل از اینکه تصمیم به نگارش کتاب بگیرم، به کتابخانهها و کتابفروشیهای قم مراجعه میکردم و کتابی را درخواست میکردم که تمام ماجرای واقعه کربلا را با زبان ساده بیان کرده باشد. کتابهای تاریخی تعددی از نویسندگان و پژوهشگران مثل آقای مهدی پیشوایی، آقای رسول جعفریان یا مرحوم جعفر شهیدی را به بنده معرفی کردند، اما من کتاب تاریخی نمیخواستم. اثری داستانی میخواستم که یک خواننده با سواد متوسط یا پایین هم بتواند آن را بخواند. چنین کتابی پیدا نکردم و همین انگیزهای شد تا من اثری به زبان محاوره درباره واقعه کربلا بنویسم.
نکته دیگر اینکه طبق آمار انجام شده، امروزه برای نگارش یک کتب تاریخی و مذهبی از حدود 400-500 واژه استفاده میشود، این در حالی است که در کتاب شاهنامه فردوسی بهعنوان یک سند ادبی و تاریخی حدود 8 هزار واژه به کار رفته است و این تفاوت معنادار بین کتب امروزی و قدیمی نشان دهنده این است که متأسفانه امروزه کتبهای ما از نظر دایره واژگانی در سطح پایینی قرار دارد. یکی از دلایل جذب خواننده به کتاب واژگان متنوع آن است. وقتی «داستان بریده بریده» را مطالعه میکنید ممکن است با واژگانی برخود کنید که در کتب مذهبی خیلی مرسوم نیست. بنده مدتی روی تعداد واژگان کتاب کار کرده و سعی کردم این تنوع واژگانی را با توجه به تعداد شخصیتهای داستان رعایت کنم. مثلاً واژه (فریاد زدن) را به تناسب هر شخصیت در داستان متفاوت آوردم. برای شخصیت امام حسین (ع) کلمه (نهیب زدن) را آوردم و برای شخصیت شمر بن ذی الجوشن (صدایش را روی سر انداخت) آوردم.
و نکته پایانی اینکه خوانندگان اثر به این امر اشاره داشتند که در حین خواندن اثر گاهی بلند بلند گریه میکردند و گاهی بلند بلند میخندیدند و من دقیقا به دنبال همین نکته بودم که اثری خلق کنم که گاهی خواننده را بخنداند و گاهی بگریاند. ناگفته نماند که در فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی این سبک از نگارش وجود دارد و مورد تأیید است. البته ممکن است که مخاطب خاص خودش را داشته باشد.
در نگارش کتاب تا چه حد به واقعی بودن شخصیتها و وقایع داستان پایبند بودید؟ در حقیقت مرز بین تخیل و واقعیت در اثر شما تا کجاست؟
بدون مبالغه خدمتتان عرض کنم که در این اثر حتی یک پاراگراف تخیل وجود ندارد. به شدت تلاش داشتم که حقیقت تاریخ را بیان کنم. یکی از دوستان در پژوهشگاه دارالحدیث، حجت السلام و المسلمین دکتر محسن عطاءالله قبول زحمت کردند و به مدت 8 ماه منابع اثر بنده را بازخوانی و راستیآزمایی کردند و به بنده این اطمینان را دادند که شما بالای 95 درصد به متن تاریخ وفادار بودید. و 5 درصد باقی مانده مربوط به جنبه داستانی و تصویرگری اثر است. البته از بعد تصویری هم بنده سعی داشتم تصویرگری اثر هم براساس تاریخ باشد و به تصویرگری راوی حدیث و تاریخ هم متعهد باشم. نه اینکه از روی تخیل و خارج از متن تصویرگری کنم.
اثر شما از زمانه مرگ معاویه در دمشق شروع و به جنایت حَرّه در مدینه ختم میشود. خودتان بهعنوان نویسنده اثر بیشتر تحتتأثیر کدام واقعه یا شخصیت قرار گرفتید؟
برای من تأثیرگذارترین واقعه ورود اسرا به شهر دمشق بود. این واقعه شگفتآور است. وقتی از حضرت امام زینالعابدین پرسیدند که کدام واقعه کربلا برای شما سختتر بود ایشان فرمودند: «شام، شام، شام». در حقیقت اهانتها و مصیبتهای وارده بر اهلبیت در دمشق خیلی دردناک است. اگرچه که بعد از مدتی ورق برمیگردد و فضا در خدمت اهلبیت قرار میگیرد.
آیا در زمان نوشتن اثر، شاهد عنایات یا توجهاتی از جانب حضرات معصوم (ع) بودید؟
گاه به خودم مراجعه میکرد و میدیدم که نوشتن یک صفحه از این اثر برایم سخت است. بعدها با خودم فکر کردم که چطوری توانستم یک کتاب 540 صفحهای نوشتم. و این نبود مگر به لطف و عنایت سیدالشهدا. چرا که 3 سالی که بنده مشغول نوشتن کتاب بودم، هر 3 سال را اربعین به زیارت سیدالشهدا مشرف شدم. در بینالحرمین مینشستم و به زبان عامیانه و ساده از آقا امام حسین (ع) میخواستم که عنایتی به بنده داشته باشند تا بتوانم این کتاب را بنویسم.
کار تاریخی نوشتن خیلی سخت است. بهعنوان مثال شما دارید حضور امام حسین (ع) در مکه را نقل میکنید. ایشان حضرت مسلم را به کوفه فرستادند. شما الان دارید واقعه مکه را نقل میکنید باید حواستان باشد که خواننده متوجه باشد که آیا نامه رسید به کوفه؟ کی رسید؟ بعد باید پرش بزنید و حوادث کوفه را بیان کنید. نامهای از مسلم به امام (ع) نوشته شد. این نامه در کدام منزل به امام حسین (ع) رسید؟ باید به زمان وقایع، فضاسازی و باورمندی وقایع و نوع تعریف آنها دقت داشته باشیم تا خواننده بتواند با متن ارتباط قرار کند.
در خصوص منابع مورد استفاده کتاب توضیح دهید.
امروزه برای هر پژوهشی درباره تاریخ عاشورا 4 دسته منبع وجود دارد: منابع قابل استناد، منابع غیرقابل استناد، منابع متأخر و معاصر و منابع مفقود و گم شده. مقصود از منابع قابل استناد آن دسته منابعی هستند که علاوه بر هویت تاریخی، نویسندگانی از علمای دانشمند و سرشناس دارند. هرچند که دیده نقد خود را بر یکایک آنها باز میداریم. خوشبختانه منابع متعددی از 5 قرن نخست به دست ما رسیده که به گزارش عاشورا پرداختند. حال این منابع گاه کتبی هستند که فقط نهضت عاشورا را گزارش کردند و گاهی منابعی هستند که در بخشها و فصلهای خاصی به امام حسین (ع) و وقایع عاشورا پرداختند. البته این منابع از اعتبار یکسانی برخوردار نیستند اما همه آنها قابلیت ارجاع و استناد را دارند و به وسیله پژوهشهای تاریخی روشمند قابل بررسی و پذیرش هستند.
در خصوص منابع غیرقابل استناد هم عرض کنم که منابع بی سند و بدون پشتوانه تاریخی هستند که اخبار گزارش شده در آنها را تنها به شرط یافتن مؤیدهای تاریخی در دیگر آثار میتوان پذیرفت. دسته دیگرمنابع متأخر و معاصر هستند که بعد از قرن 9 و 10 نوشته شده که اعتبار آنها تابع منابع مورد استفاده آنها است و دست آخر منابع مفقود هستند. منابعی که فهرستنگارها و علمای علم رجال از یک مؤلفینی یاد میکنند که کتابهایی در مورد وقایع کربلا نوشتند که متأسفانه آن کتب به دست ما نرسیده است. البته گاهی گزارش این کتابها در کتب بعدی آمده است که میتوانیم از آن گزارشها استفاده کنیم. مثلاَ در رابطه با روضه حضرت رقیه (س) در کتاب «کامل بهائی» نوشته عمادالدین طبری، گزارشی از کتاب «هاویه» آمده است. کتاب «هاویه» در طول تاریخ گم شده اما چون به علم نویسنده کتاب «کامل بهائی» در فقه و اصول و تاریخ اعتماد داریم به نقل ایشان از کتاب «هاویه» اعتماد میکنیم.
برای نگارش کتاب «داستان بریده بریده» بالای 95 درصد به منابع قابل استناد مراجعه کردم و مطالب را بر آن اساس نوشتم. با توجه به توضیحات بالا در خصوص منابع مفقود، گاه و در موارد خاصی، به منابع مفقود مراجعه کردم. اما از منابع متأخر و معاصر و منابع غیرقابل استناد، استفاده نکردم.
آیا در حال حاضر اثری در حوزه ادبیات داستانی در دست نگارش دارید؟
بله. بنده اثری در خصوص زندگی حضرت فاطمه (س) نوشتم که هم از لحاظ محتوا و هم سبک نگارش شبیه کتاب «داستان بریده بریده» است. کتاب در حال حاضر در مراحل پایانی است و انشاالله به زودی توسط نشر کتابستان روانه بازار خواهد شد.
نظر شما