فرهنگ امروز: امیرعبدالرضا سپنجی استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی درباره حرکت مدنی که در فضای آموزش عالی در حال اتفاق افتادن است و آغازگر این گام از سوی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی توسط مدیریت جدید این مرکز شروع شده است، برای فرهنگ امروز نوشت؛
در این نوشتار، سعی خواهم کرد که مروری کوتاه بر روند شکل گیری و انجام انتخابات روسای پژوهشکده ها در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی داشته باشم. این گزارش گونه را از این جهت نگاشته و عرضه داشته ام که در روند شکل گیری این حرکت مدنی و آکادمیک حضور داشتم و اطلاع سایر همکاران در دانشگاه ها و پژوهشگاه های کشور را از این تجربه موفق، مفید می دانم.
ابتدا برای آنکه خوانندگان گرامی با فضای موضوع آشنا شوند، خلاصه ای از روند شکل گیری این حرکت و ساختار سازمانی پژوهشگاه را توضیح خواهم داد. پژوهشگاه علوم انسانی اگرچه سابقه تاسیس اش به پیش از انقلاب اسلامی باز می گردد، اما تقریبا از حدود سال 1380 با این نام و ساختار تشکیلاتی مرکب از تعدادی پژوهشکده به فعالیت های خود، محتوا و شکل تازه ای بخشید. این روند با تمام فراز و فرودها و ضعف و قوت هایش، تا اردیبهشت ماه سال 1392 که ساختار سازمانی جدید پژوهشگاه از جانب وزارت علوم ابلاغ شد، ادامه یافت. در ساختار جدید، هفت پژوهشکده درون پژوهشگاه تعریف و برای هر پژوهشکده نیز رییس، تعدادی گروه پژوهشی، اعضای هیات علمی و کارشناس پیش بینی شده است.
در ماه های پایانی دولت دهم و ریاست قبلی پژوهشگاه، با توجه به ابلاغ ساختار جدید، رییس قبلی پژوهشگاه احکام ریاست این پژوهشکده ها را بصورت کاملا انتصابی صادر نمود. ضمن آن که در برخی موارد، سابقه تحصیلی، شغلی و حتی ردیف استخدامی برخی از روسای پژوهشکده ها هیچگونه همخوانی با پژوهشکده ای که ریاستش را بر عهده گرفته بودند، نداشت.
در این چند ماهی که ذکرش رفت و در آستانه انتصاب رییس جدید پژوهشگاه (جناب آقای دکتر آیینه وند)، گروهی از اعضای هیات علمی پژوهشگاه با محوریت اعضای جوان تر، با همفکری یکدیگر نسبت به تدوین مجموعه مطالبات اعضای هیات علمی همت گماشتند تا با تقویت نقاط قوت، ضعف های احتمالی موجود در اداره پژوهشگاه، به عنوان یک نهاد علمی و پژوهشی، مرتفع شود.
اصلی ترین مطالبه این جمع که بعدا با تایید و امضای اکثریت اعضای هیات علمی به رییس جدید پژوهشگاه تقدیم شد، به رسمیت شناختن منزلت و جایگاه واقعی اعضای هیات علمی و جلب مشارکت آنان در تصمیم سازی های علمی، پژوهشی و اجرایی پژوهشگاه بود. دومین درخواست نیز به رسمیت شناختن حق انتخاب روسای پژوهشکده ها و مدیران گروه های پژوهشی از جانب اعضای هیات علمی بود، که به نهادینه کردن روندهای علمی و اداری بر مبنای شایسته سالاری منجر می شود.
علاوه بر این دو مورد نخست، پانزده خواسته عام اعضای هیات علمی برای اصلاح روندها و نقص های علمی و سازمانی پژوهشگاه نیز در قالب این سند مکتوب، تدوین شد و با تلاشی مجدّانه به امضای اکثریت اعضای هیات علمی پژوهشگاه رسید. این سند مکتوب در اسفندماه سال 1392، در اختیار رییس پژوهشگاه قرار گرفت تا به صلاحدید خود نسبت به بررسی موضوعات مطرح شده و اجرایی کردن موارد قابل انجام، اقدام نماید. در اینجا لازم است که از پیگیری ها و حمایت کلامی و عملی رییس پژوهشگاه، جناب دکتر آیینه وند هم یاد شود، زیرا بدون حمایت های ایشان، عملیاتی شدن موارد فوق، غیر ممکن می نمود.
در ادامه این روند، پس از ارائه نامه مذکور به رییس پژوهشگاه، ایشان با وفاداری به تعهد اخلاقی شان در این زمینه و انجام دادن برنامه ریزی های مختلف، که به تدوین آیین نامه ای برای انتخابات روسای پژوهشکده ها از جانب اعضای هیات علمی در هیات رییسه پژوهشگاه منجر شد؛ زمینه های لازم را برای تحقق این امر فراهم ساختند. البته با توجه به قوانین و آیین نامه های وزارت علوم، در آن آیین نامه حق رییس پژوهشگاه در تنفیذ احکام روسا محفوظ دانسته شده است. براین مبنا، با ابلاغ آیین نامه مذکور در اردیبهشت ماه سال 1393، انتخابات روسای پژوهشکده ها در تاریخ سه و چهار خردادماه (هفته قبل)، برگزار شد.
برگزاری چنین انتخاباتی در کمال آرامش و عقلانیت، که با مشارکت و همکاری اعضای هیات علمی پژوهشگاه انجام شد، تبلور احترام و اعتماد به اعضای هیات علمی است. ضمن آنکه از منتخبین این فرایند مردمسالارانه و مدنی انتظار می رود که با حس مسوولیت پذیری و پاسخگویی، ضمن پاسداشت این شیوه عقلانی و دموکراتیک، تمامی توان علمی و اجرایی خود را مصروف ارتقای سطح علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی نمایند.
در انتها امیدوارم ذکر این تجربه برای تمامی همکاران، سیاستگزاران و مدیران در فضای علمی و آموزشی کشور، بویژه در دانشگاه ها و پژوهشگاه ها مفید فایده افتد.
نظر شما