شناسهٔ خبر: 45073 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

۱۳ سال دوری از نگارش و امید به اتمام پروژه‌های نیمه کاره

سخن از تنها آرزوی یک داستان‌نویس مشهور است: فیروز زنوزی جلالی که امیدوار است بتواند کارهای نیمه تمام خود را به پایان برساند و بس!

 

اختتامیه چهاردهمین جایزه قلم زرین

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر ؛ «من در حوزه هنری افتخار همکاری با مرحوم فردی را داشتم. خاطرم هست هر وقت من را می‌دید و پیگیر کارهایم می‌شد و همیشه می‌گفت آقای جلالی! بجنب؛ وقت تنگ است، وقت نداریم. بعدها که به رحمت خدا رفت به این واژه خیلی فکر کردم و حالا که بیمار شده‌ام و هر سه هفته یک بار برای شیمی درمانی می روم می فهمم وقت نداریم یعنی چه!... فوت کیارستمی در ذهنم نشسته است. من هم نویسنده‌ام و اهل تحلیل. به خودم گفته‌ام که اگر نوبتی هم باشد، نوبت من است. تنها آرزویم این است که قبل از رفتن فرصت کنم آثار دیگرم مانند «تقدیرات» و "«خورشید پنهان» را به سرانجام برسانم. این روزها بسیار ناراحتم از اینکه چرا این کتابها سالها در کشوی من بوده و به آنها بی‌توجه بوده‌ام...»

این جملات، بخشی از سخنان فیروز زنوزی جلالی در حاشیه اختتامیه چهاردهمین دوره جایزه ادبی قلم زرین است؛ همو که سابقه سال‌ها داستان‌نویسی، فیلمنامه‌نویسی، نمایشنامه نویسی، نقد و تدریس را در کارنامه دارد و در این مراسم از او تجلیل شد.

زنوزی جلالی متولد ۱۳۲۹ خرم آباد است. وقتی اولین داستانش را با عنوان «یک لحظه بیش نیست»، نوشت و برای مجله فردوسی فرستاد و این داستان در آن نشریه منتشر شد، گویی همه دنیا را به او داده بودند. او باز هم نوشت و برای مجلات ارسال کرد و انتشار آنها، نیرویی مضاعف به او می‌بخشید.

او در آن سال‌های جوانی، وارد نیروی دریایی شد و زمانی که اطلاعات نیروی دریایی از نویسنده بودن او مطلع شد، به او خبر دادند که تنها در صورتی می‌تواند به نوشتن و داستان نویسی ادامه دهد که نوشته‌ها و داستان‌ها، توسط نیروی دریایی مورد بازبینی قرار گیرد تا درصورت صلاحدید آنان و با اِعمال اصلاحات لازم و ضروری، منتشر شود!

او پس از این رخداد و در حالی که بیش از ۲۰ داستان از او در مجلات آن روزگار منتشر شده بود، عطای نوشتن را به لقایش بخشید و به خواندن و خواندن روی آورد.

جدایی او از نوشتن تا ۱۳ سال بعد یعنی سال ۱۳۵۷ و پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ادامه یافت.

زنوزی جلالی پس از آن به عنوان ناخدا یکم کمیسر نیروی دریایی، در سال‌های آغازین دفاع مقدس، همپای رزمندگان اسلام به مجاهدت پرداخت و شاهد شهادت بسیاری از دوستان و همراهانش بود.

او چند سال بعد که به تهران منتقل و با فعالیت‌های حوزه هنری و افراد فعال در آن آشنا شد و نوشتن و تدریس را مجددا آغاز کرد. پس از آن بود که دوشنبه‌های حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، شور و حال داستان به خود گرفت.

او بیشتر، مجموعه داستان نوشت که یکی از آنها با نام «مردی با کفش‌های قهوه‌ای»، به عنوان یکی از آثار برتر بیست سال پس از انقلاب انتخاب شده است.

«سال‌های سرد»، «اسکاد روی ماز ۵۴۳»، «خاک و خاکستر» و «اولی‌ها»، عناوین دیگری از مجموعه داستان‌های فیروز زنوزی جلالی است.

همچنین او فیلمنامه‌هایی را هم به رشته تحریر درآورده که «آینه و مرداب»، «دیوانه وار» و «سالاد فصل» از آن جمله است.

زنوزی جلالی در زمینه نمایشنامه‌نویسی هم فعال است که «درختی در برزخ» و «مثنوی کوچه»، عنوان دو مورد از این نمایشنامه‌هاست که دومین مورد اشاره شده، توسط امیر دژاکام، کارگردان سرشناس تئاتر، روی صحنه برده شده است.

«روزی که خورشید سوخت»، «سیاه بمبک»، «برج ۱۱۰»، «ساعت لعنتی» و «باران بر زمین سوخته»(مجموعه نقد آثار احمد محمود)، از دیگر آثار فیروز زنوزی جلالی است.

همچنین «مخلوق» و «قاعده بازی» را باید به عنوان دو اثر شاخص زنوزی جلالی در کنار «مردی با کفش های قهوه‌ای»دانست.

او تاکنون جوایز متعددی را  از جشنواره‌های مختلف به خود اختصاص داده است که جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران، جایزه قلم زرین انجمن قلم ایران و تقدیر شدن در جایزه ادبی جلال آل احمد از آن جمله است.

و او این روزها و در حاشیه اختتامیه جایزه ادبی قلم زرین، از خودش می‌پرسد که آیا وقت دارد تا باقیمانده کتاب‌های نیمه تمام خود را، تمام کند و به سرانجام برساند؟

و این آرزوی بزرگ اوست که ناتمام‌هایش را تمام کند؛ آرزویی که ان شاء الله با همت مسئولان ادبیات کشور و انجمن‌هایی مانند انجمن قلم ایران در حمایت از او به عنوان یک نویسنده باتجربه ۶۶ ساله و رفع دغدغه‌های ناچیز، محقق می شود و فیروز زنوزی جلالی، کارهای نیمه تمام خود را به پایان خواهد رساند تا هم امیدواری بیشتری برای سایر نویسندگان و اهالی قلم در تداوم پاسداشت قلم و راهِ روشنِ آینده پدید آید و هم علاقه مندان به قلم و سبک نگارشی او، از آثار جدیدش بهره‌مند شوند.

نظر شما