به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ هفته پژوهش بهانهای شد تا دوباره به این موضوع بیاندیشیم که پژوهش در ایران چه کارکردی میتواند داشته باشد و با چه چالشهایی مواجه است. محمدعلی فتح اللهی، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی مهمترین مساله جامعه ما را مسالهمند نبودن دانسته و معتقد است این موضوع به پژوهشهای ما هم تسری یافته و پژوهشها در ایران مسالهمحور نیستند. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
* نقش پژوهش در سیاستگذاری جامعه و نیز تاثیر بر بدنه جامعه را چگونه ارزیابی میکنید؟ رسالت پژوهش در راهبردهای سیاسی و اجتماعی چگونه است؟
رابطه پژوهش و مسایل اجتماعی از جهات مختلف قابل بررسی است اما من به نکتهای اشاره می کنم و آن نسبت پژوهش با عدالت و برقراری آن در جامعه است؛ یعنی انسان ها در ساختار اجتماعی که زندگی می کنند فرصت های نابرابری دارند و عدالت با تامین فرصت های جدید میسر می شود و تامین فرصت های جدید نیز راهی ندارد جز اینکه با پژوهش، خلاقیت صورت بگیرد، راههای نوینی ایجاد شود و فضاهای جدید و فرصت های تازه برای افراد به وجود بیاورد.
سیاست گذاران برای برقراری عدالت اجتماعی باید پژوهش را در عرصه های مختلف زندگی گسترش دهند سیاست گذارانی که می خواهند عدالت اجتماعی را برقرار کنند، باید پژوهش را در عرصه های مختلف زندگی از جمله فناورانه علوم اجتماعی و سیاسی گسترش دهند، چون خلق فرصت می کنند و راه های جدید را به وجود می آورند و این راه های جدید فرصت جدیدی را خلق میکند و کسانی که امکان شکوفایی نداشتند به واسطه فرصتی که پژوهش ها به وجود می آورند فعال می شوند و سهم خود را از جامعه و امکانتش دریافت می کنند.
یکی از ارکان گسترش عدالت اجتماعی در جامعه، پژوهش است و تاکید من روی ارتباط و نسبت رشد پژوهش در جامعه با برقراری عدالت و تقویت آن در جامعه است.
*امروز یکی از بحثهای مهم جامعه، فساد است که به حوزه آکادمیک هم رسیده است. فساد آکادمیک در مراکز علمی و پژوهشکده ها چه پیامدهایی دارد؟
هر مکانیزمی در مسایل اجتماعی ممکن است به نوعی تبدیل به ضد هدفش شود. شما ببینید دموکراسی برای آزادی و گسترش آزادی های سیاسی و اجتماعی و تامین منافع مردمی است اما امروز دموکراسی وسیله نمایش و سوء استفاده قدرت های پشت پرده سیاسی و نظامی شده است که قبلاً علنی اعمال قدرت می کردند. اما این باعث نمی شود ما با اصل دموکراسی و مردم سالاری مخالفت کنیم. هر کاری امکان سو استفاده دارد، پژوهش هم همین است ممکن است ما با نمایش پژوهش رو به رو باشیم و عده ای بخواهند نمایشی از آن ارایه دهند و با آن تجارت و کسب و کار کنند اما پژوهش هدفی مقدس است و باید جلوی این سوء استفاده را بگیریم.
پژوهش یکی از ارکان گسترش علمی اگر به پژوهش اهمیت بدهیم و آن را جدی بگیریم جلوی این سوء استفاده ها گرفته می شود ولی اگر آن را نقش آن را در مسایل اجتماعی ندیده بگیریم پژوهش به امر تفننی و نمایشی تبدیل می شود و بیشتر موجب می شود عده ای از آن سو استفاده کنند و با آن نمایش دهند و کسب و کار کنند پس راهش این است که پژوهش و اهمیت آن را در بنیادهای اجتماعی خوب بفهمیم و پژوهش های اصلی را جدی تر بگیریم، پژوهش هایی که مسایل اجتماعی را مد نظر قرار می دهد. تقویت پژوهش های خوب مانع ورود پژوهش های نمایشی و کاذب می شود.
*در کشورهای توسعه یافته نقش پژوهش مهم است به همین دلیل پژوهش های آنها قابل استناد است اما ما نمیتوانیم به پژوهشهایمان استناد کنیم. آسیب های پژوهش در کشور ما چیست که نمیتوانیم چنین پژوهشهایی را انجام دهیم؟
زمان زیادی طول نمی کشد که تحقیقات کشور ما قابل عرضه شود و مورد توجه دیگران باشدما پس از انقلاب اسلامی در عرصه پژوهش نوپا هستیم و کار پژوهش در کشورهایی که ۳۰۰ سال کار پژوهش اجتماعی کرده اند جلوتر است تا ما که در جامعه با مسایل مختلفی چون جنگ رو به رو بودیم. پس انتظار اینکه پژوهش در کشور ما جلو باشد منطقی نیست اما حرکت جدی در جامعه ما از سوی طبقه تحصیل کرده و دانشگاهی وجود دارد و پژوهش های خوبی در کشور انجام می شود و مکتب ها و روش های بومی در حال شکل گرفتن است.
وی اضافه کرد: ما پژوهش های خوبی داریم اما به حالتی برسد که قوام یافته باشد و ما را راضی کند و مورد استناد دیگر جوامع قرار بگیرد فاصله داریم، هر چند الان وضعیت ما ناامید کننده نیست و نگاهی به پژوهش های صورت گرفته نشان می دهد کار جدی و بیش از انتظار است ما ارتباط پژوهش با بدنه جامع و سیاست زمان می برد و اگر توانست خودش را در جامعه نهادینه کند طبیعی است که ما می توانیم انتظار داشته باشیم که در جوامع دیگر منعکس و مورد استناد قرار بگیرد.
وی ادامه داد: زمان زیادی طول نمی کشد که تحقیقات کشور ما قابل عرضه شود و مورد توجه دیگران باشد اما این وسط کارهای موازی و اتلاف منابع و انرژی را داریم و با روش مختلفی پژوهش ها انجام می شود که جواب نمی دهد. اینکه روش متناسب با کشور ما شکل بگیرد طول می کشد پس حرکت ما به آن سمت است و انتظار نداریم خیلی سریع به این نقطه برسیم چون ما با کشورهای با سابقه در این زمینه فاصله داریم.
*ایراد اصلی ما در انجام ندادن پژوهشهای خوب چیست؟ مشکل منابع انسانی است یا نکته دیگری دخیل است؟
در مواردی مانند جنگ کارهای زیادی انجام شده و ادبیات تولید شده کم نیست اما مساله اصلی ما این است که ما ارتباط پژوهش را با زندگی برقرار نکردیم. این فرایند اجتماعی است که شما بتوانید شخصیت خودت را با شخصیت ذهنی منطبق کنید این امر قطعی است و به تدریج شکل می گیرد ما از سیستم های مختلف اجتماعی از هم فاصله دارد و متناسب با هم نیستند یک جا پژوهش انجام می شود در بخش دیگر همان کار می شود. یعنی موازی کاری زیاد است حتی درباره نوشته های مستشرقین باید بگوییم یک موضوع برای آن ها مساله شده و آن را در جوامع شرقی پیگیری کردند و برایش نوشتند اما ما برایمان مساله نشده است.
بنابراین انبوه اطلاعات به درد ما نمی خورد. من حتی قبول ندارم که اطلاعات و منابع ما ضعیفتر از مستشرقین باشد اما این اطلاعات مساله ما نیست ولی غربیها اطلاعات را به مساله می چسبانند و به همین دلیل این اطلاعات برایشان جواب می دهد استناد به داده ها در کارهای مستشرقین نمی تواند ما را راضی کند و کارهای محققان ما دقیقتر است اما ما اطلاعات را سوژه و مساله نداشتیم و بنابراین روح پیدا نمی کند، پس طبیعی است که عملا از چرخه علم خارج می شود ما الان در امر پژوهش آن چیزی که باید مورد توجه ما قرار گیرد و سیاست گذاری های ما سوق پیدا کند توجه به مفهوم مساله است. مساله پژوهش یعنی مساله اجتماع، هویت و زندگی است این مساله که همه از روستایی تا شهری با آن درگیر هستند می تواند موجب مساله پژوهش شود و داده های تاریخی روح پیدا می کنند.
پژوهش جدی مورد استقبال همه جوامع جهانی است پژوهش وقتی جدی باشد مورد استقبال جوامع دیگر قرار می گیرد ما بحران مساله داریم و این مساله برای پژوهشگر و جامعه با هم وجود دارد گاهی یک مدیر دولتی وجود دارد که مساله ندارد و فقط به فکر امضا کردن است در حالی که یک مسئول باید به دنبال مساله و حل آن باشد و مساله باید به فعالیت های فرد جهت بدهد ما می خواهیم پژوهش، تجارت، تولید صنعت و ... بدون مساله داشته باشیم و تا مساله جز زندگی ما نباشد به ما آسیب می زند و این گمشده ماست که با آن دست و پنجه نرم می کنیم و اگر اخت شدن با مساله و زندگی کردن با آن را یاد بگیریم، جهشی در زندگی ما راه بیافتد، جهشی در پژوهش ها رخ می دهد و نتایج پژوهش های مورد توجه جامعه ما و در نتیجه جوامع دیگر قرار می گیرد. در نظر داشته باشید وقتی پژوهشهایمان مورد توجه جامعه ما نباشد مورد توجه جامعههای دیگر هم قرار نمی گیرد.
بحران مساله در همه عرصه های زندگی ما از جمله پژوهش حضور دارد؛ امروز بحران مساله در همه عرصه هاست وجود دارد، آموزش و پرروش ما هم مساله جدی ندارد. بقیه بخش های زندگی ما هم مساله جدی ندارد، وقتی مساله جز هویت و زندگی ما می شود، می خواهیم با آن زندگی کنیم و راه حل هم پیدا می شود.
*پس در واقع ما مساله محور نیستیم؟
زندگی ما مساله محور نیست و این مساله اجتماعی و همه گیر است.
* شما معتقدید مهمترین مساله جامعه ما بحران مساله در پژوهش است. اگر در هرم سیاسی بودید به چه مساله ای اولویت می دادید؟
بحران مساله در همه عرصه های زندگی ما از جمله پژوهش حضور داردبستگی به حوزه های مختلف زندگی دارد؛ گاهی در امور مدیریت شهری مساله یک موضوع است در سیاست خارجه، صنعت، تجارت و .... مسایل فرق دارد اما در کل عبارتی که دارم مساله مند شدن زندگی است که در همه عرصه ها قابل طرح است و هر جه مساله مند شویم زندگی ما هم پیشرفته تر می شود. با مساله زندگی کردن و با مساله بودن ما رو به جلو می برد منظور هم این نیست که مساله را سریعا حل کنیم و دنیای بدون مساله برایمان ایده آل باشد بلکه دنیای با مساله برای ما ایده آل است وقتی یکی مساله را حل کردیم مسایل دیگری برایمان مطرح می شود و پیشرفت انسان به این است که ظرفیت وجودی اشان توان حل مسایل بسیار را داشته باشد پس مساله مند شدن اصل قصه است. در دنیای امروز اگر بخواهیم مثال بزنیم و حرف عملی تر بزنیم این است که در سیاست خارجی بینالملل ساختار نظام آینده یک مساله است و برخی کشورها این را مساله خودشان تلقی نمی کنند اما کشور ما اگر آینده بشر را مساله خودش قرار بدهد هر چقدر این مساله جامعه شود پیشرفت می کنیم.
ما به میزانی که این موضوع برایمان مساله شود پیشرفته تر می شویم مثلا آینده پژوهشی و آینده جهان و .... می تواند عرصه ای باشد که ما سعی کنیم مساله ما شود و شب و روز ما با آن درگیر شویم. این می تواند به هویت ما جهت دهد و جایگاه ما را در دنیا مطرح کند چون بیان می شود که آینده مساله ما در جهان است.
نظر شما