شناسهٔ خبر: 62956 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

فردیت در اینستاگرام/ جزیره‌های جدا افتاده از هم

شبکه‌های اجتماعی، به‌ویژه شبکه اجتماعی اینستاگرام که قابلیت بصری دارد، فهم ما از خودمان را نیز تغییر داده است. همه آنچه در اینترنت رخ می‌دهد، ساختنی است. ما در حال ساختن خودمان هستیم.

فردیت در اینستاگرام/ جزیره‌های جدا افتاده از هم

فرهنگ امروز/ مهدی کاشفی فرد: مایکل پاتریک لینچ، در کتابِ اینترنت ما می‌گوید: اطلاعات زیاد و فهم کم در عصر کلان‌داده، شرایطی را تشبیه می‌کند که از ما دور نیست. ممکن است شرایطی که او توصیف می‌کند، آینده‌ای از زندگی ما باشد که تکنولوژی‌ها رقم می‌زنند. او در این کتاب از خواننده می‌خواهد تا شرایطی را تصور کند که در آن تراشه‌ای در مغز انسان جاسازی شده است که هر لحظه، اطلاعات هر محتوایی را که اراده کنیم تا درباره آن بدانیم، در پیش چشمان حاضر شود. همه چیز زیباست! دیگر نگران نیستیم تا چیزی را فراموش کنیم یا نگران نیستیم تا در جمعی که درباره موضوع تازه‌ای صحبت می‌کنند، ما از آن بی‌اطلاع باشیم. همه ما داناییم.

او پس از شمردن مزیت‌های چنین شرایطی، خواننده را به خود می‌آورد و درباره تهدیدهایی که این شرایط دارد برای او می‌نویسد: «درست همان‌طور که اتکای بیش از اندازه بر یکی از حواس، باعث تضعیف حواس دیگر می‌شود، ممکن است وابستگی بیش از اندازه به چنین تکنولوژی‌ای توانایی دست‌یابی به اطلاعات از مسیرهای دیگر را نیز تضعیف کند، چراکه آن مسیرها سخت‌ترند و به تلاش خلاقانه بیشتری نیاز دارند». ما در گذشته اگر می‌خواستیم چیزی را بدانیم، بایستی تلاش و کوشش بیشتری می‌کردیم. برخی مواقع لازم بود پیش کسانی برویم که درباره موضوعی اطلاع دارند و از آنها بیاموزیم. بعضی مواقع لازم بود تا خود مستقیماً، چیزی را تجربه کنیم تا درباره آن آگاهی کسب کنیم. با این وجود، در دنیای رسانه‌ای‌شده و کوچک‌شده امروز، همه تجربه‌ها و همه آگاهی‌ها در اختیار ماست و به‌راحتی قابل جست‌وجو و دست‌یابی است. اینترنت ما را به افرادی بدل کرده است همه‌دان و نادان.

شبکه‌های اجتماعی، به‌ویژه شبکه اجتماعی اینستاگرام که قابلیت بصری دارد، فهم ما از خودمان را نیز تغییر داده است. همه آنچه در اینترنت رخ می‌دهد، ساختنی است. ما در حال ساختن خودمان هستیم. ایده‌آل‌های دست‌نیافتنی خودمان در دنیای واقعی را، تلاش می‌کنیم تا در فضای مجازی بسازیم و به تصویر درآوریم. تفریحات، سبک زندگی و علائق خود را به دیگران نشان می‌دهیم و آنان با یک لایک (به معنای تحسین) درباره چیزی که ما به تصویر درآورده‌ایم، ابزار علاقه می‌کنند. اگر بخواهیم دیده شویم، باید دائماً، چیزهایی جدید یا کارهایی عجیب، از خود نشان دهیم و الا، در سیل رخدادهای جدیدی که فضای مجازی را به فضایی لرزان و بی‌ثبات بدل کرده است، گم می‌شویم. دیگر، کسی به ما توجهی نمی‌کند. محبوبیت و شهرت همان‌قدر که راحت و سریع، ولو در ابعاد کم، به وجود می‌آید، در چشم‌برهم‌زدنی نیز از بین می‌رود. ما تا وقتی در فضای اینستاگرام خواستنی هستیم که چیزی جدید برای عرضه داشته باشیم. اینستاگرام بیش از آنکه ما را به درون‌مان سیر دهد تا با شناخت دقیق از خود، زندگی خود را پیش ببریم، ما را نه از زاویه دید خودمان به خودمان که از زاویه دید دیگران به خودمان، شکل می‌دهد. فردی که اهلیِ فضای اینستاگرام است و عطش دیده‌شدن دارد، در معرض حداقل دو آسیب جدی است.

نخست، آسیب خودشیفتگی است. در این آسیب دیگران محتوایی را که فرد بارگذاری می‌کند، می‌پسندند و او را تحسین می‌کنند. فرد صاحب پیج، این تحسین را دلیلی بر «شاخ‌بودن» خود می‌پندارد و به‌زودی، خودش، در محوریت همه فعل‌وانفعالات مجازی قرار می‌گیرد. کوچک‌ترین اعتراضی را با فحاشی (فحاشی نوعی برهم‌خوردن رابطه انسانی است و باعث می‌شود دیگران از ما روی‌گردان شوند) پاسخ می‌گوید. آسیب دوم، زمانی رخ می‌دهد که دیگر حنای چنین فردی برای دیگران رنگ و لعابی ندارد. کسی او را تحسین نمی‌کند. ان فردی که تا دیروز، اگر پستی می‌گذاشت، تعداد زیادی دنبال‌کننده او را تحسین می‌کردند، امروز تنهایی است که دیگر کسی به او توجه نمی‌کند. سرعت، اصلی‌ترین مولفه در فضای اینستاگرام است و همان چیزی است که فضای اینستاگرام را بدل به فضایی ناپایدار کرده است. سوال اینجاست که سرعتی که در فضای مجازی، رخدادها و حتی ما را شکل می‌دهد، چه نسبتی با انسانیت ما دارد؟ انسان برای شناخت خود، برنامه‌ریزی برای زندگی خود و تعامل با پدیده‌هایی که در اطراف اوست، نیاز به درنگ دارد. درنگ، لحظه‌ای است در اکنون که انسان در آن به گذشته می‌اندیشد، خود را تحلیل می‌کند و برای آینده خود برنامه می‌ریزد. انسان در لحظه درنگ، فارغ از رخداد پیرامونش، سعی می‌کند تا پدیده‌ها را تحلیل کند و گره از کلاف سردرگم آن باز کند. اما، امروزه، این فرصت در فضای اینستاگرام از ما گرفته شده است. ما فارغ از اینکه در چه شرایطی زندگی می‌کنیم و چه امکاناتی پیرامون ماست، وقتی سبک زندگی فردی را در اینستاگرام می‌بینیم که جذاب است، خود را دارای فقدان و کمبود تلقی می‌کنیم.

در اینستاگرام همه چیز، دیگرانند. چنین نگاه لذت‌جویانه و احساس فقدانی در اینستاگرام، دائماً، ما را از زندگی ناراضی می‌کند و باعث می‌شود تا ما از لذت‌های ئاقعی در دنیای واقعی بهره نبریم. آنچه در حال رخداد است در اطراف ما، راضی‌کننده نیست بلکه همه آنچه لذت‌بخش و راضی‌کننده است، زندگی‌هایی است که در اینستاگرام نشان داده می‌شود. مصرف محتواهای این چنینی و دنبال‌کردن افرادی که در اصطلاح لاکچری لایف دارند، نوعی تخلیه روانی برای آنانی که از زندگی این چنینی محرومند. آنان، وقتی با واقعیت زندگی روزمره خود روبه‌رو می‌شوند، به دنبال راه فراری به اینستاگرام می‌گردند تا از تماشای زندگی بهتر لذت ببرند. ممکن است در چنین نگاهی، دیگرانی که نقش محوری در زندگی ما دارند، مقصرانی باشند که ما نمی‌توانیم به سبک زندگی دل‌به‌خواه اینستاگرامی خود برسیم. آیا این نگاه به زندگی، ما را جمعی‌تر کرده است یا ما را بیشتر در لاک ناکامی‌های خود فروبرده است؟ آیا اینستاگرام‌زدگی ما را تنها کرده است؟ کاربران دائمی اینستاگرام، خود را در جزیره‌هایی از جنس تلفن همراه محبوس کرده‌اند و در دنیای واقعی چیزی برای عرضه ندارند. بسته به آنکه فضای مجازی چگونه تعریف شود، شبکه‌های اجتماعی دلیلی بر معضل تنهایی هستند. با استفاده از اینستاگرام، شرایطی به وجود می‌آید که فرد از ارتباط مستقیم احساس بی‌نیازی می‌کند و به این ترتیب، تجربه جمعی در دنیای واقعی با اختلال روبه‌رو می‌شود.

مهر

نظر شما