فرهنگ امروز: متن حاضر برگرفته از نشریه مسایل ایران در سال 1346 است که نویسنده حول محور دغدغهای خاص به نگارش آن پرداخته است. دغدغهای که اگر چه در روزهایی مطرح شده است که دانشگاه به سان امروز بسط و توسعه نیافته بود ولیکن حاوی نکات قابل تاملی است. مسئله رابطه استاد و دانشجو مسئلهای است به قدمت تاسیس دانشگاه در ایران هر چند که این مسئله امروز ابعاد تازهتری را به خود میبیند.
*****
همهروزه شاهد ایجاد و توسعهی دانشگاهها و مدارس عالی در سراسر کشور هستیم، مؤسساتی که وظیفهی خطیر تربیت نیروی انسانی متخصص ایران را بر عهده دارند، متخصصانی که با صرف هزینههای گزاف تربیت میشوند و باید بهنحوی پرورش یابند که اجتماع بتواند از وجود آنان بهرهبرداری صحیح کند.
مسئلهای که با توسعهی این مراکز عالی تحصیلی مطرح میشود و در آتیهی کشور بسیار مهم است، موضوع پراهمیت روابط استاد و دانشجو است که در هر واحد تعلیماتی دو جنبهی اساسی کار است.
در دانشگاه یا این مراکز تولید نیروی متخصص انسانی است که سمبلهای علمی و تحقیقی آیندهی هر کشوری ساخته میشود و از این جهت است که پی به مقام پرارزش و اهمیت اساتید دانشگاه و وظایف خطیر آنان میبریم، اساتیدی که سرمشق علمی و عملی جوانان این مرز و بوم میباشند.
برای آنکه بهتر به نوع و کیفیت این وظایف و اهمیت در روابط استاد و دانشجو و نیز اثرات روانی و اجتماعی بعدی آن توجه کنیم، بحث خود را در چند مورد کلی زیر خلاصه میکنیم.
1. استاد بهعنوان یک الگوی رفتار برای دانشجو
دانشجویی که در کلاس با استاد آشنا شده و او را در سطح علمی و اخلاقی بهمراتب بالاتر از خویش میشناسد بر آن است که رفتار و افکار و کردار وی را شیوهی کار خویش کرده و روش برخورد خاصی را که مطلوب مییابد الگوی رفتار قرار دهد.
بسیارند استادانی که در طرز رفتار با دانشجویان و چهبسا دیگر افرادی که به نوعی با آنان سروکار دارند روش معمول یکی یا چند تن از اساتید پیشین خود را در روزگار دانشجویی پذیرفتهاند و نیز فراوانند دانشجویانی که سبک رفتار خاصی را از استاد خاص بدون حتی جهت معین (پدیدهی تلقین وجهه که در روانشناسی اجتماعی مورد بحث است) جالب یافته و آن را به نحو قالبی در لوح پاک ضمیر خود نقش میکنند و این مهم را در سنین جوانی که دوران سازندگی شخصیت است بهطور خودآگاه یا ناخودآگاه به انجام میرسانند. در اینجاست که اهمیت رفتار و کردار اساتید در روحیهی دانشجو روشن میشود. دانشجو همواره به استاد به دیدهی یک واقعیت مینگرد و بر آن است که دریابد که او چگونه میاندیشد، چگونه احساس میکند و چگونه رفتار میکند؟ باید دانست که آرمانهای اخلاقی و اجتماعی استاد، شیوهی استدلال و اندیشهی او و بالاخره روابط اجتماعیاش از جنبههای اساسی این امر است. فردی که به ظاهر نام شریف استاد بر خود بنهد و غایت آمال خویش را در حصول به منافع و هدفهای مادی جستوجو کند و غافل از معنویت علمی لازمهی مقام استادی باشد، الگوی نیکویی جهت دانشجوی جوان کمتجربه که آمادهی پذیرایی ذهنی ارزشهای اخلاقی تازه است نتواند بود. در چنین صورتی دانشجو زود میآموزد که پس از فراغت از تحصیل باید شغلی هرچه پردرآمدتر یافت و سپس کوشش در تزاید آن کرد و در این راه اخلاق و خصایص و صفات عالی انسانی را به چیزی نشمرد؛ زیرا قصد فقط تحصیل درآمد بیشتر است.
نمونهی منفی فوق را بدان جهت آوردم تا اهمیت چنین مهمی را بیشتر در انظار آورده باشم. بنابراین علاوه بر روابط اجتماعی استاد در دانشگاه، روابط او در خارج از این محیط نیز محققاً ملاک توجه دانشجویان خواهد بود؛ زیرا در این حصار علمی انواعی از قیود حاکم بر روابط افراد است و به علت وجود چنین قیودی که نه تنها در دانشگاه بلکه در هر محیط رسمی دیگری فراوان یافت میشود و وجودش بهنحوی لازمهی روابط رسمی اجتماعی است. افراد شخصیت طبیعی و نهادی خود را در پشت لباسهای رسمی مخفی خواهند کرد و بنابراین در خارج از محیط جمعی رسمی، عرصهی فعالیت فردی بازتر است و در نتیجه شخصیت افراد بهنحو عمیقتری شناخته خواهد شد، ازاینرو دانشجو همواره بیآنکه استاد اساساً خود توجه داشته باشد، ناظر اوست و رفتارش را بهعنوان یک ایدئال اخلاقی و روحانی پذیرفته و سرمشق قرار میدهد.
2. مسئلهی روابط انسانی و آثار آن در تکوین شخصیت دانشجو
روابط اجتماعی و روانی استاد و دانشجو از مهمترین مواردی است که میتواند مورد بحث قرار گیرد، نحوهی اثر این روابط بستگی تام به کیفیت ایجاد آن خواهد داشت.
آیا روابط استاد با دانشجو بهصورت متکبرانه و بر معیار تفاخر و تفاضل، رسمی و قراردادی و یا متکی به اصول صحیح روانشناسی روابط استاد با دانشجو است؟ بیسبب نیست که قدما زمزمهی محبت را عامل به مکتب آوردن طفل گریزپای دانستهاند. متأسفانه کمتر دانشجویی است که استاد خود را قبل از هر چیز مربی و مرشد و دوست صمیمی خویش بداند و از وی چیزی غیر از جزوه گفتن انتظار داشته باشد.
بین استاد و دانشجو جز نوعی روابط خشک قراردادی که در اثر وجود کلاس ایجاد شده است حاکم نیست. استاد حضور در کلاس درس و تعلیم علمی را تنها وظیفهی خویش میداند و در برخی موارد حتی پاسخ دادن به پرسشهای درسی دانشجویان و احیاناً اظهارنظرهای مخالف آنان را هم به طیب خاطر پذیرا نیست تا چه رسد به رفاقت و یکرنگی با دانشجو.
پسندیده نیست که استاد فقط تفاخر و خودپسندی و در سطح بالاتر نمایشگری فضائل علمی و اجتماعی را شیوهی مألوف خویش سازد و از ایجاد روح علمی لازم در دانشجویان تغافل ورزد. وجود رابطهی قراردادی چون کلاس درس آن هم به کیفیتی که گفتیم، تعلیم و تربیت در جهان مترقی امروز را پسندیده نیست.
خلاصهی کلام آنکه قبل از هر چیز دانشجو باید استاد را تکیهگاه علمی و روحانی خویش بداند و صمیمیت و سیادت اخلاقی و اجتماعی وی را امری محرز انگارد.
3. تحقیق و مطالعه
یکی از مسائل اساسی تعلیم و تربیت در اقل کشورها خاصه ایران، فقدان شوق و عادت به مطالعه و تحقیق و تفکر عامی در افراد است. اهمیتی که ذهن پخته محققانه میتواند در سرنوشت جامعه داشته باشد امری واضح است و محتاج به توضیح نیست. برای آنکه افرادی داشته باشیم که هدف اصلی زندگی خویش را مطالعه و تحقیق علمی قرار داده باشند، میبایستی که آن را چنین بار آورده باشیم.
ازاینروست که ناگزیر از عنوان این امر خطیر در دانشگاه هستیم، دانشجویی که وارد دانشگاه شده و در کلاسهای درس حاضر میشود بایستی هم از اول به مطالعه و تحقیق اضافی پیرامون مطالب درسی سو کند و برای آنکه چنین عادتی در او به وجود آید باید قبلاً فواید کامل چنین هدف مقدسی را درک کرده باشد.
به جوانان باید بیاموزند که زندگی نه فقط خور و خواب و تفریح است و غرض از تحصیلات عالیه دانشگاهی اخذ مجوزی جهت استخدام با مزایای مادی بیشتر و احیاناً کسب عنوان علمی مقبول اجتماعی نیست، هدف اساسی تعلیمات آکادمیک دادن کلید تحقیق به دست افرادی است که باید بعدها با کیاست و ابتکارات دماغی شخص نوسازی علمی ایران نوین را به عهده گیرند نه آنکه عرصهی تنگ ادارات را هدف خویش دانند و پس از ورود بدین دستگاهها کتاب و تحقیق را به دست نسیان سپارند. 1
بسیار دیدهام کسانی را که اوقات فراغت خود را در محیط شغلی صرفاً به انجام گفتوگوها و مکالمات بیارزش و خستهکننده میگذرانند بیآنکه لااقل به مطالعهای سطحی پردازند.
چنانکه گفتم وظیفهی استاد است که در درجهی اول خود، محقق واقعی باشد و به دانشجو شیوههای تحقیق آموزد و به راه مطالعات علمیاش فراخواند. ممکن است در اینجا این نکته عنوان شود که برخی از جوانان دانشجو شوق و ذوق لازم را از خود نسبت به امور علمی و تحقیقی نشان نمیدهند، به نظر نگارنده طرح این اشکال بههرحال و به هر درجه از میزان واقعیت که باشد متوجه اساتید محترم است و مسئولیت خطیر آنان را حادتر جلوه میدهد و فقط جلوهای از مسئلهی اساسی مورد بحث به شمار میرود، بیآنکه از وظیفهی اساسی اساتید ما کاسته باشد.
یاد دارم که چندین سال پیش ریاست دانشگاه تهران همزمان با تحولاتی که در دانشگاه تهران ایجاد کرد سیستم جزوهنویسی و ارائهی مطالب درسی کهنهی سالهای پیشین را به دانشجویان شدیداً تحریک کرد و برای اجرای کامل چنین هدف مقدسی نهایت جدیت لازم را معمول داشت. اقدام مزبور را محققاً قدم مؤثری در بهبود روش تعلیمی دانشگاهی در ایران باید دانست.
4. مشاوره و همفکری
قسمت اعظم از وظایف یک استاد، اموری است که مربوط به ارشاد دانشجو در زمینهی مسائل خصوصی و خانوادگی و مالی و اخلاقی و نظایر اینها میشود. دانشجو باید استاد را مربی صمیمی خویش تشخیص دهد و بین خود و او احساس فاصله نکند و تفاوت اجتماعی و علمی استادی و دانشجویی را به هنگام طرح مشکلات خویش در محضر استاد به خاطر نیاورد و استادش را کسی بداند که با تمام قوا در صدد حل مشکل اوست. اغلب دانشجویان ما از داشتن چنین تکیهگاههایی محروم هستند و شنوندهی فهیمی در قبال مسائل روزافزون خویش نمییابند.
از سوی دیگر متأسفانه خانوادههای ما هم اغلب آمادگی لازم را جهت پرورش اخلاقی و روانی جوانان ندارند و بنابراین مشاوران اجتماعی جوانان را ناگزیر قشرها و گروههای دور از محیط علمی و حتی فاقد صلاحیت ادبی و اخلاقی تشکیل میدهند و چهبسا روزانه شاهد حوادثی هستیم که از رهگذر این علل برخاستهاند. در مواردی هم که این مسائل اثر منفی آنیِ اجتماعی در شخص نداشته باشند شخصیت فرد مواجه با آثار آتی روانی خواهد بود که ممکن است جلوههای آن بهصورت عقدهها، ناراحتیها، عادات ناپسند و دپرسیونها و امراض روانی دیگر درآید.
چه بسیار خودخوریها و خودکشیهایی را همگان ناظر بودهایم که بر اثر فقدان راهنمای فهیم روی داده است. وقتی جوانی کمتجربه و سرد و گرم روزگار نچشیده با مشکلی هرچند به ظاهر کوچک مواجه میشود در ضمیر خالی از نقش خویش آن را میپرورد و از آنچنان، آنچنانتر میسازد، چنانچه گویی دنیا را از این بزرگتر مشکلی نبوده است. در اینجاست که استاد و مربی دلسوز وی میتواند به جای دارا بودن حس خودخواهی و برتردانی که نتیجهاش تضعیف و تحقیر شخصیتی دیگران بوده و سبب ایجاد ارزشهای منفی اخلاقی در جوانان است بهنحوی دوستانه با وی سخن آغاز کند و وی را از طریق تحلیل دقیق مسئله مورد ابتلایش هدایت کند.
علاوه بر موارد فوق دانشجویان نیازمند به داشتن راهنمایی جهت برنامهریزی آیندهی خویش هستند. لازم است کسی را داشته باشند که آنان را در انتخاب حرفه، برنامهی ورودیهی علمی و تحقیقی، زندگی خانوادگی و اجتماعی و هزاران نکتهی دیگر ارشاد کند و از طریق همفکری، وی را در زندگی دارای هدف و برنامهای روشن و متکی به واقعیت زندگی کرده و از او انسانی مفید و ارزشمند بسازد، نه آنکه دانشگاهها سازندهی عدهای فارغالتحصیل پرتوقع که {خواهان} تمام مزایای مادی ممکن در مدت زمانی کوتاه هستند، گردند و از این طریق مشکلی بر دیگر مشکلات مملکتی بیفزایند.
با اقداماتی که اخیراً از طرف دانشگاه تهران در مورد انتخاب عدهای استاد راهنما جهت راهنمایی و مشاوره با دانشجویان به عمل آمده، درصورتیکه به نحو مورد نظر کاملاً اجرا شود طلایهی امیدبخشی در اجرای این هدف مقدس خواهد بود.
پینوشت:
1. قلت انواع فعالیتهای فراغتی، فرهنگی و ناچیزی به وجه زمانی آن در کل زمان فراغت که در بحثهای جامعهشناسی فراغت (Sociologie Loisir) مطرح میشود گواهی صادق است. طبق بررسیهای انجامشده بیشتر اوقات فراغت ما صرف در انجام گفتوگوها و بحثهای نسبتاً کماهمیت خانوادگی و دوستانه و مشابه آن میشود. از سوی دیگر کمیِ تعداد کتب منتشره در هر سال و نیز نسبت فوقالعاده قلیل کتب علمی، اجتماعی و تحقیقی به کل کتب و کسادی بازار فروش نوع اخیرالذکر از مسائلی است که بر حدّت موضوع مورد گفتوگو میافزاید. نگارنده دربارهی جامعهشناسی فراغت جوانان در ایران تحقیقی در دست انجام دارد که پس از اتمام منتشر خواهد شد.
منبع: مسائل ایران آذر 1346 شماره 51
نظرات مخاطبان 1 1
۱۳۹۲-۱۲-۰۹ ۱۸:۱۷مینا 0 2