به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ خجسته کیهان و گیتا گرکانی مترجمان با سابقه معتقدند که باید ممنوعیتها و معیارهای ممیزی مشخص شود تا هم مترجمان با امید بیشتری دست به ترجمه آثار بزنند و هم از اعتماد مخاطبان کاسته نشود.
کیهان ترجمه زندگی خودنوشتی از ماریو بارگاس یوسا با نام «ماهی در آب» را حدود چهار سال پیش از سوی نشر ثالث برای دریافت مجوز به وزارت ارشاد فرستاده بود. مجوز این کتاب حدود پنج ماه پیش صادر شده است. کیهان در این باره می گوید: شنیدن خبر دریافت مجوز کتاب «ماهی در آب» مایه خوشحالی من شد. ولی لازم است که بدانید هیچ مساله خاصی در این کتاب وجود نداشته تا زمان دریافت مجوز آن چهار سال طول بکشد!
از طرف دیگر، رمان «دلنشین» اثر جویس کرول اوتس با ترجمه همین مترجم حدود ۸ ماه پیش از سوی نشر پارسه برای دریافت مجوز به ارشاد فرستاده شده، که هنوز وضعیت کتاب مشخص نیست. کیهان درباره محتوای این کتاب به خبرنگار ایبنا توضیح می دهد: گرچه «دلنشین» موضوعی عاشقانه دارد، ولی هیچ حرف بیپرده یا مستهجنی در آن وجود ندارد و نمیدانم چرا پاسخی برای این کتاب ارائه نشده است.
این مترجم درباره وضعیت ممیزی نیز می گوید: من دلم میخواهد که اگر قرار است ممیزی خاصی پیش از انتشار کتاب صورت بگیرد، ضوابط مشخصی را معین کنند تا نویسندگان و مترجمها بدانند که خط قرمزها کجاست ولی ممیزی در کشور ما تا حدی سلیقهای است. یکی از نتایج این کار، عدم اعتماد خوانندگان به محتوای کتابهاست.
او درباره مشخص نبودن ضوابط ممیزی گفت: همه ما به طور کلی میدانیم که نباید وارد مسائل غیراخلاقی و بعضی مسائل سیاسی شویم ولی من کتابهایی را میشناسم که گرچه در آن ناسزا و فحش به کار رفته ولی به چاپ رسیدهاند! پس اجازه چاپ این کتابها به ممیز بستگی دارد.
امیدوارم هیچگاه آن دوران بد تکرار نشود!
گیتا گرکانی، مترجم، با گلهمندی از عدم دریافت مجدد مجوز چاپ برای کتابهای قدیمی در دوره قبل گفت: چرا اثری که یک زمانی مجوز چاپ را دریافت کرده، باید حذفیات داشته باشد یا به طور کلی ممنوعالانتشار اعلام شود! در دوره قبل از این اتفاقات به کرات رخ می داد. این کار موجب میشود، مترجمان و نویسندگان حوصلهای برای نوشتن نداشته باشند زیرا هیچ تصور درستی از معیارهای ممیزی در اختیار ندارند.
گرکانی معتقد است همه مترجمان از کلمات و موضوعات مشکلدار آگاه هستند، ولی گاهی اوقات ممیزیها عجیب میشود. او در مثالی میگوید: در دولت قبل ترکیب «زن چاق» در یکی از کتابهای من حذف شد! امیدوارم هیچ وقت آن دوران بد تکرار نشود. از طرفی امیدوارم اتفاقات خوب رخ دهد. ما باید امیدوار باشیم. انسان با امید زنده است حتی اگر این امید احمقانه و از نوع جنون مطلق باشد. امروز عده زیادی در حال فعالیت در حوزه نشر هستند و فقط بخشی از این کار در اختیار مترجم و نویسنده است. نگاه ما به کتاب، باید نگاه قرن بیست و یکی باشد. عدم مشخص بودن سرنوشت چاپ یک کتاب، یعنی بیکاری گروه فراوانی که دست اندر کار تولید کتاب هستند. ولی چرخ صنعت باید بچرخد و بخشی از این کار، به اعتماد نیاز دارد.
او میگوید: یک مساله عجیب در ممیزی، آن است که اگر یک کلمه از بعضی کتابهای چاپ شده در کتاب یا نوشته من، وجود داشته باشد، کتاب من غیر قابل چاپ اعلام میشود، ولی در کتابهای گروهی دیگر، از این مساله عبور می شود. علاوه بر این، یک مترجم اثری را ترجمه می کند و به چاپ می رسد، ولی مترجم دیگری که همان کتاب را ترجمه می کند، اجازه انتشار نمییابد. مگر ترجمه دو کتاب تا چه اندازه ممکن است با یکدیگر تفاوت داشته باشد؟ آنقدر این موضوع برای من گیجکننده است که هیچ گونه تحلیلی برایش ندارم.
گرکانی در ادامه توضیح میدهد: من به کار کردن عادت کردهام و در هر موقعیتی کار میکنم؛ هر چند این کار دیوانگی است و چیزی جز جنون پشت آن نیست. ما باید سلایق و علایق مختلف را ارائه کنیم تا شاید مردم کتاب بخوانند.
نظر شما