-
۱۳۹۹/۱۰/۱۶
زندگی و هنر محمدرضا لطفی در گفتوگو با همسرش ربکا جلیلی؛
یک بار به دنیا آمد و دیگر نرفت
لطفی مصاحبهای دارد اگر درست در خاطرم باشد مربوط به سال ١٣٩٠ که در آن به همین پرسش پاسخ میدهد: در ایران هنرمند باید بندباز باشد تا بتواند کار هنریاش را پیش ببرد. چنین در خاطر دارم که در آن مصاحبه میگوید، در عرصه آموزش مشکلی ندارد چون به عنوان یک موسسه و آموزشگاه خصوصی تبادلی با بیرون از سیستم آموزشگاه ندارد. مشکل از آنجا آغاز میشود که بخواهد به عنوان یک هنرمند و موسیقیدان کنسرت برگزار یا اثری تولید کند. در کشوری که هنر و بالاخص موسیقی بلاتکلیف است، مگر میشود کار موسیقی آن هم در سطح استاد لطفی بیدغدغه و سنگاندازی پیش برود.
-
۱۳۹۹-۰۷-۲۲ ۱۶:۳۵
سطحی نگری مدرن
جامعه امروز در شرایطی روزگار میگذراند که غلبه حوزه اقتصاد و معیشت دامنه بسیاری از دل مشغولیهای افراد را تصاحب کرده است.
-
۱۳۹۹-۰۷-۲۱ ۱۲:۲۵
متن منتشرنشده به قلم فریدون مشیری درباره محمدرضا شجریان؛
برای او که در قله شهرت ایستاده است نگرانم
دو، سه سال پیش، در چایخانه ولیآباد در سر راه کلاردشت (اگر یادش باشد) نشسته بودیم، چای میخوردیم. خانم و آقایی (از همین مردم) سر میز ما آمدند و با صمیمانهترین و پاکترین کلمات، با تمام وجود و از کمال صفای قلب و محبت محض، از او و هنرش ستایش کردند و شجریان همچنان از شوق و شرم سرخ میشد و سرخی در چهرهاش میماند. آن دو، هنگام خداحافظی چند بار التماسکنان تکرار کردند: «آقای مشیری، تو را به خدا مواظبش باشید، تو را به خدا حفظش کنید. نگذارید سرما بخورد، تو را به خدا...». اما من، کی دیگر دستم به دامان او میرسد که بر قله شهرت ایستاده است و من نگرانش هستم.
-
۱۳۹۹-۰۲-۲۴ ۰۹:۰۹
نگاهی به نمایش ترس و لرز در گفتگو با فرزاد امینی و روزبه صدرآرا؛
تامل با فیگورها
فرزاد امینی: در نظر من فیگور نه به معنای مایم است. مثلا من میخواهم نشان بدهم که طناب میکشم. طناب کشیدن را مایم میکنم. فیگور نه به مثابه مایم که پانتومیم از او تولید میشود این فیگور که مد نظر است، فیگور اکسپرسیونیستی است.
-
۱۳۹۸/۱۱/۰۱
مصاحبه با امیر امیری کارگردان نمایش «مجلس قتل رییس جمهور»؛
می ترسم دور روزگار، برای من هم نقابی بسازد!
در نمایش اخیر نگاهی نزدیک و شاید روانشناسانه به پدیده نقاب داشته ام و سعی کرده ام نه از وجه امنیتی بلکه از زاویه انسانی به این پدیده نگاه کنم. اینکه آیا یک انسان نقابدار می تواند عاشق بشود؟
-
۱۳۹۸-۱۰-۲۱ ۱۲:۳۰
یک انتصاب پرحاشیه در نشر و هفته رونمایی از کتاب ها
هفتهای که گذشت از حیث اخبار یکانتصاب پرحاشیه در حوزه نشر و رونمایی چند کتاب قابل توجه بود.
-
۱۳۹۸-۱۰-۲۱ ۱۱:۱۶
نقدی روان شناختی بر نمایش «آقای اشمیت کیه؟» نوشته سباستین تیری، به کارگردانی؛ سهراب سلیمی
«پذیرش این همانی جامعه» یا «مرگ هویت» در کف رودخانه زندگی!
این نمایش با فرم منسجم و دائماً در حرکت بین فضای درون و بیرون، کاملاً در خدمت محتواست و به خوبی بستر مناسب و متعادل برای پیشرفت مسیر قصه فراهم می کند که یکی از مهم ترین عوامل در ایجاد این روند، صرفه نظر از متن فوق العاده سباستین تیری، ترجمه ی مطلوب و متعاقباً فهم کارگردان از دنیای متن است. لذا فهم درست از مسئله، به طور مثبت به سایر عوامل و عناصر صحنه و اجرا سرایت نموده است.
-
۱۳۹۸-۱۰-۱۴ ۱۰:۲۲
یادداشتی دربارۀ فیلم «خاطرات کشیش روستا» روبر برسون؛
آیا قوت من قوت سنگهاست؟*
اگر عیسی در آغاز به ارادۀ خدا معجزه میکند و در پایان زندگی احساس تنهایی وانهادگی دارد و پس از مرگ نیز به ارادۀ خدا عروج میکند و اگر ایوب آنقدر رنجها و سکوت خدا را تحمل میکند تا سرانجام خدا با او سخن گفته و پرسشهایش را پاسخ گوید، کشیش روستا ظاهراً نه در آغاز و نه در پایان پاسخی از خدا نمیگیرد. از آخرین کلمات او («چه فرق میکند؟ همه فیض اوست») تنها میتوان دریافت که او ایمان خویش را تا پایان حفظ کرده است.
-
۱۳۹۸-۱۰-۰۱ ۱۳:۴۱
نگاهی به نمایش "ماسک" به کارگردانی بهزاد اقطاعی؛
جدال پرسوناهای گمگشته، در یک درام گمشده
با در نظرگرفتن فضای ادبیات نمایشی این روزهای ایران، وجود نمایش هایی مانند "ماسک" که ممزوج و مخلوط با مفاهیم روان (psycho) از نوع موضوعات کهن الگویی (Archetypal) و معناگرایی نسبت به زندگی و خلقت و دنیای درون و پیرامون هستند، بسیار غنیمت است؛ بنابراین می توان این اثر را گامی در فعالیت های بین رشته ای میان هنر تئاتر و حوزه روان و کسب تجربه های موفق و آزمون و خطاهای ضروری در این زمینه برای آینده پیش روی ادبیات نمایشی ایران دانست.
-
۱۳۹۸-۰۹-۱۶ ۱۱:۳۳
یادداشتی برای نمایش «سکوت سفید» به کارگردانی کورش سلیمانی؛
رهایمان کنید به حال خودمان...
نمایش «سکوت سفید» ماجرای مردی را برای ما روایت می کند که در جستجوی اندکی آرامش است، اما نه در جاهایی که همه آن را جستجو می کنند؛ بلکه در یک اتاق کوچک در یک بیمارستان!
-
۱۳۹۸-۰۹-۱۳ ۱۷:۱۰
یادداشتی درباره نمایش «لباس جدید پادشاه» به کارگردانی لادن نازی؛
تاریخ از ما چه تئاتری به روی صحنه خواهد برد؟
موضوع نمایش قابل توجه است؛ زمانه احمدشاه قاجار و زمینه های تغییر حکومت از احمدشاه به رضاخان پهلوی مقطع مهمی از تاریخ ایران است که کمتر بدان پرداخته شده است. از این نظر، به صحنه بردن نمایشی که توجه ها را به بخش مسکوتی از تاریخ ایران معطوف سازد، فارغ از شیوه پرداخت و استفاده از منابع تاریخی، ارزشمند است.
-
۱۳۹۸-۰۹-۰۵ ۱۶:۵۳
چند نکته درباره ی نمایش "هیچ چیز جدی نیست"؛ ترجمه و اقتباسی از نوشته ی رچ اورلاف، به کارگردانی دکتر مسعود دلخواه؛
پوزخندی عمیق بر شهر آشوبِ تئاتر ...
نمایش جدید دلخواه را می توان نمونه قابل باوری از نوعی از بیدادگری و اعتراض خاموش نسبت به جریان کمی تا قسمتی ملتهب و پرنوسان تئاتر این روزهای ایران قلمداد کرد که از جدیت به دور است و به حاشیه بسیار نزدیک و مأنوس. او با ترجمه ی بومی شده ای از نمایشنامه ی رچ اورلاف و پرداخت دراماتیکی با رنگ و لعاب طنز تلاش می کند تا نشانه هایی از معضلات تئاتر امروز ایرانی را خصوصا در زمینه های فنی، هنری، تعهد و اخلاق را در نمایش اش برجسته کند.
-
۱۳۹۸-۰۹-۰۳ ۱۱:۱۶
به بهانه اجرای مجدد نمایش «جمعه کشی» به کارگردانی اسماعیل خلج؛
جمعه کشی قرن ها است که روی صحنه است
جمعه کشی نمایشی است که اسماعیل خلج پس از نزدیک به پنج دهه دوباره آن را در تماشاخانه سنگلج به روی صحنه برد تکه ای از تاریخ است با حیاتی جاودانه، بی زمان و مکان. اما زنده بودن نمایش خوشحال کننده نیست و حتی خود کارگردان هم از حیات جاودانه این اثر چندان خرسند نیست.
-
۱۳۹۸-۰۷-۲۳ ۱۰:۵۵
گزارشی تحلیلی از سیوهفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر
خیلی دور خیلی نزدیک
اتفاقات رخداده در جشنواره جهانی فیلم فجر از حیث بیهمتا بودن قابل اشاره است. چنین توجهی نه از بابت نبوغ مجریان ایرانی، بلکه بر اثر وارونگی رخدادها شکل میگیرد. از نام جشنواره شروع کنیم که همنشینیاش با عنوان «فجر» آن هم در زمانی متفاوت با آن رخداد تاریخی و در یک سلیقۀ بیسابقه در جهان، تنها به دلیل دور ماندن از ترکش دلواپسان ماندنی شد و با وجود اولین حکم دریافتی میرکریمی تحت عنوان «دبیر جشنواره جهانی فیلم ایران» (به عبارتی بهتر جشنواره جهانی تهران) از دست حجتالله ایوبی، به نظر میرسد نام فعلی در حد یک ردیف بیقافیه با جریان جشنواره جهانی فجر تنها کارکرد خنثیکننده برای دور ماندن از ترکش نقدهای معترضان داشته باشد
-
۱۳۹۸-۰۵-۲۲ ۱۰:۴۴
احمد ضابطی جهرمی (۲)؛
نظریه پردازان مونتاژ؛ کولشوف، ورتوف، آیزنشتاین
آیزنشتاین خودش را در موقعیت یک دانشمند و یا یک پژوهشگر علوم تجربی میدید که به دنبال یافتن پاسخی برای این سؤالات است: اگر فلاسفه و اندیشمندان دیالکتیک معتقدند که اصل هستی بر فرایند دیالکتیک استوار است، پس چرا فیلم نباشد؟ چگونه میتوان دیالکتیک را به هنر، بهویژه به سینما، تعمیم داد و اصول آن را در فیلم پیاده کرد؟
-
۱۳۹۸-۰۵-۱۵ ۱۰:۵۵
احمد ضابطی جهرمی (۱)؛
مونتاژ: جنبشی تاریخی در فرم سینمایی
مطابق نظریۀ گدار، مونتاژ تنها آن کاری را در زمان میکند که میزانسن در مکان انجام میدهد. این دو، اصولی برای سازمان دادن بهشمار میآیند و ادعای «واقعگرایانهتر» بودن میزانسن (یا مکان) از مونتاژ (یا زمان) بیمنطق است. مونتاژ را میتوان در درون نما نیز ارائه داد و همینطور با مونتاژ میتوان میزانسن را نیز صورت داد.
-
۱۳۹۸-۰۵-۰۱ ۱۱:۱۹
نگاهی زیرچشمی به نمایش و نمایشنامه «فرشته تاریخ»؛
رؤیای یک مرد مشتاق *
نمایش «فرشته تاریخ» آنچه را که با تواضع فراوان هدیه میکند، یک لذت تراژیک است؛ مسیری که شخصیت در آن به پیش میرود تا به تراژیکترین لحظۀ خود یعنی گذر از زیستن به خاطر نفس زیستن برسد. بنیامین در واپسین لحظات هرآنچه را در ذهن دارد دستاویزی میکند برای گذر از رنج حادث شده؛ اما دستاویزها به سستی و لطافت خیال از چنگ او میگریزند. این امر ساده میتواند تراژدی شخصی بنیامین باشد.
-
۱۳۹۸-۰۴-۱۹ ۱۱:۰۸
معرفی و نقد فیلم افشاگر از منظر اخلاق رسانهای؛
چگونه روزنامهنگاری تحقیقی میتواند جلوی فساد، جرایم سازمانیافته و پنهانکاری سیستماتیک را بگیرد؟
اسپاتلایت فیلمی دربارۀ جایگاه ارزشمند روزنامهنگاری تحقیقی است و خدمتی است که اینگونه روزنامهنگاری میتواند برای آگاهیبخشی و جلوگیری از فساد، جرایم سازمانیافته و پنهانکاری سیستماتیک داشته باشد. تحقیقات بلنددامنۀ روزنامهنگاری تحقیقی این امکان را فراهم میکند که یک ماجرای غیراخلاقی را به یک حادثه و فرد خاطی تقلیل ندهد و ریشه و سازمان فساد را کشف کند.
-
۱۳۹۸-۰۳-۲۹ ۱۱:۳۳
سینما چه تصویری از پرولتاریا به دست میدهد؟
کارگران کارخانه را ترک میکنند
اگر شمایلنگاری سینما را با نقاشی مسیحی مقایسه کنیم، کارگر مخلوقی نادر همچون یک قدیس است. سینما کارگران را در صورتهای دیگری نیز نشان میدهد؛ یعنی به عنصر کارگری حاضر در دیگر صور زندگی متوسل میشود. وقتی فیلمهای آمریکایی از قدرت یا وابستگی اقتصادی حرف میزنند، اغلب این را با توسل به نمونۀ گنگسترهای خرد و کلان ترسیم میکنند و در واقع آنها را به سناریوی کارگران و کارفرمایان ترجیح میدهند.
-
۱۳۹۸-۰۳-۲۵ ۱۱:۵۶
خوانش سایمون کریچلی از «خط باریک قرمز» ترنس مالیک؛
درباب شیوههای مردن
کریچلی با وسواس بسیار و براساس منطق باز و گشودهای که در رویکرد «نظریۀ تحلیلی فیلم» میتوان سراغ گرفت، بر دو مفهوم رادیکالی تأکید میکند که بهواقع محورهای فلسفی تفکر سینمایی مالیک هستند و ازاینرو بررسیشان به درک عناصر سرشتنمای این فیلم نیز یاری میرساند. نخست، آرامش در لحظۀ مواجهه با مرگ یا مسئلۀ اصالت یا عدم اصالت شیوههای مختلف مردن و دیگری، طبیعت بهمثابۀ «چیز» فینفسه و قاب ثابتی که همواره در پسزمینۀ رخدادهای فیلم حضوری مستقل دارد و «نسبتبه اهداف و مقاصد انسانی بیتفاوت است.»
-
۱۳۹۸-۰۳-۰۵ ۱۲:۳۲
نگاهی به برخی از فیلم های جشنواره کن؛
تارانتینو، کن لوچ و دیگران
انگل به اندازه کافی کمیک، هیجان انگیز و جذاب است و می تواند یکی از معدود غافلگیری های کن امسال باشد./ تارانتینو هیچ وقت فیلم ساز محبوبم نبوده، هیچ وقت دلم برای تماشای فیلمی از او تنگ نشده، چه پالپ فیکشن، چه بیل را بکش، و چه فیلمی که بیشتر از بقیه دوست داشتم (جکی براون). فیلم تازه اش هم از این قاعده مستثنی نیست.
-
۱۳۹۸-۰۲-۰۷ ۱۱:۰۳
نقد فیلم گناهکار (The Guilty) از آثار سی و هفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر؛
امواج صدا را دریاب
در تریلر روان شناختی «گناهکار»، داده های صوتی راهی برای رمزگشایی از موقعیت مکانی سوژه می شود. در واقع می توان براساس «نظریه کنش گفتار»، شیوه روایی فیلم «گناهکار» را مبتنی بر گفتار به مثابه شکلی از کنش دانست اما مهارت فیلمنامه نویس در قالب سازی این شیوه براساس ساختار پرده ای فیلمنامه همان روند آشنای سه مرحله ای «موقعیت، کشمکش، حل و فصل» را شکل می بخشد.
-
۱۳۹۷-۱۱-۱۷ ۱۲:۰۶
شبی که ماه کامل شد از نگاه منتقدین؛
عاشقانه های یک تروریست
تقابلی موثر وحرفهای که با تبحر درام وتسلط بر زبان فیلم به شیوایی و ظرافت ساخته وپرداخته میگردد. اگرچه فیلم از آلودگی به صحنههای خشونت بار وترسیم هیاهوی جنگ وکارزار پرهیز میکند، اما همین زاویه نگاه ناظر وتلنگرهای کوتاه از شکل مواجه این گروهک انحرافی که در تفکرات عبدالمجید (معروف به عبد المالک ریگی) برمخاطب عیان میگردد برای نگاه پرسشگر او کافی است.
-
۱۳۹۷-۱۱-۱۶ ۱۳:۱۵
درباره «غلامرضا تختی» فیلمی علیه مفهوم مردم؛
زیبایی شناسیِ زهر
غلامرضا تختی ساخته بهرام توکلی فیلمی ست مهم درباره بدنِ ازپادرآمده یک قهرمان که همه سهمِ خود را از آن می خواهند، فیلمی علیه مفهومِ مردم...
-
۱۳۹۷-۱۱-۱۴ ۱۲:۳۴
نقد و بررسی فیلم مسخره باز به کارگردانی همایون غنیزاده؛
یک فانتزی شوخ و لحن سورئال
فانتزی شوخ و لحن سورئال ، مهم ترین خصیصه این فیلم است که در کنار قابلیت های دنیای سی جی، آن را در جایگاه یک اثر آرتیستیک و پیشرو، اما خالی از بن مایه های قانون مند داستان پردازانه قرار می دهد./ در «مسخرهباز» به دلیل فضا و ساختاری که دارد اصلا قرار نیست که روی هیچ کاراکتری عمیق بشویم. این به جهان فیلم برمیگردد اما این میزان از بیهودگی و بیکنشی کاراکترها از جایی به بعد نه تنها آزاردهنده میشود که ارتباط تماشاگر را با فیلم و روندش قطع میکند.
-
۱۳۹۷-۱۱-۰۸ ۱۰:۳۹
مواجهه سینما و مرگ؛
سینما و شیفتگی مرگ
تصادفی نیست که امروزه اسطوره های فوتبال، همپای الهگانِ عالمِ سینما میدرخشند. به همین ترتیب، دیگر هیچ فرقی میان کاشته کریس رولاندو و «پلکان اودسا» نیست. این به معنی ناپدیدی است. پایانِ استعاره. در واقع، منطقه سایه بهمنزله بُعد برسازندۀ استعاره است که استعاره، به حکمِ مرگ و برای اثربخشی نباید از آن تخطی کند.
-
۱۳۹۷/۱۰/۱۵
گفتوگو با علیرضا رئیسیان در مورد سینمای شاعرانه؛
سینمای شاعرانه محدود به فرمهای کلاسیک نیست
منتقد ما اصلاً درکی از سینمای شاعرانه ندارد. چطور ممکن است چنین سیستمی تلاشهای فردی را ببیند و آن را نقد کند؟ در سینمای جهان، کسی نمیآید مثلاً در نقد آثار تارکوفسکی، برگمان یا آنتونیونی، الفاظ رکیک به کار برد. ژیژک راجعبه کیشلوفسکی حرف میزند، نه یک منتقد جوان و تازهکار.
-
۱۳۹۷-۰۹-۲۴ ۱۰:۰۲
نگاهی به سینمای شاعرانه (۲)؛
تماشاگر سینمای شاعرانه باید تماشاگری اندیشمند باشد
در کشور ما واکنشهای برخی از منتقدین، پژوهشگران و فیلمسازان به پدیدهای به نام «سینمای شاعرانه» تهاجمی و منفی است. چند ماه پیش در مصاحبۀ یکی از فیلمسازان مشهور و پرتجربه خواندم که گفته بود «این اصطلاحِ سینمای شاعرانه مزخرف است.» برخی نیز اصرار دارند که اصلاً چنین چیزی وجود ندارد؛ با این نگرشها نمیشود پدیدهای آشکار در تاریخ سینمای ایران و جهان را انکار کرد.
-
۱۳۹۷-۰۹-۱۸ ۱۳:۱۲
سینمای شاعرانه چیست و نسبت آن با سینمای ایران کجاست؟ (۱)؛
سینمای شعر، سینمای اندیشه
سادهترین پندار این است که فیلم شاعرانه را فیلمی بدانیم که برخوردار از دیالوگها یا مونولوگهای شاعرانه باشد؛ مثلاً در مورد «خانه سیاه است»، برداشت میشود که چون فروغ فرخزاد یک شاعر است و بخشی از نریشن این فیلم را شاعرانه نوشته، پس این فیلم به اعتبار نریشن شاعرانهاش و به اعتبار شاعر فیلمسازش فیلمی شاعرانه است؛ پس کسی میتواند فیلم شاعرانه بسازد که خودش شاعر کلمه باشد؛ همۀ اینها برداشتهای نادرستی است.
-
۱۳۹۷-۰۹-۱۳ ۱۰:۲۷
نگاهی به سلبریتیزه شدن فرهنگ ایرانی؛
بحرانِ کنش، جولانِ نمایش
فرهنگ سلبریتی، همآغوش امر محتومِ واقع و مُهر تأییدی بر زوال ایماژهای فرهنگی در بستر لغزان تجربۀ زیسته است؛ تجربۀ داغ و گداختهای که زیر فشار واقعیت، هستیِ فروزانش به تاراج رفته است. در این میان میشود به مدد فانتزیِ سلبریتیوار، چراغی برافروخت که شعاع نورش حتی «تا هفت خانه آنورتر» هم نمیرود، در قالب تعریف یک پروژۀ فرهنگی غلطانداز با کلی آبوتاب و شناسنامۀ عریض و طویل که بوی سنتگرایی و مادرانگی و غذاهای خانگی بدهد.