شناسهٔ خبر: 53699 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

انقلاب اسلامی به روایتی عمیق اما ساده‎گو نیازمند است

انقلاب اسلامی به روایتی عمیق اما ساده‎گو نیازمند است. روایتی که تصویری واقعی از جامعه متکثر اما دارای وحدت در زمانه انقلاب ارائه دهد.

فرهنگ امروز/ رضا مختاری اصفهانی: ایام پیروزی انقلاب اسلامی علاوه بر مراسم گوناگون بزرگداشت و جشن‎های گوناگون فرصتی برای بازاندیشی آفات و آسیب‎هایی است که انقلاب را در حوزه‌های گوناگون تهدید می‎کند. به اعتقاد نگارنده، یکی از این آسیب‎ها، روایت انقلاب است. روایت‎های غالب در این باره امروزه از رسانه فراگیر و سهل‎الوصول تلویزیون ترویج می‎شود. رسانه‎ای که غالباً صاحبان تفکر مستقل و محققان منصف در آن تریبون ندارند. رسانه‎های کتاب و مطبوعات هم زیر انبوهی از مصلحت‎اندیشی‌ها و محافظه‎کاری‎ها قرار دارند که گاه از تیغ سانسور (یا لفظ محترمانه‎اش ممیزی) تندتر هستند. نتیجه آن شده که روایت انقلاب دچار ساده‎سازی از سوی دو طیف شود. در سر یک طیف رسانه ملی قرار دارد و در سرِ طیف دیگر شبکه‎های ماهواره‎ای و بعضی کانال‎های تلگرامی. ساده‎سازی مفاهیم و پدیده‎های تاریخی حکایت «پیل در تاریکی» مولانا است. مردمانی که هرکدام بر اساس آنچه لمس می‎کردند، بخشی از فیل را توصیف کردند و تصویری ناقص و سطحی از آن ارائه می‎دادند. به قول مولانا باید شناختمان را عمق ببخشیم:
چشم دریا دیگرست و کف دگر
کف بهل وز دیده دریا نگر
ساده‎سازی در تاریخ چشم‎بستن بر پیچیدگی‎های یک پدیده و ندیدن انطباق وقایع داخلی و سیاست خارجی در ایجاد یک پدیده مهمی مانند انقلاب است.انقلاب اسلامی دارای پیشینه‎ای از مبارزات آزادیخواهانه و قانون‎خواهی ایرانیان است که انقلاب مشروطه نقطه عطف آن است. پس از مشروطه اگرچه در دوره‎ای (دوره رضاشاه) در حوزه سیاست تعلیق رخ داد، اما در حوزه فرهنگی و اجتماعی تحولاتی رخ داد که پس از شهریور بیست همان نسلی که از دل این تحولات سر برآورده بود، نهضت ملی‎شدن صنعت نفت را رقم زد. این نسل اگرچه با تفکرات و عقاید گوناگون بودند، اما در نهایت آمال مشروطه را دنبال می‎کردند. همچنان که تحولات پس از کودتای 28 مرداد 1332 و بویژه تحولات دهه چهل و سال‎های ابتدایی دهه پنجاه در حوزه‏‌های گوناگون جهش‎هایی در فرهنگ، اقتصاد، صنعت، ترکیب جمعیتی و... به وجود آورد، اما تعلیق در حوزه سیاست حجمی از مطالبات را متراکم ساخت. محمدرضا شاه در سال‎های پایانی سلطنت خود تنها با تورم اقتصادی مواجه نبود، بلکه تورم مطالبات سیاسی که با اصلاحات و گردش نخبگان قابل علاج بود، کار را به بن‎بست کشاند. شاه که از همان دهه بیست که تصور می‎شود شاهی مشروطه بوده، پا در صراط خودکامگی نهاده بود. او با تغییر در قانون اساسی که مهم‎ترین اصل تغییری همانا حق انحلال مجلس بود و همچنین با احیای اصل تشکیل مجلس نیمه‎انتخابی و نیمه‎انتصابی سنا که مصوبات مجلس شورا باید به تصویب آن می‎رسید، مهمترین نماد مشروطه، مجلس شورا، را با محدودیت مواجه ساخت. میراث عدلیه نوین را هم که با قضات مستقل شناخته می‎شد، با واگذاری بعضی پرونده‎ها به دادگاه‌های نظامی بر باد داد. حتی نخست‎وزیری چون علی امینی را که می‎توانست مسیر اصلاحات را به روی سلطنت او بگشاید، تحمل نکرد. از همین رو در اواخر سلطنتش با انتخاب افرادی چون جمشید آموزگار و جعفر شریف‎امامی نتوانست اعتمادسازی کند. چون این افراد از رجالی بودند که در دوره سلطه مطلقه‎اش بر امور به مناصب مهم دست یافته بودند.
بختیار هم مصداق زمان رسیدن کار ماهی به دمش بود. بر این مبنا جامعه آنچه را او انجام می‎داد، باور نداشت. شاه در برهه‎های مختلف با تضعیف و حذف نیروهای اجتماعی مهمی مانند مالکان و برخی متولیان دینی که  بعضاً خاستگاه طبقاتی و اجتماعی نهاد سلطنت بودند، خود را از حامیان سنتی‎اش محروم ساخته بود. در نتیجه، نهاد سلطنت در مقابله با مخالفانش از قدرت بسیج‏‌کنندگی بی‎بهره بود. در حالی که مخالفانش با بهره از چنین قدرتی می‎توانستند مشروعیت او را در کف خیابان‎ها به چالش بکشند.
توصیف و تحلیل آنچه در طول سالیان رخ داد تا به انقلاب 57 منجر شد، در توان و مجال یک یادداشت نیست. منظور آنکه ابعاد این پدیده چنان وسیع و متنوع است که اگر واکاوی نشود، به ساده‎سازی در روایت انقلاب منجر می‎شود. این ساده‎سازی می‎تواند از جنس روایت تکراری با راویانی تکراری از یک طیف فکری و سیاسی باشد که چشم بر جامعه متکثر ایران می‎بندد. یا ساده‎سازی از جنس روایت یک شبکه ماهواره‌ای است که تنها پوسته‎ای از حوادث انقلاب را به‌تصویر می‎کشد. روایتی که شاه خواهان اصلاحات را در مقابل خشم و خشونت انقلابی یکه و تنها تصویر می‎کند.
ساده‎سازی از نوع دوم چون با تصاویری همراه است که رسانه ملی از مخاطبانش دریغ می‎دارد، برای مخاطبان جذاب‎تر است.انقلاب اسلامی به روایتی عمیق اما ساده‎گو نیازمند است. روایتی که تصویری واقعی از جامعه متکثر اما دارای وحدت در زمانه انقلاب ارائه دهد. ساده‎سازی در روایات تاریخی چون تمام واقعیت‎ها را نمی‎گوید، به تحریف پهلو می‎زند. اگر نسل امروز روایت‎های رسمی از انقلاب را با تشکیک می‎نگرد، برآمده از ساده‎سازی‎لنگرهای ناشیانه راویان رسمی است.چ

منبع: ایران

نظر شما