شناسهٔ خبر: 60148 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

ابوریحان و عاشورا / دکتر حسن بلخاری

فرهنگ امروز/ دکتر حسن بلخاری:

عاشورا در آثارالباقیه عن القرون الخالیۀ بیرونی

الف) از جمله ادله شیعی بودن (و نه اسماعیلی یا زیدی بودن زیرا در فصل پنجم آثارالباقیه، انتقاداتی جدی بر آنان دارد) ابوریحان بیرونی (۳۶۲ـ۴۴۰ق) نوع روایت این دانشمند بزرگ ایرانی در باب عاشورا و واقعه غدیر و نیز نام بردن ائمه شیعه در فصل بیستم آثارالباقیه است. «آثارالباقیه عن القرون الخالیه» به معنی «آثار بازمانده از سده‌های گذشته»، اثری است که در جوانی ابوریحان و محتمل در سالهای ۳۹۰ یا ۳۹۱ هجری نگاشته شده است. این کتاب به قابوس بن وشمگیر زیاری تقدیم شده و البته بیرونی در سال ۴۲۷ یعنی اواخر عمر خویش ضمن نگارش رساله‌ای در بیان آثار محمدبن زکریای رازی، به بیان تألیفات خویش نیز پرداخته و این اثر و برخی آثار دیگر همچون قانون مسعودی را نیازمند تکمیل و اضافه کردن تعلیقات و نوعی تحریر ثانوی دانسته است. عین کلام بیرونی در این باب چنین است: «….فکان [عمری] قد فنی و لم یبق منه غیر الجره و القصعه الا لشئ واحد و هو اتمام ما علی للید من النواقص و تبیض المسود من التعالیق کالقانون المسعودی و کالاثار الباقیه من القرون الخالیه و…»: گویی عمر من به پایان رسیده و جز کاسه و کوزه‌ای از آن چیزی به جای نمانده و آن را هم فقط برای این می‌خواهم که کارهای ناتمامی را که در دست دارم، به پایان رسانم و تعلیقاتی را که هنوز به صورت مسوده است، بازنویسی کنم؛ مانند: قانون مسعودی و آثارالباقیه…۱

کتاب آثارالباقیه دارای بیست و یک گفتار (القول) است که در ترجمه مرحوم داناسرشت به «فصل» ترجمه شده است. بیرونی در مقدمه این کتاب و با عنوان «سبب تألیف کتاب» علت نگارش آن را درخواست ادیبی می‌داند که از او خواسته بود در باب تواریخی که ملل و تمدن‌های مختلف به کار می‌برند و در آن اعیاد و ایام مشهور خود را نقل می‌کنند، کتابی بنویسم.۲ فصل اول کتاب با بحث در باب حقیقت شب و روز آغاز می‌شود و با مباحثی چون مبدأ سال و ماه، حقیقت تاریخ و اختلاف امم، حقیقت ذی‌القرنین، چگونگی ماهها، استخراج تواریخ از هم، ادوار سالهای یهود، در تاریخ کسانی که پیغمبری به خود بستند (متنبئین)، اعیاد ایرانیان، اعیاد سُغدیان، اعیاد اهل خوارزم، خوارزمشاه، ماههای رومی، ماههای یهود، اعمال نصارا در ماههای سریانی، روزه ترسایان و اعیاد متصل به آن، اعیاد نصارای نستوری، اعیاد مجوس اقدمین (پیش از زردشت) و روزهای صابئان، روزهای معروف اعراب جاهلی، روزهای مهم مسلمین و نهایت منازل ماه و طلوع و غروب آن ادامه می یابد.

ب) چنان‌که گفتیم یکی از فصول کتاب آثارالباقیه (فصل بیستم) با عنوان «القول علی ما یستعمله المسلمون فی شهور العرب» اختصاص به روزهای مهم تقویم مسلمانان دارد. وی در ابتدای این فصل و پس از بحث درباب ماههای حرام و فلسفه آن، به نخستین ماه مهم در تقویم مسلمانان می‌پردازد یعنی محرم.

بیرونی در باب تعظیم محرم نزد مسلمانان می‌گوید: روز اول این ماه برای مسلمانان روز بزرگی است؛ زیرا سال جدید با آن آغاز می‌شود. ماهی که روز نهم آن را «تاسوعا» و دهم آن را «عاشورا» می‌نامند؛ به تعبیر و روایت بیرونی: «پارسایان شیعه (الزّهاد من الشیعه) روز تاسوعا را روزه می‌گیرند.» سپس بیرونی به عاشورا می‌پردازد و ابتدا عظمت آن را با روایتی از پیامبر اکرم(ص) چنین بازگو می‌کند که حضرت در شأن این روز فرمود: «ایها الناس سارعوا الی الخیرات فی هذا الیوم فانّه یوم عظیم مبارک قد بارک الله فیه علی آدم».۳ بیرونی معتقد است بر بنیاد روایت فوق، عاشورا نزد مسلمانان معظم بوده است تا اینکه «قتل حسین بن علی بن ابی طالب در این روز اتفاق افتاد و او و یارانش را از راه بستن آب بر آنان، گذراندن از دم شمشیر، آتش در خیام حرم، به نیزه کردن سرها، اسب دوانیدن بر اجساد که در هیچ امتی با اشرار خلق چنین نکرده‌اند، از میان بردند. و از این تاریخ مسلمانان عاشورا را شوم دانستند.»۴

عملکرد بنی‌امیه در عاشورا

بیرونی سپس به بیان عملکرد بنی‌امیه در این روز می‌پردازد: «ولی بنی‌امیه در این روز لباس نو پوشیدند و زیب و زیور کردند و سرمه به چشم خود کشیدند و این روز را عید گرفتند و عطرها استعمال کردند و میهمانی‌ها و ولیمه‌ها دادند و تا زمانی که ایشان بودند، این رسم در توده مردم پایدار بود!»۵ مرحوم داناسرشت پس از بیان جمله فوق، در پاورقی، عبارت «یومً قد تبرّکت به بنوامیه» مذکور در زیارت عاشورا را مرتبط با همین عملکرد بنی‌امیه می‌داند.

به روایت بیرونی در حالی که بنی‌امیه چنین می‌کردند، شیعیان از راه سوگ و اسف بر قتل سیدالشهدا(ع) در مدینه و دیگر شهرها نوحه‌سرایی و گریه می‌کنند و تربت مسعود حضرت را در کربلا زیارت می‌نمایند. تأمل بیرونی بر این واقعه و استفاده از کلماتی چون «سیدالشهداء» و «تربت مسعود کربلا»، رویکرد شیعی او را نشان می‌دهد به‌ویژه با ذکر روایتی از دختر عقیل بن ابی‌طالب که چون خبر شهادت حضرت امام‌حسین(ع) و یارانش به مدینه رسید، این مؤمنه پارسا، اشعاری چنین سرود:

ما ذا تقولون ان قال النبیُ لکُم

ما ذا فعلتُم و أنتُم آخرُ الاُمم؟

بعترتی و بأهلی بعد مُفتقدی

نصفُ اُساری و نصْفٌ ضُرجُوا بدمٍ

ما کان هذا جزائی إذ نصحْتُ لکُمُ

انْ تُخْلُفُونی بسوء فی ذوی رحمی

یعنی:

ـ چه می‌گویید اگر پیامبر از شما بپرسد: چه کردید [با خاندان من] در حالی که شما آخرین امت بودید؟

ـ چه کردید با عترت و خاندان من به هنگام نبودنم؟ نیمی از آنان را به اسارت بردید و نیمی را به خون آلودید!

ـ این پاداش من نبود؛ چه، من شما را اندرز دادم که مبادا پس از من با خویشانم به بدی رفتار کنید!

سپس بیرونی به بیان اتفاقات مهم دیگری می‌پردازد که به روایت برخی در عاشورا واقع شده است؛ مانند پذیرش توبه آدم توسط خداوند در این روز یا بر جودی نشستن کشتی نوح و… از دیدگاه مؤلف آثارالباقیه ممکن است برخی این روایات ساختگی باشد (گرچه وقوع آنها امکان عقلی دارد)؛ زیرا مسلمانان می‌خواسته‌اند با اهل کتاب مسالمت نمایند.

سپس بیرونی به مفهوم‌شناسی کلمه «عاشورا» پرداخته و اصل آن را عبرانی می‌داند. به تعبیر بیرونی کلمه عاشور روز دهم ماه تشری یهود است: «کبور، دهم روز است از تشری، وزین جهت گاه گاه او را عاشور خواندند.»۶ یهودیان روز دهم نخستین ماه سال نو خود را که تشری می‌نامند، روز کبور نامیده، مقدس داشته و روزه می‌گیرند. به تعبیر بیرونی در سالهای اول هجرت در میان مسلمین نیز گرفتن روزه در این روز واجب بود تا حکم روزه ماه رمضان آمد. مرحوم همایی در تعلیقه خود بر کلام بیرونی در ریشه‌شناسی عاشور می‌آورد: تلفظ اصل عبری‌اش به طوری که نگارنده از علمای یهود تحقیق کرد، «عاسور» (به سین مهمله) است که با عاشور و عاشوراء و عشرۀ عربی یک ریشه دارد.۷

بیرونی در همین فصل روایات دیگری نیز در باب عاشورا و واقعه کربلا دارد؛ چون بعد از بیان وقایع محرم به ماه صفر می‌رسد، روز اول آن را روزی می‌داند که سر امام‌حسین(ع) را به شام وارد کردند. روایت بیرونی چنین است: «شهر صفر فی الیوم الاول، اُدخل رأس الحسین علیه‌السلام مدینه دمشق، فوضعه یزید لعنه‌الله [در نسخه دانشگاه ادینبورگ که به تاریخ ۷۰۷ق نگاشته شده و به خط ابن الکتبی است، کاتب غیر شیعی، اسم یزید و لعنت خدا بر او باد را حذف کرده است] بین یدیه و نقر ثنایا بقضیب کان فی یده و یقول:

لست من خندف، إن لم أنتقم‏

من بنی أحمد، ما کان فعل‏

لیت أشیاخی ببدر، شهدوا

جزع الخزرج من وقع الأسل‏

فأهلوا و استهلوا فرحا

ثم قالوا: یا یزید لا تشل‏

قد قتلنا القرن من أشیاخهم

و عدلناه ببدر، فاعتدل

یعنی:

ـ از اخلاف خندف نباشم اگر کین خود را از فرزندان احمد [منظور پیامبر اکرم است] بدانچه کرد، نگیرم!

ـ ای کاش شیوخ و بزرگان من که در جنگ بدر گواه درد و رنج خزرج از زخمه پیکان‌ها بودند،

ـ اینک خوشحال می‌شدند و چهره‌هایشان را از شادی درخشان می‌کردند و می‌گفتند: ای یزید، از کار نمانی!

ـ همانا ما همتای بزرگان ایشان را کشتیم و داد خود را از وی در بدر، ستاندیم و حال برابر شدیم.

مرحوم داناسرشت در ترجمه آثارالباقیه و ذیل این ابیات، سرودن آنها را به واقعه حرّه که در آن یزید، مدینه را قتل عام و دستور تجاوز به نوامیس مسلمانان را صادر کرد، می‌داند. بیرونی این واقعه را که نوع بیان آن خود دلیل دیگری بر تشیع اوست، چنین بیان می‌کند: «در روز بیست و نهم وقعه حرّه اتفاق افتاد و در این جنگ بنی‌امیه اهل مدینه را قتل عام و هستی آنان را به یغما بردند و به زنان مهاجر و انصار دست‏درازی کردند و بسیار بی‏ناموسی نمودند و هر آن کس را که پیغمبر از این اوباش که اعمال قبیحه را در مدینه کردند لعنت کرد، خداوند نیز لعنت کناد و ما را در شمار مردمی گرداناد که به اعمال فساد رضایت نمی‏دهند و او بهترین توفیق‏دهنده و یار است و سپاس بی‏نهایت بر او باد!»۸

دلایل دیگر بر شیعی بودن بیرونی، بیان اسامی ائمه از امام هشتم به قبل، دقیقا بر بنیاد سلسله امامان شیعی است: «و فی الیوم الحادی و العشرین [من رمضان] قبض امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه‌السلام؛ و فیه اتفق وفاه علی الرضا بن موسی الکاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی السجاد زین‌العابدین بن‌الحسین سیدالشهداء ابن امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب علیه السلام.»۹

و نیز اشاره به میلاد امام حسین(ع) در ماه شعبان: شهر شعبان: «فی الیوم الثالث، ولد الحسین بن علی بن ابی طالب. و فی الخامس، ولد الحسن بن علی، علی ما ذکر السلامی.»۱۰ و نیز اشاره به انتقام‌گیری مختار از قتله سیدالشهداء و یارانش: «و فی الیوم الثالث عشر من هذا الشهر، وثب المختار بن ابی عبید الثقفی، علی قتله الحسین بالکوفه، للانتقام منهم و فی الرابع عشر، موت یزید بن معاویه لعنه الله.»۱۱

و مهمتر روایتی که از واقعه غدیر دارد: «در روز هفدهم عثمان بن عفان رضی الله عنه کشته شد و روز هیجدهم عید غدیر خم می‏باشد و آن نام منزلی است که پیغمبر(ص) پس از حجه‌الوداع در آنجا فرود آمد و جهاز شتران را جمع کرد و بازوی علی بن ابیطالب را گرفت و از آن جهازها بالا رفت و فرمود: «ای مردم، آیا من از خود شما به شما اولی نیستم؟» گفتند: آری، فرمود: «بر هرکس که من مولی باشم علی مولای اوست. خداوندا، دوستدار علی را دوست بدار و با دشمنانش دشمنی کن و آنان که علی را یاری می‏کنند، ایشان را یاری نما و آنان که می‌خواهند او را خوار و زبون کنند، تو ایشان را خوار و ذلیل کن و از هر راهی که علی می‏رود، حق و حقیقت را با او بگردان». روایت کرده‏اند که پس از این گفتار، سر مبارک خود را به سوی آسمان بلند کرد و سه مرتبه گفت: «خداوندا، آیا مأموریت خود را رسانیدم؟ و در روز بیست و چهارم این ماه امیرالمؤمنین در حال رکوع، انگشتر خویش را به سائل بخشید. و در روز بیست و پنجم عمربن‌خطاب کشته شد و سوره «هل اتی» در این روز نازل شد و در روز بیست و ششم استغفار به داوود نازل گشت.»۱۲

ادله فوق، اشعار می‌دارند ابوریحان شیعه مذهب بوده و از فرق شیعی نیز بنا به نقد و ردی که از آرای زیدیه و اسماعیلیه در فصل پنجم آثارالباقیه دارد، محتمل شیعه اثنی‌عشری بوده است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــ

پی‌نوشت‌ها:

۱ـ فهرست کتاب‌های رازی و نامهای کتاب‌های بیرونی، ص۳۸ و۷۲٫

۲ـ آثارالباقیه، ترجمه داناسرشت، ص۳۵

۳ـ همان، ص۵۲۴ و۴۲۰؛ متن عربی. ای مردم، در این روز به سوی نیکی‌ها بشتابید که روزی بزرگ و خجسته است و خداوند در آن بر آدم برکت داد.

۴ـ همان، ص۵۲۴٫

۵ـ همان.

۶ـ التفهیم، ص۲۴۴.

۷ـ التفهیم ص۲۴۴.

۸ـ آثارالباقیه، ص۵۳۷٫

۹ـ آثارالباقیه، متن عربی، ص۴۲۶٫

۱۰ـ همان، ص۴۲۵٫

۱۱ـ همان ۴۲۴٫

۱۲ـ آثارالباقیه، ترجمه داناسرشت، ص۵۳۷٫

منبع: روزنامه اطلاعات

نظر شما