شناسهٔ خبر: 61326 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

دربارۀ مفقود شدن بخشی از کتاب‌های امامیه / حسن انصاری

فرهنگ امروز/ حسن انصاری

من قبلا دربارۀ این موضوع نوشته‌ام و دلائل و زمینه‌های آن را کم و بیش کاویده‌ام. پرسش این است: در حالی که بسیاری از متن‌های حدیثی و فقهی و تفسیری و کلامی دو سه سده نخست قمری از اهل سنت و غیر شیعیان امروز موجود است، چرا آثار امامیه از بین رفته است؟ یکی از مهمترین دلائل آن وضعیت شیعه به عنوان جامعه‌ای در اقلیت و تحت ستم در بسیاری از ادوار تاریخ اسلام است. فراموش نکنیم که با کتابخانه‌های شیعی در بغداد و ری در سده‌های چهارم و پنجم چه رفت.

در این میان اسماعیلی‌ها با وجود آنکه همواره در اقلیت بوده‌اند اما ساختار سازمانی دعوت اسماعیلی و رعایت اصول پنهان کاری و تقیه موجب می‌شد که بخش قابل توجهی از میراث آنان و به ویژه آنچه به علوم باطنی مربوط می‌شود باقی بماند و در چارچوب سازمانی دعوت از آنها نگهداری شود. از لحاظ اجتماعی داعیان اسماعیلی در ایران فعالیت پنهان داشتند و در بیشتر ادوار تاریخی خود به ویژه در دوران‌های اولیه فعالیت و حضور اجتماعی نداشتند، بنابراین می‌توانستند آثار خود را حفظ کنند و از دستبرد و نابودی نجات دهند.

نصیریه هم باز به همین دلیل، چه در بغداد و چه در حلب و شامات، به همین شیوه آثار کهن خود را حفظ کردند. اقلیت بودن و در معرض خطرات ناشی از سرکوب اهالی قدرت بودن بدین ترتیب نتوانست آثار کهن آنان را از میان بردارد.

در مورد اباضیه هم همین را می توان گفت. بسیاری از آثار سده‌های دوم و سوم اباضیه از خطر نابودی محفوظ مانده و امروزه در دسترس است. در مورد اباضیه البته مسئله تقیه چندان مطرح نبود. بلکه خود اقلیت بودن و عدم حضور اجتماعی در سطح عمومی اسلامی و زندگی در بخش‌های پیرامونی و حاشیه‌ای موجب شد که آنان بتوانند یک اقلیت کم و بیش محافظت شده را برای خود تضمین کنند.

در مورد جامعه شیعه امامیه قضیه فرق می‌کند. امامیه درست است که در اقلیت بوده‌اند و با فشارها و سرکوب‌هایی هم مواجه بوده‌اند و همین هم موجب می‌شد بسیاری از کتابخانه‌ها و آثار آنان دستخوش نابودی عمدی قرار گیرد منتهی به دلیل ماهیت اجتماعی امامیه و حضور در سطح فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی و سیاسی، و خاصتا در بغداد در دوره‌های مختلف و از جمله در قرن چهارم و بعد در دوران آل بویه و غیره، عالمان امامی نمی‌توانستند با سنت پنهان‌کاری موقعیت‌هایی شبیه اسماعیلیه و یا نصیریه داشته باشند.

اصول فکری علمای امامیه حضور اجتماعی را برای آنان لازم می‌شمرد. مواجهۀ علمی و حضور در بحث‌های نظری و همکاری با دولت‌ها و تلاش برای ارتقای جامعۀ امامیه در میان جوامع مسلمان و دوری از باطنی‌گری همه و همه موجب می‌شد که فعالیت‌های علمی علمای امامیه در غالب موارد در فضای باز و گشوده بر دیگران صورت گیرد. در این فضا گاهی خودسانسوری ضروری می‌نمود و برخی کتاب‌ها رونویسی نمی‌شد و بدین ترتیب مهجور می‌ماند و به تدریج از بین می‌رفت. جایگاه فقها و مرجعیت دینی آنان و متکلمانی مانند شیخ مفید و شریف مرتضی با آن گسترۀ شهرت عام حتی در شهرهایی با اکثریت اهل سنت، خود مانعی بود بر پنهان کاری‌های دینی.

این عوامل خود موجب شد که نوعی مذهب غالب و مورد تأیید بالاترین اتوریته‌های دینی در همان سده‌های سوم و چهارم قمری در میان شیعیان شکل بگیرد و نوشته‌های آنان جانشین نوشته‌های قدیم شود که گاهی هم با رویکردهای جدید هماهنگ نبود. در این شرایط طبیعی بود که از کتاب‌های قدیمتر دیگر نسخه‌برداری نشود.

از دیگر سو، همین حضور فعال جامعۀ امامیه موجب می‌شد در زمان فتنه‌های مذهبی در شهرهایی که آنها در اقلیت بودند آنان بیشتر و ساده‌تر آماج خصومت‌ورزی قرار گیرند و از میان بردن میراث امامیه برای مخالفان سهل‌تر بود. نمونه‌اش کتابخانه و مدرس شیخ طوسی در بغداد است که در حملۀ سال ۴۴۷ ق طغرل سلجوقی اسیر آتش خصومت شد و طبعا بسیاری از کتاب‌ها و میراث گرانب‌های شیعی از میان رفت و حتی می‌دانیم که شماری از تألیفات خود شیخ طوسی هم درست به همین دلیل مفقود شد.

منبع:  حلقه کاتبان / بررسی‌های تاریخی

نظر شما