نویسنده: هاپزیبا روسکی
مترجم: رضوانه عرفانی حسینپور
آزمون تعیین سطح پیشرفتهی زبان و ترکیببندي بر توانایی دانشجویان در زمینهی تحلیل متون به شیوهای رتوریکی و استفادهی مؤثر از رتوریک در انشاي پاسخها تأکید میکند. بنابراین، اینکه دانشجویان باید چه چیزهایی دربارهی این اصطلاح اغلب بد فهمیدهشده، بدانند تا بتوانند ماهرانه و با اعتمادبهنفس متون خود را بنگارند، پرسشی مهم براي معلمان است.
تعریف سنتی از رتوریک که نخستین بار ارسطو آن را ارائه داد و در طول قرنها عالمان و معلمان جرح و تعدیلش کردند، رتوریک را هنر مشاهدهی «ابزارهاي موجود اقناع» در هر متن معرفی میکند.
«کل فرایند آموزش برایم عبارت بود از یادگیري اختصاص اسامی به اشیائی که از قبل آنها را میشناختم.» این جملهی کینزي میلهون کارآگاه محبوب سوگرافتون در یکی از رمانهای جناییاش به نام «ج مثل جسد» 1 است.2
هنگامی که دورهی تحصیلات تکمیلی تخصصی دربارهی رتوریک را آغاز کردم کاملاً مطمئن نبودم این واژه چه معنایی میدهد، اما وقتی با آن آشنایی پیدا کردم، دریافتم که رتوریک چیزي بوده که همواره آن را میشناخته و دربارهاش میدانستهام.
هریک از این پاراگرافهای آغازین ممکن است راه مناسبی براي شروع جستاري در این باره باشد که دانشجویان چه چیزهایی باید دربارهی رتوریک بدانند تا بتوانند واحد درسیای بگذرانند که آنها را براي آزمون تعیین سطح پیشرفتهی زبان انگلیسی آماده کند. اولین گزاره تأیید میکند پرسشی که معلمان دربارهی آموزش رتوریک مطرح میکنند پرسشی معتبر است. دومین آنها، تعریفی کاربردي فراهم میکند و پیشنهاد میدهد که نویسنده براي ارائهی پاسخ بر رتوریک کلاسیک تکیه کند و سومی، احتمالاً بیشتر دربارهی نویسنده چیزهایی براي گفتن دارد تا موضوع؛ معماها را دوست دارد، میداند که بسیاري از مردم (از جمله خودش هنگامی که دانشجو بود) چندان دربارهی این اصطلاح نمیدانستند. اما این گزارهی آغازین سوم، گزارهاي است که براي شروع برگزیدهام. این تصمیمی رتوریکی بر اساس آن چیزي است که از خودم، از موضوع و از شما میدانم. در اینجا مایلم شما چیزي دربارهام بدانید و همچنین مایلم باب گفتوگویی را با شما بگشایم، به علاوه میخواهم هدفم را بیدرنگ پایهگذاري کنم و جملهی میلهون این مقصود را بهخوبی بیان میکند.
رتوریک بهتمامه دربارهی این است که نامی را به چیزي اختصاص دهیم که از قبل دربارهی آن میدانیم و معلمانی که این را میدانند در کلاسهایشان در مسیر درستی براي آموزش مؤثر رتوریک قدم برمیدارند. بنابراین، اولین چیزي که دانشجویان باید دربارهی رتوریک بدانند این است که رتوریک آن چیزي است که بهتمامه در پیرامون ماست؛ در گفتوگوها، فیلمها، تبلیغات، کتابها، زبانِ بدن و هنر. ما رتوریک را به کار میگیریم خواه از آن آگاه باشیم یا نباشیم، اما آگاهی از اینکه رتوریک چگونه عمل میکند، میتواند سخن گفتن، خواندن و نوشتنمان را تغییر داده و ما را به ارتباطگرانی موفقتر و قابلتر و مخاطبانی نکتهسنجتر بدل کند. همین معمولی بودن رتوریک تنها و مهمترین ابزاري است که معلمان براي کمک به دانشجویان در فهم پویاییهای رتوریک و کاربردهاي این پویاییها در اختیار دارند.
امیدوارم بررسی تعریف چندین نویسنده از رتوریک این حقیقت را دربارهی پیشپاافتاده بودن [همهجایی بودن] تمرین رتوریکی تقویت کند و اصطلاحات مفیدي در اختیار دانشجویانی قرار دهد که میخواهند متون را تحلیل کنند و متنهای خودشان را بنویسند. اولین تعریف، تعریف ارسطوست که محققان و معلمان اثرش دربارهی رتوریک را در طول قرنها استفاده کردهاند و همچنان نیز براي فهم اولیهی تراکنش رتوریکی به آن تکیه میکنند.
مثلث رتوریکی: موضوع، مخاطب، شخصیت سخنران
رتوریک را میتوان بهعنوان قوهی ذهنی کشف ابزارهاي اقناعی در دسترس دربارهی هر موضوع معین تعریف کرد. (ارسطو)
ارسطو بر این عقیده بود که سخنرانان میتوانند بر اساس دنیاي پیرامونشان مشاهده کنند که ارتباطات چگونه روي میدهد و از این فهم براي سخن گفتن و ایجاد استدلالهای متقاعدکننده استفاده کنند. براي انجام این کار، سخنرانان باید به 3 عنصر توجه نمایند که در تصویر زیر در قالب آنچه ما اکنون مثلث رتوریکی مینامیم، ارائه شده است.:
ارسطو بر آن است هنگامی که سخنور3 یا سخنران اندیشیدن دربارهی چگونگی ایراد سخنرانی را آغاز میکند -که آغاز فرایند ابتکار است- باید 3 مؤلفه را مدنظر قرار دهد: موضوع، مخاطب و سخنران. این 3 به هم متصل و به هم وابستهاند و بنابراین یک مثلث را تشکیل میدهند.
تفکر دربارهی موضوع به معناي آن است که نویسنده/سخنران ارزیابی کند که از قبل چه میداند و چه چیزهایی را نیاز هست که بداند، دیدگاهها را بررسی کند و تعیین کند چه نوع مدارك و شواهدي از همه مفیدترند. دانشجویان اغلب میآموزند که چگونه دربارهی موضوعی تحقیق کنند و چگونه با شواهد مناسب از ادعاها پشتیبانی کنند و رأسِ این مثلث، رأس موضوع است. آگاهی و اطمینان دانشجویان دربارهی این رأس مثلث بیشتر از دو رأس دیگر است. اما همچنانکه ارسطو اشاره میکند، دانستن موضوع -درونمایهی یک داستان، اصطلاحات ادبی یا رتوریکی، دلایل جنگ داخلی- تنها یک جنبه از سخنرانی است.
مدنظر قرار دادن مخاطب به معناي اندیشیدن دربارهی انتظارات، دانش و وضعیت خواننده با توجه به موضوعی است که نویسندگان بدان میپردازند. هنگامی که دانشجویان تکلیفی که از جانب معلم به آنها محول شده را انجام میدهند، تا حدودی میدانند مخاطب چه انتظاري از ایشان دارد و از این جنبه سود میبرند؛ چراکه اغلب تکالیف توضیح داده میشوند. «5 تا 7 صفحه نثر بیغلط بنویسید»، «پایاننامهی خود را به وضوح و به شکلی ابتدایی بیان کنید»، «از دو منبع خارجی استفاده کنید»، «از آن لذت ببرید». تمامی این دستورالعملها به نویسندهی دانشجو نشان میدهد که خواننده چه انتظاراتی از او دارد و به دنبال چه چیزهایی خواهد بود؛ در واقع، توجهمان را مستقیماً به این جلب میکند که رتوریکِ تکالیفی که بهعنوان معلم به دانشجویان محول میکنیم راه مناسبی براي بهبود فهم رتوریکی آنهاست. در حالتی که بحث از تکلیف درسی در میان نباشد، نویسندگان خوانندگانشان را تصور میکنند و اگر بخواهند از تعریف ارسطو پیروي کنند، از تجربه و مشاهدهی خود بهره میجویند که به آنها در برقراري ارتباط با خوانندگان کمک میکند.
استفاده از تجربه و مشاهده، ارسطو را به رأس سخنران مثلث میآورد. نویسندگان با استفاده از این دانش که آنها چه کسانی هستند، چه میدانند و چگونه احساس میکنند، چه چیزهایی دیدهاند و چه کارهایی انجام دادهاند، میکوشند نگرشهای خود نسبت به موضوع و درکشان از خواننده را دریابند. توجه نویسندگان به این نکته که صدایشان بر روي صفحات کاغذ درج و پخش میشود، تصمیمگیري آنها دربارهی کاربرد زبان رسمی یا غیررسمی، استفاده از روایت یا نقل قول و لحن آشنایی یا عینیت را شکل میدهد.
پاراگراف آغازینم بهعنوان مقدمه میکوشد به خوانندگان دیدگاهی دربارهی من و همچنین دربارهی موضوع بدهد و این از تجربهی من بهعنوان خواننده سرچشمه میگیرد که به صدای شخصی پاسخ میدهد. خلق صدایی که ارسطو آن را پرسونا مینامد، شخصیتی است که سخنران در هنگام نوشتن آن را خلق میکند.
بسیاري از معلمان از مثلث مذکور براي کمک به دانشجویان در تجسم ذهنی موقعیت رتوریکی استفاده میکنند. ارسطو این مؤلفههاي رتوریکی را برگرفته از تجربهی زیسته میدانست. سخنرانان میدانستند چگونه ارتباط برقرار کنند؛ چراکه سخن میگفتند و میشنیدند، میخواندند و با دیگران مجادله میکردند. تمریناتی که از دانشجویان میخواهد با دقت مشاهده کنند و دربارهی موقعیتهای رتوریکی در عمل اظهارنظر کنند -جلد یک مجله، گفتوگویی در نهارخوري، سخنرانی مدیر براي دانشجویان- مشاهده و تجربه را بهعنوان مهارتهای حیاتی براي رتوریسینهاي تازهکار تقویت میکنند. به علاوه، این تمرینات به دانشجویان کمک میکنند مهارتها را به نگارش، تفسیر ادبی و دیگر متون خود منتقل کنند.
توسل به لوگوس، پاتوس و اتوس 4
براي هرچه موفقیتآمیزتر کردن رابطهی رتوریکی -سخنرانان با شنوندگان، شنوندگان با موضوعات، سخنرانان با موضوعات- نویسندگان از چیزي استفاده میکنند که ارسطو و پیروانش آنها را توسلها5 مینامند: لوگوس، پاتوس و اتوس.
هنگامی که سخنرانان فرضیهها و مدارك معقول و واضح یا ایدههایی با جزئیات مناسب ارائه میکنند و همچنین زمانی که اطمینان مییابند خوانندگان میتوانند پیشرفت روند افکار را دنبال کنند، به حس لوگوس خواننده توسل میجویند. تفکر منطقی که تصمیمات سخنرانان و پاسخهای خوانندگان را پشتیبانی میکند، بخش قابل توجهی از نوع نگارشی را شکل میدهد که دانشجویان در محیط آموزشی دنبال میکنند.
هنگامی که نویسندگان میکوشند برخورداري خود از اعتبار، اراده و معلومات دربارهی موضوعات را نشان دهند یا تفکرشان را به باورهاي اخلاقی یا خُلقیِ خوانندگان پیوند زنند از اِتوس استفاده میکنند. کوانتیلیان، رتوریسین و نظریهپرداز روم، بر آن است که سخنران باید «فرد خوبی باشد که بهخوبی سخن میگوید». این تأکید بر شخصیت خوب بدین معناست که مخاطبان و سخنرانان میتوانند بهترین مقاصد و اندیشیدهترین جستوجو براي حقایق پیرامون مسئله را پیشفرض قرار دهند. استفادهی دانشجویان از تحقیقها و نقل قولها اغلب به اندازهی جاذبهاي منطقی، جاذبهاي اخلاقی است که به معلمانشان نشان میدهد آنها حائز شخصیتی اندیشمند، باریکبین و سختکوش هستند.
هنگامی که نویسندگان به احساسات و عواطف خوانندگان نزدیک میشوند و آنها را برجسته میکنند از پاتوس استفاده میکنند که قدرتمندترین و فوریترین جاذبه است؛ ازاینرو، تسلط پاتوس در حوزهی تبلیغات است. دانشجویان هنگامی بر این جاذبه تأکید میکنند که از داستانها یا مشاهدات شخصی استفاده میکنند یا گاهی حتی در بافت نوشتارِ تحلیلی میکوشند به طرز مشهودي واکنش همدردي خوانندگان را برانگیزند. نویسندگان اغلب با به کار گرفتن زبان میکوشند پیوندهاي احساسی خوانندگان با موضوع را محکمتر کنند. براي مثال، شعر امیلی دیکنسون که با استعارهی «زندگیام ایستاده است، تفنگی سرپُر» آغاز میشود، واکنش ترس یا وحشت را در خوانندگان برمیانگیزد.
همچنانکه بسیاري از معلمان توسلهای پیشگفته را تدریس میکنند باید اطمینان یابند که درهمتنیدگی هر سه آنها را متذکر شدهاند. جملهی مشهور جان اف. کندي (مثالی از بیان رتوریکی آنتی متابول6 ) «نپرسید کشورتان چه کاري میتواند برایتان انجام دهد، بپرسید شما چه کاري میتوانید براي کشورتان انجام دهید»، توجه ما را هم به کیفیتهای اخلاقی سخنران و هم شنونده جلب میکند و با به خدمت گرفتن همیاري مستقیم شهروندان و همچنین برانگیختن احساس میهنپرستی در آنها راهحلی براي برخی نارساییهای کشور پیشنهاد میدهد. درخواست از دانشجویان براي تحقیق دربارهی اینکه این توسلها را چگونه در نوشتههاي خودشان به کار رفتهاند، چگونگی عملکرد عناصر طرز بیان، تشبیه و نحو در تولید اثرات اقناعی را برجسته کرده و اغلب آنها را آگاه میکند که چگونه به شکلی ناخودآگاه کنترل رتوریکی را اعمال میکردهاند.
هر متنی که دانشجویان بخوانند، میتواند براي معلمان در آموزش این عناصر رتوریک کلاسیک مفید واقع شود. سخنرانیها به این دلیل که در ارتباط دادن سخنران و شنونده بیواسطه هستند، تصویرسازیهای خوبی از چگونگی عملکرد روابط رتوریکی به دست میدهند. در ژولیوس سزار شکسپیر، سخنرانی مارك آنتونی به خوانندگان اجازه میدهد به وضوح دریابند که چگونه این عناصر در هم تنیده شدهاند، چگونه پرسوناي یک سخنران ایجاد میشود، چگونه هدف یا مقصود مثالها را کنترل میکند. عبارت مکرر «آیا من یک زن نیستم؟» سوژورنه تروث، قدرتِ تکرار و توازن در نوشتار و همچنین قدرت ژست را به دانشجویان نشان میدهد (ژستهای تروث نسبت به مخاطبان اغلب در متن سخنرانیهایش ذکر شدهاند). اینکه از دانشجویان بخواهیم در داستانها، شعرها، نمایشنامهها و ادبیات غیرداستانی به دنبال تراکنشهای رتوریکی بگردند، بهخوبی [به آنها] نشان خواهد داد که نوشتار تا چه حد بهتمامه رتوریکی است.
بافتار و هدف
رتوریک به جاي علم لایتناهی، آن چیزي است که ما در اختیار داریم. (برثوف آن)
مهم است به این نکته توجه کنیم که ارسطو دو عنصر دیگر موقعیت رتوریکی، یعنی بافتار که نوشتار یا گفتار در آن روي میدهد و هدف یا مقصود در حال ظهوري که پایهی بسیاري از تصمیمات نویسنده است را از قلم انداخته یا فقط بهصورت غیرمستقیم بدانها پرداخته است. در بخش اول، ارسطو و دیگر رتوریسینهاي کلاسیک میتوانستند بافتار و هدف را بهصورت پیشفرض در نظر بگیرند؛ چراکه تمامی سخنرانان و بیشتر شنوندگان، مرد، متعلق به طبقات بالا و علاقهمند به مسائل مدنی و عمومی روز بودند. اما این دو ملاحظه، عناصر دیگر مثلث رتوریکی را تحت تأثیر قرار میدهد. برخی معلمان حلقههایی پیرامون مثلث یا داخل آن ترسیم میکنند تا اهمیت این دو عنصر در فهم رتوریکی را نشان دهند.
عبارت «آن برثوف» اهمیت بافتار را نشان میدهد؛ یعنی موقعیتی که نوشتن یا خواندن در آن روي میدهد و چگونگی کشف آن موقعیت. تحلیل رتوریکی میتواند منجر به فهم این شود که چه چیزهایی اساس انتخابهای نویسنده را شکل دادهاند. ما نمیتوانیم با اطمینان دریابیم که نویسندگان چه معنایی در نظر دارند، اما رتوریک ابزاري است که در اختیار داریم و در تفسیر به یاريمان میآید.
اهمیت بافتار بهطور خاص در کمدي و نگارش سیاسی آشکار میشود، جایی که ایدههاي کنترلکننده، اغلب و شاید بیشتر اوقات موضعی و با وقایع و ایدههاي اخیر مرتبط هستند. یکی از دلایل دشواري تدریس کمدي این است که وقایعی که معمولاً به آنها اشاره میشود دیگر براي خوانندگان معاصر نیستند و در نتیجه، شوخطبعی پنهان در طنز از دست میرود. براي مثال، معلمانی که «پیشنهاد مؤدبانه» جاناتان سوییفت را تدریس کردهاند باید بافتار قحطی ایرلند و محرومیت ملالآور متعاقب آن را شرح دهند تا واکنش مناسب دانشجویان به کمدي سیاه موجود در مسئلهی مدنظر سوییفت را برانگیزند. اما استفاده از تألیفات دیوید سداریسِ طنزپرداز یا طنزهاي سیاسی مورت سال و یا مجموعه یادداشتهای اجتماعی و کنایهآمیز دورسی پارکر فرصت مناسبی در اختیار مینهد تا از دانشجویان بخواهیم دربارهی بافتی که این قطعات در آنها نوشته شدهاند تحقیق کنند. دانشجویانی که بافتار را درك میکنند، میآموزند که چگونه و چرا آنها در طبقه [هاي مختلف] تاریخی و [دروس] انگلیسی یا زیستشناسی به شیوههاي متفاوتی مینویسند. به علاوه، ایجاد بافتارهاي واقعی نوشتن براي دانشجویان -مانند نوشتن نامه به سردبیر، مجموعه پیشنهادات براي اصلاح محیط آموزشی، یادداشتهای تحصیلی براي دیگر دانشجویان- این نکته را برجسته میکند که بافتار چگونه میتواند گزینههاي رتوریکی را در شکل و محتوا جرح و تعدیل کند.
قصد رتوریک... باید مطالعهی سوءتفاهمها و رفع آنها باشد. (آي. اِي. ریچاردز)
عبارت ریچاردز نشان میدهد چگونه قصد کلیدي یا هدف، عنصري بهسوي اثربخشی رتوریکی است. کلمات و شکلها حاملهایی براي قصدهاي نویسندگان هستند؛ اما همچنانکه ریچاردز بیان میکند آن هدفها میتوانند به ارتباط ناقص بیانجامند. تحقیق دربارهی اینکه خوانندگان قصدها را چگونه ادراك میکنند، افشا میکند که ارتباط چگونه و کجا روي میدهد یا از دست میرود. براي ریچاردز، رتوریک راهی براي ارتباط دادن مقاصد با پاسخ است، راهی براي آشتی دادن میان خوانندگان و نویسندگان. مقصود گاهی اوقات در عبارتی فرضی تجسم پیدا میکند، بهطورقطع دانشجویان تمرین زیادي انجام میدهند تا این عبارات را وضوح بخشند. اما قصد از خلال یک اثر پیش میرود و اغلب تغییر میکند. کارگاههاي نگارش که در آنها نویسندگان مقاصد را پیدا میکنند و خوانندگان نشان میدهند که در کجا آنها را ادراك کرده یا از دست دادهاند، راهی براي فهم بهتر مقصودها به دانشجویان ارائه میکند.
بسیاري از متنهایی که دانشجویان میخوانند، میتواند روشن کند که مقاصد چگونه ممکن است علاوه بر اینکه بهطور مؤثري ارتباط برقرار میکنند منجر به سوءادراك شوند. براي مثال، «پیشنهاد مؤدبانه» گاهی اوقات توسط خوانندگان دانشجو به جاي اثري حزنانگیز بهعنوان اثري ترسناك ادراك میشود. سخنرانی «حمله با سرنیزه» جین آدامز که دقیقاً قبل از ورود امریکا به جنگ جهانی اول ایراد شد، هنگامی توفانی از اعتراضات را برانگیخت که از نظر بسیاري چنین آمد که او شجاعت سربازان مبارزي را زیر سؤال برده که به دلیل شدت جراحت و نقص عضوي که در حملات با سرنیزه براي سربازان روي میداد [فرماندهان جنگ] ناچار بودند پیش از ورود به درگیریها به آنها مواد مخدر بخورانند. اگرچه او در اسناد بعدي بازگویی مقصود خود را ادامه داد، ولی جایگاه حرفهایاش تقریباً ویران شد و آوازهاش براي چند دهه مورد هجمه قرار گرفت. از این مثال براي نشان دادن این نکته استفاده کردم، از سویی به خاطر اینکه ممکن است شما با آن آشنا نبودید و از سوي دیگر به این خاطر که اگر دانشجویان متون را از چشمانداز سوءتفاهمها و راهحلهای آنها بررسی کنند، میتوانند موارد بسیاري براي بحث پیدا کنند.
رتوریک بصري
یک راه براي بررسی رتوریک با همهی شیوع و پیچیدگیاش آن است که از رتوریک بصري استفاده کنیم. دانشجویان هنگامی به رتوریسینهاي متخصصی تبدیل میشوند که رتوریک را به ژستهای نمادین، طراحی گرافیک و نماهاي اکشن در فیلم ببریم. ژست دست دونالد ترامپ چه چیزي به همراه داشت هنگامی که در برنامهی تلویزیونی اخیر «واقعیت» شبکه اپرنتیس بیپرده گفت «تو اخراجی»؟ (به بافتار محلی که در اینجا استفاده میکنم توجه داشته باشید، ممکن است هنگامی که شما این متن را میخوانید این برنامهی تلویزیونی دیگر پخش نشود) چرا پیکاسو رنگ و حرکت را در تابلوي گرنیکا به گونهاي خاص به کار میگیرد؟ چرا اینهمه سایت اینترنتی در ستونهایی ردیف شدهاند که گاهی اوقات براي جلب توجه رقابت میکنند؟ با پل زدن میان [عناصر] بصري به زبانشناختی، دانشجویان در تحلیل و تولید رتوریک اعتمادبهنفس و کنترل به دست میآورند.
نتیجهگیري
بنابراین، دانشجویان چه چیزهایی باید دربارهی رتوریک بدانند؟ لازم نیست آنها خیلی دربارهی نامهای استعارهها و ارقام بدانند، اگرچه دانشجویان اغلب مایلند به دنبال مثالهای حذف حرف عطف (اسیندتون) یا استعمال عبارات زائد (پریفارسیس) در متن بگردند. به علاوه، توانایی تشخیص اینها در متن میتواند منجر به این شود که آنها را در نوشتههاي خود و اغلب با اثرگذاري بسیار خوبی به کار گیرند. (اگر علاقهمندید دانشجویان با اشکال سخنرانی و استعارههاي رتوریک کلاسیک تکلیفی انجام دهند از بخش بسیار مفید بیشهزار رتوریک وبسایت دانشگاه بریگم یانگ7 بازدید کنید که توسط پروفسور گیدون برتون ایجاد شده است. 8 این وبسایت صدها اصطلاح و تعریف از صور رتوریکی ارائه کرده است) اگرچه مهمتر این است که تشخیص دهیم که صور سخنرانی چگونه خوانندگان را تحت تأثیر قرار میدهند و این توانایی را پیدا کنیم که از این صورتها به شکلی مؤثر براي برقراري ارتباط با خوانندگان و متقاعد کردن آنها استفاده کنیم تا اینکه تنها بتوانیم صورتهای رتوریکی را در متن بازشناسیم. آزمون نیز بهخوديخود تأکید اندکی بر توانایی نام بردن براي مثال ژوگما دارد (صورتی که در آن یک مورد در مجموعهاي از ساختهای موازي در جمله از واژهاي واحد تبعیت میکند)، اما تأکید بیشتر بر توانایی دانشجویان براي نوشتن جملهاي است که نشاندهندهی آگاهی آنها از این باشد که چگونه ساختهای موازي میتوانند پاسخهای خوانندگان را تحت تأثیر قرار دهند.
حتی نیازي به این نیست که دانشجویان 5 معیار کلی رتوریک کلاسیک (ابداع، وضع، فصاحت، حافظه و تلفظ) را به خاطر بسپارند، اگرچه مطالعه هریک از اینها ممکن است براي فرایندهاي نوشتاري نویسندگان دانشجوي امروزي به معناي گفتوشنود آغازین برانگیزانندهاي دربارهی طول پاراگراف، ساختار جمله، کاربرد تکرار و شکل حاصل نهایی باشد. آنچه دانشجویان باید دربارهی رتوریک بدانند از بسیاري جهات چیزهایی است که از قبل دربارهی تعامل با دیگران و با جهان میدانند. آموزش پیوندهاي میان واژههایی که با آنها در کلاس سروکار دارند و جهان بیرون میتواند امري چالشبرانگیز باشد و دانشجویان را به شکلهایی مفید با خود درگیر کند تا دریابند چقدر میتوانند از آنچه دربارهی ابزارهاي در دسترس اقناع میدانند، استفاده کنند تا بیشتر یاد بگیرند.
پینوشتها:
1 . “C” Is for Corpse
2. گرافتون تاکنون کتابهای بسیاري نوشته که نامگذاري آنها را از حرفA شروع کرده و در تازهترین آنها (2013) به حرف W رسیده است:
“W” Is for Wasted
3. Rhetor
4. Logos, Pathos, and Ethos
5. Appeals
6. در برابر صناعت ادبی عکس یا قلب در ادبیات فارسی
7. Brigham Young University
humanities.byu.edu/rhetoric/silva.htmبه نشانی .8
منبع: ترجمان
نظر شما