شناسهٔ خبر: 10818 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

الگوی پیشرفت کشور را نمی‎توان ناسازگار با تحول انسان‎ها تدوین کرد

استاد دانشگاه تهران و پژوهشگر حوزه اخلاق در سلسله نشست‎های اندیشه‎ورزی درباره مدل اسلامی -ایرانی پیشرفت گفت: شما نمی‎توانید برای کشورتان الگوی پیشرفت تدوین کنید به نوعی که با تحول انسان‎ها ناسازگار باشد.

به گزارش «فرهنگ امروز» به نقل از مهر؛ اولین جلسه از سلسله نشستهای اندیشه ورزی درباره مدل اسلامی -ایرانی پیشرفت با موضوع اخلاق پیشرفت در الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت در جامعه ایرانی با سخنرانی دکتر احد فرامرز قراملکی رئیس پژوهشکده اخلاق حرفه ای دانشگاه تهران عصر دوشنبه ۳۰ دی ماه در انجمن علوم سیاسی ایران برگزار شد.

احد فرامرزقراملکی در ابتدا گفت: موضوع بحث من همانگونه که اعلام شده اخلاق پیشرفت در الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت در جامعه ایرانی است. بحثم را از رابطه دوسویه اخلاق و توسعه شروع می کنم. بعداً می بینیم که الگوی اسلامی -ایرانی پیشرفت بهره ای از آن می برد یا نه.

استاد دانشگاه تهران افزود:بین اخلاق و توسعه رابطه دوسویه اخلاق توسعه و توسعه اخلاق برقرار است. از واژه توسعه اخلاقی استفاده نمی کنم، در اخلاق توسعه چکیده ای از ادبیاتی که در این زمینه در کشورهای صنعتی به وجود آمده را توضیح می دهم و ثمره بحث ما به توسعه اخلاق می رسد.

این محقق و پژوهشگر حوزه فرهنگ و فلسفه تصریح کرد: در اخلاق توسعه اگر بخواهیم ماجرای اخلاق توسعه را از ۱۹۴۰ تا کنون گزارش مختصری داشته باشیم بین دو پرانتز یکی تفکیک گرایانه و دیگری دیدگاه خیلی رادیکال که تعریف اخلاق گرایانه از توسعه ارائه می دهد قرار می گیرد. انگاره الف مفهوم توسعه به رشد اقتصادی، صنعتی شدن و مدرن سازی محدود می شود. پرسش از خوب و بد بودن وضعیت توسعه یافتگی اقتصادی است. دلیل عادی بودن نظریه های توسعه(ذاتاً) از مقوله ارزشی است پس اخلاق توسعه جایگاهی در مطالعات توسعه ندارد. توسعه اگر فی نفسه خوب بود یا بد بود دیگر معنا نداشت که بپرسیم خوب است یا بد. این سؤال خوب یا بد بدون توسعه یافتگی منوط بر این است که بحث اخلاق یک بحث درونی نیست هرچه هست یک بحث بیرونی است. بنابراین اخلاق توسعه جایگاهی در مطالعات توسعه ندارد. این یک دیدگاه است.

قراملکی در ادامه گفت: دیدگاه دوم این است که کاربرد اصلی توسعه با بلوغ موجود زنده و تحول آدمی ارتباط دارد و به معنای دقیق کلمه (ذاتاً) حاوی ارزش داوری است.

وی افزود:چالش های برخاسته از توسعه معطوف به معضل شمال – جنوب است. کشورهای توسعه یافته و نیافته ، ثروتمند و فقیر و رابطه ایندو باهم.

این پژوهشگر حوزه اخلاق اظهارداشت:در دهه ۱۹۴۰ فعالان اجتماعی به نقد توسعه که از نظر آنها استثماری بود پرداختند. در هند، آمریکای لاتین و آفریقا. در دهه ۱۹۶۰ مفهومی به نام توسعه کاذب را می بینیم که در مفهوم توسعه وارد می شود. آنچه که توسعه کاذب را به نقد می کشد بحث تضاد طبقاتی، بیکاری، بی هویتی فرهنگی، مصرف زدگی و بویژه قصه جنگ و مباحث مربوط به اینها است. تا اینکه پیتر برگر در کتاب انباشته های قربانی که در سال ۱۹۷۴ نوشت توسعه را وضعیت ناگوارتحمیل شده بر انسان دانست تا اینکه پژوهش های دو اقتصاددان پل استرتین و آمارتیاسن و بویژه دومی چالش های جدی و تلاش برای آوردن دلیل توسعه پرداخته اند.

عضو هیات علمی دانشگاه تهران یادآوری کرد:نهایتا در سال ۱۹۸۶ با آمدن کتاب چهره گرسنگی انوراُنیل و در سال ۱۹۸۷ گزارش کراکر باعث می شود که چالش ها و معضلات انسانی در ماجرای تلخ توسعه برای بشریت را بشنوید.

وی ادامه داد:می خواهم از چالش های برخاسته از توسعه یک جمع بندی کنم. مسئله اصلی این است که آیا توسعه در جهان سوم تهدید است یا فرصت؟ قصه این است که توسعه در جهان سوم اساساً تبدیل تهدید به فرصت است.

قراملکی افزود: بحث های معنای زندگی الیناسیون و خودکشی قصه ای است که نمی تواند بی ربط با نظریه کاربست توسعه باشد. ماجرای تلخ یا شیرین توسعه هم تجربه است با گلوبالیزیشن، بدون آن اساساً هیچ توسعه ای محقق نمی شود. چه فتوا بدهیم که گلوبالیزیشن بد است یا بگویید پدیده ای خوب و انکارناشدنی است. گلوبالیزیشن فرو افتادن مرزها و تبدیل شهروند به نِت وند است و همچنین تعامل جدی انسانها با یکدیگر است. تصادفاً پدیده جهانی شدن در روزگاری به وجود آمد که پارادایم پست مدرنیسم مطرح است که این امر چالش های جدی پدید آورده است. هرگز نمی توان کشوری مثل ایران را بدون گلوبالیزیشن بحث کرد. کسانی که در پی این مسئله هستند که یک الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت ارائه بدهند نمی توانند جهانی شدن را نادیده بگیرند.

وی ادامه داد: کاربرد اصلی توسعه با بلوغ موجود زنده ارتباط دارد معنایش این است که توسعه دعوت به تغییر و تحول است. توسعه در ۵ لایه فردی، محلی، ملی، منطقه ای و جهانی مطرح می شود رابطه دیالکتیکی بین این ۵ لایه را باید تبیین کنیم. شما نمی توانید برای کشورتان الگوی پیشرفت تدوین کنید به نوعی که با تحول انسانها ناسازگار باشد. می خواهیم فرد توسعه پیدا کند آیا توسعه تغییر در تعینات تاریخی و اجتماعی است. هر تغییری رو به جلو در سازمان عواطف و روانی ما توسعه در امور جسمانی است، اما توسعه یک ساحت ژرفتر دیگر دارد و آن تغییر و تحول در بعد وجودی انسان است. توسعه نمی تواند نسبت به قابلیت ها و توانایی های انسان بی تفاوت باشد.

نظر شما