شناسهٔ خبر: 11155 - سرویس سینما و رسانه
نسخه قابل چاپ

نگاهی به فیلم برلین منفی هفت؛

حاشیه‌ای بر متنی مفقود

برلین منفی هفت حاشیه‌ی پررنگ برلین منفی هفت این است که به سفارش مؤسسه‌ی رسانه‌های تصویری تولید شده است، معلوم نیست که چرا می‌بایست نهادی دولتی فیلمی را سفارش دهد که نه شخصیت‌هایش ایرانی هستند، نه قصه ایرانی است و نه پیام و هدف غایی تولید فیلم نسبتی با منافع ملی دارد.

 

فرهنگ امروز/حسین امیری: برخی فیلم‌ها معمولاً با حاشیه‌ها همزاد هستند؛ اما کمتر فیلم‌هایی هستند که حاشیه‌های پررنگ داشته باشند؛ اما متنی نتوان در آن‌ها جست. فیلم‌سازان برای انگیزه‌های مختلف فیلم می‌سازند، این انگیزه‌ها می‌تواند درونی یا بیرونی باشد، فیلم‌ساز ممکن است به خاطر اعتقادات یا علایق شخصی فیلم بسازد یا به‌واسطه‌ی انگیزه‌های ملی و مذهبی و حتی بشری و جهانی. متن فیلم در نسبت بین هدف و پیام فیلم رقم می‌خورد، فیلمی که پیامی ندارد –پیام نه به معنای کلیشه‌ای مورد تأکید در رسانه‌ی ملی بلکه به معنای هر مطلب ارزشمندی که فیلم در پی القای آن است– در حقیقت متنی ندارد و هرچه هست حاشیه است.

 

 برلین منفی 7 نیز بیشتر حواشی دارد تا متن؛ زیرا معلوم نیست چه انگیزه و هدفی این اثر را رقم زده است. حاشیه‌ی پررنگ برلین منفی 7 این است که به سفارش مؤسسه‌ی رسانه‌های تصویری که نهاد وابسته به دولت جمهوری اسلامی ایران است تولید شده، درحالی‌که هیچ نسبت مستقیم با سیاست‌ها و اهداف این دولت ندارد. معلوم نیست که چرا می‌بایست نهادی دولتی فیلمی را سفارش دهد که نه شخصیت‌هایش ایرانی هستند، نه قصه ایرانی است و نه پیام و هدف غایی تولید فیلم نسبتی با منافع ملی دارد. گذشته از آنچه در مورد انگیزه‌ی ساخت فیلم گفته شد، کارگردان به‌عنوان یک فرد آزاد حق دارد حتی فیلمی بی‌هدف یا به ظاهر بی‌هدف یا اثری برآمده از فرهنگی دیگر را فقط به انگیزه‌ی دست‌گرمی بسازد؛ اما تهیه‌کننده همواره می‌بایست برای خودش هدف‌گذاری کند، به‌خصوص اگر تهیه‌کننده دولتی باشد.

فیلم برلین منفی 7 ساخته‌ی رامتین لوافی‌پور به نویسندگی محمدرضا گوهری، داستان «عاطف» مردی عراقی است که همراه دختر نوجوان و پسر بیمارش به برلین گریخته‌اند تا پناهندگی بگیرند. عواقب جنگ و حمله‌ی آمریکا به عراق زندگی آن‌ها را دچار نابسامانی‌های بسیار کرده است، همسرش توسط آمریکایی‌ها کشته شده و پسرش به‌واسطه‌ی وحشت شدید دچار عوارض روانی است، آن‌ها برلین را جایی می‌یابند که می‌تواند آرامش و امنیتشان را تأمین کند. عاطف در برلین با «بهروز» جوان ایرانی عاشق موسیقی و همسرش آشنا می‌شود و ... تمام متن این است؛ اما آیا فیلم می‌خواهد بگوید که امریکا در عراق جنایت کرده؟ آیا فیلم ضد جنگ است؟ اگر این‌گونه است مگر نقش کشورهای اروپایی در حمله‌ی به عراق برای کارگردان معلوم نبوده؟ مگر می‌توان کشورهای حوزه‌ی غرب را از آمریکا جدا کرد؟ چرا باید یک شرقی برای فرار از جنگ غربی‌ها علیه کشورش به همان تمدن و همان کشورها فرار کند؟

برلین منفی 7 به‌عنوان فیلم ضد جنگ نیز خیلی خنثی و کم‌کنش است. فیلم ضد جنگ معمولاً روایت تصویری عوارض و پیامدهای جنگ است، در فیلم تنها عارضه‌ی جنگی که نشان داده می‌شود تنهایی مرد عراقی است و جای خالی همسرش که باز این هم به تصویر کشیدن نیست، بلکه فقدان تصویر است. ما نمی‌توانیم در فیلم چیزی را نشان ندهیم تا بگوییم این فقدان فلان مسئله را القا می‌کند. بخش بزرگی از فیلم به جای اینکه به موضوع پناهندگی بپردازد به بیکاری و بی‌پولی می‌پردازد و از ژانر خودش خارج می‌شود. از طرف دیگر رفتار دختر عراقی و نافرمانی‌های وی باز روایت بحران‌های دوره‌ی نوجوانی است و باز عنصری خارج از فضای کلی فیلم. عدم انسجام فیلم در کنار سردی و ریتم کند آن باعث شده است تا با فیلمی مواجه باشیم که اصل و متنش گم شده است.

عاطف مردی درون‏گرا و عصبی است و در مقابلِ دختر احساساتی و پرخاشگرش از توانایی برقراری ارتباط مناسب برخوردار نیست. او حتی توانایی برقراری ارتباط با کودک آسیب‌دیده‌اش را نیز ندارد، گویی او سکوت مرگبار پسرش را از جهان سوم به جهان مدرن برای درمان آورده است، سکوتی که در پایان فیلم با کمک روان‌شناس کودک که هدیه‌ی دنیای مدرن است شکسته می‌شود، درحالی‌که این حرف اگر حرف نهایی فیلم‌ساز باشد وارونه نشان دادن حقیقت است. در عالم واقع، این تمدن جدید است که برای کشورگشایی و استثمار کشورهای دیگر و فروش اسلحه‌های خود به جهان سوم حمله می‌کند و فجایع و جنایات بسیاری را رقم می‌زند؛ اما این فیلم سعی دارد عاطف را مردی نشان دهد که از دنیای پر از جنگ و خونریزی خاورمیانه به مقام امن و آرامش یعنی اروپا گریخته است.

هرچند ساختار سرد و کند فیلم متعلق به سبک فیلم‌سازی کارگردان و این دسته از فیلم‌هاست، لکن مشکل قصه‌گویی فیلم چیزی فراتر از سبک فیلم است. پراکندگی شخصیت‌ها و وقایع، کندی بیش از حد، نداشتن منطق داستانی و منطق قدرتمند شخصیت‌پردازی باعث شده فیلم علی‌رغم فضای جدید و جذابی که می‌سازد، نتواند جذابیت کافی را برای پیگیری قصه فراهم کند، جذابیت فضا ازاین‌روی است که توصیف جزئیات یک نوع جدید از زندگی در کمپ‌های پناهندگی، بدون شک مخاطب را با مکاشفه‌ای جدید در زندگی پناهندگان همراه می‌کند که یکی از جذابیت‌های قدرتمند را می‌تواند در عالم سینما رقم بزند؛ اما ضعف‌هایی که گفته‌ شد، این مسئله را ابتر باقی می‌گذارد.

کاراکتر دختر عاطف بسیار نچسب و غیرمنطقی است، اینکه برخی از دختران جوان کشورهای مسلمان به‌واسطه‌ی محدودیت‌هایی مانند حجاب، عزم فرنگستان می‌کنند، واقعیتی است؛ اما این مسئله در شخصیت دختر به درستی جا نیفتاده است، او دنبال بی‌بندوباری و لذت‌جویی نیست، به‌اندازه‌ای از بلوغ فکری و تحصیلات هم نرسیده است که ادای روشن‌فکرها را درآورده و به این دلیل برای دوستی با یکی از پناهندگان حجابش را بردارد؛ اما نویسنده اشتباه بزرگی کرده است، او عقیده‌ی خودش را درباره‌ی حجاب و زندگی در ایران در قالب شخصیت دختر نوجوان آورده است، این دختر نه عراقی بلکه دختر ایرانیِ مدنظر کارگردان است که از محدودیت‌های دین اسلام به تنگ آمده است، چنانچه زوج ایرانی فیلم نیز همین‌گونه‌اند. در فیلم مطرح شده است که در ایران تحصیل موسیقی جرم است، گویی کارگردان اطلاع نداشته است که بیش از 10 سال است که در ایران هنرستان موسیقی دختران هست و دختران در همه‌ی رشته‌های موسیقی تحصیل می‌کنند، باز اگر این‌گونه می‌بود که بهروز ترک وطن کرده تا زنش در اروپا خواننده بشود، قابل قبول بود. این نوع برخورد با ایران و جامعه‌ی ایرانی در فیلم‌ها همان چیزی است که مخالفان جشنواره‌ای از آن به‌عنوان سیاه‌نمایی در فیلم‌ها یاد می‌کنند.

اینکه از ابتدای اکران فیلم در جشنواره، منتقدان اعتقاد داشتند فیلم نمی‌تواند با مخاطب ایرانی ارتباط برقرار کند، نه به خاطر کندی و سبک خاص فیلم‌سازی بلکه به‌واسطه‌ی دو مسئله‌ی اصلی در فیلم است، اول اینکه فیلم روایت افرادی غیرایرانی و در فضایی غیرایرانی است و دغدغه‌ها و مشکلات هم ربطی به جامعه‌ی ایرانی ندارد، از طرف دیگر فیلم جایی که از ایران حرف می‌زند غیرمحترمانه و غیرواقع‌گرایانه سخن می‌گوید. مخاطب برای برقراری ارتباط با فیلم می‌بایست خود را در آینه‌ی آن ببیند، درحالی‌که، مخاطب ایرانی هیچ نسبتی نمی‌تواند بین خود و فیلم برلین منفی 7 برقرار کند.

نظرات مخاطبان 0 3

  • ۱۳۹۲-۱۱-۰۸ ۱۵:۲۱نادر 0 1

    فیلم خوبی بود البته برای اینکه یه عصر خستگیتو ببری سینما و راحت بگیری بخوابی 
                                
  • ۱۳۹۲-۱۱-۱۰ ۰۱:۰۸نیما 0 0

    بی انصاف نباشیم در ژانر خودش فیلم خوب و منسجمی بود
                                
  • ۱۳۹۲-۱۱-۱۱ ۱۷:۵۰کامران 0 0

    به نظر من هم که فیلم خوبی بود...فوق العاده نبود اما تو این آشفته بازار فیلم های بی سر و ته حرفی برای گفتن داشت...فقط به بعضی ها برخورده که چرا اروپایی ها رو خوب نشون داده...خب در عوض امریکا رو که نقد کرده...ما اینیم دیگه باید بهمون دروغ بگن!
                                

نظر شما