شناسهٔ خبر: 12114 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

«خانه پدری»، «زندگی مشترک آقای محمودی..» دو سوی یک ماجرای خانوادگی

«خانه پدری» سوی اول ماجرا بود. فریاد بود بر سر تعصب. اعتراض بود به زن زیر مشت و لگد مانده. روندی که مورد پسند مخاطب بود تا کجا. تا آنجایی که «زندگی مشترک آقای محمودی..» ایستاده بود. فیلمی که اعتراض بود به جایگزینی زنی با مدل مدرن.

به گزارش «فرهنگ امروز» به نقل از تسنیم؛ 

۱- اسلام که به شبه جزیره عرب رسید روزهای جاهلیت عربستان بود. مردان، دختران خود را زنده به گور می‌کردند. دختران را ننگ خانواده می‌دانستند. پیامبر رحمت(ص) آمد. متعصبان اولین گروهی بودند که در برابر او گارد گرفتند و به دشمنی با او پرداختند. محبت رسول‌الله(ص) به یگانه دردانه خود در تاریخ اسلام ثبت و ضبط شد. برخی او را ابتر نامیدند. ریشه خودشان در چند سال بعد خشکانده شد. ریشه تحجر و دگماتیسم از همان ابتدا خشکانده شد. از همان ابتدا که گفت فاطمه پاره تن من است، تراز زن در آئین اسلام بالا گذاشته شد. اسلام آمده بود که در برابر تعصب و تبعیض بایستد. زن، قربانی مردسالاری جامعه متحجر و نه سنتی عرب بود. 

۲- کسی بخواهد درباره قبل از انقلاب ایران فیلم اجتماعی بسازد، اولین تصاویری که از خانواده نشان دهد همین فضای بسته و دگم عربستان ۱۴۰۰ سال قبل فرق زیادی با آن ندارد. مردهای سیبیلو که کمربند‌، عربده‌کشی، چَک زندن‌ها، کتک‌زدن‌ها و چاقوکشی‌هایشان معروف بود، مد روز شده بود. این ژست به یُمن فیلمفارسی‌ها هنوز ژستی قهرمانانه بود. مردانی که در خانه، زن زیر مشت و لگدشان بود در خیابان ناموس مردم از آن‌ها احساس امنیت نمی‌کرد. «مردسالاری» به اسم غیرت اما به کام تعصب ظلم ناروایی بود در حق زنان ایران.

۳- این مرد سالاری هنوز ادامه دارد از جنس دیگرش: تغییر در مرام زنان برای لذت‌جویی مردان. در غرب هم زن وضع بهتری ندارد. عرضه جسمانی او نمایش مدرنی از مردسالاری شده است. زن دیگر در پستوی خانه نیست اتفاقاً روی بیلبوردهای تبلیغاتی است. جنس او بیشتر از هر چیزی در فروش اجناس کمپانی‌ها تأثیرگذار است. زن غربی با ارزش مادری یا همسری بیشتر از سایر زنان دنیا بیگانه شده. خانواده ندارد که ستونش باشد. تنها شده. خیانت به یکدیگر، مد روز جامعه غربی شده و راحت با آن کنار می‌آیند. فروختن ارزان احساس و عاطفه پریستیژ این روزها شده. دل‌ها سنگ شده. زن دیگر زن نبود، مرد شده بود. از همان مرد قجری و عرب هم سنگدل‌تر شده بود.

۴- زن عرب جاهلی، بی‌سواد بود. زن ایرانی قجر و پهلوی هم بی‌سواد بود. زن تحصیل‌کرده در دانشگاه غرب و ایران هم بی‌سواد بود. بی‌سواد در برابر حق و جایگاه انسانی خود. بی‌سواد در برابر هویت و ارزش جسمانی و روحانی خود. بی‌سواد بود و فمنیسم را نهایت سواد خود گرفته بود. یک عده حق زن را کج فهمیدند. یک عده‏ مغرض هم از این کج ‏فهمى استفاده کردند. زن بیگانه بود به حق کرامت انسانی و الهی خود.

انقلاب که پیروز شد، مسلمانی که پررنگ شد. احترام به زن در جامعه ایران افزوده شد. ریحانه بودن زن را از لطافت دختر نبی فهم کردند. این را هم زن فهمید هم مرد. زنان بی‌سواد به نهضت، مدرسه، دبیرستان و دانشگاه رفتند. تعصبات رنگ باخت. هرزگی هم رنگ باخت. هیچ‌کدام برازنده زن مسلمان ایرانی نبود.  «خانه پدری» مسیر تعالی و تجلیل از جایگاه زن در ایران بعد از انقلاب را هم به تصویر کشید.

زن مسلمان ایرانی باسواد شده. زنی که هرچند باید راه زیادی برود اما در مسیر بالاترین تراز هویت و شناخت قرار گرفته. ۶۳ درصد دانشجویان دانشگاه‌های ایران را دختران تشکیل می‌دهند. نورمن فینکلشتاین، استاد علوم سیاسی دانشگاه‌های آمریکا که از دوستان بسیار نزدیک نوام چامسکی است برایم می‌گفت «از حضور خانم‌های ایرانی در دانشگاه، در رشته‌های ریاضی و علوم پایه، آن هم با حجاب شگفت‌زده شدم.» او یهودی است و می‌گوید «در این سه روز که ایران بودم به مشهد و قم هم رفتم. آرامش و ادب اکثریت مردم ایران در برابر خشونت بقیه مردم دنیا بسیار عجیب بود.» ایران با مدل تمدنی خود بهتر و زودتر به نتیجه می‌رسد.

«خانه پدری» سوی اول ماجرا بود. فریاد بود بر سر تعصب. اعتراض بود به زن زیر مشت و لگد مانده. زنی که در خانه اش محصور بود. روندی که ادامه اش مورد پسند مخاطب بود اما تا کجا. تا آنجایی که  «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» سوی دیگر این داستان می شد. فیلم حجازی هشدار بود به انتها نداشتن این مسیر. اعتراض بود به جایگزین شدن زنی با مدل مدرن. مدلی که «خانواده» اولین قربانی آن بود. زن و هویتش متلاشی شده‌اش سنگین‌ترین هزینه آن بود.

این بزرگترین اشتباه در قضاوت درباره فیلم عیاری است که در آن به دنبال یک آدم متدین بگردیم. یا فیلم او را نقد به مذهب بدانیم. هرچند عیاری در فیلم خود تحجر به نام دین را زده است اما اتفاقاً این می‌تواند نقصی برای فیلم باشد که نمونه ایجابی و حکم واقعی مذهب در برخورد با آن را ارائه نکرده است.

حجازی و عیاری نگران بودند برای خانواده. خانواده‌ای که روزی تحجر گردنش را می‌شکست و امروز تجدد در کمینش نشسته است. هر دو تلاش بود برای خانواده. زن تراز، زن با هویت، زنی بود ایستاده و آگاه، در برابر این دو هشدار. زن و جامعه هر دو مسئول بودند. 

نظر شما