شناسهٔ خبر: 14010 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

پایان نمایش‌نامه امام موسی صدر از کودکی تا ۹۳ سالگی

شهرام کرمی با انتشار یادداشت در وب سایت شخصی خود از اتمام نمایش‌نامه امام موسی صدر با عنوان « مردی برای همیشه» در هفت اپیزود خبر داد.

به گزارش «فرهنگ امروز» به نقل از تسنیم؛ شهرام کرمی، از نمایش‌نامه‌نویسان برجسته تئاتر که از چندی پیش به نگارش نمایش‌نامه‌ای با محوریت زندگی امام موسی صدر مشغول بود، در یادداشت که در وب سایت شخصی خود منتشر کرده است از اتمام این نمایش‌نامه خبر داده و بخش کوتاهی از این نمایش‌نامه‌ را منتشر کرده است.

یادداشت و بخشی از نمایش‌نامه این نویسنده بدین شرح است:

بعد از چند ماه بالاخره نوشتن نمایش‌نامه «مردی برای همیشه» تمام شد. از تابستان ۹۲ درگیر نوشتن این درام براساس زندگی امام موسی صدر بودم. و بالاخره همین شب گذشته اپیزود پایانی را نوشتم. امام موسی صدر از آن شخصیت‌هایی است که دوست داشته‌ام و همیشه با احترام به ایشان فکر کرده‌ام. خدا را شکر می‌کنم که شرایطی مهیا شد تا اثری براساس شخصیت یک مرد بزرگ بنویسم. بیشتر از همه نوشتن این اثر را به محمدرضا سرشار، رئیس حوزه هنری استان تهران مدیون هستم.

اما درباره نمایش‌نامه «مردی برای همیشه»، این نمایش‌نامه در هفت اپیزود به نام‌های اذان برای موسی، یک شاخه گل برای پروین، روزگار صور، اولین شهید، گفتگو با سنگ، آزادی را باور کن و مردی برای همیشه نوشته شد.

هر اپیزود روایت یک مقطع از زندگی امام موس صدر است. از سال ۱۳۰۷ تا ۱۴۰۰ خورشیدی که امام صدر نود و سه ساله می‌شوند.

در این نمایش‌نامه با پرداخت ساده تاثیر شخصیت امام موسی صدر بر زندگی دیگران پرداخت شده است. در هیچ صحنه‌ای امام را به عنوان یک شخصیت نمی‌بینیم. این مهم‌ترین اتفاق این درام بود. فکر کردم اگر بخواهم به روش معمول فقط بازگو کننده زندگی این شخصیت باشم چه کار هنری انجام داده‌ام؟ درباره ایشان که کتاب و زندگی‌نامه زیاد است و من باید یک کار هنری بنویسم. کاری که اگر سالیان بعد هم یک کسی که امام موسی صدر را نمی‌شناخت با خوانش و یا اجرای این درام به این شخصیت فکر کند.

در حین نوشتن این اثر به جهت آنکه درگیر اجرای نمایش «مدریک» بودم خیلی سختی کشیدم، زیاد... ولی کارم تمام شد. همیشه کاری را که شروع کرده‌ام تمام می‌کنم. به هر قیمت سعی می‌کنم کار نیمه تمام نداشته باشم. من نوشتن را شروع کردم و بالاخره تمام کردم. از چند اپیزود نمایشنامه خیلی لذت بردم. چه هنگام نوشتن و چه حالا که می‌خوانم. اما حالا سخت وسوسه شده‌ام کار را اجرا کنم. امیدوارم فرصت شود و این کار را تمام کنم.

حالا بخش‌هایی از نمایش‌نامه

اپیزود آزادی را باور کن

نصرالله: تبارک الله!.... تو چه مرد بزرگی شدی!

احمد: سلام....

نصرالله: اجازه می‌دی پیشانی‌ات رو ببوسم؟

احمد: آدرس منو از کجا پیدا کردی؟

نصرالله: پیدا کردم.... اینجا خیلی عوض شده. اون موقع بازار این جور شلوغ نبود. پدرت رو همه اهل بازار می‌شناختن. اما حالا خیلی گشتم تا تو رو پیدا کنم. تو هم ماشا الله یه مرد حسابی شدی. قیافه‌ت شبیه پدرت شده. خواهرم همیشه دوست داشت تو کار پدرت رو ادامه بدی. آخرین بار که دیدمت قد یه شاخه گل بودی! ولی حالا مرد شدی. [بعد از سکوتی کوتاه.] زندان فقط عمر منو نگرفت. این همه سال از کسایی که دوست داشتم دور بودم.

احمد: بهتره بشینی. این جور خسته می‌شی.

نصرالله: [می‌نشیند] من چی؟... عوض شدم؟! اگه نمی‌گفتم دایی به دیدن تو اومده منو می‌‌شناختی؟ اصلاً منو یادت می‌اد؟ من نصرالله مشعل دایی تو هستم. یه وقتی تو شهر طرابلس برای خودم کسی بودم. معلم بودم و درس می‌دادم. شاگردهای زیادی داشتم. ولی حالا یه پیرمرد دیوانه شدم که همه ازم فرار می‌کنن!

شهرام کرمی، نمایش «مدریک» که روایتی از از پیامبران دروغین است را آماده اجرا دارد، این نمایش در سی‌ودومین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر مورد تقدیر قرار گرفت و با استقبال گسترده‌ای از سوی مخاطبان روبرو شد. کرمی پیش از این از اجرای نمایش «مدریک» در مجموعه تئاتر شهر خبر داده بود.

نظر شما