شناسهٔ خبر: 18026 - سرویس کتاب و نشر
نسخه قابل چاپ

آيا صنعت نشر در مرحله‌ بحرانی است؟

سهم توزیع در بحران

کتابفروشی توزیع یکی از ارکان اصلی صنعت نشر است که همواره نوک پیکان انتقادات به سوی آن نشانه رفته است. بی‌شک توزیع می‌تواند نقش زیادی در ایجاد بحران برای این صنعت ایفا ‌کند، اما باید دید سهم آن چه‌‌قدر است؟ آیا عدم پویایی در صنعت نشر بیشتر به دلیل توزیع نامناسب است یا دلایل دیگری وجود دارد که گریبان‌گیر تمام بخش‌های این صنعت شده است؟ آیا معضلات ما در تمام بخش‌های صنعت نشر حل شده است و این توزیع ناکارآمد و سنتی است که کار خود را خوب انجام نمی‌دهد؟

فرهنگ امروز/زهرا نبوی: از زمانی که نسل اول ناشران ایران در اطراف بازار، تیمچه حاجب‌الدوله، بازار بین‌الحرمین و خیابان ناصرخسرو کار خود را آغاز کردند، بیش از صد سال می‌گذرد. اما از زمان پاگرفتن صنعت نشر تا امروز، در گیر و دار فراز و فرودهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، کج‌ دار و مریز ادامه حیات می‌دهد. تمام کسانی که به نشر کتاب و نقش آن در ترویج فرهنگ ارج می‌نهند و آنانی که حوزه‌ نشر کتاب ایران دغدغه‌شان است و به اصطلاح دستی بر آتش دارند همه متفق‌القول صنعت نشر را با مشکلات چندگانه‌ای روبه‌رو می‌بینند. حالا این‌که چرا صنعت نشر کشورمان با وجود سبقه‌ای تاریخی و فرهنگی و به رغم قدمت کتاب و کتاب‌خانه در این سرزمین، هنوز با استاندارهای جهانی فاصله بسیاری دارد جای تأمل بسیار دارد.
توزیع یکی از ارکان اصلی صنعت نشر است که همواره نوک پیکان انتقادات به سوی آن نشانه رفته است. بی‌شک توزیع در ایجاد بحران برای این صنعت می‌تواند نقش زیادی ایفا ‌کند، اما سهم آن چه‌‌قدر است؟ آیا عدم پویایی در صنعت نشر بیشتر به دلیل توزیع نامناسب است یا دلایل دیگری وجود دارد که گریبان‌گیر تمام بخش‌های این صنعت شده است؟ آیا معضلات ما در تمام بخش‌های صنعت نشر حل شده است و این توزیع ناکارآمد و سنتی است که کار خود را خوب انجام نمی‌دهد؟
در این گزارش با استفاده از منابع پژوهشی و هم‌چنین گفت‌وگو با دست‌اندرکاران صنعت نشر ایران سعی کرده‌ایم به زوایای مختلف بحث‌برانگیزترین بخش صنعت نشر یعنی توزیع بپردازیم.

 

مافیای توزیع

وقتی کاستی‌ها و ضعف‌های نهادهای مختلف کشور به بوته‌ نقد و بحث کشیده می‌شود امکان ندارد حرفی از دخالت‌های دست‌های پنهان به میان نیاید. صنعت نشر نیز از این قائده مستثنی نیست و استفاده از عبارت «مافیای توزیع» پای ثابت بیشتر بحث و جدل‌هایی است که در خصوص توزیع کتاب در بازار نشر ایران می‌شود. گاهی نویسنده‌ای عدم استقبال از کتاب‌هایش را گردن مافیای توزیع می‌اندازد یا ناشری شکست اقتصادی‌اش را به مافیای توزیع مرتبط می‌داند و برخی از متولیان دولتی حوزه کتاب هم یکی از دلایل پایین بودن سرانه مطاله را توزیع بد کتاب می‌دانند ـ فارغ از این‌که به نقش خود در این عرصه اشاره کنند. به همین دلیل شاید بد نباشد ابتدا به یکی از مهم‌ترین حواشی سیستم توزیع بپردازیم و بعد فارغ از آن، توزیع را بررسی کنیم.
از برخی ناشران و مراکز پخش سؤال کردیم که آیا در بازار نشر ایران کسانی با دم و دستگاهی عریض و طویل و مخوف بخش توزیع را در دست گرفته‌اند؟
حسین حسین‌‌خانی، مدیر انتشارات آگه، یکی از ناشران تخصصی حوزه‌ی اندیشه معتقد است «من خیلی درگیر بحث پخش نیستم ولی آن‌چه می‌دانم این است که انتشارات ما که کتاب‌های حوزه‌ اندیشه را منتشر می‌کند گرفتاری‌های خودش را دارد. کتاب‌های حوزه اندیشه تیراژش آن‌قدر کم است که کار به مافیا و این‌ها نمی‌کشد. به هر حال ویزیتورهای کتاب بر اساس درخواست کتابفروش‌ها کتابی را طلب می‌کنند. کتابی هست که ما هزار تا از آن چاپ کرده‌ایم و آن‌ها هر هزار تا را می‌خواهند، کتابی هم هست که از هزار تا صدتایش را هم نمی‌خواهند. کاملاً بستگی به بازار و تقاضای بازار کتاب دارد. »
سعید اردهالی مدیر انتشارات اختران که او هم سال‌ها است در نشر کتاب‌های حوزه اندیشه فعالیت می‌کند وجود مافیای توزیع را رد می‌کند و می‌‌گوید «تقاضا است که ایجاب می‌کند مراکز پخش کتابی را بگیرند و به کتاب‌فروشی‌ها برسانند. اگر بدانند کتابی فروش نمی‌رود خب طبیعتاً آن را توضیع نمی‌کنند. بنابراین نمی‌شود گفت مافیایی وجود دارد.»
داریوش نمازی، مدیر فروش انتشارات خوارزمی هم با مدیران انتشارات آگه و اختران هم‌عقیده است و ساز و کار توزیع را کاملاً بر اساس عرضه و تقضا می‌داند و معتقد است «سلیقه همیشه حاکم بوده است. هر چیزی بگیرد فروش می‌کند. توزیع‌کننده هم می‌بیند چه کتابی پرفروش است، همان را پخش می‌کند.»
اما در این میان یکی از فروشندگان فروشگاه حکمت نظر دیگری دارد. او می‌گوید «خیلی از کتاب‌ها، کتاب‌های خوبی‌اند اما به این دلیل که شناخته‌شده نیستند کتاب‌هایشان توزیع نمی‌شود. بعضی از ناشران برند شده‌اند و پخشی‌ها هم کتاب‌های آن‌ها را بیشتر و بهتر توزیع می‌کنند.»
انتشارات ساقی یکی از ناشرانی که سال‌ها است در حوزه‌ جنگ به تولید محتوا و چاپ کتاب می‌پردازد. حسن علایی که فروردین امسال به عنوان مدیر جدید این انتشارات انتخاب شد ساحت نشر را منزه‌‌تر از این می‌داند که در مورد آن تعابیری مثل مافیای نشر به کار برده شود. علایی معتقد است «در بحث توزیع کتاب ایران مافیایی که در افکار عمومی متداول است وجود ندارد. به هر حال اقتضائات طبیعی نشر، کیفیت کار، محتوا، در نظر گرفتن سلائق مخاطب، و به موقع درآوردن کتاب، یک کتاب را به اوج می‌رساند و گردش مالی را به جریان می‌اندازد.  به هر حال نگاه مسئولان پخش صرفاً اقتصادی است، هرچند که برخی از آن‌ها دغدغه‌های فرهنگی هم دارند. البته که این امر صد در صد نیست ولی واقعیتش را هم نمی‌شود منکر شد و شاید در برابر پخش متعهد عددی نباشند که ما بخواهیم مقوله‌ای را باز کنیم با عنوان مافیای توزیع. ما خودمان با مراکز پخشی مواجه شدیم که دغدغه‌های فرهنگی هم دارند. مراکز پخش هم سرمایه‌گذاری می‌کنند و به طور طبیعی به بحث اقتصادی توجه می‌کنند. ممکن است ناملایماتی مثل گرانی کاغذ و برخی جاها برخوردهای نامطلوبی با بعضی کتاب‌ها بشود، اما مراکز پخش سالم‌اند و این انگ به عرصه نشر نمی‌چسبد.»
انتشارات ققنوس یکی از ناشرانی است که سیستم توزیع را هم در چرخه کاری خود قرار است. محمد حسین‌زادگان، مدیر پخش این انتشارات سیستم توزیع را موفق‌ترین بخش صنعت نشر ایران می‌داند و می‌گوید «معمولاً کسانی می‌گویند وضعیت توزیع خوب نیست و مافیایی شده که خودشان ناشران خوبی نیستند. چون کتاب‌ اگر موفق باشد، خوب هم توزیع می‌شود. مراکز پخش وقتی می‌بینند مردم کتابی را نمی‌خرند برای چه آن را توزیع کنند؟ شما نمی‌توانید بگویید توزیع بد است، در حالی که کتاب‌هایی وجود دارد که تمام کتابفروشی‌ها آن را دارند. اتفاقاً در بازار کتاب ایران، سیستم توزیع سیستمی است که می‌شود از آن دفاع کرد و نسبت به سایر بخش‌ها کارش را درست انجام می‌دهد.»
 

کتاب نمی‌خوانیم، چون توزیع خوب نیست

رابطه توزیع و بالا و پایین شدن سرانه مطالعه یکی دیگر از بحث‌های مطرح شده است. در مورد رابطه سرانه مطالعه و توزیع دو دیدگاه متفاوت وجود دارد: عده‌ای بر این عقیده‌اند که بین کتاب ‌خواندن و توزیع رابطه‌ای‌ مستقیم وجود دارد و اگر کتاب به خوبی توزیع شود، مردم از آن استقبال خواهند کرد. این گروه نمایشگاه کتاب را مثال می‌زنند و می‌گویند وقتی کتاب در دسترس مردم قرار بگیرد، مردم آن را وارد سبد خریدشان می‌کنند ـ این گروه اما به نوع مخاطبان نمایشگاه و محتوای کتاب‌های پرفروش اشاره‌ای نمی‌کنند. گروه دوم ارتباط مستقیمی میان توزیع و سرانه مطالعه قائل نیست و پایین بودن این شاخص را نه در توزیع که در کتاب‌خوان نبودن مردم می‌دانند. این گروه معتقد است کتاب جزو ضروریات خانواده ایرانی نیست و ارتقای توزیع و کارآمدی این بخش کمک زیادی به صنعت نشر نمی‌کند. کتاب به بهترین شکل هم توزیع شود، کسی خریدار آن نیست. و اگر مردم کتاب بخوانند، توزیع خود به خود روی غلتک می‌افتد.
به هر ترتیب به نظر می‌رسد اساساً آسیب‌شناسی توزیع با موضوع دیگری به نام «پایین بودن سرانه مطالعه‌ کتاب» خلط شده است. یعنی باید این را بدانیم که توزیع شرط لازم برای پویایی صنعت نشر است، ولی کافی نیست و خود وابسته به مراتب بالاتر حلقه نشر است. اما اگر بخواهیم توزیع را فارغ از این بحث‌ها بررسی کنیم، باید بدانیم شبکه توزیع کارآمد چیست.

 

توزیع کارآمد

هرچند کتاب در درجه‌ اول یک کالا محسوب می‌شود و نگاه‌ها به آن بر اساس ضرورت‌های بازار است، اما به عنوان یک کالای فرهنگی جریان توزیع آن را نسبت به کالاهای دیگر متمایز می‌کند. ویژگی‌هایی که این کالا را از کالاهای دیگر متمایز می‌کند این است که کتاب از نیازهای ضروری محسوب نمی‌شود و با کاهش درآمد یا افزایش سایر هزینه‌ها از سبد کالای خانواده‌ها به راحتی کنار گذاشته می‌شود؛ هر عنوان کتاب یک کالای مستقل است و متقاضیان خاص خود را دارد و از هر جهت مستقل و متفاوت از یکدیگرند؛ کتاب کالایی ماندگار و قابل انتقال به است، به طوری که آن را از یک کالای مصرفی صرف خارج می‌کند و...
برای این‌که شبکه‌ی پخش یک کشور کارآمد باشد به سرمایه‌ی هنگفت، همکاری بسیار گسترده، مدیریت مسلط  نوآور و در عین حال حمایت جدی دولت از حیث زیرساختی و حمایت‌های قانونی ـ حقوقی، تنظیم قانو‌ن‌های تازه و کارآمد و حمایت جدی در اجرای قانون نیاز دارد. مجموعه‌ این‌گونه عوامل مساعد برای ایجاد شبکه‌ای متمرکز، گسترده و کارآمد تا کنون جمع  نشده است و یکی از عرصه‌های پرچالش که ناشران برای بقای خود ناگزیر به دست و پنجه نرم کردن با آن هستند، همین شبکه‌ی ناکارآمد پخش کتاب در ایران است. ایجاد شبکه‌ پخش سراسری نشر اقدامی زیرساختی در مقیاس ملی است.
نکته دیگر «توزیع‌کننده تخصصی» است که هنوز در ایران امری ناشناخته است و هنوز گام‌های نخستین خود را بر می‌دارد. پخش تخصصی به این معنا که اگر ناشر در زمینه خاصی فعالیت می‌کند، حتماً با توزیع‌کننده تخصصی همکاری کند. شبکه‌ی توزیع، مناسبات توزیع‌کننده و اطلاعات او از بازار کتاب باید گسترده باشد. و به نظام‌ها و روش‌های انباشت و بازیافت رایانه‌ای اطلاعات کتاب مجهز باشد. چرا که در دنیای امروز اگر توزیع‌کننده نتواند اطلاعات به‌هنگام در اختیار ناشر بگذارد، هیچ امکان و عرصه‌ای برای فعالیت ندارد. هم‌چنین لازم است انگیزه‌های فرهنگی داشته باشد، به کتاب و اهل کتاب علاقه داشته باشد و احترام بگذارد. پیداست توزیع‌کننده که از نظر فرهنگی با ناشر هم‌سو نباشد، هیچ‌گاه نمی‌تواند در بلندمدت همکار او باشد. به هر حال پخش‌کننده تخصصی می‌‌‌داند  بازار مصرف هر کتابی‌ کجا است و به این شکل می‌‌توان تولید را در تمام موضوعات فعال نگه دارد.

 

توزیع یک روی سکه است

«کتاب بعد از آن‌که چاپ و منتشر می‌شود و از مرحله‌ای که در اختیار خریدار و خواننده قرار می‌گیرد سرنوشت دیگری پیدا می‌کند، سرنوشتی که گاه کاملاً با آن چیزی که تولیدکنندگان این کالای فرهنگی از ابتدا در نظر داشتند، متفاوت است. هرچند مطالعات تخصصی که در حوزه نشر کتاب تلاش می‌کند با ارزیابی‌های دقیق این امر را پیش‌بینی‌پذیر کند، اما هنوز سرنوشتی که کتاب پس از چاپ پیدا می‌کند صد در صد قابل پیش‌بینی نیست، چرا که عواملی که باعث برد یک کتاب می‌شود متفاوت است که همیشه ثابت و پایدار نیستند. در واقع رابطه‌ای که بین محتوای یک کتاب و ذهنیت جامعه ایجاد می‌شود، پیش‌‌بینی‌پذیر نیست. روند زندگی کتاب پس از انتشار در دایره‌ی اختیار و تصمیم ناشر نیست. این سرنوشت را انتخاب جامعه تعیین می‌کند. ناشر آگاه پس از انتشار سعی می‌کند توجه جامعه را به ارزش‌های کتاب معطوف دارد، در خوانندگان، منتقدان، ارزیابان و دیگر مخاطبان کتاب میل به بررسی را برانگیزد  نگذارد کتاب و ارزش‌های کتابش از دیده‌ها پنهان بماند و به فراموشی سپرده شود. به هر حال واکنش جامعه، امری حتمی و یقینی نیست.
عوامل تأثیرگذار در نشر دارای ابعاد متخلف است و هرکدام از ابعاد آن نیز ضریب تأثیر مخصوص خود را دارد. اگر تولید کتاب را با توجه به عرضه و تقاضا و عوامل هریک از آن طبقه‌بندی کنیم این نکته قابل توجه است که هرچه به سوی عرضه کتاب هرچه جلوتر می‌رویم مشکلات کاهش می‌یابد و از سوی دیگر، وقتی صحبت از تقاضا می‌شود مشکل نه‌تنها حل نشده، بلکه بیشتر خود را جلوه‌گر می‌سازد. به هر حال مشکلات توزیع در ایران همواره از مشکلات مبتلا‌به بازار نشر کشور محسوب می‌شود و به شکل تخصصی و پژوهشی به آن نپرداخته‌ایم.
نکته‌ دیگری که باید به آن توجه کرد این است که به هر حال این را باید بدانیم که مشکلات پخش فقط به ایران و کشورهای در حال توسعه محدود نیست و پخش در سراسر جهان با مشکلات و موانع نسبی روبه‌رو است و یکی از دلایل گسترش نشر الکترونیکی و پخش الکترونیکی رها شدن از مشکلات ایصال و وصول کتاب و صورتحساب‌های آن‌ها است.
اما در نگاهی کلان مشکلاتی جدی صنعت نشر ایران را تهدید می‌کند که  دریافت‌ها و داوری‌های ما در مورد آن بر یافته‌های دقیق پژوهشی استوار نیست. تحلیل‌ها بر پایه‌ داده‌های مستند قرار نگرفته است و متأسفانه این اتفاق در جایی رخ می‌دهد که پای بقای یکی از مهم‌ترین و مولدترین شاخه‌های تولیدی فرهنگی کشور در میان است و آن را تهدید می‌کند.»

نظر شما