شناسهٔ خبر: 18071 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

فناوری چگونه ادبیات را بازنویسی می‌کند؟

در این مقاله دو نویسنده به نام‌های «تام‌مک‌کارتی» و «جو دانثورن» از چگونگی تاثیرگذاری رایانه‌ها و شبکه‌های جدید بر شیوه های نویسندگی خود می‌گویند.

به گزارش «فرهنگ امروز» به نقل از ایبنا؛ شاعر آمریکایی،فردریک سایدل، در مصاحبه‌ای با پاریس ری.وی.یو، از خاطره ملاقات با دوست قدیمی خود که در دانشگاه کلمبیا دانشجوی دکترای مهندسی برق بود گفت که چگونه در کمتر از ۵ دقیقه‌ ملاقات، در اتاق امن پردازنده مرکزی وزارت دفاع امریکا وارد شد. وی درباره این ملاقات گفت: «کامپیوترها به حدی بزرگ بودند که کل فضای اتاق را اشغال کرده بودند اما فقط یک صفحه نمایش کوچک وجود داشت. من شروع به تایپ کردن قطعات آغازین یکی از اشعارم با نام "تجدید عهد با سیسرو" کردم و از آنچه می دیدم میخکوب شدم. آنچه تعجب و تحسین من را تا این حد بر انگیخت، این بود که می توانستم به سرعت و بلافاصه شکل بندی ابیات و طول آنها را تغییر دهم.»

با توجه به پیش‌بینی‌هایی از این دست که، تا سال ۲۰۱۸ فروش کتابهای الکترونیک/ebook در انگلستان از نسخه‌های چاپی پیشی خواهد گرفت، مقالات زیادی در زمینه تاثیر فناوری‌های نوین بر خوانندگان کتاب نوشته شد اما همواره از توجه به پیامد‌های این امر در چگونگی تغییر دادن حرفه نویسندگی غفلت شده است. نگارش با دستگاه‌های الکترونیک، نحوه ویرایش،پژوهش و ساختاربندی نوشته‌ها را دگرگون کرده است. 

از نحوه تایپ کردن باماشین‌های تحریر تا فناوری‌های لمسی تبلت‌های امروزی، همواره نظم و ریتم نگارش تحت تاثیر قرار گرفته و متحول شده است. 

بلیک موریسون، شاعر و نویسنده دراین زمینه می‌گوید: "در اولین روزهای ابداع واژه‌پردازها، اغلب شکایت‌هایی را از نویسندگان می‌شنیدید مبنی بر اینکه حجم نوشته‌هایشان بسیار زیاد است و نمی‌توانند همانطور که در ماشین تحریر‌ها عادت به شکل دادن و ویرایش نوشته‌های خود داشتند، با واژه پرداز‌ها کار کنند. اما فکر نمی‌کنم الان دیگر این قضیه وجود داشته باشد.

وقتی برش و چسباندن (Cut 

نویسندگان معاصر چه با استفاده از یوتیوب یا توئیتر ، می‌توانند اطلاعات مختلف را کسب و از آن در متون خود بهره ببرند. 

and Past) تا این حد آسان است، و امکان بازبینی چندین باره پیش نویس ها بدون نیاز به نگارش هر دفعه آنها وجود دارد، هیچ بهانه‌ای برای مسامحه در کار کردن با این فن آوری‌های جدید پذیرفته نیست.  

همانطور که موریسون اظهار داشته است، شیوه‌ای که کامپیوتر برای نگارش ارائه داده، نمایه سازی، ذخیره کردن داده‌ها، کپی کردن و چسباندن را به اجزای ضروری خلق یک داستان مدرن تبدیل کرده است. اگرچه نوشتن با واژه پرداز، تشکیلات جدید و ناآشنایی را برای نگارش جمله‌ها ایجاد کرد اما در عین حال انعطاف‌پذیری بالاو سهولت جابه جایی و بالا و پایین کردن پاراگراف‌ها را نیز برای نویسندگان به ارمغان آورد که هنگام کار با ماشین تحریر‌های قدیمی غیر ممکن بود. 

بنابراین هر روز که ما به این صفحه سیاه کوچک نزدیک‌تر شدیم، جریان نوین نگارش نیز لحظه به لحظه بیشتر به شیوه‌ای مهم برای شکل دادن به کارهای نویسندگان تبدیل شد. 

جو دانثورن، نویسنده مورد تحسین منقدین به خاطر اثر «زیر دریایی» دراین باره می‌گوید: «امروز بیشتر یادداشت‌هایم را توسط گوشی انجام دهم. به نظرم این کار بسیار هوشمندانه‌تر از بدست گرفتن یک تبلت است، چون شما می‌توانید کنار خانواده باشید، با آنها صحبت کرده و به حرفهایشان گوش دهید اما در همان حال هرچیزی که به ذهنتان می‌رسد را یادداشت کنید. آنها هم فکر می کنند شما مشغول فرستادن پیام هستید.» 

«من معمولا برنامه خیلی مدونی برای نگارش کتابهایم ندارم و معمولا آنها را با تعداد بسیار زیادی جمله نصفه کاره تمام می‌کنم. به همین خاطر روی کامپیوتر شخصی هم فایلی درست کرده‌ام به اسم بازیافت (recycle)، که در آن تمامی ایده‎های خوب فصول، شعر‌ها و داستان‌های دور ریخته‌ام را نگه داشته‌ام. در نهایت تمامی این جملات دوباره سازماندهی خواهد شد. به این ترتیب در چند ثانیه، می‌توانم هرچه دوست دارم بیابم از استعاره‌هایی که درباره یک پیاز نوشته بودم تا توصیف یک کاراکتر خاص خواب آلوده. درواقع این کار من را قادر ساخته است تا با سهولت بسیار زیاد تمامی منابعی که برای نوشتن نیاز دارم ، یکجا 

نوشتن با پلتفرم های جدید، تهیه پیش نویس در گوگل داک، ایمیل کردن پاراگراف‌ها یا آپلود کردن فصل‌ها در دراپ باکس، همه اینها، نویسندگان را قادر ساخته تا در فضای ابری مختص خودشان، با یکدیگر همکاری کنند. 

جمع کرده و به آنها دسترسی داشته باشم. اما، مطمئن نیستم که این شیوه، کار من را راحت تر کرده یا فقط از من یک نویسنده تنبل ساخته است؟» 

آیا می توان نتیجه‌گیری کرد که استفاده از روش‌های نوین نگارش دیجیتال، سبب شده بخش‌هایی از فرایند نوشتن ، پشت سر نهاده شده و از دور خارج شوند؟ 

«زو پیلجر» نویسنده رمان «به قلب من پا گذار» / Eat My Heart Out و منتقد هنری ایندپندنت در پاسخ به این سوال می‌گوید: من در لپ تاپم می‌نویسم. اما یک لپ تاپ قدیمی خریده‌ام که بسیار سنگین وزن است و بنابراین هرگز آن را با خودم جایی نمی‌برم. تنها زمانهایی با دستهایم می‌نویسم که بخواهم یادداشت برداری کنم و این کار را شلخته بازی می‌دانم. 

نوشتن روی کاغذ به این شیوه منجر به ایجاد ناهم خوانی و عدم انسجام در متن می‌شود که یکی از مراحل ضروری فرایند خلاق است. گرچه اکثر نویسندگان هنوز برخی از مراحل نگارش خود را روی کاغذ انجام می دهند، اما خط کشیدن زیر جمله ها و خط زدن آنها، کارهایی است که روز به روز دربرابر قابلیت های دیجیتالی جالبی چون برجسته کردن (High Ligth) و tracked change (ردیابی و تغییر متن دیگران) بیشتر رنگ می‌بازد. 

زیگموند فروید در کتاب تمدن و نارضایتی‌های آن (Civilization and its Discontents)، با اشاره به این نکته که ابزارها و فناوری‌های نوین جایگزین ارگان‌ها و اندام‌های بدن انسان شده‌اند، تکنولوژی را به قطع عضو نسبت داده و می‌نویسد: بشر، همانگونه که از قبل بود، به خداوندگاری مصنوعی بدل شده است. وقتی از ارگانهای کمکی خود بهره می‌برد، به راستی باشکوه است اما این اندام کمکی هم او را راضی نگه نمیدارد و به زودی مشکلاتی را برای وی ایجاد خواهد کرد. 

وقتی مایکروسافت تاسیس شد، فروید زیر تلی از خاک خفته بود. اما آیا واقعا روی صحبتش با نویسندگان مدرن امروزی بوده است؟ آیا واقعا از نویسندگان معاصر که با شیوه های نوین نگارش آشنا هستند، چیزی کم شده است؟ 

اگر بخواهیم با منطق فرویدی به قضیه نگاه کنیم، و بپذیریم فناوری مثل یک اندام مصنوعی (پروتز) به کمک نویسنده آمده و در نهایت نیز او را راضی نگه نمی‌دارد، این سوال پیش می‌آید که واقعا با استفاده از نرم‌افزار‌ها و سخت افزار‌های جدید، چه چیزی در نویسنده کمرنگ شده یا از بین رفته است؟ این سوالی بود که از تام مک کارتی نامزد دریافت جایزه 

فناوری اسلحه‌اش را به سوی شما نشانه گرفته بود و مجبور بودید که دستان خود را به حالت تسلیم روی کلید‌ها پایین بیاورید. 

بوکر ادبی پرسیدیم و پاسخ او تنها یک کلمه بود: «توجه». 

نویسندگان اغلب تمایل دارند اینترنت را به چشم هیولایی ببینند که روی سینه آنها چمباتمه زده، مک‌کارتی اما چنین عقیده نداشته و پیامد‌های شگفت‌انگیز این فناوری‌های‌نو ظهور بر نویسندگان آگاه است: نباید اینطور فرض کرد که اینترنت رسانه جدیدی برای هیچ و نابود کردن نویسندگان است. ادبیات غرب با توصیف یک فضای عبور سیگنال (رسانه)، در تراژی سه گانه اورستیا آغاز می‌شود درست شبیه به یک پیام پادکستی نوین که دریافت، تکرار و تفسیر آن بر پایه درامی تنظیم شده که در ادامه‌اش می‌آید. بنابراین اگرچه سخت‌افزار‌ها ، در طول زمان بارها تغییر کرده‌اند اما مبنا‌ها همچنان دست نخورده باقی مانده است. 

گرچه مک کارتی معتقد است که مبنای اصلی ارتباطات بی تغییر باقی مانده، اما سایر نویسندگان به تاثیرات اینترنت در تغییر دادن این فرایند اشاره می‌کنند. به عنوان مثال، پیلجر می‌گوید در رمان «به قلبم پا گذار» صحنه‌ای است که در یک باشگاه نئو- برلسک (نوعی سبک نمایش آمریکایی که در آن بازیگران با حرکات موزون صحنه طنزی را به نمایش گذاشته و یا شخص خاصی را مورد تمسخر قرار می‌دهند) می‌گذرد. اما من هرگز چنین باشگاهی را از نزدیک ندیده بودم. به همین خاطر برای تحقیق در این زمینه، مجبور شدم تمام ویدئوهایی که از سبک برلسک در یوتیوب موجود است را نگاه کنم. بار دیگر نیز در یک جشنواره داستان نویسی بودم که شرکت کنندگان باید با قوه تخیل و حافظه خود مجموعه‌ای از عناصر را به شکل داستانی روایت می‌کردند و من باز هم از یوتیوب برای الگوگیری از مجموعه‌های دقیق ارائه شده در همین جشنواره در سال ۲۰۰۷ استفاده کردم. در واقع فناوری برای من یک حافظه بی انتها به وجود آورد است. 

نویسندگان معاصر چه با استفاده از یوتیوب یا توئیتر ، می‌توانند اطلاعات مختلف را کسب و از آن در متون خود بهره ببرند. و البته این فرایند می‌تواند دو طرفه باشد. نوشتن با پلتفرم های جدید، تهیه پیش نویس در گوگل داک، ایمیل کردن پاراگراف‌ها یا آپلود کردن فصل‌ها در دراپ باکس، همه اینها،

با وجود اینترنت مرزهای بین نویسنده و جهان بسیار به نازکی پوست انسان شده است. پوستی که ضربه خورده و در زیر آب فرو می رود ولی از طرفی هم مراقبت و محافظت می شود. 

نویسندگان را قادر ساخته تا در فضای ابری مختص خودشان، با یکدیگر همکاری کنند. گرچه این امکانات می تواند فرایند نگارش را سیستماتیک تر از گذشته کند اما در عین حال آسیب پذیری نویسندگان را نیز افزایش می‌دهد. 

مک کارتی می گوید: اوایل دهه ۹۰ ، هنگامی که در برلین زندگی می کردم، از همین ماشین تحریرهای بزرگ قدیمی داشتم. مدل آن ex-Stasi one بود. با فروپاشی رژیم آلمان شرقی و منحل شدن دفاتر کاری آنها، تمام وسایل اداری که بوروکراسی عظیم آلمان شرقی را به پیش می‌راند همچون سیل روانه بازارهای دست دوم فروشی شد، در آن زمان به راحتی می‌شد یکی از این ماشین تحریر‌ها را با قیمت بسیار پایین خریداری کرد.

درواقع این فناوری اسلحه‌اش را به سوی شما نشانه گرفته بود و مجبور بودید که دستان خود را به حالت تسلیم روی کلید‌ها پایین بیاورید. حالا، من هم مانند تمام نویسنده های دیگر، از لپ تاپ برای نوشتن استفاده می‌کنم. اما این وضعیت حالت دور باطل را تداعی می‌کند. هرچند شیوه های قدیمی منسوخ شده اما همه به خوبی می دانیم که دستگاه های نظارت دولت بسیار فعال هستند و گویی درست در درون این ماشین ها و فن آوری های جدید تعبیه شده یا همچون هاله ای آنها را فرا گرفته اند. 

تغییرات سخت افزای ، از تایپ کردن روی یک رولینگ استریم در فضای سفید (white space – این فناوری با جست و جو برای امواج رادیویی خالی که فضای سفید بین شبکه‌ای نامیده می‌شود کار می‌کند و برای ارسال و دریافت سیگنال های بی سیم استفاده می‌شود) گرفته تا ویرایش کردن در فضای پردازش ابری، شیوه ها جست و جو، چک نویس، اصلاح و در نهایت جمع بندی کار نویسندگان را متحول کرده است. 

شاید مکانیسم اولیه یکسان باشد، اما ابزارهای جدید به ایجاد نوع جدیدی از رابطه میان نویسندگان و واژه های مورد استفاده آنها انجامیده است. با وجود اینترنت مرزهای بین نویسنده و جهان بسیار به نازکی پوست انسان شده است. پوستی که ضربه خورده و در زیر آب فرو می رود ولی از طرفی هم مراقبت و محافظت می‌شود. یکی از پیامد های اصلی سخت افزارهای جدید نویسندگی نیز همین است، اگرچه سایدل، ۵ دقیقه وقت گیر آورد تا در اتاق امن وزارت دفاع شعر بنویسد، اما نویسندگان معاصر باید به یاد داشته باشند که دیگر هرگز در اتاق تنها نیستند.

نظر شما