شناسهٔ خبر: 20026 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

بنیادهای نظری علم سیاست

بنیادهای نظری علم سیاست در یک معنا، تمام کتاب مبارزه با دیدگاه کمیت‌گرا و تکنوکراتی است که نقش و جایگاه مفاهیم و ایده‌ها را در فرایند تکامل جامعه نادیده می‌گیرد و می‌کوشد با توسل به ضرورت‌های منطقی عاجل حاکم بر سیستم سیاسی ـ اجتماعی راهکارها و راه‌حل‌هایی برای مسائل و مشکلات مبتلابه آن پیدا کند.

نام کتاب: بنیادهای نظری علم سیاست

نویسنده: علی اردستانی

ناشر: قومس

چاپ: ۱۳۹۳

تعداد صفحات: ۲۹۲ صفحه

قیمت: ۱۲ هزار و ۵۰۰ تومان

فرهنگ امروز: علی اردستانی در حوزه علوم سیاسی هم نویسنده است و هم مترجم. او که دکترای علوم سیاسی‌اش را از دانشگاه تهران گرفته است با مجلات نیز همکاری داشته و در زمینه علوم سیاسی و انسانی نیز مقالات بسیاری دارد. کتاب «بنیادهای نظری علم سیاست» کتابی است که به قلم او به تازگی منتشر شده است.
نویسنده در توصیف کتاب خود در مقدمه می‌گوید «در یک معنا، تمام کتاب مبارزه با دیدگاه کمیت‌گرا و تکنوکراتی است که [همه چیز را در آیینه اعداد و ارقام می‌بیند و ما را درگیر موضوعی می‌کند که نه‌تنها کمکی به «کارایی» بیشتر علم سیاست و به تبع آن نهادهای حاکم نمی‌کند، بلکه ما را در دریایی از مفاهیم نظری و تئوریکی غوطه‌ور می‌کند که ضرورتاً هم به نتیجه مشخص  و معینی نمی‌رسد.] نقش و جایگاه مفاهیم و ایده‌ها را در فرایند تکامل جامعه نادیده می‌گیرد و می‌کوشد با توسل به ضرورت‌های منطقی عاجل حاکم بر سیستم سیاسی ـ اجتماعی راهکارها و راه‌حل‌هایی برای مسائل و مشکلات مبتلابه آن پیدا کند.»
فرض اساسی کتاب این است که میان تحول مفاهیم و شکل‌گیری نهادها در جامعه رابطه‌ای ضروری وجود دارد و در پرتوی همین فرضیه می‌کوشد به بررسی مهم‌ترین مسأله پیش روی جوامع کنونی، یعنی چگونگی تحقق حیات معطوف به دموکراسی بپردازد، موضوعی که به نظر می‌رسد با وجود تمامی تلاش‌ها هنوز با مجموعه‌ای از بحران‌ها رو به رو است. از منظر نویسنده کلید فهم این موضوع به درک چگونگی مفصل‌بندی مفهوم دموکراسی در میان دستان علم سیاست بر می‌گردد. علم سیاست به عنوان علم اداره و هدایت امور جامعه همواره در پرتو اقتضائات و استلزامات خودش به تعریف و فرمول‌بندی دموکراسی پرداخته است و تا زمانی که خود این علم ماهیتی دموکراتیک نیابد نمی‌توان انتظار داشت جامعه نیز از ساختار و بنیانی دموکراتیک برخوردار شود.
در پشت جلد کتاب آمده «امروز به نظر می‌رسد دموکراسی به یکی از مهم‌ترین ملاک‌های تمایز میان ملت‌ها تبدیل شده است و حتی در بسیاری از موارد مشروعیت دولت‌ها نیز در پرتو آن مورد محاسبه  و سنجش واقع می‌شود. این بدان معناست که دولت‌ها تنها تا زمانی می‌توانند به بقا و استمرار خود امیدوار باشند که دست‌کم تا حدودی به موازین دموکراتیک تن در دهند. اما صرف‌نظر از این اهمیت کانونی دموکراسی، به نظر می‌رسد که دموکراسی هم به لحاظ نظری و هم به لحاظ عملی با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو است، به‌ گونه‌ای که امروزه بسیاری از دانشمندان به «بحران دموکراسی» اشاره می‌کنند. به اعتقاد این دسته از نظریه‌پردازان، کاهش تعداد رأی‌دهندگان در انتخابات، افزایش ناپایداری وفاداری‌ها به احزاب سیاسی، دلسردی، انفعال، بدبینی و بی‌ثباتی در میان کشورهای دموکراتیک از نشانه‌های بارز وجود بحران در دموکراسی است. اما سؤالی که در این‌جا پیش آید این است که چرا دموکراسی با وجود نظریه‌پردازی‌های فراوان و صرف هزینه‌های هنگفت در چنین بحرانی فرو غلطیده است و دیگر حتی در کشورهای دموکراتیک اصلی نیز از تحقق انتظارات مردم بازمانده است؟ کتاب حاضر ضمن احترام به تلاش‌های صورت گرفته در این زمینه  اعتراف به اهمیت آن‌ها می‌کوشد این موضوع را از منظر رابطه دموکراسی و علم سیاست بررسی کند.»
این کتاب در واقع به نوعی ادامه کتاب قبلی اردستانی «ساختار و ماهیت روش‌شناسی در علم سیاست» است که در آن به موضوع روش‌شناسی در علم سیاست پرداخته است. مباحث نظری در این کتاب مبنا و اساس نظری مباحث کتاب بنیادهای نظری علم سیاست را تشکیل می‌دهد. کتاب در چهار فصل «پارادایم فلسفه‌باوری»، «پارادایم کلام‌باوری»، «پارادایم علم‌باوری»، «پارادایم فرهنگ‌باوری» و یک نتیجه تنظیم شده است. 


 

نظر شما