شناسهٔ خبر: 21434 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

شانزدهمین شماره فصلنامه «حکمت اسراء» منتشر شد

شماره شانزدهم فصلنامه علمی ـ پژوهشی حکمت و فلسفه پژوهشگاه علوم وحیانی معارج وابسته به بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء با نام "حکمت اسراء" در 194 صفحه منتشر شد.

به گزارش «فرهنگ امروز» به نقل از مهر؛ در این شماره از این فصلنامه تخصصی مقالات زیر به چاپ رسیده است: 

 

نقش التفاتي و کشفي ايده انسان کامل ابن عربي در امامت شيعي، در آثار فيض کاشاني به قلم شهناز شايان فر 

 

در چکیده این مقاله آمده است: در سنت عرفاني ابن عربي، بعد از وحدت وجود، مولفه محوري اي با عنوان «انسان کامل» مطرح است. برخي شارحان نيز «انسان کامل» و «توحيد» را دو مساله اساسي عرفان نظري دانسته اند. ولايت، مقام خليفه اللهي، تصرف در عالم و سريان در آن، خزانه دار اسرار الاهي و آينه دانايي و شاهيِ حق، پاره اي از ويژگيهاي انسان کامل است. بنابراين، مولفه انسان کامل، همانند مفهوم «قيم کتابِ» سهروردي، همان اوصاف امام در احاديث شيعي را دارد و مخاطب شيعي، آن را به مصداق «امام» بسيار نزديک مي يابد. ايده انسان کامل در منظومه فکري فيض کاشاني به عنوان متفکري شيعي سبب شده او به آن دسته از رواياتي که در ميان انديشمندان شيعي به ويژه متکلمان، کمتر مورد توجه قرار گرفته، التفات دوباره و جدي کرده است؛ و با استمداد از ايده يادشده، به کشف دلالت هاي پنهان آيات و روايات و يا تثبيت دلالت هاي آشکار آن ها بپردازد. در اين جستار، نقش التفاتي انسان کامل در امامت مطرح شده است و بر اساس آثار فيض کاشاني و نيز در پرتو ايده انسان کامل، از چگونگي کشف دلالت هاي پنهان روايات در باب جايگاه وجودي امام و تثبيت دلالتهاي آشکار آن بحث مي شود. 

 

وحدت وجود از ديدگاه علامه طباطبايي به قلم سيدمحمود نبويان و سيدمحمدمهدي نبويان 

 

در چکیده این مقاله آمده است: مساله وحدت وجود، از مسائل کلان هستي شناختي است که در فضاي عرفاني پديد آمده و آرام آرام به فضاي فلسفي،وارد شده است. قبول يا رد آن، تمام مسائل فلسفي را تحت الشعاع قرار مي دهد؛ زيرا با قبول وحدت وجود، عالَم رنگ ديگري به خود گرفته و عليت از ميان موجودات رخت برمي بندد. همچنين وحدت وجود، تحليل ديگري از وجود حضرت حق و شريعت به دست خواهد داد. فيلسوفان پيش از صدرالمتالهين در اين باب بحث کرده اند، اما ملاصدرا مدعي برهاني ساختن اين مساله و تبيين صحيح و دقيق آن شده است. پس از ملاصدرا، تابعان مکتب او نيز درباره چنين مساله اي بحث و گفت وگو کرده اند که از مهم ترين ايشان، علامه طباطبايي است. در اين مقاله به بيان تقرير علامه طباطبايي و ادله وي در باب وحدت شخصي وجود مي پردازيم. علامه از سه راه «وجود رابط»، «صرف الوجود» و «عدم تناهي» به اثبات وحدت وجود پرداخته است.

 

بررسي مسأله اراده خداوند از منظر حکمت متعاليه و مکتب تفکيک به قلم علي ارشد رياحي و زهره السادات نصر 

 

در چکیده این مقاله آمده است: در انديشه صدرالمتالهين، اراده الاهي، علم او به نظام اصلح و از صفات ذات است. خداوند، علت تامه مخلوقات است و صدور فعل از او، ضروري مي باشد. در مقابل ديدگاه صدرا، به باور اهل تفکيک، اراده الاهي نه به معناي علم، بلکه به معناي قدرت و سلطه بر فعل و ترک است؛ و در نتيجه، از صفات فعل به شمار مي آيد. با چنين توصيفي، خداوند، فاعل مختار است و نتيجه قول به علت تامه بودن او، فاعل موجب بودن او است. از جمله اشکالاتي که پيروان مکتب تفکيک بر ديدگاه ملاصدرا وارد کرده اند، اشکال به معناي اراده و ضروت علي و معلولي ميان خداوند و مخلوقات است که منجر به فاعل موجب بودن خداوند مي گردد. در اين نوشتار، ديدگاه صدرالمتالهين در تقابل با مکتب تفکيک در باب اراده الاهي، بررسي شده و به اشکالاتي پاسخ داده شده است که پيروان مکتب تفکيک در اين باره بر صدرا وارد کرده اند.

 

بررسي انتقادي تلاشهاي عقلي متکلمان و فيلسوفان اسلامي در مسأله حشر حيوانات به قلم طوبي کرماني، کرامت ورزدار 

 

در چکیده این مقاله آمده است: در اين نوشتار، تلاش متکلمان و فيلسوفان اسلامي در باب حشر حيوانات، از دو جنبه امکان عقلي حشر و علت آن، بررسي شده است. پاسخ هاي متکلمان به سوال اول، مختلف است. برخي با توجه به اين که اساساً هيچ مجردي غير از خداوند را قبول ندارند، حشر حيوانات را نيز همچون حشر انسان، به صورت جمع کردن مجدد اجزاي پراکنده شده، مي دانند؛ برخي ديگر، به دليل تساوي رتبي حيوان و انسان، منکر نفس مجرد در حيوانات شده و حشر آن ها را انکار مي کنند؛ و گروهي نيز با دليلي مبتني بر استقرا، در صدد اثبات نفس مجرد در حيوانات برآمده اند. اما از منظر فيلسوفان، نفس حيواني در مرتبه ادراکي خيالي سکنا دارد؛ به همين دليل، فارابي نفوس حيواني را به دليل عدم ادراک عقلي، غيرمجرد مي انگارد. در آثار بوعلي و شيخ اشراق در باب تجرد خيال، دوگانگي به چشم مي خورد که مدعاي قوي تر، انکار تجرد خيال و بالتبع، منکر تجرد نفوس حيواني و حشر آن ها هستند. صدرالمتالهين با اثبات تجرد خيال، گامي نوين در توجيه امکان عقلي حشر نفوس حيواني برداشته است. متکلمان درباره سوال دوم، بر مساله عوض تاکيد کرده است که به دليل عدم جامعيت، مورد نقد است. علامه طباطبايي با بحث اختيار و شعور درحيوانات، به نوعي تکليف در حيوانات، قائل شده است. صدرا در اين مساله، از طريق برهان علت غايي، اثبات مي کند که تمام موجودات به سمت مبدا بازخواهند گشت؛ و گرنه دچار تناقض و خلف خواهيم شد. اين پژوهش با نگاهي متفاوت، و با طرح ديدگاهي نو، نشان مي دهد که مي توان حشر حيوانات را حشر برخي از انسان ها به صورت حيوانات مختلف در روز قيامت به شمار آورد که در واقع، همان عدم صعود از مرتبه حيواني به مرتبه انساني است. 

 

نقد و بررسي ديدگاه فلاسفه درباره حسن و قبح عقلي به قلم سيدحسين موسوي راد و سيدجابر موسوي راد 

 

در چکیده این مقاله آمده است:در ميان فلاسفه، مشهور است که اصل حسن و قبح عقلي، امري مشهور و از آراي محموده است و اعتباري جز بناي عقلا ندارد؛ و از اين رو، در جدل قابل استفاده است. اما به نظر مي رسد اين اصل، يکي از يقينيات است و در برهان قابل استفاده مي باشد. در اين مقاله ابتدا ديدگاه مشهور فلاسفه نقد شده و نيز توجيهات مربوط به اين ديدگاه ناصواب ذکر شده است. در مرحله بعد، دو ديدگاه معاصر درباره معيار حسن و قبح عقلي، بررسي شده و در نهايت، ديدگاه «بديهي بودن حسن و قبح قضاياي ذاتي عقل عملي» برگزيده و تبيين شده است. 

 

معناشناسي بديهيات از منظر سه فيلسوف مسلمان (ابن سينا، سهروردي، ملاصدرا) به قلم جعفر شانظري و فاطمه زارع 

 

در چکیده این مقاله آمده است: تبيين جايگاه بديهيات در نظام فکري فلاسفه اسلامي، يکي از اساسي ترين مسائل فلسفي است که با وجود اهميت فراوان و نقش بي بديلش در نظام معرفتي فيلسوفان، از جنبه هاي مختلف، بررسي نشده است؛ به گونه اي که ابهامات موجود در معناشناسي بديهيات و عدم تمايز بين ادراکات بديهي و نظري، موجب استفاده نادرست از قضاياي نظري و بديهي و در نتيجه، حصول معارف مبهم در نظام معرفتي مي گردد. بررسي معناي دقيق مفاهيم بديهي، شمار بديهيات و منشا حصول بديهيات، از جمله مسائلي است که اين مقاله به عهده گرفته است. با اشاره اجمالي به ديدگاه هاي اين سه فيلسوف، درمي يابيم که تحليل ايشان در تبيين منطقي مفهوم بديهيات ـ با وجود اختلاف تعابير گوناگون ـ مشابه يکديگر است؛ اما ابن سينا و ملاصدرا به تبيين فلسفي مفهوم بديهيات نيز نظر داشته اند، به گونه اي که بدون بديهيات، هيچ استدلال و بياني امکان پذير نيست. با توجه به اين نکته، بديهيات از نظر فلسفي نه قابل اثبات است و نه قابل انکار. چنين نکته اي در آراي سهروردي مشهود نيست. نظر ابن سينا و ملاصدرا در شمار بديهيات يکسان است و سهروردي تعداد آن ها را به سه قسم فرو کاسته و صريحاً به تضييق دايره بديهيات پرداخته است. درباره منشا حصول بديهيات، ابن سينا استمداد از عقل فعال و سهروردي، شهود و ملاصدرا حس را مطرح مي کند.

 

سياست در انديشه فارابي به قلم سيدمحمدتقي چاوشي و سيدآصف احساني 

 

در چکیده این مقاله آمده است: فارابي در طرح سياسي خود، به دنبال اجراي همان پروژه متافزيکي خويش در عرصه حيات بشري است. سياست، جزء جدايي ناپذير حيات انسان است و تنها پروژه سياسي که امکان خوشبختي و سعادت افراد بشري را در حيات دنيوي و اخروي فراهم مي نمايد، سياست فاضله و برپايي اجتماع فاضل خوانده مي شود. از منظر فارابي، سياست به معناي تربيت و پرورش مردمان مدينه فاضله است و براي تحقق اهداف رئيس اول مدينه، عمل مي نمايد. هدف از تاديب شهروندان مدينه، برپايي نظم الاهي در مدينه انساني اعلام شده است. در واقع، سعادت فقط در چهارچوب و محدوده قانون و نظم خداوند، قابل دستيابي است. از اين رو، فيلسوف ـ نبي به عنوان رئيس و خداوندگار مدينه، به دنبال تدبير سياسي حقيقت و پياده کردن نظم و ناموس الاهي در عرصه زندگي انساني است. بدين سان، در مدينه فاضله، افق و چشم اندازي نسبت به حقيقت و وجود فراروي باشندگان آن گشوده مي شود و انسانيت انسان در آن قوام مي يابد. از ديگر سو، مدينه فاضله به مثابه روشنگاه وجود عمل مي کند؛ اين مدينه تنها عرصه و ساحتي است که وجود در آن ظهور کرده، تجلي مي يابد.

نظر شما