شناسهٔ خبر: 22205 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

گلستانی: «بوف كور» هدایت حرف‌های بیشتری از «فرزند پنجم» لسینگ دارد

مجتبی گلستانی، منتقد و كارشناس ادبيات عصر امروز در «نشست نوبل‌خوانی با دوريس لسينگ» گفت: در مقایسه «فرزند پنجم» با رمان «بوف كور» متوجه می شویم اثر هدایت به قدري قدرتمند است كه ما هنوز نتوانسته‌ايم نقد درستی درباره آن منتشر کنیم.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ گلستاني، در نشست «نوبل‌خواني با دوريس لسينگ» كه عصر امروز، یکشنبه، ۳۰ شهریور در مؤسسه فرهنگي شهر كتاب برگزار شد گفت: براي بازخواني هر رمان بايد به دو نكته توجه داشت؛ نخست آن که رمان مي‌خواهد و مي‌تواند چه بگويد و دوم این‌که ما در نقدش چه مي‌توانيم بگوييم. رمان «فرزند پنجم» دست و پاي نويسنده را مي‌بندد، اما در عين حال رماني مانند «بوف كور» به قدري حرف براي گفتن دارد و قدرتمند است كه ما هنوز نتوانسته‌ايم نقد درستی درباره آن منتشر کنیم. 

وي افزود: شخصيت «بن» در اين رمان جلوه‌اي از «شر» در جهان و پديده‌اي است كه آرامش جهان را برهم مي‌زند. ايده‌هاي اين رمان بر مبناي اسطوره‌شناسي نوشته شده و البته يك ايده مشخص ندارند. نگاه نويسنده به «شر» ايده‌اي كلاسيك است؛ به گونه‌اي كه يك نفر يا يك رويداد مي‌تواند از بدو تولد شر زاده شود. پيش فرضي در رمان وجود دارد كه هيچ‌گونه تأثير ناخودآگاه و تربيت پذيري در «بن» ديده نمي‌شود. در عين حال هيچ‌گونه فرايند شكل‌گيري هويت هم در او نيست. 

اين منتقد اضافه كرد: نويسنده ديدي ذات‌گرايانه نسبت به انسان دارد؛ ايده‌اي كه در هر زمان و مكان يكسان است. «بن» ذاتاً شرور آفريده شده و هيچ قدرتي در تغيير او تأثير ندارد. پيام رمان اين است كه انسان شر، هويت ثابتي دارد و در فرايند شكل‌گيري نه قابل تغيير است و نه مي‌توان آن را بررسي كرد. «بن» هيچ دوست و قدرت دركي ندارد و جامعه بايد او را طرد كند و دور بيندازد. حتي وجود روان‌كاو براي «بن» در اين اثر جاي خودش را به روانپزشك مي‌دهد. 

گلستاني ادامه داد: در عين حال «بن» شعوري ندارد كه بتوان با او همذات پنداري كرد. «فرزند پنجم» چيزي جز بازتوليد نظام حاكم انگلستان، يا هر چه بخواهيم جايگزينش كنيم، اعم از جامعه سرمايه‌داري، نظام جهاني و قدرت نيست كه البته مبتني بر دو دسته كردن همه چيز است. نويسند در اصطلاح راه رمان را بسته و نمي‌گذارد كه حتي مخاطب بپذيرد كه ساز و كار سركوب و طرد كسي كه وصله ناجوري شناخته شده، از جهان ديگري است يعني حتي نمي‌توان فرض كرد كه جامعه با توجه به روابط قدرتي كه در آن حاكم است، به يك وصله ناجور انگ مي‌زند. 

وي يادآور شد: در رمان «فرزند پنجم» «بن» به مركز نگهداري معلولان و بيماران رواني مي‌رود. جايي كه جامعه آن‌ها را قبول ندارد. در آن‌جا نيز با او مانند يك «حيوان» رفتار مي‌كنند و فقط به او آمپول‌هاي آرام‌بخش مي‌زنند تا بخوابد و به جامعه صدمه نزند. رمان در مواردي شكافته و پيش‌فرض‌هاي نويسنده فاش مي‌شود. رمان لسينگ، رماني است كه ذيل آن مي‌توان نظريه‌هاي سوء هويت يابي سوژه را در جهان سرمايه‌داري و جامعه مدرن و سپس در محافظه‌كاري‌اي كه در اين جهان هست بپذيريم. خيلي‌ها بعد از نوشتن اين رمان به لسينگ گفتند كه اين رمان نيمه‌تمام باقي مانده و او «بن در جهان» را نوشت تا دنباله اين رمان باشد. به هر حال براي نوبل گرفتن يك نويسنده همه آثار او را ملاك قرار مي دهند و من نمي‌دانم بايد با اين رمان مواجه شوم، با لسينگ روبه‌رو باشم يا آنچه او را به جايزه نوبل مي‌رساند، چيزي غير از محافظه‌كاري فرهنگي و ادبي نيست! 

بلقيس سلماني نيز در اين نشست، به شرح مختصري از داستان اشاره كرد و افزود: برخي منتقدان به لسينگ مي‌گفتند «آثار تو استعاري است و از نمادها در اين اثر نيز استفاده كرده‌اي». حتي عده‌اي نيز معتقد بودند كه اثر او درباره فلسطين نوشته شده اما صراحتاً او همه اين موارد را رد كرد. 

سليماني به تشريح جهان داستاني لسينگ پرداخت و افزود: او دوره‌اي از سال ۱۹۴۴ تا ۱۹۵۱ تحت تأثير نويسندگان چپ قرار گرفت. در اين زمان شوهري كرد كه انديشه‌هاي سوسياليستي داشت و حاصل ازدواجشان نيز يك فرزند بود. در دوره دوم نويسندگي‌اش تحت تأثير تم‌هاي روانشناسانه قرار گرفت. اين دوره تا سال ۱۹۸۰ ادامه داشت. او بعد از ۱۹۸۰ به خلق آثار به نوعي علمي- تخيلي روي آورد كه «فرزند پنجم» شامل اين دوره مي‌شود. 

نويسنده «بازي آخر بانو» اضافه كرد: لسينگ در همه ژانرها طبع آزمايي كرد. «فرزند پنجم» او در سال ۱۹۸۹ به چاپ رسيد. به گفته خودش اين رمان را تحت تأثير زندگي يك زن نوشته كه در دوران بارداري متحمل ناراحتی‌هایی شده بود. 

دوریس لسينگ، نويسنده انگليسي در سال ۲۰۰۷ جايزه نوبل ادبيات را از آن خود كرد و سال ۲۰۱۳ درگذشت.

نظر شما