به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایسنا؛ آرش آذرپناه در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در خوزستان اظهار کرد: به عنوان مثال رشتهای مانند ویراستاری که فقط مختص رشتههای ادبیات است در اروپا و آمریکا شغلی پردرآمد محسوب میشود اما در کشور ما به عنوان کار ثابت آن را قبول ندارند و به آن حقوق نمیدهند چراکه صنعت چاپ و نشر ما ابتر است و مشکل دارد.
او اضافه کرد: اگر صنعت چاپ و نشر ما رونق بیشتری داشت دانشجویان رشته ادبیات ما میتوانستند در همین بنگاههای نشر مشغول به کار شوند.
این نویسنده گفت: قبل از انقلاب دو مؤسسه به نامهای مؤسسه فرانکلین و بنگاه ترجمه و نشر کتاب در کشور بودند که به صورت دولتی کار میکردند و بخش عمدهای از افراد زبده رشته ادبیات را که بیکار بودند جذب کردند. اما امروز ما در کشور چنین چیزهایی نداریم و جایی مثل بنگاه نشر کتاب و موسسه فرانکلین فقط رویاهای دهه 40 و 50 هستند.
آذرپناه درباره جایگاه اجتماعی رشته ادبیات در کشور گفت: از نظر جایگاه اجتماعی این رشته با رشتههای دیگر خیلی تفاوتی ندارد اما شیوهها باید در کلاسهای ادبیات عوض شود.
او با بیان اینکه وضع ادبیات فاجعهبار شده اظهار کرد: در رشته ادبیات و البته در همه رشتهها مقولهای به نام مقاله علمی پژوهشی داریم ولی با توجه به این که در ادبیات بحث ISI وجود ندارند و مقالههای علمی پژوهشی در ایران چاپ میشوند این موضوع آسیب زیادی را به ادبیات وارد میکند.
آذرپناه ادامه داد: من به جرأت میگویم که بعضی از استادان دانشگاه ما در سال حتی دو کتاب هم نمیخوانند، برای همین بهروز نمیشوند؛ در نتیجه همیشه برای مقالههای علمی پژوهشی به دانشجویان فشار میآورند. دانشجویان نیز مجبور میشوند از محلهایی که حتی با مبلغ 500 هزار تومان مقاله میفروشند مقالههای علمی پژوهشی خریداری کنند. سپس این مقالهها را به اسم استاد چاپ میکنند و استاد از استادیار به دانشیار تغییر میکند.
او در ادامه گفت: به عنوان مثال یکی از استادان ما مدام به دانشجوی دکتری زنگ میزند که اگر شما پذیرش مقاله برای من نگیرید من شمار را رد میکنم. واقعا در چنین فضایی نمیشود انتظار بار علمی از دانشجویان رشته ادبیات داشت. متاسفانه چنین اتفاقاتی در رشتههای علوم انسانی خیلی پررنگتر است.
نظر شما