شناسهٔ خبر: 23076 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

رویکرد نوبل به نویسندگان کمتر شناخته شده

با این‌که عده زیادی همچون پیمان خاکسار، فیلپ راث را از زمره بهترین نویسندگان معاصر و بزرگترین نویسنده زنده امریکا می‌دانند ولی همه اینها نتوانسته امسال نیز مانند سال‌های پیش اعضای آکادمی نوبل را برای اعطای این جایزه به وی متقاعد کند. خاکسار که رمانی از این نویسنده را ترجمه کرده بر این باور است که نوبل در سال‌های اخیر به نویسندگان کمتر شناخته شده توجه بیشتری نشان می‌دهد.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ فيليپ ميلتون راث متولد ۱۹ مارس ۱۹۳۳ يكي از مهم‌ترين نويسندگان آمريكا در قرن اخير است. او با كتاب اولش «خداحافظ کلمبوس و پنج داستان کوتاه» در سال ۱۹۵۹ به شهرت رسيد و خيلي زود با آثار ديگرش «رهايي»، «شکایت پورتنوی» و «شباني آمريكايي» به چهره‌اي تاثيرگذار در ادبيات آمريكا تبديل شد. آثار بعدي راث مثل «ضد زندگی»، «ننگ بشر»، «خشم» ، «رئيس جمهور ما»، «فروتني»، «يكي مثل همه» و... نيز جوايز متعددي مانند جايزه پن، پوليتزر، جايزه ملي كتاب آمريكا، جايزه بوكر و... را براي او به ارمغان آوردند. راث اولين نويسنده آمريكايي است كه كتاب‌هايش در زمان حياتش توسط كتابخانه ملي آمريكا منتشر شده است. فيليپ راث در سال ۲۰۱۲ اعلام بازنشستگي كرد و گفت ديگر دست از نوشتن كشيده است. راث در سال‌های اخیر همواره يكي از نامزدهاي احتمالي جايزه نوبل بوده است همان‌طور که در جایزه اخیر نیز کاندیدا بود اما جایزه به مودیانو رسید.

درباره این نویسنده با پيمان خاكسار، مترجم كتاب «يكي مثل همه» گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید. پيمان خاكسار، متولد سال ۱۳۵۴ است. از آثاري كه او به فارسي ترجمه كرده مي‌توان به عامه‌پسند چارلز بوکفسکی، اتحاديه ابلهان جان كندي‌تول،‌ امون را ویکتور پلوین و باشگاه مشت زني چاک پائولانیک اشاره كرد.

آقاي خاكسار ، بگذاريد به عنوان سوال اول بپرسم كه اصلا چرا سراغ راث رفتيد؟ چه چيزي در رمان «يكي مثل همه» وجود داشت كه شما را به ترجمه اش ترغيب كرد؟
ببينيد من طبق روال كاري هميشگي خودم دنبال ترجمه آثار نويسندگان بزرگي هستم كه به دلايل مختلف كمتر در ايران مورد توجه قرار گرفته اند و آثارشان كمتر به زبان فارسي ترجمه شده است. راث هم از آن دسته نويسندگاني بود كه قسمت اندكي از آثارش به فارسي ترجمه شده بود. زماني كه ترجمه رمان «يكي مثل همه» را شروع كردم اين كتاب تازه منتشر شده بود و مورد تحسين هم قرار گرفته بود. از طرفي ترجمه چنين اثري كه روايت يك زندگي در رماني با اين حجم كم است واقعا جذاب بود. بي دلیل نيست كه راث را بزرگترين نويسنده زنده آمريكا مي‌دانند.

همان‌طور كه خودتان اشاره كرديد راث از  نويسندگان بزرگي است كه با وجود انگليسي زبان بودن آثارش خيلي كم به فارسي ترجمه شده، از طرفي همان معدود آثار راث كه به فارسي ترجمه شده اند مورد استقبال قرار گرفته اند. چه دلايلي باعث شده كه مترجمان ما كمتر سراغ راث بروند؟
حقيقت اين است كه راث در بيان بسياري از مسائل صريح است و شايد بشود گفت دو سوم آثارش به دلايل مختلف از جمله مميزي امكان ترجمه به زبان فارسي ندارند. بعضي آثار راث مثل همين رمان «يكي مثل همه» را مي‌شد به فارسي ترجمه كرد ولي اغلب آثار مهم راث كه كارنامه ادبي او را شكل مي دهند و باعث شهرتش شده اند در صورت ترجمه مشمول مميزي شديد مي‌شوند به همين دليل كمتر مي‌شود سراغ ترجمه كارهاي راث رفت.

 راث نگاهي عميق به انسان و زندگي و مرگ دارد كه در آثاري مثل «يكي مثل همه» نمايان هستند و در عين حال نسبت به مسائل سياسي و حوادثي كه در جهان رخ مي دهند هم حساس است ، اينها در كنار هم از راث شخصيتي چند وجهي مي‌سازند، به نظر شما كدام بُعد از راث برجسته‌تر از ديگر ابعاد اوست؟
راث نویسنده‌ای است که از دهه شصت تا امروز، چیزی حدود پنجاه سال از عمر خود را به نوشتن مشغول بوده. این دوره پنجاه ساله را می‌شود به چند قسمت تقسیم کرد. رمان‌های اولیه راث طنز هستند و تاکید راث در دوره اول نویسندگی‌اش بر همین نگاه طنازانه به مسائل است. در دوره بعدی آثار راث به سمت مسائل دیگری مثل سیاست، خانواده، جنسیت و روابط عاطفی می‌روند و در آخر آثار متأخر راث که در آنها دغدغه اصلی نویسنده «مرگ» است. این چرخش‌ها در راث وجود داشته اما حقیقت این است که نمی‌شود گفت واقعاً کدام بُعد او برجسته تر از ابعاد دیگر است. طنز راث واقعاً فوق العاده است، از طرفی آثار سیاسی راث هم کم نظیر هستند، همین آثار آخر راث هم عالی هستند. راث نویسنده بزرگی است که در هر ژانری که ورود کرده توانسته آثار شاخصی در آن زمینه خلق کند.

به نظر شما دغدغه‌های فیلیپ راث به عنوان یک نویسنده آمریکایی که درباره جامعه خودش می‌نویسد تا چه حد جهانی هستند؟
همین آمریکایی بودن راث به جهانی شدن او کمک می‌کند. از طرفی بسیاری از مردم جهان تحت تأثیر هالیوود با فرهنگ آمریکا آشنا هستند و از طرف دیگر چیزی که راث از آن حرف می‌زند برای مردمان سایر نقاط دنیا غریب نیست. برای مثال همین رمان «یکی مثل همه» درباره روابط انسان‌هاست. روابط یک مرد با همسرش، دخترش، برادرش، با والدینش، روابط کاری‌اش، این‌ها چیزهایی نیستند که برای دیگران قابل درک نباشند. راث از جمله نویسندگانی است که آثارش به اکثر زبان‌های زنده دنیا ترجمه شده‌اند، خیلی از جوایزی که راث گرفته جوایز فرانسوی هستند

و او از نویسندگان محبوب فرانسوی‌هاست.

همان‌طور که خودتان اشاره کردید رمان «یکی مثل همه» بر مساله مرگ متمرکز است. آیا می‌شود آثار آخر راث مثل «یکی مثل همه» را به نوعی وصیت‌نامه ادبی او دانست؟

راث چند کتاب بعد از «یکی مثل همه» منتشر کرده که آنها هم درباره مرگ هستند. برای مثال رمان «هامبلینگ» که کتاب ما قبل آخر راث است درباره یک بازیگر خیلی خیلی موفق تئاتر است که به علت پیری دیگر توانایی بازی کردن ندارد. هامبلینگ کلمه‌ای من درآوردی است که معادل فارسی خاصی ندارد. شاید فروتنی یا خاکساری بتوانند معنایی نزدیک به آن داشته باشند. شاید این کتاب را بتوان وصیت نامه ادبی او دانست.

فیلیپ راث در بین نویسندگان معاصر آمریکا بیش از هر نویسنده دیگری مورد توجه و تحسین قرار گرفته است. هم مورد استقبال خوانندگان واقع شده و هم جوایز متعددی به دست آورده،از جایزه ملی ادبیات آمریکا تا جایزه بوکر، کافکا و پولیتزر. با توجه به این‌که راث چندی قبل اعلام بازنشستگی کرد و گفت دیگر چیزی نخواهد نوشت فکر می‌کنید زمان آن نرسیده بود که جایزه نوبل ادبیات هم به فهرست جوایز راث اضافه می‌شد؟ این سؤال را از این نظر مطرح می‌کنم که به نظر می‌رسد آکادمی نوبل در سال‌های اخیر نسبت به نویسندگان آمریکایی بی توجه بوده است.
بی توجهی که چه عرض کنم،‌ می‌شود اسمش را عناد گذاشت. بعید می‌دانستم که نوبل به راث برسد چرا که اگر به انتخاب‌های اخیر نوبل نگاهی بیندازید می‌بینید به جز یکی دو استثنا اغلب نویسندگان یا شاعران گمنامی برنده جایزه نوبل شده‌اند که حتا در کشور خودشان هم خواننده ندارند. مویان که سال پیش جایزه نوبل ادبیات را به دست آورد تا آن حد برای خود اعضای آکادمی نوبل ناشناخته بود که به عنوان نویسنده ی منتقد حکومت چین معرفی شد اما وقتی خوانندگان سراغ کتاب‌هایش رفتند کاشف به عمل آمد که قضیه کاملاً برعکس است. با این وضعیت بعید می‌دانم که نوبل در سال‌های پیش‌رو به نویسنده‌ای از آمریکا برسد و این موضوع شامل حال فیلیپ راث و حتا موراکامی هم می‌شود،‌ مضاف به اینکه راث خودش را بازنشسته کرده و نمی‌توانیم منتظر اتفاق تازه ای باشیم.

به عنوان سؤال آخر، به نظر شما راث در تاریخ ادبیات ماندگار خواهد بود؟
راث همین حالا هم با آثار بزرگش در تاریخ ادبیات ماندگار شده، چند عنوان از کتاب‌هایش در فهرست مهم‌ترین کتاب‌های قرن قرار دارند و نثر قدرتمند راث به عنوان استاد مسلم ادبیات داستانی باعث شده همین امروز کتاب‌های راث منبع درسی دانشجویان زبان انگلیسی در سراسر جهان باشد. باز هم تکرار می‌کنم راث بزرگترین نویسنده زنده آمریکاست.

نظر شما