شناسهٔ خبر: 23288 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

افت و رکود بازار کتاب در تابستان 93

امروز پنجشنبه بیست و چهارم مهر 1393 روزنامه های ایران، فرهیختگان، مردم سالاری، جمهوری اسلامی، وطن امروز و شاپرک مطالبی از دنیای کتاب منتشر کرده‌اند. گفت‌وگو با آرش نقیبیان از موضوعات خواندنی روزنامه‌های امروز است.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ امروز پنجشنبه بیست و چهارم مهر ۱۳۹۳ روزنامه های ایران، فرهیختگان، مردم سالاری، جمهوری اسلامی، وطن امروز و شاپرک مطالبی از دنیای کتاب منتشر کرده‌اند.

کتاب در روزنامه ایران

هویت و حافظه محور آثار مودیانو است
روزنامه ایران در صفحه پنجشنبه بازار کتاب با آرش نقیبیان مترجم رمان «بیراه» گفت و گو کرده است. او از مترجمان نسل امروز است، نسلی که راحت‌تر و بهتر با نوشته‌های پاتریک مودیانو ارتباط برقرار کرده است تا مترجمان باسابقه نسل دیروز!
نقیبیان گفت: مودیانو یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان در قید حیات کشور فرانسه در طول نیم قرن اخیر است. آثارش از نظر محتوایی هم دو، سه محور مهم دارد، یکی مسأله حافظه و هویت است.
بسیاری از شخصیت‌های آثارش دچار ضعف حافظه و فقدان هویت‌اند. در همین رمان «بیراه» پدر قهرمان داستان حافظه خودش را از دست داده است و پسر سعی دارد به پدرش کمک کند تا حافظه‌اش بر گردد. یا در رمان «جواهر کوچولو» یا در رمانی که مرحوم ساسان تبسمی ترجمه کرد به اسم «در کافه جوانی گمشده»، در تمام آثار مودیانو ضعف حافظه و فقدان هویت وجود دارد. از این طریق مودیانو مسأله مهمی از معضلات انسان معاصر را مطرح کرده است. در حقیقت مسأله امروز انسان غربی، مسأله شناخت، هویت و حافظه است. دومین محور مهم آثار مودیانو، موضوع اشغال فرانسه در جریان جنگ دوم جهانی است که فرانسوی‌ها به آن می‌گویند «اکوپاسیون». خود مودیانو از نظر تقویمی متولد سال‌های پس از ۱۹۴۵ میلادی است، که دوران جنگ را ندیده و تجربه نکرده است. زمانی به دنیا آمده که دو سال از خاتمه جنگ گذشته بود ولی به خاطر علایق شخصی و غور و بررسی تاریخ آن مقطع مسأله اشغال فرانسه در رمان‌هایش را درونی کرده است. موضوع داستان بی‌راه و چند رمان دیگرش همه در همان مقطع می‌گذرد، زمانی که فرانسه تحت اشغال آلمان است. دغدغه دیگر مودیانو در این آثار مسأله برادرش است، برادری که در ده سالگی به خاطر بیماری از دست می‌رود، و این روی مودیانو به لحاظ روحی روانی تأثیر می‌گذارد و به لحاظ شخصیتی او را افسرده می‌کند. تمام رمان هایش را بدون استثنا تا سال ۱۹۸۲ به برادرش «رودی» تقدیم می‌کند. چون به گفته خودش می‌خواهد غم نبود برادر را از این طریق فراموش کند. شخصیت پدرش هم شخصیت سالمی نبوده و مودیانو با او مشکل داشت و در همین رمان بیراه این قضیه بخوبی نشان داده می‌شود. البته در انتخاب برنده جایزه نوبل همیشه حرف وحدیث بوده، می‌شود اسامی بسیاری از نویسندگان را قطار کرد که معروف و مشهورند و مستحق جایزه نوبل، اما از نقطه نظر درخشان بودن روایت و استادی‌اش در این حوزه، جایزه نوبل حق مسلم او بود. چه بسا این جایزه را میلان کوندرا یا فیلیپ راث و دیگری می‌گرفت، باز این پرسش مطرح می‌شد که چرا مودیانو نه؟ چرا به مودیانو چرا به ایوان کلیما و... داده نشد.

صنعت نشر و تابستان
روزنامه ایران در صفحه فرهنگ و هنر یادداشتی درباره افت و رکود بازار کتاب در تابستان ۹۳ منتشر کرده که در آن می خوانیم: در همین تابستان نود و سه CD وDVDهایی در سطح کشور بخصوص در شهر تهران به فروش می‌رسید که دویست کتاب در یک CD یاDVD بود که به قیمت دو یا سه هزار تومان به فروش می‌رسید. این کتاب‌ها ثمره یک عمر تلاش، کوشش و اندیشه یک نویسنده و سرمایه هنگفت یک ناشر (سرمایه‌دار ورشکسته) است زیرا در این کسادی بازار و در این اقتصاد ناسالم وحق‌التألیف‌های با درصد بالا سرمایه‌اش را در بازار مکاره به معرض حراج می‌گذارند و در واقع این افراد سودجو بر فرهنگ کتاب و کتابخوانی و صنعت نشر چوب حراج می‌زنند و بدین صورت ناشران را زمینگیر می‌کنند.
عامل دیگر اینکه چون تهران فضایی مناسب برای کسب معلومات آکادمیک است و اکثر دانشجویان دانشگاه‌ها (دانشگاه‌های دولتی، دانشگاه‌های آزاد، پیام نور و دانشگاه‌های علمی کاربردی) از شهرستان‌های مختلف در تهران به تحصیل مشغولند و با تعطیل شدن این مراکز و پایان یافتن ترم، تهران را ترک می‌کنند و به همین سبب تقاضای خرید کتاب دانشگاهی و غیر دانشگاهی کاهش بسیار پیدا می‌کنند و کتابفروش‌ها دچار افت فروش می‌شوند و ناشران مجبورند از چاپ کتاب یا صرف نظر کنند یا از شمارگان چاپ کتاب بکاهند نمی‌دانم در صورتی که مکان کتابفروشی، ناشر و پخش کتاب استیجاری باشد تکلیف آنها چه می‌شود و چگونه این گروه می‌توانند هزینه‌های خود را با درآمدها متناسب سازند و همین تناسب نداشتن درآمد و هزینه باعث می‌شود ناشر و کتابفروش و پخش دچار مشکل مالی و اقتصادی شوند و آن وقت است که به پول ربوی و وام بانکی روی می‌آورند و در پاس کردن چک‌های خود و اقسام وام بانکی دچار مشکل می‌شوند و آن‌وقت است که صنعت نشر در سراشیب سقوط قرار می‌گیرد و تابستان ۹۳ بدترین تابستان از نظر فروش کتاب برای این اقشاری که با کار کتاب سر وکار دارند بوده است.

مشکلات مُردگی و زندگی نویسندگان!
روزنامه ایران در صفحه آخر یادداشتی درباره نویسندگان منتشر کرده که در آن آمده است: وقتی خدابیامرز احمد بیگدلی، نویسنده برنده کتاب سال به دیار باقی رفت، مطلبی در ایسنا منتشر شد با عنوان «نویسنده‌ها در مردن هم شانس ندارند» که متعاقب آن باقر رجبعلی- پژوهشگر حوزه ادبیات- یادداشتی نوشت و با استناد به موارد مختلف از این دست در ادبیات ما، عنوان آن مطلب را مورد موشکافی قرار داد. بنده شخصاً از اینکه ما ایرانی‌ها، موقعی که یک نویسنده یا شاعر می‌میرد، فوراً به واقعیات مسلم و مسجل، به شکلی مسجل و مسلم، توجه می‌کنیم خوشحالم اما به گمانم وقتی مرحومان در قید حیات هستند، این عنایت خوش‌تر باشد که نشود حکایت خدابیامرز منوچهر آتشی [که به قول خدابیامرز علیشاه مولوی] وقتی که زنده بود یک خانه هم نداشت، اما وقتی مُرد سه تا قبر داشت که این یکی می‌گفت دفنش کنیم اینجا، آن یکی می‌گفت دفنش کنیم آنجا! قدیم‌ها این طوری نبود و اهل کلمه، لااقل یک خانه در زنده ماندن داشتند که بعدش سه قبر در زمان فوت داشته باشند. می‌گویید نه؟! این هم شاهدش از دیوان خدابیامرز انوری: «هر بلایی کز آسمان آید/ گرچه بر دیگری قضا باشد/ به زمین نارسیده می‌گوید/ خانه‌ انوری کجا باشد؟» اگر خانه نداشت که این طور نمی‌گفت، می‌گفت؟!

کتاب در روزنامه فرهیختگان

دعوت به خواندن «زندگی اسرار آمیز » و «بودن»
روزنامه فرهیختگان در صفحه ادب و هنر یادداشتی درباره دو کتاب «زندگی اسرار آمیز » و «بودن» منتشر کرده که در آن نوشته است: «زندگی اسرارآمیز» نوشته سومانک کید با ترجمه عباس زارعی، شرح‌حال فرار دختری سفیدپوست و زن میانسال سیاهپوستی است که بعد از مرگ مادر دخترک حکم دایه‌اش را دارد. قانون سفیدها و بی‌عدالتی تبعیض‌نژادی ظالمانه علیه رنگین‌پوست‌ها از یک سو و از سوی دیگر توهمات کودکانه و گره‌های عاطفی که معمولا دختر‌ها شخصیت اصلی داستان هستند که در نهایت به تفاهمی منطقی و احساسی می‌رسند و پایانی باز و امیدوار‌کننده در اختیار خواننده قرار می‌دهند. کتاب بعدی «بودن» نوشته یرژی کاشینسکی نویسنده لهستانی با ترجمه مهسا ملک‌مرزبان نیز داستانی نسبتا عادی دارد. داستانی که شاید در صفحه‌های ابتدایی خواننده‌اش را جذب کند و ایجاد سوال برای پیگیری و ادامه داستان ولی از یکجایی می‌شود به راحتی پایان کار را حدس زد که البته شاید حرفه‌ای خواندن باعث این امر شده باشد. داستان از خیلی جهات انسان را به یاد ادبیات دوران جنگ سرد می‌اندازد و شاید برای جوان‌تر‌ها جذابیت زیادی نداشته باشد و چالشی در این نسل ایجاد نمی‌کند. اما در مورد ترجمه کتاب‌ها، هر دو مترجم به موفقیت نسبی در برگردان منطقی و مطلوب مفاهیم متن مبدا دست یافته‌اند و به جز چند نکته کوچک ویرایشی در رمان «زندگی اسرارآمیز» باقی کار مورد قبول است و باید به هر دو مترجم خسته نباشید گفت. ابتدا به مهسا ملک‌مرزبان که همچون باقی ترجمه‌هایش با اشراف کامل به زبان مبدا و مقصد کار را در مسیر خوبی پیش برده و کتاب را به رمانی خوش‌خوان و باب‌میل خواننده ایرانی تبدیل کرده و بعد به عباس زارعی مترجم جوان و خوش‌ذوقی که با کمترین اشتباه این نویسنده را معرفی کرده و با تلاش و انرژی زیاد به کارش ادامه می‌دهد.

کتاب در روزنامه مردم سالاری

نمايشنامه نويس برنده جايزه نوبل ۱۹۳۶

روزنامه مردم سالاری در صفحه آخر مطلبی درباره يوجين اونيل، نمايشنامه‌نويس برجسته آمريکايي منتسر کرده که عنوان می کند: او در دوران اقامت نسبتاً طولاني در آسايشگاه مسلولين در ايالت کنتيکت، به خواندن و نوشتن پرداخت و چند نمايشنامه‌اي که در سال ۱۹۱۴ به نام تشنگي انتشار داده، محصول خواندن و نوشتن در همين دوره است. پس از ترخيص از بيمارستان اونيل در سمينار نمايشنامه‌نويسي پروفسور جرج پييرس بيکر شرکت کرد. اين کلاس‌ها به نام کارگاه نمايشنامه‌نويس چهل‌و‌هفت به مدت يکسال تشکيل گرديد. البته اونيل در سال ۱۹۰۷ دو سال پيش از نخستين ازدواج و شروع به سيرو سفر، در دانشگاه پرينستون ثبت نام کرده بود، به خيال خود، براي هميشه تحصيلات رسمي را ترک گفته بود. چنين به نظر مي‌رسد که سمينار درس پروفسور بيکر، که نمايشنامه شناس و نقدگر دانشمند و متبحري به شمار مي‌آيد، براي اونيل بسيار بهره داشته، زيرا نمايشنامه‌هايي که او پس از طي اين دوره آموزشي نوشته، از انسجام، عمق، پختگي و سبک، شيوه و ترفندهاي زيرکانه و زبردستانه‌تري برخوردار شده است: نمايشنامه‌هايي که چهار جايزه پوليتزر و سرانجام در سال ۱۹۳۶ جايزه ادبي نوبل را نصيب او کرده‌اند. براي مطالعه بيشتر و بهتر زندگي اونيل مي‌توان به يکي از آثارش به نام سفر دراز روز در شب که نمايانگر زندگي شخصي و خانوادگي اوست مراجعه کرد. اونيل در همه دبستان‌ها، سبک‌ها و گونه‌هاي ادبي- نمايشي، طبع آزمايي کرده و با موفقيت و استقبال و تحسين منتقدان روبرو شده است. به طوري که اسکار کارگيل و ژوزف وودکراچ او را بزرگترين نمايشنامه نويس آمريکايي و يکي از چند نمايشنامه‌نويس بزرگ جهان، به شمار آوردند، و برخي نيز آثار او را با آثار سوفوکل و ويليام شکسپير مقايسه کرده‌اند، و چند تن نيز چون (اريک بنتلي) بر آثار او خرده گرفته‌اند. اما همگي به اهميت و عظمت نمايشنامه (ميمون پشمالو؛ ۱۹۲۲)، به عنوان يکي از چند تراژدي نوگراي بزرگ در ادبيات نمايشي جهان، اذعان داشته و بيان عميق و اسلوب استادانه تصنيف اين تراژدي را، بسيار ستوده‌اند.

کتاب در روزنامه جمهوری اسلامی

هفته بزرگان ادبيات معاصر
روزنامه جمهوری اسلامی در شماره امروز خود مطلبی درباره بزرگان ادبيات معاصر که در هفته پاياني مهرماه متولد شده‌اند منتشر کرده و به زندگی و آثارشان پرداخته است.
اسكار وايلد، يوجين اونيل، آرتورميلر و گونترگراس متولد ۲۴ مهر (۱۶ اكتبر) هستند و دو نفر ديگر يعني توماس هيوز و آرت بوخوالد نيز در ۲۸ مهرماه (۲۰ اكتبر) متولد شده‌اند. پس از اينها نوبت به ايوان بونين و دوريس لسينگ متولد ۳۰ مهر (۲۲ اكتبر) مي‌رسد كه پيترلاروس زبان‌شناس و صاحب فرهنگ لاروس نيز بعد از آنها در اول آبان (۲۳ اكتبر) متولد شده است. اين فهرست را مي‌توان حتي با نام بوريس پاسترناك خالق "دكتر ژيواگو" نيز ادامه داد كه هر چند متولد مهر و آبان نيست ولي اول آبان ۱۳۳۷ (۲۳ اكتبر ۱۹۵۸) برنده جايزه نوبل شده و يكي از آخرين نمادهاي اعتبار و آبروي گذشته جايزه نوبل ادبيات به شمار مي‌آيد.
معروف است كه در سال ۱۲۸۹ هجري شمسي وقتي نفس‌هاي اسكار وايلد ۴۶ ساله به شماره افتاد، آخرين جملات اين نويسنده، شاعر و نمايشنامه نويس ايرلندي اين بود: "كاش مي‌فهميدند چه مي‌گويم". در جواب اين جمله كه آخرين آرزوي او به حساب مي‌آمد گفته شد: "در آينده خواهند فهميد" و بدين‌گونه اسكار وايلد آرزوي درك درست آثارش را به گور برد. اما اكنون در سراسر جهان اتفاق نظر خدشه‌ناپذيري ميان اهل ادبيات و اهل تاتر و سينما وجود دارد كه پيام آثار اسكار وايلد پيامي بشري، جهاني و فراعصري است و فهم اين پيام در واقع با فهم اصلي‌ترين چالش‌هاي انسان معاصر ملازمه دارد.
وايلد را مي‌توان حلقه رابط اصلي ميان ادبيات دو قرن پرچالش ۱۹ و ۲۰ ميلادي دانست كه روندي مبتني بر نفي هرچه سريع‌تر گذشته و تجديدنظرطلبي اخلاق‌ستيزانه را بر تاريخ معاصر بشري تحميل كرده‌اند. اين روند به قدري پرتراكم است كه نيمه دوم قرن ۱۹ و سراسر قرن ۲۰ را مجموعاً مي‌توان خلاصه تاريخ دوگانگي حيات بشري و ستيز اخلاق مداري و اخلاق‌زدايي خواند، كه البته در چنين فضايي متهم شدن مدافعان بي‌مدعاي اخلاق به اخلاق ستيزي آن هم از جانب رياكارترين دشمنان اخلاق امري بديهي به شمار مي‌آيد.

کتاب در روزنامه وطن امروز

میرشکاک در پی کشف راز زیر زبان شاعران
روزنامه وطن امروز در ستون صفحه فرهنگ و هنر صحبت های میرشکاک درباره کتاب جدیدش به نام «نیست‌انگاری و شعر معاصر» منتشر کرده که می گوید: در کتاب «نیست‌انگاری و شعر معاصر» می‌خواستم ببینم از زبان شعر این افراد چطور می‌شود رازشان را کشف کرد؟ این کتاب مجموعه مقالاتی است که بحث اصلی آنها پیرامون نهیلیسم یا نیست‌انگاری در شعر معاصر ماست که در این مقالات بیشتر به نیما، شاملو، اخوان و فروغ پرداخته شده است. او با بیان اینکه در این مقالات، بُعد فنی اشعار را در نظر نگرفته است، گفت: در این آثار به نیست‌انگاری در این آثار از جهت فنی نپرداخته‌ام بلکه دنبال این هستم که ببینم حرف اصلی شعرا چیست. در واقع به دنبال این بودم که ببینم در ساحت فردی، جمعی، نفسانی و عقلانی، شعرا چه می‌خواهند با مخاطبشان بگویند یا اگر چیزی برای گفتن ندارند، پس چرا سخن گفته و مخاطب را فریب می‌دهند؟
این نویسنده ادامه داد: تقدیر همه جوامع، اجمالا در شعر و هنر و ادبیات بیان می‌شود و به صورت تفصیلی است که در عالم سیاست ظهور می‌کند. هر جایی با تفصیل مواجهیم باید بدانیم اجمال آن در گذشته باید بررسی شود. یعنی آنچه را شاملو، اخوان یا فروغ روزگاری به تنهایی درک می‌کرده‌اند، الان جوان دانشجو و دانش‌آموز هم این موضوع را با عواطف و احساساتش درک می‌کند. پس لازم است بدانیم که شاعران چه کسانی هستند و چه رازی زیر زبانشان است. همان‌طور که حدیث داریم که انسان زیر زبانش پنهان است، من هم در این کتاب می‌خواستم ببینم از زبان شعر این افراد چطور می‌شود رازشان را کشف کرد.

کتاب در روزنامه شاپرک

ستاره غزل

روزنامه شاپرک در صفحه ادبیات نوجوان مطلبی درباره زندگي و اثار سعدي شيرازي منتشر کرده که بیان می کند: سعدي‌‌ در شيراز شهر محبوبش‌ اقامت‌ گزيد و در حالي‌ كه‌ در سراسر عالم‌ اسلامي‌ آن‌ روزگار شهره‌ عام‌ و خاص‌ گشته‌ بود به‌ سرايش‌ اشعار خويش‌ و خلق‌ شاهكارهايي‌ همچون‌ گلستان‌ و بوستان‌ پرداخت‌. بوستان‌ اولين‌ اثر بزرگ‌ هنري‌ او بود كه‌ آن‌ را در سال‌ ۶۵۵ به‌ پايان‌ رساند و اين‌ منظومه‌ تعليمي‌ بزرگ‌ را به‌ اتابك‌ مظفر الدين‌ ابوبكر بن‌ سعد زنگي‌ هديه‌ نمود. سعدي‌ يك‌ سال‌ بعد گلستان‌ را كه‌ آميخته‌اي‌ از نثر و نظم‌ بود به‌ پايان‌ رساند و آن‌ را به‌ پسر ابوبكر به‌ نام‌ سعد بن‌ ابوبكر بن‌ سعد زنگي‌، كه‌ سعدي‌ تلخص‌ خويش‌ را از نام‌ وي‌ گرفته‌ است‌، تقديم‌ نمود. اواخر عمر سعدي‌ در عزلت‌ و گوشه‌نشيني‌ سپري‌ شد و وي‌ در انزوايي‌ چون‌ اعتكاف‌ صومعه‌نشينان‌ خود را وقف‌ مراقبه‌ و شعر نمود؛ شيخ‌ در اين‌ روزها از تجارب‌ فراواني‌ كه‌ در سفرهايش‌ اندوخته‌ بود مواعظي‌ براي‌ پادشاهان‌ و رعايا و شاگردان‌ و ستايندگان‌ مي‌فرستاد و به‌ نوبه‌ خويش‌ از خيرانديشي‌، هدايا و معاشي‌ كه‌ آنان‌ براي‌ او فراهم‌مي‌كردند بهره‌مند مي‌گشت‌. اين‌ دوره‌ از زندگي‌ نسبتا دراز مدت‌ اين‌ شاعر بزرگ‌ در بر گيرنده‌ تصنيف‌ بيشتر اشعار غنايي‌ او اعم‌ از غزليات‌ و مدايح‌ تعليمي‌ در قالب‌ قصيده‌ بود كه‌ در آن‌ سران‌ و بزرگان‌ را پند مي‌داد و وقايع‌ جاري‌ را تفسير مي‌كرد.

نظر شما