شناسهٔ خبر: 25467 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

چرا نوبل ادبیات هنوز به ایران نرسیده است؟

فرزانه طاهری معتقد است که ما بیش از آن که در انتظار دریافت جایزه جهانی نوبل باشیم، باید در انتظار دریافت جایزه از مخاطبان ایرانی باشیم و این جایزه چیزی جز خرید کتاب و خواندن آن نیست.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ فرزانه طاهری به گفت:‌ گاهی هنگام خواندن اثر برندگان نوبل ادبیات، درک نمی‌کنم که چرا این نوشته باید چنین جایزه‌ای را از آن خود کرده باشد. و با خود می‌گویم، فلان اثر ایرانی به لحاظ تکنیک بسیار حرفه‌ای‌تر از آن کتاب است. البته اگر جایزه نوبل را به یک اثر ایرانی نیز بدهند، شاید افراد زیادی همین پرسش را از خود داشته باشند که چرا این اثر؟ و بعد به این نتیجه می‌رسم که گویی مساله فقط ادبیات نیست. و جایزه صرفا به یک اثر ارایه نشده، بلکه به مجموعه آثار نویسنده اهدا شده است. مساله اصلی در دریافت جایزه نوبل، تاثیر نویسنده در ادبیات و پیشبرد خوشبختی ملتش است.

وی درباره این پرسش که «آیا جایزه نوبل به افراد خاصی که در دامن زدن به اهداف سیاستمداران و تئوری غربی‌ها موفق‌اند، اهدا می‌شود یا نه؟»،‌ گفت: من این نظریه مبنی بر توطئه را قبول ندارم. برای مثال، اورهان پاموک، نویسنده خوبی است که این انگ را به او زده‌اند. چنین انگ‌هایی را بارها و بارها به اهالی قدرت نیز زده‌اند. ولی، یادمان باشد که ادبیات یا خوب است یا بد. اگر قرار باشد که ادبیات اهدافی را جز آنچه بر عهده‌اش است، پی بگیرد، دیگر ادبیات نخواهد بود. من چندین کتاب را از پاموک به زبان انگلیسی خوانده‌ام. پاموک از بسیاری از نویسندگان ایرانی معاصر، یک سر و گردن بالاتر است. درباره چنین نویسنده قدرتمندی جای نظریه توطئه باقی نمی‌ماند.

وی ادامه داد: برای کسی مانند نجیب محفوظ نیز، به نظرم، بیش از هر چیز لذت اگزوتیسم آثارش است که خوانندگان غربی را مجذوب آثار او می‌کند؛ آن بوی خوش ادویه در بازارهای قدیمی و فضاهای سنتی. ولی چنین فضایی برای من تکراری شده و بیش از آن که مجذوب فضای هزار و یک شبی محفوظ باشم، از بیان موضوعات متفاوت در ادبیات معاصر استقبال می‌کنم. من نجیب محفوظ را مانند حسینقلی مستعان می‌بینم و نوع حکایت‌گونه آثارش را نمی‌پسندم.

این مترجم در ادامه گفت: شاید بتوان گفت که جایزه نوبل تا حدی متاثر از سلیقه نیز است. یعنی نگاهی که گاهی منتقدان غربی را نیز مجذوب اگزوتیسم موجود در نوشته‌هایی می‌کند و از «شرق» برخاسته‌اند و  دیگر اعتبار تکنیک‌های ادبی در آن،‌ حرف اول را نمی‌زند. یعنی شاید سختگیری خاصی که به لحاظ تکنیک برای میلان کوندرا در نظر می‌گیرند، برای نجیب محفوظ قائل نباشند. از طرف دیگر، نمی‌توان به نویسنده شرقی گفت که تو نباید از تکنیک‌های ادبی استفاده کنی، زیرا ارزش‌های تکنیکی میراثی جهانی است و امکان منع استفاده از آن وجود ندارد. این طور نیست که نویسنده امروز، مجبور باشد زیر نور پیه سوز بنویسد صرفاً به دلیل آن‌که چراغ پدیده‌ای برآمده از غرب است!

وی درباره ادبیات معاصر ایران و موفق نبودن آن در جایزه نوبل گفت: به نظرم ادبیات معاصر ایران، راهی به جایزه نوبل ندارد، زیرا چیزی به واقعیت و انسان‌ها نمی‌افزاید. شاید لغت نامناسبی باشد، ولی بعضی از آثار امروزی، بیش از آن که اثری ادبی باشند، فقط «دل‌نوشته»‌ به حساب می‌آیند. در حالی که ادبیات باید نگاه مخاطب را تغییر دهد و در زندگی او تاثیرات متعددی داشته باشد.

طاهری با اشاره وضعیت نشر در ایران گفت: ما بیش از آن که در انتظار دریافت جایزه جهانی نوبل باشیم که آثار برگزیده نویسندگان آن جایزه، پیش از برنده شدن حداقل به چندین زبان زنده دنیا ترجمه شده و خوانندگان زیادی آن را خوانده‌اند، باید در انتظار دریافت جایزه از مخاطبان ایرانی باشیم. و جایزه ما چیزی نیست جز خریداری کتابمان. وقتی در ایران، کتاب‌های ما به زبان شیرین فارسی خریداری و خوانده نمی‌شود، چه انتظاری است که بخواهیم آثارمان به چند زبان دیگر ترجمه شود و جزو جریان اصلی ادبیات قرار گیرد؟

نظر شما