شناسهٔ خبر: 25597 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

دیروز و امروز صنعت چاپ با محمد سمیعی‌زاده

محمد سمیعی‌زاده، مدیر لیتوگرافی رایانه بصیر و از پیشکسوتان عرصه صنعت چاپ از چگونگی ورود به دنیای چاپ، ارتباط با رهی معیری، تحولات صنعت چاپ و چالش‌های پیش روی این صنعت سخن گفت.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ دیوار اتاق کارش از لوح‌های تقدیر دریافت شده از وزرای ارشاد در طول سال‌ها کار در حرفه چاپ و لیتوگرافی، پوشیده شده است. او صنعت چاپ را به درختی پر شاخ و برگ تشبیه می‌کند که سایه‌اش را بر سر بسیاری از فعالیت‌های تولیدی و خدماتی دیگر گسترده است. محمد سمیعی‌زاده در طول سال ها کار و تلاش در عرصه چاپ، موفقیت خود را تنها مرهون عشق به چاپ می‌داند. با حضور در شرکت لیتوگرافی رایانه بصیر سراغ چهره ماندگار حوزه چاپ و نشر رفتیم تا در گفت‌وگویی با وی از چگونگی ورودش  به این عرصه و سال‌ها تلاش، پشت کار و کسب تجربه‌های گران‌بها مطلع شویم.

پیوند شما با صنعت چاپ از چه زمانی شکل گرفت؟

در سال‌های دور، زمانی که پسربچه‌ای بودم و وقت بازی‌های کودکی بود، مادرم مرا به یکی از همسایگان که چاپخانه‌دار بود، سپرد تا به کاری مشغول شوم و نان‌آوری را بیاموزم؛ از سر بخت و اقبال، این همسایه، از بزرگان چاپ در آن زمان بود.

این پیشنهاد، دعوت من به دنیای بزرگ چاپ بود. من در آن سال‌ها با حقوق روزانه 80 تومانی استخدام شدم و به دلیل کار خوبم در همان ماه اول حقوقم را به 120 تومان افزایش دادند. البته آنجا چاپخانه کوچکی بود و من پس از مدتی از آنجا به چاپخانه علمی، که چاپخانه بزرگی که در آن زمان در خیابان سی تیر یا قوام السلطنه بود رفتم.

مهم‌ترین فعالیت شما در صنعت چاپ آن دوران چه بود؟

من تا سال 52 در چاپخانه علمی بودم و در حدود 14 سال، یک شب در میان تا صبح در چاپخانه کار می‌کردم و شاید مهم‌ترین اتفاق زندگی من زمانی بود که تصمیم داشتند شاهنامه فردوسی را برای یادگاری به جمعی از میهمانان خارجی هدیه بدهند.

آن موقع فقط یک جلد از آن کتاب موجود بود و باید برای مهمان‌ها حدود 60 جلد کتاب می‌زدیم. به این ترتیب قرار بود از روی اصل شاهنامه فردوسی کپی برداری و چاپ شود. این کار تا آن زمان حتی در دنیا انجام نشده بود و کار بسیار مشکلی به حساب می‌آمد.

کسانی که متخصص چاپ هستند می‌دانند که به تعداد رنگ‌های یک کار باید آن را زیر دستگاه چاپ برد. مثلا الان روزنامه‌ها که چهار رنگ در می‌آیند چهار بار به دستگاه چاپ می‌روند،آن کار 23 رنگ بود! و شما تصور کنید کاری که انجام این کار به صورت دستی چقدر سنگین بود. باید با قلموهای ظریف سایز 0، یک دسن(یک چهارم ) کار را می‌کشیدند و آن را به قرینه‌های بعدی کامل می‌کردند تا عکس یک صفحه کامل شود.

از آن نسخه اصلی شاهنامه بگویید...

در چاپخانه علمی گاوصندوقی بود که وسایل با ارزش را در آن می‌گذاشتند؛ یادم هست که هر روز مرحوم رهی معیری به چاپخانه می‌آمد و نمونه اصلی را از گاو صندوق در می‌آوردند و تا عصر که دوباره به گاو صندوق برمی‌گرداندند روی آن کار می‌کردند.

آن کار 13 سال طول کشید  و کار بسیار منحصر به فردی تولید شد که به جرات می‌توانم بگویم هنوز نمونه آن در دنیا نیامده. در تمام این سال‌ها حتی یک درجه از کیفیت طلا کوب‌های آن کار و بقیه رنگ‌ها کم نشده و کار نفیسی حاصل شد که کودکی من در کنار آن سپری شد.

از چه زمانی به‌طور مستقل در صنعت چاپ و نشر شروع به فعالیت کردید؟

من در سال 52 با شرکت افست خداحافظی کردم تا برای خودم کار کنم. دوستی داشتم که دنبال جواز بود، به او پیشنهاد دادم که با هم چاپخانه بزنیم. آن زمان به راحتی جواز چاپخانه نمی‌دادند. بنابر این ما کسی را پیدا کردیم که جواز گرفته بود، اما نمی‌توانست چاپخانه بزند. در آن زمان جواز او را 30 هزار تومان خریدیم و چاپخانه زدیم و باید بگویم کارمان آن قدر خوب بود که همان چاپ افست کارهایش را به ما می‌داد!

این مکانی را که امروز آمده‌اید سال 57 خریدیم  و به این جا نقل مکان کردیم. این جا شامل 6 واحد آپارتمان بود که با کمک 80 درصد وام بانکی آن را گرفتم. من دستگاه‌هایی را که سال 52 برای شروع کارم خریدم هنوز دارم و با آن کار می‌کنم.

در مسیر فعالیت خود چگونه با تحولات حوزه چاپ و نشر و دیجیتال شدن این صنعت چاپ کنار آمدید؟

از یک زمان به بعد همه چیز تغییر کرد. سیستم سنتی حروفچینی از بین رفت و همه چیز کامپیوتری شد. من همیشه سعی می‌کردم با پیشرفت زمانه پیش بروم؛ چراکه دستگاه های لیتوگرافی سال به سال جدیدتر می‌شد.

زمانی که آقای مدنی، رئیس اتجادیه چاپخانه‌داران بود ما به شدت نیازمند تجهیز لیتوگرافی به جدید‌ترین دستگاه‌های روز بودیم، که در یک مشارکت جمعی، حدود 120 لیتوگراف با هم شریک شدیم و اولین دستگاه اسکن برای لیتو‌گرافی را وارد کردیم.

پروژه دیگری که در آن سرمایه‌گذاری کردیم مجموعه تهران اسکن بود که توانستیم با خریداری دستگاه‌های جدید به مبلغ 140 میلیون تومان یکی از بزرگترین مجموعه‌های لیتوگرافی و چاپ کشور را ایجاد کنیم. ساخت این مجموعه از سال 70 آغاز شد و تا همین یک سال پیش ادامه داشت که متاسفانه آن طور که ایده‌آل من بود برخورد نکردند و من سهامم را فروختم و از آنجا بیرون آمدم.

امروزه شما در این صنعت چه هدفی را دنبال می‌کنید؟

امروز کیفیت کار و ظریف‌کاری‌ها مثل در درآوردن رنگ‌ها به همان کیفیتی که سفارش دهنده می‌خواهد، تلاش و هدف ماست. نمونه‌های چاپ بسته‌بندی با کیفیت در همه جا دیده می‌شود. از بسته‌بندی‌های وسایل بهداشتی و آرایشی گرفته تا بسته‌بندی خوراکی‌ها همگی در همین جا انجام می‌شود. در صنعت چاپ و نشر کیفیت کار خودش مشتری را جذب می‌کند.

اما مشکلی که البته گریبانگیر همه فعالان این حوزه است، به‌روز کردن و فعالیت‌ها و استفاده از دستگاه‌های جدید است که این موضوع هزینه بالایی دارد اما وام‌های بانکی کم بهره‌ای که بتواند پشتوانه تولید‌کنندگان داخلی باشد وجود ندارد. من هیچ وقت نخواسته‌ام بدهکار بانک‌ها بمانم و اگر وامی هم گرفته‌ام به بازپرداخت به موقع آن اصرار داشته‌ام ولی متاسفانه سیستم از نظمی  که باید باشد برخوردار نیست و برای بازپرداخت وام‌ها به بهانه‌های مختلف آن قدر مبلغ افزوده می‌شود که از کار با بانک پشیمان می‌شوی.

نظر شما