شناسهٔ خبر: 26089 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

«کوراوغلو» تجلی خیال و خلاقیت مردمی

داستان پهلوانی‌های «کوراوغلو» در منطقه‌ی آذربایجان و بسیاری از کشورهای جهان مشهور است که از وقایع زمان شاه‌عباس و وضع اجتماعی آن دوره سرچشمه می‌گیرد.

23-396.jpgبه گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایسنا؛ «کوراوغلو» یکی از معروف‌ترین داستان‌های عاشیقی است که در روایت‌های فرهنگ مردمی، یک داستان ده‌گانه است که هفت فصل آن در قالب سفر شکل می‌گیرد و سه بخش دیگر از خردی و برومندی «روشن»، همدلی و دوستی‌اش با «عاشیق جنون»، آن خنیاگر سیاحی که دل‌سپرده به «روشن» بود و سرسپرده‌اش می‌شود، می‌گوید.

«کوراوغلو» در مقام قهرمان یکی‌ از مهم‌ترین داستان‌های عاشیقی، خود یک عاشیق بود، چراکه در بیشتر آواز‌های این داستان، عاشیق راوی، خود را به جای کوراوغلو می‌نشاند.

این داستان که داستانی حماسی و مشترک میان مردم منطقه‌ی آذربایجان و ترکمن‌ها، از آناتولی به کشورهای آسیای میانه پخش شده و در این فرآیند تاحدی محتوایش تغییر کرده است.

در این داستان، عشق رمانتیک با رفتاری «رابین‌هود»گونه آمیخته می‌شود. یکی‌ از نسخه‌های این داستان که به‌عنوان نسخه‌ی پاریس شناخته می‌شود، در باکو چاپ شده است. آهنگساز بزرگ آذربایجان، عزیر حاجی‌بیگف، اپرای معروفی را بر مبنای داستان کوراوغلو ساخته است.

داستان کوراغلو از این قرار است که علی کیشی پس از کور شدن به دست اربابش با دو کره اسب که آن‌ها را از جفت کردن با اسب‌های افسانه‌ای و دریایی به‌دست آورده بود، همراه پسرش «روشن» از قلمرو خان می‌گریزد و پس از عبور از سرزمین‌های بسیار، سرانجام در چملی‌ئل (به معنی گردنه‌ی مه‌آلود) که کوهستانی است، سنگلاخ و سخت‌گذر با راه‌های پیچا پیچ، مسکن می‌گزیند (هم‌اکنون در ترکمن صحرا دو منطقه به این نام وجود دارند).

روشن، کره اسب‌ها را با جادو و مانند پدرش در تاریکی پرورش می‌دهد و در قوشابولاق (به معنی دو چشمه) در شبی معین، آب‌تنی می‌کند و به این گونه هنر عاشقی در روح او دمیده می‌شود و علی کیشی از یک تکه سنگ آسمانی که در کوهستان افتاده‌ است، شمشیری برای پسر خود سفارش می‌دهد و بعد از این‌که همه‌ی سفارش‌ها و وصایایش را می‌گذارد، می‌میرد.

روشن، او را در همان قوشابولاق به خاک می‌سپارد و به‌تدریج آوازه‌ی هنرش از کوهستان‌ها می‌گذرد و در روستاها و شهرها به گوش همه می‌رسد.

دو کره اسب به نام‌های قیرآت و دورات همان اسب‌های بادپای مشهور او می‌شوند.

عاشیق جنون، اوایل کار به کوراوغلو می‌پیوندد. به تبلیغ افکار بلند و دموکرات کوراوغلو و چنلی‌بئل می‌پردازد و راهنمای شوریدگان و عاصیان به کوهستان می‌شود. کوراوغلو و یارانش در مقابل ظلم ظالمان، پاشاهان و خان‌ها می‌ایستند و از حق مردم مظلوم حمایت می‌کنند.

سرانجام کوراوغلو پس از کشمکش‌های فراوان موفق می‌شود، حسن خان را به چنلی بئل بیاورد و به آخور ببندد و به این ترتیب، انتقام پدرش را بگیرد؛ اما هدف او تنها گرفتن انتقام پدرش نبود، او حامی تمام مظلومان بود و به مبارزه‌ی خود در این راه ادامه داد.

روایت کوراوغلو در قالب نمونه‌های آذربایجانی، قفقازی، آناتولی، ارمنی، گرجی، ازبکی، ترکمنی، خراسانی، قشقایی و...سروده شده‌است. «کوراغلو» یکی از افسانه‌های غمگین و مهم عاشیقی ایرانی است که هنوز و آن‌طور که باید در ایران ثبت و ضبط نشده است.

نظر شما