شناسهٔ خبر: 26676 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

اگزيستانسياليتي كه با زمان و مرگ در افتاد

نجمه شبيري در چهارمين نشست عصر فرهنگ ملل درباره شخصيت و آثار ميگل اونامونو گفت: در كل آثار اونامونو يك موضوع تكرار مي‌شود. او در رمان «خاله تولا» زني را به تصوير مي‌كشد كه نجابت و مقيد بودن به شدت و در بالاترين حد در او وجود دارد. اونامونو نويسنده‌اي اگزيستانسياليست است و با مرگ و زمان در مي‌افتد و مي‌خواهد به ناميرايي برسد.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نجمه شبيري، مترجم و مدرس  دانشگاه در چهارمين نشست عصر فرهنگ ملل درباره شخصيت ميگل اونامونو كه در تالار اميرخاني خانه هنرمندان برگزار شد گفت: اونامونو شخصيتي پارادوكسيكال دارد. او در هفت سالگي پدرش را  که سل داشته از دست مي‌دهد و در خانواده‌اي پرورش مي‌يابد که محيطي زنانه داشته است.
 
وي افزود: اونامونو در اين خانواده لبخند و شادي كودكي را تجربه نمي‌كند و مادرش براي مرگ پدر يك عمر مشكي مي‌پوشد. اونامونو مانند بسياري از نويسندگان با كتابخانه شخصي پدرش آشنا مي‌شود و در دامان مادري فرهيخته بزرگ مي‌شود. او به همين دليل عواطفي قوي دارد و در آثارش به ويژه در شعرهايي كه مي‌نويسد خيلي معقولانه به موضوعات نگاه مي‌كند.
 
مترجم كتاب «خاله تولا» ادامه داد: تضاد ديني اونامونو خيلي جالب توجه است. تضاد او با دين چيزي شبيه به تضاد حافظ است. او حتي در مقابل اين موضوع كه كشيش محله نام او را انتخاب مي‌كند مدام شكوايه دارد. در «خاله تولا» او زني را به تصوير مي‌كشد كه به شدت مقيد است و نجابت دارد. داستان اين كتاب داستان دو خواهري است كه عاشق مردي مي‌شوند اما هر كدام نمي‌خواهند مانع ديگري شوند و گاهي اين نجابت آن‌ها خواننده را آشفته و پريشان مي‌كند.
 
اين مترجم گفت: يكي ديگر از كارهاي اونامونو نيز به قلم بهاء‌الدين خرمشاهي به فارسي ترجمه شده و كتاب ديگري هم كه ترجمه خوبي ندارد تا كنون به چاپ رسيده است. اونامونو به قدري در امور معقول به خودش سخت مي‌گيرد كه حتي لذت خواندن يك داستان عاشقانه نيز در آثار او ديده نمي‌شود. البته او را در اسپانيا شاعر خوبي نمي‌دانند چون شاعر بايد براي سرودن شعر از خود بيرون برود.
 
اين استاد دانشگاه اضافه كرد: در كتاب اونامونو خواهر زن  شخصيت مرد داستان پس از مرگ خواهرش پنج فرزند او را بزرگ مي‌كند اما حاضر با ازدواج با شوهر خواهرش نمي‌شود. به گمانم اونامونو ۲۰ ساله با اوناموناي ۷۰ ساله فرق ندارد و او مدام خود را در آثارش تكرار مي‌كند. او درباره خودش در جايي مي‌نويسد: «من با حس ترديد و ظن بزرگ شده‌ام» يا «مي‌دانم كه احساساتم بس عميق و خشك است.»
 
وي ادامه داد: اونامونو در زندگي شخصي خود عاشق زني مي‌شود و در سن پايين با او ازدواج مي‌كند و صاحب هشت فرزند مي‌شود. او تا آخرين لحظه به همسرش وفادار مي‌ماند و از وفاداري‌اش تخطي نمي‌كند. در داستان‌هاي او تمايل عاشقانه كاملاً واقعي است و فداكاري‌هاي شخصيت‌هاي داستان آن‌ها را به اصطلاح در منگنه قرار مي‌دهد. شايد به همين دليل باشد كه قلم او جذاب است.
 
شبيري يادآور شد: اين نويسنده در زندگي‌اش تك‌رو ست و هميشه با همه چيز مخالفت مي‌كند. وقتي او را تبعيد مي‌كنند فرار مي‌كند و وقتي به او مي‌گويند به اسپانيا برود به فرانسه مي‌گريزد. در آثار او تنهايي موج مي‌زند و او در جايي مي‌گويد: «اينجا زندگي تنهايي‌ است، تنها زندگي مي‌كني و تنها گِل‌ها و خاك‌ها را روي خود احساس خواهي كرد.» گرچه در همه اتاق‌هاي اونامونو صليب وجود داشت اما همواره در مورد مرگ منكر حقايق هستي مي‌شد و از مرگ مي‌گريخت. او به تعبیری به وجود خدا ظنين است. البته ظن او  مانند ظن حافظ است كه در عين حال باور به وجود خداست.
 
وي گفت: زندگي اونامونو سرشار از نگراني فلسفي است. يكي از فيلسوفان در مورد آثار او مي‌گويد: «در آثار اونامونو اعتراض و آميزش با انكار موج مي‌زند و جهش‌هايي از نوميدي به سوي اميد وجود دارد.» در واقع اين همان جنبه اگزيستانسياليستي اين نويسنده، شاعر و فيلسوف اسپانيايي است. اين نويسنده به آنچه انجام مي‌دهد كاملاً احاطه دارد. درست است كه اونامونو شاعر خوبي نبود اما او را مي‌توان جزو شاعران متعهد قرن نوزدهم اسپانيا برشمرد. اونامونو سلطان تضاد است و در عين بي‌ايماني ايمان دارد.
 
شبيري توضيح داد: اونامونو يكي از بهترين نويسندگان اسپانياست كه پيش از جنگ داخلي اسپانيا قلم مي‌زد. راجع به اونامونو مطلب گفتني زياد است. من اغلب آثار او را به اسپانيايي خوانده‌ام. پدر اونامونو به مكزيك مي‌رود و در آنجا شروع به كار مي‌كند. پدر او تاجر بود و همين امر باعث شد كه اونامونو در زندگي خود بين اقتصاد و نوشتن در تضاد باشد. آنچه بايد درباره اونامونو گفت اين است كه او جزو اگزيستانسياليست‌هاي اسپانياست و البته نه اگزيستانسياليستي مانند ژان پل سارتر. او زبان اسپانيايي را با لهجه باسكي صحبت مي‌كند. پدرش در ۱۸۷۰ به دليل جنگ و نزاع‌هايي كه درگرفت نماينده شوراي شهر مي‌شود اما همان‌طور كه گفتم در ۴۷ سالگي مي‌ميرد تا اونامونو در محيط زنانه بزرگ شود.
 
شبيري گفت: اونامونو محبت مادرانه را درك كرد اما همواره در آثارش با عقل روبه‌روييم.
 
چهارمين نشست عصر فرهنگ ملل درباره شخصيت و آثار ميگل اونامونو، شاعر، نويسنده و فيلسوف اسپانيايي، با حضور حميدرضا شاه‌آبادي، نویسنده و خاوير ارناندس، ایرانشناس و همکاری موسسه بین المللی الهدی، عصر امروز در تالار استاد اميرخاني خانه هنرمندان ايران برگزار شد.  

نظر شما