به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایسنا؛ این جملهها را «منصور قدرتی» گفت؛ هنرمند خودآموختهای که نخستین نمایشگاه نقاشیهایش را در گالری برج میلاد تهران برپا کرده است. نقاشیهای او قطعهای از شعرهای شاعران معاصر است. قطعههایی که در مقاطع مختلف زندگی این هنرمند تأثیرگذار بوده و به او اجازه دادهاند دنیا را با دید دیگری نگاه کند.
خبرنگار ایسنا با او در یک عصر زمستانی و در افتتاحیهی نمایشگاهش که با حضور شاعران در هفتمین نشست «یک فنجان شعر» برگزار شد، گفتوگو کرد. شاعرانی که «قدرتی» بخشی از سرودههایشان را در تابلوهایش به تصویر کشیده بود، ملاقات تازهای با واژههای آشنای خود داشتند و برخی از آنها بهدنبال این بودند که شعرهایشان را از این هنرمند بخرند و با خود ببرند.
او دربارهی ایدهی برپایی نمایشگاه و ورودش به دنیای شعر و نقاشی، گفت: سال 1377 در یک محیط صنعتی استرسزا بودم و خانهی مادرم و خودم را میساختم. در یک ماراتن ثروتاندوزی با تمام توان سعی میکردم عقب نمانم. یک روز که مصالح کم آمده بود و برای تهیهی آنها پیاده راه میرفتم، احساس کردم قلبم تیر میکشد. وقتی به پزشک مراجعه کردم، گفت در 40سالگی دچار پیری زودرس شدهام.
وی اظهار کرد: من از قبل، شعر را دوست داشتم و تصمیم گرفتم روی روانشناسی هم مطالعه داشته باشم. قبلا شنیده بودم که هر کسی در هر شغلی که مشغول به کار است، برای رفع مشکلاتش باید به اصل موضوع، واقف باشد. در مطالعاتم رسیدم به روانشناسی NLP که یک علم عصبی - کلامی است و از آنجا رسیدم به سخنانی که قبلا شاعران ما گفته بودند. مثل عبارت «ای برادر تو همه اندیشهای». یاد گرفتم هر شکلی که فکر کنید، همان برایتان الگو و اسلوب میشود. اینها رهنمودی است که میگوید سخت است حرص را کنترل کنید، اما وقتی موفق به کنترل آن شدید، به آرامش خواهید رسید.
قدرتی همچنین بیان کرد: کمکم از حالت استرس، نگرانی و وحشت، به آرامشی رسیدم که پیش از این در زندگیام وجود نداشت. بعدها احساس کردم موظفم قطعههایی از شعر شاعران را که باعث آرامش من شدهاند، به دیگران هم منتقل کنم. نمیخواستم کار تکراری بکنم و هفت - هشت سال خط نستعلیق و شکسته یاد بگیرم. کارهای من شاید به زیبایی نستعلیق و خط شکسته نباشند، اما شناسنامهی خودم هستند.
این هنرمند ادامه داد: در ابتدا به سمت کارهای دیجیتالی رفتم، اما احساس کردم خیلی مورد قبول عام نیست. بعد هم به سمت نقاشی رفتم. یکسری خطهایی درست میکردم که به این پختگی نبودند، چند سالی طول کشید تا این خطها قوام گرفتند و به این شکل درآمدند. من با کمک نرمافزار، طراحی میکردم بعد روی یکسری متریال مانند مقوا، آنها را میچسباندم و چیدمان و رنگآمیزی میکردم. آنچه امروز در این نمایشگاه میبینید، در مدت چند سال به اینجا رسیده است.
قدرتی دربارهی نمایشگاههای برگزارشده از آثارش نیز اظهار کرد: قبلا سه نمایشگاه برگزار کردم؛ یکی از آنها کارهایی از شاعران شیراز بود، نمایشگاهی هم شامل حدود 40 اثر از رباعیات حافظ در گالری «آبگینه» شیراز برپا شد. این نمایشگاه نخستین نمایش آثار من در تهران است که در آن، 35 تابلو با متریالهای مختلف، روی مقوای ماکت ارائه شده است.
او دربارهی انتخاب شاعران هم گفت: انتخاب شاعران براساس قطعهای از آنها بود که به من، آرامش میداد. هر کدام از شاعران، نگرش خاصی به زندگی دارند؛ ولی اصل زندگی، وحدت و کثرت است. مشکل ما خودکامگی است. در حالی که ممکن است یک دید دیگر، بسیار بهتر باشد و حیف است که از این دید استفاده نکنیم. هر کدام از دوستانی که تلنگری زدند و دید من را تغییر دادند، در این نمایشگاه کاری از آنها وجود دارد.
قدرتی در پایان اضافه کرد: هنوز هم با شعر زندگی میکنم. هر لحظه ممکن است وقت تمام شود و من کاری نکرده باشم. من چند روز با شعر این شاعران زندگی کردهام، بدون اینکه قبلا آنها را دیده باشم. وقتی که میخوانم «من پرواز را به هزار کبوتر بدهکارم» بدون اینکه شاعرش را دیده باشم یا با او حرف زده باشم، با این قطعه از سرودهاش زندگی کردهام.
شاعرانی که آثاری از آنها بهصورت تابلوی هنری عرضه شده است، عبارتند از: هوشنگ ابتهاج (ه.ا سایه)، محمدرضا شفیعی کدکنی، سهراب سپهری، سیدعلی صالحی، محمدشمس لنگرودی، علی باباچاهی، شهاب مقربین، رسول یونان، شمس آقاجانی، رویا تفتی، علیرضا بهرامی، سام ایرانی، غزل بارانی، محمد برزگری، سینا بهمنش، نیلوفر جعفری، نسرین خواجه، افسانه راز، علی شرافت، رضا شهبازی، منصور طحان، آبا عابدین، شهریار عطایی، نسرین فرقانی، ندا فضلی، نیکی فیروزکوهی، اصلان قزللو، رضا کاظمی، صبا کاظمیان، عباس کریمی عباسی، علیرضا مجابی، سهیل محمودی، مهدی رضازاده، سعیده نقوی و مشفق کاشانی.
نمایشگاه این هنرمند تا 16 بهمنماه در گالری زیرگذر غربی برج میلاد میزبان علاقهمندان به شعر و نقاشی است.
نظر شما