شناسهٔ خبر: 28532 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

تفاوت مخاطبین کتاب در دهه ۹۰ و ۴۰

به گفته نویسنده «اقلیم هشتم» ما باید بپذیریم که با مخاطب دهه ۹۰ روبه‌روئیم؛ مخاطبی که ارتباط تنگاتنگ با رسانه‌های جدید دارد و برخلاف مخاطب دهه ۴۰، دیگر سراغ هر کتابی نمی‌رود.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ محسن هجری نویسنده حوزه کودک و نوجوان کتاب را در شمار کالای فرهنگی دانست و افزود: کتاب و وسایل کمک آموزشی و نرم‌افزارهای صوتی و تصویری جزو کالاهای فرهنگی هستند و زمانی که کتاب را کالا می‌دانیم، خواه ناخواه وارد فضای داد و ستد و عرضه و تقاضا می‌شویم و باید به این مساله بپردازیم که چگونه می‌توانیم مخاطب یا مشتری خود را به خرید کتاب تشویق کنیم؟

نویسنده رمان «اقلیم هشتم» با اشاره به اینکه عرضه کالاهای فرهنگی، روند طبیعی خود را طی نمی‌کند، گفت: در ایران به خاطر برخی رانت‌ها و حمایت‌های دولتی موجب شده بازار، روند درست و اصولی خود را پشت سر نگذارد؛ اما در یک بازار طبیعی سه عنصر عرضه‌کننده، تولید و به دنبال آن مصرف‌کننده وجود دارد که طبیعتاً سومین عنصر، اهمیت بیشتری دارد چون مشتری است که باید کالایی را بپسندد و به خاطر آن پول بدهد؛ به قول معروف، «هزار تعریف فروشنده به یک «نه» که خریدار بگوید نمی‌ارزد.

به گفته هجری، در بازار طبیعی باید سیستم توزیع مناسب و فروشگاه‌هایی وجود داشته باشد که کالا را به نحو مطلوب عرضه کند اما ما می‌توانیم کالایی چون کتاب را در یک سیستم نامتعارف به دست مصرف‌کننده برسانیم. همان‌طور که بعضی کتاب‌ها از طریق سازمان‌های دولتی چون آموزش و پرورش در اختیار بچه‌‎ها قرار می‌گیرند و از آنجا مصرف‌کننده، به دلخواه خود کالا را انتخاب نکرده، تمایل چندانی به آن ندارد یا کتاب‌های سفارشی که باز در انبارها می‌مانند و خاک می‌خورند و اینگونه سرمایه ملی به هدر می‌رود.

نویسنده «چشم عقاب» به ضرورت فرهنگ‌سازی در برخی زمینه‌ها اشاره و بیان کرد: دولت باید به بعضی موارد چون توصیه‌های فرهنگی و بهداشتی و آموزش اصول شهروندی توجه کند و به انتشار بروشور و مجله و کتاب بپردازد بی‌آنکه چشمداشت به برگشت سرمایه داشته و هدف اصلی آن آموزش جامعه و کاهش آسیب‌های اجتماعی باشد. به عبارتی دولت باید بخشی از بودجه فرهنگی را که مجلس تصویب می‌کند، به آموزش و فرهنگ‌سازی اختصاص دهد و بداند که حتی هزینه این بخش را خود مردم تامین می‌کنند. چون رانت‌هایی که با عنوان کالای فرهنگی به نهادهای مختلف تزریق می‌شود، کم نیست.

هجری، رسانه‌های تصویری را یکی از رقیبان اصلی کتاب دانست و افزود: ما در ارائه کالاهای فرهنگی چون کتاب با یک مشکل بزرگ روبه‌رو هستیم و آن وجود رسانه‌های تصویری و حتی چند رسانه‌ای چون اینترنت است که به شکل قدرتمندی در برابر رسانه‌های مکتوب صف‌آرایی و مراجعه به کتاب را با مشکل مواجه کرده‌اند.

به گفته این نویسنده، سرزنش جامعه که کتاب نمی‌خواند و سرانه مطالعه پایین است دردی را درمان نمی‌کند. بهتر است بپذیریم که جامعه ایران یک جامعه شفاهی بوده و رواج رسانه مکتوب در این فضا دشوارتر است پس ما هم موانع تاریخی داریم هم موانعی که متاثر از شرایط فعلی است؛ ما باید بپذیریم که با مخاطب دهه ۹۰ روبه‌رو هستیم. مخاطبی که ارتباط تنگاتنگ با رسانه‌ها دارد و اطلاعات مورد نیاز خود را لحظه به لحظه از اینترنت و واتس اپ و وایبر دنبال می‌کند. پس او سراغ هر کتابی نمی‌رود. از این‌روست که ناشران هم سرغ کتاب گویا و الکترونیک رفته‌اند.

هجری در مورد این نکته که در ارتباط با کتاب‌های کودک، نوعی دوگانگی وجود دارد به این معنی که مخاطب بچه‌ها هستند اما پول در جیب پدر و مادرهاست، گفت: پررونق‌ترین بازار کتاب مربوط به بچه‌هاست؛ پدر و مادرها پذیرفته‌اند که برای بچه‌ها و خرید کتاب برای آنها هزینه کنند و این ارتباط مستقیم با زبان آموزی فرزندان دارد. هر چه سن و سال بچه‌ها بالانر می‌رود و قدرت انتخاب و تصمیم‌گیری پیدا می‌کنند رونق بازار کتاب کمتر می‌شود. نوجوان‌ها کمتر کتاب می‌خوانند و البته نظام آموزش و پرورش بی‌تقصیر نیست چون دانش‌آموزان را به مطالعه اجباری وامی‌دارد و درک‌گرایی موجب می‌شود، فرصتی برای کتاب خواندن باقی نماند.

نظر شما