شناسهٔ خبر: 33696 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

کاری که در ایران شغل نیست

کاوه میرعباسی می‌گوید در ایران تعداد کسانی که نویسندگی برای‌شان شغل محسوب می‌شود به تعداد انگشتان دو دست هم نمی‌رسد.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایسنا؛ او همچنین اظهار می‌کند تفننی بودن نویسندگی در ایران باعث شده تعداد زیادی از خانم‌ها به نویسندگی روی بیاورند.

این مترجم و نویسنده درباره سود و زیان پیوستن به قانون کپی‌رایت گفت: فکر می‌کنم پیوستن به این قانون برای ما مفید و ضروری است و برای‌مان یک وجهه مثبت دارد، بخصوص این‌که ما ملتی دارای فرهنگ غنی هستیم. بنابراین مناسب نیست در جرگه کشورهایی باشیم که تابع قانون کپی‌رایت نیستند. متعهد نبودن ما به این قانون در حالی است که معدود ناشرانی که آثاری از کشور ما ترجمه کرده‌اند خود را موظف به رعایت این قانون می‌دانند.

میرعباسی ادامه داد: ضمن این‌که بدون رعایت قانون بین‌المللی حق مولف یا همان کپی‌رایت، ما نمی‌توانیم به بازارهای جهانی نشر راه پیدا کنیم؛ به‌طوری‌که این موضوع باعث شده وقتی به نمایشگاه‌های بین‌المللی کتاب می‌رویم دست‌مان برای فروش کتاب‌های‌مان و عقد قرارداد بسته باشد. در هر صورت ترجمه بدون رعایت حق مولف باعث شده اروپایی‌ها واژه دزدی را بر این کار بگذارند؛ یعنی این کار نوعی دزدی محسوب می‌شود. بنابراین پیوستن به این قانون برای اعتبار و وجهه ما خیلی خوب است و پیوستن به آن، هزینه خیلی زیادی بر ناشران ما تحمیل نمی‌کند. مخصوصا این‌که تیراژ کتاب در کشور ما بسیار پایین است و به همین خاطر مبلغ زیادی برای پرداخت حق مولف اختصاص پیدا نمی‌کند. همچنین باعث جلوگیری از ترجمه‌های مکرر از یک اثر می‌شود. در ضمن از سوی ناشر و مولف نیز نظارتی بر روی ترجمه و مترجم صورت می‌گیرد و در این حالت دیگر هر کسی اقدام به ترجمه آثار نمی‌کند.

او همچنین گفت: در حال حاضر یک‌سری از ناشران ایرانی داوطلبانه قانون کپی‌رایت را رعایت می‌کنند، اما چون ما عضو کپی‌رایت نیستیم یک ناشر دیگر هم می‌تواند همان اثر را ترجمه و چاپ کند. من قطعا موافق پیوستن به این قانون هستم چون در این صورت می‌توانیم به بازارهای نشر جهان راه پیدا کنیم. این مسئله می‌تواند به شناخته شدن ما در جهان کمک و زمینه‌های آن را فراهم کند.

میرعباسی درباره نقش قانون کپی‌رایت در معرفی آثار ایرانی در دیگر کشورها نیز اظهار کرد: قطعا این موضوع تاثیر دارد، چون ما عموما وقتی در نمایشگاه‌های بین‌المللی شرکت می‌کنیم قادر به فروش کپی‌رایت آثارمان نیستیم. تک و توکی هم که فروش می‌روند حرفه‌ای نیست و به صورت موردی این اقدام صورت می‌گیرد؛ یعنی هنوز سیستماتیک نشده است. البته بین ادبیات و نویسندگان و معرفی نشدن آثار ایرانیان در خارج از کشور یک رابطه علت و معلولی وجود دارد. چون ما نه از نظر کیفیت، بلکه از نظر کمیت هنوز نویسنده حرفه‌ای نداریم؛ به این معنی که در ایران نویسندگی یک شغل محسوب نمی‌شود. این‌جا تعداد کسانی که نویسندگی برای آن‌ها شغل است از انگشتان دو دست تجاوز نمی‌کند. نویسندگی در ایران بیش‌تر تفننی است و ما حرفه نویسندگی نداریم که بخشی از مشکلات آن مربوط به تیراژ و مطالعه نکردن و نبود استقبال مردم از کتاب است.

او در واکنش به این پرسش که ظاهرا هم قرار نیست در این زمینه پیشرفتی داشته باشیم، گفت: در عین حال رو به حرفه‌ای شدن هم نمی‌رویم. پدیده‌ای هم که الان چشم‌گیر شده این است که تعداد نویسندگان خانم روز به روز در حال افزایش است. این افزایش تعداد نویسندگان خانم به خاطر آن است که آن‌ها وقت بیش‌تری دارند و به صورت تفننی اقدام به نوشتن و انتشار کتاب می‌کنند. در صورتی که تعداد نویسندگان خانم در زمان نوجوانی خود من بسیار اندک بود. اما الان تقریبا ۸۰ درصد بازار کتاب‌های عامه‌پسند در دست نویسندگان خانم است. در رابطه با ادبیات جدی نیز آن‌ها پا به پای نویسندگان مرد جلو می‌روند. بخشی از این ماجرا به خاطر آن است که آن‌ها مسوولیت کسب درآمد را ندارند بنابراین به صورت تفننی اقدام به انتشار کتاب می‌کنند.

این نویسنده و مترجم در ادامه درباره مشکلات نویسندگان ایرانی از جمله گم شدن کتاب‌های‌شان در انبوه آثار بی‌کیفیت اظهار کرد: الان وقتی به کتاب‌فروشی‌ها قدم می‌گذارم در قیاس با ایام نوجوانی‌ام می‌بینم که هم در ترجمه و هم در تألیف تعداد عنوان‌ کتاب‌ها بسیار زیاد شده است و از آن طرف شمارگان کتاب‌ها به شدت پایین آمده و به ۵۰۰ نسخه رسیده است. این مسئله باعث ایجاد یک نوع سردرگمی در پیدا کردن و دیده شدن آثار باکیفیت شده است. همین مسئله باعث شده خود من که تا ۱۰، ۱۵ سال پیش آثار تألیفی ایرانی را دنبال می‌کردم الان وقتی به کتاب‌فروشی‌ها می‌روم به خاطر حجم زیاد کتاب‌های تازه، کمی سردرگم می‌شوم چون آن‌قدر اسم‌های جدید و ناشناس در کتاب‌فروشی‌ها زیاد شده که تصمیم برای خرید کتاب‌های‌شان سخت شده است.

کاوه میرعباسی درباره علت زیاد شدن نویسند‌ه‌ها و ولع زیاد برای کتاب نوشتن و چاپ کردن کتاب در ایران گفت: اگر به نسبت جمعیت کشورمان در نظر بگیریم تعداد عناوین کتاب‌ها زیاد نیست ولی با توجه به سرانه پایین مطالعه، تعداد آثار بسیار بالاست. در واقع ولع غیرواقعی برای انتشار کتاب وجود ندارد، اما وقتی این مسئله را با جمعیت و سرانه مطالعه می‌سنجیم به این نتیجه می‌رسیم که این ولع غیرواقعی است.

او در پایان این گفت‌وگو درباره آثاری که به تازگی منتشر کرده و یا در دست چاپ دارد نیز گفت: در سال ۸۴ ترجمه تازه‌ای از «کمدی الهی» دانته از سوی نشر سپاس منتشر کردم که در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران نیز عرضه شد. همچنین کتاب «سر هیدرا» نوشته کارلوس فوئنتس که ۱۲ سال پیش از سوی انتشارات آگه چاپ شده بود و حدود ۱۰ سال نایاب بود از سوی نشر ماهی تجدید چاپ شد. دومین رمان خودم هم به اسم «پایان خوش ناتمام» از سوی نشر ثالث چاپ شد. ترجمه کتاب‌های «جاناتان مرغ دریایی» و «شازده کوچولو» نیز قرار است از سوی نشر نی منتشر شود.

نظر شما