شناسهٔ خبر: 33706 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

ادبیات ۲ هزار ساله ایران الهام بخش نویسندگان مکزیکی

کارلوس فوئنتس نویسنده جهانی و منتقد نامی اهل مکزیک، عمیق ترین پیوند جوامع را فرهنگی می داند و در این میان ادبیات را حاصلخیزترین بستر کاشت و برداشت پیوندهای فرهنگی و هنری در جهان معرفی می کند.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایرنا؛ جهان ادبیات لبریز از آثار نویسندگان و شاعرانی است که با دستمایه قرار دادن معانی و مفاهیم آشنا و فراگیر میان انسان ها توانسته اند دوردست ترین مرزهای جغرافیایی را از نظر مفاهیم فرهنگی فتح کنند و در ارتباط گیری با مخاطبانی از فرهنگ، نژاد و زبانی متفاوت، معانی زیبایی شناختی و هویت آشکار انسانی را به راحتی منتقل کنند.

هر چند در این میان مساله ترجمه ادبیات مهمترین نقش را در برقراری ارتباط های فرهنگی بر محور ادبیات جهان ایفا کرده است اما اگر نبود آثار ادبی نظم و نثر نویسندگان و شاعران نامی جهان در پروراندن کلمات در باغ ادبیات و نبود حاصل درایت و حراست آنها از جهان ادبیات آثارشان برای به ثمر نشاندن بَر و میوه نگرش های هنری، عاطفی، انسانی، معنوی و ادبی شان، هیچ گاه شاهد شیرین شدن کام مخاطبان جهانی از آثار ادبی جهان نبودیم.

نکته مهم دیگر در این میان نزدیکی فرهنگی برخی ملل با یکدیگر به سبب ریشه های مشترک آیینی و قومی آنها و همچنین آبشخورهای یکسان تمدنی شان، باعث شده تا دریافت و پنداشت معانی ادبی مستور در لا به لای قطار واژگان نویسندگان و شعرای جهان میان برخی مخاطبان با تاثیر و اقبال فراوانی مواجه شود.

در حقیقت همین برقراری ارتباط انسان ها به عنوان مخاطبان بالقوه آثار ادبی در جهان است که باعث شده هر چقدر دامنه ارتباط گیری انسان ها در جوامع مختلف با تنوع های فرهنگی، زیستی و نگرشی با آثار یک نویسنده یا شاعر بیشتر باشد، آن نویسنده یا شاعر به جایگاه رفیع تری در ادبیات جهان دست پیدا کند و او را خالق آثار ادبی با زبان جهانی بنامند و بخوانند.

به عنوان مثال فردوسی به عنوان یکی از شاعران نامی ایران زمین که در جهان نیز بسیار شناخته شده است، بیشترین اقبال و تاثیرگذاری را بر ادبیات حماسی اروپا داشته است به حدی که «افسانه کوهولین» به عنوان یکی از غنی ترین آثار ادبیات حماسی اروپای غربی به شکل مستقیم در حوزه ادبیات تطبیقی با شاهنامه فردوسی قیاس می شود؛ در حالی که اشعار شاعران عارف مسلک ایرانی مانند خیام و حافظ، در آمریکای لاتین و میان نویسنگان و شعرای این خطه از جهان بیشترین تاثیرگذاری را از خود بر جای گذاشته اند.

اما با تمام این تفاسیر و همچنین رجوع به آرای کارشناسان، منتقدان و نویسندگان سرشناس جهانی می توان به این مساله دست یافت که به زعم آنها در تاثیرگیری ادبیات کشورهای مختلف از آثار شاخص و نگرش ها و شیوه های ادبی مختلف جهان هیچ شکی وجود نداشته، ندارد و نخواهد داشت.

برای اثبات این مدعا می توان به جمله معروف «گابو» (گابریل گارسیا مارکز نویسنده و منتقد ادبی شهیر کلمبیایی که آثارش به بیش از۱۰۰ زبان مختلف ترجمه شده اند) اشاره کرد که گفته بود: اگر قرار بود نویسندگان فقط به قلم خود متکی باشند و از ادبیات جهان شناختی نداشته باشند، آثار آنها فقط یک خواننده داشت و آن هم خودشان بودند!

تجربه زیستی بشر در دوران مدرن و گسترش صنعت ترجمه و چاپ آثار ادبی کشورهای مختلف در اقصی نقاط جهان به وضوح نظریه نزدیکی فرهنگ ها و همچنین اقتباس های فرهنگی نویسندگان و هنرمندان کشورها از یکدیگر را به خوبی اثبات می کند و همین اشتراکات ادبی بود که باعث شد تا عمیق ترین پیوندهای فرهنگی به واسطه ادبیات میان کشورهای جهان بروز و ظهوری درخشان پیدا کند.

برگزاری نمایشگاه بین المللی کتاب تهران و حضور نویسندگان و فعالان جهانی عرصه کتاب و کتابخوانی در کنار تمامی اهداف و نگرش هایش، باعث شده تا طی سه دهه اخیر تعامل نویسندگان ایرانی با همتایان بین المللی شان توسعه چشمگیری پیدا کند و همین صحبت ها، رد و بدل شدن اطلاعات و تعمیق پیوندها در حقیقت به پلی برای معرفی ادبیات معاصر ایران به جهان بدل شده است.

بیست و هشتمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران که اردیبهشت ماه سال جاری (۱۳۹۴) برگزار شد در کنار صف طولانی میهمانان و مدعوانش، میزبان یکی از بزرگترین چهره های ادبی و شاعران جهان بود که همین حضور باعث شده بود تا بسیاری از ناشران بین المللی حاضر در این رخداد به جایگاه و اهمیت بالای نمایشگاه کتاب تهران در منطقه، قاره آسیا و البته جهان پی ببرند.

اورلی آسیاین شاعر و منتقد ادبی شهیر کشور مکزیک که در جهان به سبب نظریه هایش در مساله نقد ادبی و ادبیات تطبیقی بسیار شناخته شده است در مدت برگزاری نمایشگاه کتاب تهران، ۳۶ ساعت میهمان این رخداد بود و به سبب برنامه کاری فشرده ای که داشت فقط برای برگزاری روز مکزیک در خلال روزهای نمایشگاه کتاب تهران در این رویداد حاضر شد.

اما همین حضور کوتاه و سریع هم زمان مغتنمی بود تا با وی در زمینه ادبیات ایران، ریشه های ادبیات آمریکای لاتین، جایگاه ادبیات ایران در بدنه نشر جهانی و همچنین تاثیرپذیری نویسندگان منطقه آمریکای لاتین از بزرگان شعر و ادب فارسی به گفت و گو بنشینیم.

حاصل گپ و گفت اختصاصی خبرنگار کتاب و ادبیات ایرنا با اورلی آسیاین شاعر و منتقد ادبی جهانی کشور مکزیک در ادامه از خاطر شما می گذرد.



** س: جناب آسیاین، شما از منتقدان ادبی شناخته شده در جهان به شمار می روید، برای آغاز این گفت و گو اجازه بدهید سراغ ادبیات ایران برویم، نظرتان درباره ادبیات ایران چیست و جایگاه آن را در جهان چگونه ارزیابی می کنید؟ منظور ادبیات کلاسیک و ادبیات معاصر ایران است.



- به دلیل آنکه برای نخستین بار است که به ایران می آیم باید بگویم که شناخت من از ادبیات شما بسیار بیشتر از کشورتان است؛ اما با این وجود از همکاران و ناشران بین المللی درباره تجربه حضورشان در ایران و همچنین نمایشگاه کتاب تهران بسیار شنیده بودم. آنها همواره تاکید داشتند که مردم ایران رابطه بسیار صمیمی با کتاب دارند و نمایشگاه کتاب تهران از نظر کیفیت و وسعت قابل قیاس با اکثر نمایشگاه های بین المللی نیست.

امروز که اینجا هستم نه تنها می توانم آن گفته ها را تایید کنم که باید این جمله را هم اضافه کنم که آنچه امروز من در نمایشگاه کتاب تهران دیدم با تمام مسائلی که شنیده بودم هم قابل قیاس نیست و بسیار از این شور و هیجان غافلگیر شدم.

اما برای پاسخ به این پرسش بهتر است به حضور گسترده ناشران بین المللی و همچنین نویسندگان و منتقدان جهانی دعوت شده به این رویداد دقت کنید؛ مطمئن باشید اگر ادبیات ایران جایگاه شناخته شده و مهمی در جهان نداشت، چنین استقبالی از نمایشگاه از سوی ناشران بین المللی صورت نمی گرفت.

سابقه فرهنگی ایران در جهان چنان شناخته شده است پذیرفتن قدرت کشور شما در عرصه های فرهنگی و هنری امری منطقی است و به همین دلیل، ورود ادبیات ایران به جهان با سرعت بالایی آغاز شده هر چند با قانونمند شدن و رشد اقتصاد جهانی نشر، سرعت گسترش ادبیات ایران در جهان از شتاب اولیه اش کاسته شد، اما هنوز هم برخی از کتاب های ادبیات کلاسیک ایران جزو مهمترین آثار ادبی جهان هستند.

با این جود شناخت من از ادبیات ایران تنها مختص به این اطلاعات کلی نیست؛ نه من، که اغلب فعالان عرصه کتاب در کشورهای لاتین به خصوص آمریکای لاتین به سبب نزدیکی فرهنگی و ملیتی مردمان آن کشورها با ایرانیان، ارتباط خوبی با ادبیات ایران دارند، هر چند سهم بیشتر این ارتباط به بخش شعر شاعران بزرگ ایرانی مربوط می شود و اطلاعات در زمینه ادبیات معاصر ایران به دلیل کمبود کتاب های ترجمه و معرفی شده چندان زیاد نیست.

اینکه ما درباره جایگاه ادبیات کشوری در جهان صحبت کنیم به بحث مطالعات تاریخی و تاثیرگذاری ادبیات یک کشور در جهان باز می گردد و اگر منظور شما از طرح مساله جایگاه ادبیات ایران به عنوان حضو آن در بازار جهانی و قرار گرفتن در میان آثار مورد مطالعه مخاطبان جهانی است مساله متفاوت تر است؛ چرا که به سبب قانون کپی رایت و همچنین فقدان آثار ترجمه شده، مخاطبان آثار ادبی برخلاف فعالان و کارشناسان این عرصه شناخت چندانی از ادبیات امروز ایران ندارند.



** س: در صحبت هایتان به استقبال مخاطبان کشورهای لاتین و به خصوص آمریکای جنوبی به ادبیات ایران به سبب نزدیکی فرهنگی اشاره کردید، احساس من این بود که به سبب قدرت قلم نویسندگان ادبیات لاتین، استقبال کتاب خوانان ایرانی از آثار این دست از نویسندگان تا این حد چشمگیر است؛ اما شنیدن علاقه مردم کشورهای این مناطق به ادبیات ایران برای من بسیار جالب بود...



- می دانم که کتاب های فوئنتس، گارسیا مارکز، لورکا، بورخس، ماریو بارگاس یوسا، ایزابل آلنده و سایر نویسندگان اسپانیایی زبان آمریکای لاتین در ایران طرفداران بسیاری دارد اما شما نباید فراموش کنید که میراث ادبیات ایران به ویژه شعرایی مانند خیام، حافظ و یا کتاب مشهور «افسانه های هزار و یک شب»، بارها و بارها مورد مطالعه نویسندگان مکزیکی قرار گرفته و آنها با الهام از ادبیات موجود در این آثار و ادغام آن با تجربیات ادبی خود، توانسته اند ادبیات کشورهای آمریکای لاتین به ویژه مکزیک را به جایگاه فعلی در جهان برساند.

خوشبختانه ترجمه کتاب های مشهور شاعران ادبیات ایران در سال های دور، امکان آشنایی سریع نویسندگان منطقه امریکای لاتین با گنجینه ادبیات ایران را فراهم کرد و امروز که می بینم آثار بسیار معدودی از نویسندگان معاصر شما در جهان منتشر می شود و بخش مهمی از حافظه تاریخی ادبیات معاصر ایران هنوز به مرزهای جهانی راه پیدا نکرده است افسوس می خورم.

در رویدادهای فرهنگی متعددی در سراسر جهان شرکت می کنم و با ناشران و نویسندگان ایرانی و همچنین جهانی در ارتباط هستم، شاید به عنوان کسی که حرفه اش با ادبیات سر و کار دارد از کیفیت و تنوع آثار ادبیات ایران در دوران معاصر شناخت داشته باشم اما نمی توانم ناراحتی ام را از عدم ارائه این آثار در بازار جهانی و شریک کردن مخاطبان بین المللی در روایت ادبیات امرزو ایران بیان نکنم.

ببینید وقتی شما از فراگیری ادبیات کشوری مانند مکزیک صحبت می کنید باید بدانید که از تاریخ ادبیات ۵۰۰ ساله حرف می زنید در حالی که ادبیات ایران ریشه ای ۲۰۰۰ ساله دارد. وقتی این مسائل را کنار هم قرار می دهید آن وقت متوجه فقدان آثار ادبیات ایرانی در جهان ادبیات می شوید.



** س: یعنی منظور شما این است که کنوانسیون بِرن (قانون الزام آور رعایت حق مالکیت ذهنی، مادی و معنوی - کپی رایت -) به تنهایی مانع از این مساله شده است! این قانون که جدید است و عمر آن هنوز به هفتاد سال هم نرسیده است... چرا با این وجود جایگاه ادبیات مکزیک در جهان چنان رفیع است و ادبیات ایران هنوز در مسیر حضور در بازار جهانی قرار دارد؟



- ببینید منظور من این نبود که تنها قوانین کنوانسیون برن موجب این اتفاق شده اند. عوامل متعددی در این مساله دخیل هستند، شاید یکی از مهمترین آنها بحث ترجمه باشد، یا عواملی مانند سرمایه گذاری برای توسعه جهانی نشر ایران. البته تعامل و همکاری با ناشران و توزیع کنندگان جهانی کتاب برای تبلیغ آثار ایرانی و همچنین فراهم کردن بستر معرفی ادبیات امروز ایران به مخاطان جهانی نییز در این مساله بی تاثیر نبوده اند.

درست است که از مقررات برن مدت زیادی نمی گذرد اما باید توجه داشت که سرعت رشد بازار جهانی کتاب هم طی همین بازه زمانی ۷۰ تا ۱۰۰ ساله اخیر به چنین جایگاهی رسیده است.

نمی توانیم درباره کتاب در نگاهی جهانی صحبت کنیم و اسباب ارتباط جمعی و معرفی این کالای فرهنگی را نادیده بگیریم. واقعیت آن است که ایران حتی با وجود پیوستن به کنوانسیون برن نیز باید سرمایه گذاری و برنامه ریزی کلانی در عرصه تصاحب جایگاه در بازار جهانی کتاب در زمانه حاضر داشته باشد.

نکته بعد اهمیت ترجمه است؛ وقتی ما درباره ادبیات ایران صحبت می کنیم در حقیقت درباره بستری از تشبیه ها، استعاره ها، نمادها و روایت های ادبی حرف می زنیم که مختص ادبیات ایران است

شاید بسیاری از مخاطبان ایرانی در مواجه با این گونه ادبی بدون هیچ مشکلی بتوانند با رمز گشای واژگان و جمله های نویسنده به هدف داستان و یا شعر پی ببرند؛ اما در ترجمه این ادبیات به زبان کشورهای مختلف باید مختصات این نوشتار حفظ شود تا برای خوانندگان جهانی، ادبیات ایرانی بتواند همان جذابیتی که من از آن صحبت می کنم را داشته باشد.

نکته ای که همواره در بحث نقد ادبی به آن اشاره می شود تبدیل شدن ادبیات غنی کشورها در مبحث ترجمه به ادبیات تخت است! مترجمی که کار ترجمه آثار ادبی را انجام می دهد نباید تنها ملاک حضورش در این جایگاه اشراف بر زبان فارسی و زبان کشور مقصد ترجمه باشد.

او باید یک کارشناس ادبیات در زبان فارسی و همچنین متخصص ادبیات زبانی باشد که قصد ترجمه اثر ادبی ایرانی را به آن زبان دارد. تنها چنین فردی است که می تواند ماهیت اصلی اثر ادبی را به زبان های دیگر ترجمه کند و مطمئنم که شما قبول دارید که مخاطبان آثار ادبی جذب فضای هنرمندانه آن اثر می شوند و با آثاری که کمترین بهره را از خلق یک اثر ادبی نبرده اند ارتباطی برقرار نمی کنند؛ این دقیقا مشکلی است که در مبحث ترجمه، بسیاری از کشورها تلخی این آسیب را تجربه کرده اند.



** س: چرا این مساله در ایران اتفاق نمی افتد؟ ما می دانیم که ادبیات نویسندگانی مانند مارکز، بورخس و یا آلنده، لبریز از تشبیهات و بازی های زبانی هستند که در حقیقت همان لحن شاعرانه این آثار داستاتی است که مخاطبان ایرانی را تا این حد به خود جلب کرده. از طرف دیگر این آثار هم برای عموم مخاطبان ترجمه شده است، چرا این آسیبی که شما در حوزه ترجمه اشاره می کنید در ایران اتفاق نیفتاده است.



- دقیقا این مساله ای است که قدرت ادبیات ایران را ثابت می کند. شما به لیست مترجمان ایرانی نگاه کنید و بعد سابقه تحصیلی آنها را نیز بررسی کنید. اغلب آنها یا کارشناس ادبیات فارسی و یا متخصص ادبیات و زبانی هستند که در ترجمه کتاب ها از آن بهره می برند.

من می دانم که در ایران هر ساله بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ دانشجوی زبان اسپانیایی و لاتین جذب محیط های آکادمیک ایران می شود؛ اما آیا تمامی دانشگاه های جهان رشته زبان و ادبیات فارسی را دارند؟ مسلم است که تعداد آنها بسیار محدود است و همین محدودیت آسیب هایی در زمینه ترجمه کتاب های ایرانی به زبان های دیگر را ایجاد می کند.

مترجمان ایرانی به سبب رابطه ای که با ادبیات ایرانی دارند، با کلمات زندگی می کنند و رابطه حسی و نوشتاری نویسندگان غیر ایرانی را درک می کنند و به همین دلیل در ترجمه، بسیار به حس آن نویسنده نزدیک می شوند؛ اما چند کشور در جهان وجود دارد که چنین سابقه فرهنگی مانند ایران داشته باشند که بتوانیم بین مردم آنها ریشه ادبیات و زیبایی شناسی های ادبی را حتی در کلام و صحبت های روزانه آنها مشاهده کنیم.

در این گفت و گو به تاریخ ۵۰۰ ساله ادبیات آمریکای لاتین و کشور مکزیک اشاره کردم، اما وقتی آن را کنار درخت ۲۰۰۰ ساله ادبیات ایران قرار می دهیم، مشخص است که ادبیات مکزیک پیش آن تنها یک نهال است، هر چند عمر آن پنج قرن باشد.



** س: پس با این چشم اندازی که شما اشاره کردید، حضور ایران در بازار جهانی کتاب و ورود کتاب های ایرانی به کتابخانه های مخاطبان جهانی با سختی های فراوانی مواجه است؟



- هر چه هدف ما بزرگ و بزرگتر باشد، رسیدن به آن نیز سخت و سخت تر خواهد بود. وقتی درباره ادبیات جهانی، اقتصاد نشر و رقابت ناشران در این بازار صحبت می کنیم بدون شک درباره سختی های فراوانی حرف می زنیم؛ اما نباید فراموش کنیم که قدمت، قدرت و جذابیت ادبیات ایران، کلید موفقیت آن در جهان است و مطمئن هستم که با آغاز ورود رسمی ایران در بازار جهانی کتاب، مسیر موفقیت آن بسیار کوتاه تر از سایر کشورهایی است که برای رسیدن به این جایگاه تلاش کرده اند.

نظر شما