شناسهٔ خبر: 34094 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

هنوز برای فهم ایران باستان تئوری تاریخی به زبان فارسی نیافریدیم

یک باستان شناس گفت: در زمینه کتابشناسی کارنامه چندان قابل قبولی نداریم و به همین دلیل است که هنوز برای فهم ایران باستان یا حتی دوران اسلامی، تئوری تاریخی به زبان فارسی نیافریدیم.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر، نشست «نقد فهم جغرافیای تاریخی ایران باستان و منابع آن» با حضور مهرداد ملک زاده باستان‌شناس و محمد تقی رهنمایی استاد بازنشسته جغرافیای دانشگاه تهران، دوشنبه ۲۵ خردادماه در سرای اهل قلم خانه کتاب برگزار شد.

ملک زاده در این نشست درباره عنوان این برنامه توضیحاتی داد و گفت: نقد فهم، مساله پیچیده و جدیدی نیست و شاید نقد فهم با کتاب شگفت انگیز ایمانوئل کانت با عنوان «نقد عقل محض» زاده شد. به هر حال نقد فهم نشان دهنده نگاه انتقادی ما در این نشست است و در واقع به نوعی به کمبودها و نواقص در این زمینه اشاره می‌کند. دانش تاریخ در ایران جوان نیست. دانش جغرافیا نیز جوان نیست اما در آزمونی که برای ارتباط تاریخ و جغرافیا با هم برگزار شده هیچ کدام از این دو رشته سربلند از آن بیرون نیامده‌اند.

وی درباره اینکه در دانشگاه نمی توانیم جغرافیای تاریخی را درک کنیم گفت: ما وقتی از این مفاهیم جا ماندیم نتوانستیم از آن استفاده کنیم. ما برای شناخت تاریخ و گذشته فرهنگی خود به این دانش‌ها نیاز داریم. در قلمرو ایران‌شناسی مباحث مرتبط به جغرافیای تاریخی وجود دارند که هنوز بیان نشده و به عبارتی این یک قلمرو نامفتوح و دربسته و یک موضوع بکر ناکاویده است. متاسفانه فهم عمومی محافل آکادمیک از مفهوم جغرافیای تاریخی از مفهوم بیان شده در کتاب «جغرافیای تاریخی سرزمین‌های خلافت شرقی» فراتر نرفته است. این دانش شایسته بی توجهی نیست و باید بیشتر به آن توجه شود و در آن باید بازسازی فرهنگی صورت گیرد.

وی افزود: همه پژوهش‌های تاریخی و فرهنگی ما به این جهت نیست که از آن کتابی چاپ شود بلکه به این دلیل است که بتواند به ما کمک کند تا امکانات و توانمندی از بازتعریف حضور خودمان در امروز داشته باشیم. به طور مثال ما اگر بدانیم که دشت ری و یا تهران با چه محدودیت‌ها و مشکلاتی مواجه بوده است بهتر می‌توانیم درک کنیم که آینده تهران چگونه خواهد بود. به همین دلیل باید بدانیم که انسان‌ها چگونه در این سرزمین استقرار یافتند. در آسیای غربی بزرگترین شهر تهران است. باید بدانیم که چگونه شد که دشت آبرفتی در میان دو رود کرج و جاجرود توانست امروز پذیرای جمعیت نزدیک به ۱۳ میلیون نفر باشد.

وی گفت: پژوهش‌های تاریخی برای این انجام می‌گیرد که همه آزمون‌های انسان‌ ایرانی در این عرصه بیشتر مورد بررسی قرار گیرد و بر اساس این تلاش یا می‌توانیم حرکت کنیم و یا اینکه چشم خود را بر این موضوعات ببندیم که در نهایت نتیجه‌اش می‌شود اینکه بر اثر عدم مدیریت تهران آب ندارد. اینکه بدانیم در دوره سلوکی چگونه جاده‌ای دشت میان رودان را به فرا رودان پیوند داده و یک منظره‌اش دشت ری بوده است می‌تواند به ما کمک کند که چگونه از محدودیت‌های جغرافیایی عبور کنیم. متاسفانه ما در چنبره جبر جغرافیایی هستیم و جغرافیا بی‌رحمانه خواسته‌های خود را به ما تحمیل می‌‌کند. این درسی برای ماست تا الگویی برای باز آفرینی خودمان در روزگار فعلی داشته باشیم.

ملک زاده  تاکید کرد: تاریخ جغرافیا همان جغرافیای تاریخی نیست، ما می‌خواهیم بدانیم که چگونه محدودیت‌های جغرافیایی می‌تواند به تاریخ و آینده ما شکل دهد و مطالعات تاریخ جغرافیایی می‌تواند به ما نشان دهد که ما در کجای زنجیره تغییر ایستاده‌ایم و می‌توانیم چگونه سیاست‌های مدیریتی خود را انجام دهیم. ما برای تاریخ جغرافیایی کاری نکردیم چون منابع را به خوبی نمی‌شناسیم و بزرگترین نقص در پژوهش‌های تاریخی و فرهنگی نشناختن منابع است. امروزه شاید شیوه‌های الکترونیک توانسته باشد جای کتاب را بگیرد اما باز هم رسالت کتاب تمام نشده است. اصطلاح کتابشناسی که امروز از آن یاد می‌شود به معنای آگاهی به منابع پژوهشی هر یک از رشته‌هاست و متاسفانه در این زمینه هم کار قابل قبولی نداریم و کارهای نکرده ما بیشتر از کارهای کرده است.

وی گفت: در دوره اسلامی منابع شناخت شده تر بیشتری وجود دارد که بیشتر آنها به زبان عربی، فارسی و ترکی است اما در دوره باستان بیشتر منابع به زبان یونانی، سریانی و .. است، آگاهی ما از زبان‌های دوره‌های اسلامی بیشتر از دوره ایران باستان است. با این حال ما در دوره اسلامی هم کامیابی برای خلق تئوری تاریخی برای فهم دوران اسلامی نداشیم و ایراد هم از نبود منبع‌شناسی در این زمینه است. ما در اغلب رشته‌هایی که کار می‌کنیم منبع شناسی خوبی نداریم و زیر و بم منابع را نمی‌شناسیم. درباره جغرافیای تاریخی هم همین مشکل وجود دارد و منابع شناخته شده نیستند. البته امروز با کمک موتور جستجوی گوگل می‌توان به منابع دست پیدا کرد. پژوهشگر ما برای تحقیق روی موضوع مورد نظر خود باید تمام منابع را جستجو کند.

وی در بخش پایانی سخنانش با بیان اینکه جغرافیای ایران باستان ناشناخته است گفت: ما در این زمینه حتی کورمال، کورمال هم جلو نمی‌رویم و من گاهی حس می‌کنم در مقابل کشورهای دیگر در جای خود ایستاده و درجا می‌زنیم. اکنون اطلس‌هایی در دانشگاه توبینگن آلمان منتشر می‌شود که بخشی از شیت‌های آن ویژه ایران است و به روز‌رسانی می‌شود با این وجود من این اطلس‌ها را در هیچ یک از نهادهای علمی پژوهشی ایران ندیدم. منبع‌شناسی ما نزدیک به صفر است، دانسته‌ها ممکن درباره جغرافیای ایران باستان بسیار زیاد است اما ما آنها را نادیده می‌گیریم. اگرچه منابع بسیار خوبی به طور مثال دزباره فتوحات وجود دارد و ارزشمند است اما این منابع فقط به بعد از صدر اسلام می‌پردازد و ما کمتر به سراغ منابع سریانی برای فهم جغرافیای تاریخی ایران باستان رفتیم. باید این منابع کشف شده و روی آنها کار شود اگرچه در اروپا کارهای خوبی در این زمینه صورت گرفته است. در درون این منابع اطلاعات بسیار خوبی درباره جغرافیای تاریخ ایران وجود دارد و نهادهای پژوهشی نیز باید از درس جغرافیای تاریخی ایران باستان حمایت کنند.

محمد تقی رهنمایی در بخش دیگری از این نشست به تصویب درس جغرافیای تاریخ پس از انقلاب اسلامی اشاره کرد و گفت: در ابتدای انقلاب اسلامی و پس از آن در انقلاب فرهنگی بحث تصویب این درس مطرح شد اما متاسفانه جدی گرفته نشد تا اینکه نزدیک به پنج سال پیش پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تصمیم گرفت این درس را دوباره دایر کند و به همین دلیل نیز من برای تدوین منابع لازم به سراغ جزوه‌های خودم درباره جغرافیای تاریخی رفتم.

وی ادامه داد: ما همواره فکر می کنیم که جغرافیای تاریخی، جغرافیای حوادث تاریخی به طور مثال جنگ‌هاست، اما من در مکتب جغرافیای آلمان نکته دیگری درباره جغرافیای تاریخی دیدم که آلمانی‌ها از آن با نام چشم‌انداز یاد می‌کنند. اگر شما به توچال بروید و از آنجا با نقشه‌ای که از تهران در سال ۱۹۹۰ منتشر شد نگاه کنید و مطالعات تاریخی را نیز از زمانی که ری به عنوان پایتخت انتخاب شد، دوباره مرور کنید متوجه می‌شوید که چرا در این مظقه حوزه مدنی بوجود آمده است.

وی گفت: ری و تهران در میان دو رود کرج و جاجرود قرار دارند و سرزمین‌های آبرفتی آن باعث جذب جمعیت به این مناطق شده است. در تمام ایران سه رود زاینده رود، کرج و جاجرود هستند که تنها در داخل فلات حرکت می‌کنند و با وجود حوادث تاریخی که از بیرون تحمیل شد هیچگاه دشت ری و تهران از سکنه خالی نبوده است چون این رودها وجود داشته است. تهران بعد از پهلوی اول رشد و توسعه می‌یابد و کم کم ارتباط ارگانیک مردم با شمیران بیشتر می‌شود و اگر پیش از این مردم برای تفریح به دشت ری می‌رفتند از این دوره به بعد به شمیران و شمال تهران می‌روند بنابراین با استفاده از جغرافیای تاریخی می‌توان این تحولات را بررسی کرد.

وی در بخش پایانی سخنانش گفت: برای مدلی که می‌تواند گویای جغرافیای تاریخی باشد سه عنصر انسان، زیست و محیط و زمین وجود دارد. انسان برای زیست و معیشت خود به بستر جغرافیا نیاز دارد و اگر زمینی با نیازهای انسان تطابق داشته باشد انسان را به سوی خود می‌کشد. جغرافیای تاریخی یکی از کاربردی ترین علوم امروزی است، امروز اسرائیل مشکلش این است که تاریخ دارد اما جغرافیایش را گم کرده است. این علم می‌تواند پاسخگوی چنین مشکلاتی باشد در واقع جغرافیای تاریخی انطباق بین جغرافیا و تاریخ را به وجود می‌آورد و در این انطباق هم هویت شکل می‌گیرد.

نظر شما