شناسهٔ خبر: 37103 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

نمی‌توان برای نمایش ایرانی تماشاگر تراشید

مهدی یاورمنش: در نمایش‌ها و آیین‌های سنتی ایران، تماشاگر بخشی از اثر به شمار می‌آید و به آن هویت می‌بخشد.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از هنرآنلاین؛ بازیگر و تماشاگر، دو رکن اصلی هر هنر نمایشی‌اند. یعنی می‌توان تئاتری بدون نویسنده، کارگردان، طراح صحنه و ... داشت، اما بی‌بازیگر و تماشاگر ، هیچ نمایشی شکل نمی‌گیرد.

ارتباط تنگاتنگ بازیگر و تماشاگر، در نمایش‌های سنتی ایران بسیار پر رنگ‌تر و اساسی‌تر از تئاتر به مفهوم غربی آن است. در تعزیه، تخت حوضی، نقالی و ...، تماشاگر فراتر از یک بیننده محض و خارج از گود است و بخشی از اثر به شمار می‎آید و به آن هویت می‌بخشد. در نمایش‌های ایرانی، تماشاگر در فضاسازی، تقویت حس اجرا، پیشبرد داستان، شکل بیان بازیگران و تغییر دیالوگ‌ها نقش آفرینی می‌کند.

برای مثال تعزیه اگر تماشاگر معتقد خود را نداشته باشد، از اصالت و هویت می‌افتد؛ همان‌طور که برای پیتر بروک در سال‌های پایانی دهه ۴۰ خورشیدی رخ داد. او ۴۵ سال پیش، برای نخستین بار در یکی از روستاهای مشهد، بیننده یک مجلس تعزیه شد و از یکی شدن تماشاگران و بازیگران این نمایش ناب، ابراز شگفتی کرد. اما یک سال بعد، زمانی که تعزیه بدون تماشاگران واقعی خود در جشن و هنر شیراز اجرا شد، برای پیتر بروک هیچ معنایی جز نابودی نداشت. او در باره این تجربه خود نوشته : "در فضای جشنواره، این یک تعزیه نبود. بلکه کاری بسیار معمولی، کاملاً خسته‌کننده و تهی از جذابیت بود ... چرا که حیاتی‌ترین عنصر پیشروی تئاتر که به آن کم‌ترین توجهی نشان‌ داده نشد، تماشاگر بود ... زمانی که طبیعت‌ و انگیزه تماشاگر تغییر پیدا کند، نمایش تمامی معنی خود را از دست‌ می‌دهد."

دقیقاً به همین دلیل بود که چند سال پیش، وقتی عباس کیارستمی یک نمایش تعزیه را با حضور ۱۵ شبیه‌خوان در چند شهر ایتالیا اجرا کرد، گرداگرد آنان را با پرده پوشاند و تصاویر فیلمبرداری شده از تماشاگران همان تعزیه در یکی از شهرستان‌ها را به نمایش درآورد تا مخاطب خارجی شاهد یک تعزیه کامل با حضور بازیگران و تماشاگران باشند.

نمایش‌های شادی‌آور ایرانی هم همیشه با تماشاگران خاص خود تعریف می‌شده‌ و هویت می‌یافته‌اند؛ چه آن زمان که روی تخت حوض حیاط خانه‌ها در جشن‌های عروسی اجرا می‌شدند و چه آن دوره که در لاله زار روی صحنه می‌رفتند.

در نقالی هم چنین رابطه تنگاتنگی بین نمایشگر و تماشاگر وجود داشته است. تا همین ۵۰ سال پیش، بسیاری از قهوه خانه‌ها به نوعی پاتوق فرهنگی و اجتماعی بودند و با مشتریان خود هویت می‌یافتند. در چنان فضایی و با آن تماشاگران بود که نقالی به کمال می‌رسید و به بهترین شکل جلوه می‌یافت.

کوتاه سخن آن‌که اگر نمایش‌های سوگ و سور ایرانی، نتوانند مقابل چشم تماشاگران درست و خاص خود اجرا شوند، شکلی ناقص و غیر اصیل پیدا می‌کنند؛ این دغدغه‌ای است که این روزها، هم زمان با برگزاری هفدهمین جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی، بیش از گذشته باید مورد توجه قرار بگیرد.

در همین چهار روز گذشته از زبان بسیاری از هنرمندان و مسوولان شنیده‌ایم که اجرای نمایش‌های آیینی و سنتی باید در طول سال استمرار یابند. اما پرسشی که پیش می‌آید این است که کجا و برای چه کسی؟

اگر بخواهیم نمایش‌های ایرانی را به شکل اصیل و سنتی‌اش در طول سال اجرا کنیم، باید به سراغ تماشاگران و مکان‌های اصیل و سنتی آن هم برویم و از مراکز و تالارهای رسمی تئاتر دور شویم. در این حالت، باید با کمک نهادهای فرهنگی و مذهبی از گروه‌های تعزیه برای اجرا در تکیه‌ها و میدان‌گاه‌های شهری و روستایی حمایت کرد. خانه‌های قدیمی و تالارهای مناسب را برای به صحنه رفتن نمایش‌های سیاه بازی و تخت حوضی شناسایی، آماده و آنان را به مراکزی شناخته شده تبدیل کرد. همچنین تعدای از قهوه‌خانه‌ها را به اجرای نقالی و نمایش‌واره‌هایی چون ترنا بازی اختصاص داد و آنان را به پاتوق‌هایی فرهنگی و هنری تبدیل کرد. تنها با اختصاص یافتن چنین مکان‌هایی اصیل می‌توان انتظار داشت نمایش‌های ایرانی در طول سال تماشاگرانی پر و پا قرص پیدا کنند و به طور مستمر اجرا شوند.

اگرچه در مدت چند روز برگزاری جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی، دانشجویان، کارشناسان، هنرمندان و علاقمندان به فرهنگ و هنر کشورمان از این رویداد استقبال می‌کنند، اما این برای استمرار اجراها در طول سال کافی نیست. تعزیه، تخت حوضی، نقالی و دیگر نمایش‌های ایرانی، باید تماشاگران اصیل و واقعی خود را از میان توده‌های مردم پیدا و با آنان ارتباط برقرار کنند.

در این راستا، رسانه‌های فراگیری چون صدا و سیما و نهادهای بزرگ و گسترده‌ای چون آموزش و پرورش، شهرداری‌ها و دانشگاه‌ها هم باید به کمک نمایش‌ها و آیین‌های سنتی بیایند و دایره آشنایی مردم با این میراث گران‌بهای هنری را گسترده‌تر سازند. فراموش نکنیم، برای نمایش ایرانی نمی‌توانیم تماشاگر بتراشیم، اما می‌توانیم مخاطبان آن را در جامعه پیدا و تربیت کنیم.

مهدی یاورمنش

نظر شما