شناسهٔ خبر: 40491 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

درباره «نوش‌آفرین انصاری»، مهربانوی کتاب و کتابداری/ قصه‌گوی کودکان ایران

نوشین (نوش‌آفرین) مسئولیت سنگین پیش‌بردن آرمان شورا را پس از انقلاب به‌عنوان رئیس و دبیر برعهده گرفت. همسر و شاگردان بسیار او به کمک آمدند و شورا سال‌های پرتلاطم پس از انقلاب را پشت‌سر گذاشت و توانست به کاروتلاش خود برای پیشرفت ادبیات کودکان و نوجوانان ایران ادامه دهد.

فرهنگ امروز / اسفندیار معتمدی. مؤلف و مترجم

«در طول زندگی کودکی، نوجوانی و آغاز جوانی‌ام در کنار پدر، با بسیاری از دانشمندان و صاحب‌نظران ایران‌شناس آشنا شده بودم، ولی در آغاز جوانی به سوئیس رفتم و در کنار استاد جمال‌زاده بیش از هر چیز با ادبیات آشنا شدم... من در هند به دنیا آمدم، هاله‌ای از عرفان و هرمان هسه و... این‌گونه مفاهیم مرا احاطه می‌کرد. پدر و مادرم... می‌گفتند: بچه که بودی به دیدن گاندی رفتیم، یا وقتی نهرو در کودکی تو را دید، چنین گفت...».
این نوشته از بزرگ‌بانویی است که همراه شیر مادر، عشق به مردم به تمامی سلول‌های وجودش راه یافته است. گرچه موقعیت خانواده سبب شده توانایی سخن‌گفتن به بسیاری از زبان‌ها را کسب کند، اما بالاتر از آن، قدرتی یافته که با نگاه خود با هر کسی، در هر سنی و از هر نژادی گفت‌وگو کند. نگاهش، نگاهی آشنا و شوق‌آفرین؛ سخنش، ساده و دلنشین و نوشته‌اش، روان و جذاب است. از همه‌جا و همه‌کس آموخته است. با فرهنگ‌های گوناگون آشنا شده و از پله‌های عشق و معرفت بالا رفته است و همواره می‌کوشد همگان را از راه کتاب و خواندنی‌های خوب به جهان اندیشه و انسانیت رهنمون شود و مونس و یاور بسیاری از بنیادها، انجمن‌ها، کانون‌ها و مؤسسه‌های فرهنگی و پژوهشی کشور باشد.
«نوش‌آفرین انصاری»، معلم، مؤلف، مترجم، مؤسس و مدیر است. پدرش شادروان «عبدالحسین مسعود انصاری» (١٣٦٢-١٢٧٧) مردی بافرهنگ و اهل قلم، از صاحب‌منصبان عالی وزارت امور خارجه بود که سفیر کبیر ایران در کشورهای هندوستان، افغانستان، سوئد، شوروی، پاکستان و نیز استاندار گیلان، اصفهان و فارس شد. ریشه خانوادگی ایشان به «جابربن‌عبدالله انصاری»، صحابی پیامبر اسلام(ص)، می‌رسد. تحصیلات «نوشین» سال‌١٣٢٤ در دبستان ١٧ دی‌ در رشت آغاز شد و در اصفهان در مدرسه بهشت آیین ادامه یافت. مدت کوتاهی نیز در تهران به مدرسه رفت. سال ‌١٣٢٨ در مدرسه «مستورات» کابل ثبت‌نام شد و درس خواند. در افغانستان بود که در یک خانواده باستان‌شناس فرانسوی، زبان فرانسه یاد گرفت و با تاریخ و فرهنگ افغانستان و اروپا آشنا شد. پس از بازگشت به ایران، به شیراز رفت و سال ‌١٣٣١ در مدرسه «مهرآئین» با معلمان جدید آشنا شد و از زبان آنها ریاضی و علم‌الاشیا و تاریخ آموخت. در همین شهر بود که با خانواده سامی آشنا شد و مرحوم «علی سامی» (١٣٨٩-١٣٦٨) که «دلبسته فرهنگ پایدار ایران بود»، او را با فرهنگ ایران‌زمین آشنا کرد. با دیدن تخت‌جمشید و نقش‌رستم و پاسارگاد به عظمت ایران باستانی و با مشاهده آرامگاه سعدی و حافظ و شنیدن شعر آنها به اهمیت تاریخ ادبیات فارسی پی برد. اما طولی نکشید که دوباره با خانواده راهی هلند شدند. در هلند به مدرسه «قلب مقدس» رفت و به تکمیل زبان فرانسه پرداخت تا آنکه دوره دبستان او پایان یافت.
«نوش‌آفرین انصاری»، دوره دبیرستان را در مدرسه شبانه‌روزی در بروکسل، پایتخت بلژیک، آغاز کرد. در این مدرسه بود که روزهای یکشنبه دانش‌آموزان را به گردشگاه‌ها می‌بردند و بعد پارچه‌هایی را در اختیارشان قرار می‌دادند تا برای کودکان سیاه‌پوست کنگو دستمال بدوزند. در این مدرسه نه‌تنها احساس نوع‌دوستی دانش‌آموزان تقویت می‌شد، بلکه هفته‌ای یک‌بار درِ کتابخانه برای آنها باز می‌شد تا کتاب دلخواه خود را بیابند و آن را برای یک هفته به امانت نزد خود نگه داشته و مطالعه کنند. در اینجا بود که عشق به کتاب و خواندن در وی پدید آمد؛ عشقی که یک عمر است او را به کار کتاب مشغول کرده است. در شهریور ١٣٣٢ از هلند به تهران و از تهران راهی کراچی، در پاکستان شد. در یک مدرسه انگلیسی‌زبان ثبت‌نام شد در آنجا بود که زبان انگلیسی آموخت و به خواندن داستان‌هایی از زبان انگلیسی و فرانسه روی آورد اما هنوز زبان اردو را نیاموخته بود و با فرهنگ و آداب‌ورسوم مردم پاکستان آشنا نشده بود که پدرش سال ‌١٣٣٤ سفیرکبیر ایران در مسکو شد. در مسکو به مدرسه بین‌المللی رفت و در آنجا دری از هنر و ادبیات جهان به روی او باز شد. مدتی نیز در یک مدرسه شبانه‌روزی در انگلیس درس خواند تا آنکه پدرش سال ‌١٣٣٧ بازنشسته شد و به تهران بازگشتند. در تهران خود را برای رفتن به دانشگاه و گذراندن دوره حقوق آماده می‌کرد و به آموختن زبان و ادبیات فارسی و عربی پرداخت اما به جای ادامه تحصیل در ایران، به سوئیس رفت و در آنجا به تحصیل در مدرسه کتابداری پرداخت و ادبیات کودکان خواند و فوق‌دیپلم کتابداری گرفت. در سوئیس از جمال‌زاده بسیار تأثیر پذیرفت و عشقش به کتاب و کتابداری بیشتر شد.
کار کتابداری
«نوش‌آفرین انصاری» پس از پایان دوره تحصیل در مدرسه کتابداری، به کار در کتابخانه علاقه‌مند شد و به دهلی‌نو، که پدرش آنجا دوباره به کار مشغول شده بود، رفت و کار خود را در کتابخانه عمومی مرکزی در دهلی‌کهنه شروع کرد. در این کتابخانه هر روز‌ هزارها جلد کتاب دریافت و تحویل می‌شد. وی در همه بخش‌های کتابخانه و ازجمله در بخش نابینایان کار می‌کرد و با اتوبوس‌های مخصوص، به روستاهای اطراف کتاب می‌برد. در آنجا بود که اثر اطلاعات و کتابخوانی را در دموکراسی مردم هند دریافت کرد و با مردم هند ار همه گروه‌ها و با فرهنگ‌های گوناگون آن آشنا شد. حتی در میان جذامیان رفت و شاهد کار و زندگی آنها شد در این سفر بود که با دیدار گاندی و نهرو و دیگر بزرگان هندوستان و عامه مردم از مذاهب مختلف، به تجربه‌های گران‌بهایی دست یافت. در کلاس‌های آموزش زبان فارسی و مراسم فارسی‌گویان هند شرکت کرده و اثر عمیق و گسترده زبان فارسی و فرهنگ ایرانی را در جامعه هند مشاهده کرد و سرانجام در اوایل سال ‌١٣٤٢ به ایران بازگشت و در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران به کار پرداخت.
خانم «انصاری» زمانی به کار در ایران پرداخت و عضو هیأت علمی کتابخانه شد که بر زبان‌های انگلیسی و فرانسه تسلط کامل داشت و به زبان روسی سخن می‌گفت و زبان لاتین نیز آموخته بود، با فرهنگ شرق و غرب عالم آشنا شده بود. کار کتابخانه عمومی مسکو و اثر آن را می‌شناخت و مفهوم «کتاب برای همه» را درک کرده بود. در سوئیس «سیدمحمدعلی جمال‌زاده» راهنمای او در کتاب‌شناسی و نوشتن شده و شوق از دیدار با نویسندگان و ادبیات معاصر را در وجودش برانگیخته بود. خانم «انصاری» در همان سال ورود به ایران و کار در کتابخانه مرکزی، با استاد دکتر «مهدی محقق» ازدواج کرد و همین پیوند سبب شد بیش‌ازپیش با زبان فارسی و فرهنگ اسلامی، عمیقا آشنا شود به‌طوری‌که توانست کتاب مهم «مدخل تاریخ شرق اسلامی» را ترجمه و جایزه بهترین کتاب سال جمهوری اسلامی ایران را در ١٣٦٦ دریافت کند.
خانم «انصاری» یادگیرنده و یاد‌دهنده مادام‌العمر است... ایشان در نخستین سال خدمت در کتابچه تشکیل کتابخانه در روستا، چنین نوشت: «کتابدارِ خوب کسی است که دوست بدارد یاد بگیرد؛ دوست بدارد یاد بدهد؛ کتابخانه را بزم محبتی سازد که درویش و توانگر از آن بهره گیرند؛ و انتقادها و نظرات را با رویی گشاده پذیرا باشد». او خود همواره چنین بوده است. او در این کتاب نشان داد «که می‌توان حتی با وسایل ابتدایی (مانند استر و الاغ) کتاب را به اعماق روستاها رسانید و ذهن و فکر روستازادگان را با علم و دانش، نورانی گردانید و بدان وسیله جامعه را از جهل و نادانی رهایی بخشید».
خانم «انصاری» در سال ‌١٣٤٤ تحصیلات خود را در رشته کتابداری در دانشگاه مک‌گیل کانادا ادامه داد و موق به گرفتن فوق‌لیسانس کتابداری شد و پس از بازگشت به ایران، به ریاست کتابخانه دانشگاه تهران برگزیده شد و در ساختار آن تحولی ایجاد کرده و بخش مرجع را تأسیس و استفاده از قفسه‌باز برای تمامی دانشجویان و به کارگرفتن کتابداران متخصص را عملی کرد و کتابخانه را از حالت «انبار کتاب» درآورد. در دانشکده علوم تربیتی «گروه کتابداری» را تأسیس کرد و مدیریت آن را برعهده گرفت و به تدریس رشته کتابداري و بررسی و راهنمایی رساله‌های دانشجويان براساس آخرین روش‌های علمی پرداخت و کتابداران برجسته‌ای را تربیت کرد. ایشان هیچ‌گاه از علم‌جویی و دانش‌اندوزی غافل نماند و با استفاده از فرصت‌ها، در دوره‌ فوق‌لیسانس تاریخ نیز نام‌نویسی کرد و پای درس مرحوم استاد «عباس زریاب‌خویی» و دیگران نشست. در سفری که سال ‌١٣٥٥ به کانادا داشت، دوره دکترای کتابداری را در دانشگاه تورنتو ادامه داد. وی پیش از آنکه در سال ‌١٣٧٧ بازنشسته شود؛ در آخرین‌باری که مدیریت گروه کتابداری را برعهده داشت، بنا بر تقاضای استاد «محمدتقی دانش‌پژوه»، برنامه کارشناسی‌ارشد نسخه‌های خطی را تنظیم و با همکاری کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، آن را به اجرا درآورد و فارغ‌التحصیلان ارزشمندی پرورش داد.
شورای کتاب کودک
و فرهنگ‌نامه
در سال ‌١٣٤٢ به منظور ارزیابی و معرفی کتاب‌های مناسب برای کودکان، شورای کتاب کودک شکل گرفت. این شورا از جمعی از انسان‌های فرهیخته و علاقه‌مند به کودکان کشور تشکیل شد که خانم «توران میرهادی» و خانم «نوش‌آفرین انصاری» از آن جمع هستند. خانم «انصاری» یک کارگاه کتابداری تشکیل داد و در آن به آموزش افرادی برای کتابدارشدن و چگونگی اداره کتابخانه پرداخت و به‌عنوان کار عملی، کتابخانه پارک خیام در شرق تهران را سامان داد. این شورا درابتدا به شناسایی و معرفی کتاب‌های مفید دینی، تاریخی، علمی، ادبی و قصه (که نویسندگان و مترجمان کتاب‌های کودکان تألیف و ترجمه کرده بودند)، پرداخت تا آنکه در سال ‌١٣٥٨ دست‌اندرکار تألیف کتاب مرجع بزرگی برای کودکان و نوجوانان ایرانی شد. تهیه منابع مالی، کتاب‌های مرجع، تهیه نقشه‌ها و تصاویر و طرح اولیه و انتخاب عنوان مقالات کار آسانی نبود اما همت خانم «انصاری» و دیگر اعضا و مدیریت شورایی شورا، چنان جاذبه‌ای به‌وجود آورد که دست‌اندرکاران اندیشه و عمل، داوطلبانه به کمک شتافتند و با همدلی و همکاری معنوی به کار تألیف و تدوین و چاپ و نشر فرهنگ‌نامه پرداختند، به‌طوری‌که اکنون ١٥ جلد از این مجموعه ارجمند منتشر شده و در دسترس فرزندان کشور قرار گرفته و کار نشر برعهده شرکت تهیه و نشر کودکان و نوجوانان است که در سال ‌١٣٦٦ با شرکت گروهی از شیفتگان تربیت نسل جوان، متخصصان آموزش‌وپرورش و نویسندگان و ناشران تشکیل شد. خانم «توران میرهادی» که دبیر اجرائی فرهنگ‌نامه است، تحت عنوان «بانوی عارف»، چنین می‌نویسد:
«نوشین (نوش‌آفرین) مسئولیت سنگین پیش‌بردن آرمان شورا را پس از انقلاب به‌عنوان رئیس و دبیر برعهده گرفت. همسر و شاگردان بسیار او به کمک آمدند و شورا سال‌های پرتلاطم پس از انقلاب را پشت‌سر گذاشت و توانست به کاروتلاش خود برای پیشرفت ادبیات کودکان و نوجوانان ایران ادامه دهد. حضور پرثمر ایران در عرصه ادبیات کودکان جهان، چه در جمع داوران اندرسن، پژوهشگران کتابخانه بین‌المللی مونیخ و کنگره‌ها را مدیون کار بی‌وقفه او هستیم. حمایت او از هدف ما، توان و ابتکار شورایی‌ها، زمینه را برای شکل‌گرفتن سازمان‌های جدیدی مانند مؤسسه پژوهشی کودکان دنیا، مؤسسه مادران امروز، بنیادپژوهشی در تاریخ ادبیات کودکان و نوجوانان و کانون توسعه فرهنگی را به‌وجود آورد...».

 

روزنامه شرق

نظر شما