شناسهٔ خبر: 41213 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

اختلاف نظر قانعی راد و منصوری درباره دانشگاه

نخستین جلسۀ درس-گفتگوی «نهاد علم» با حضور قانعی راد، رییس انجمن جامعه شناسی ایران و منصوری،عضو هيئت علمی دانشكده فيزيك دانشگاه شريف برگزارشد.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛  نخستین جلسۀ درس-گفتگوی «نهاد علم» مدرسه آزادفکری مهاجر در سالن کنفرانس پژوهشکدۀ سیاستگذاری علم، فناوری و صنعت دانشگاه صنعتی شریف و با پشتیبانی علمی آن برگزار شد. در این جلسه رضا منصوری، فيزيكدان ايراني و عضو هيئت علمي دانشكده فيزيك دانشگاه شريف و محمدامین قانعی راد، رئیس انجمن جامعه‌شناسی ایران و عضو هئیت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور به بحث و بررسی نظریات خود دربارۀ دانشگاه، جامعۀ علمی و موانع و فرصت‌های ایران برای بهبود آموزش و پژوهش در مقاطع عالی پرداختند.

منصوری در ابتدای جلسه ارائۀ مختصری از مفهوم دانشگاه و جایگاه تاریخی ایران در این موضوع داشت. وی گفت: تصور ما این است که دانشگاهی را شکل داده‌ایم در حالی که اصولا دانشگاهی وجود ندارد. ما به لفظ دانشگاه خو گرفته‌ایم، که ترجمۀ university است اما در واقع هیچ ربطی به آن چیزی ندارد که در دنیا اونیورسیته نامیده می شود.

وی با ارجاع به محققی به نام جرج مقدیسی (Makdisi) که یک مسیحی لبنانی است افزود: «فرق بسیار اساسی میان مدرسه‌های دوران اسلامی که می‌توان آن را به کالج ترجمه کرد، و دانشگاه‌های امروزی وجود دارد. همچنین بزرگترین موسسۀ علمی تاریخ مسلمانان، یعنی رصدخانۀ مراغه، در ابعاد و حجم کارهای علمی هیچ نسبتی با رصدخانه‌های امروزی (مانند رصدخانۀ کِک در هاوایی) ندارد. ذهن ما مبتکر مفاهیم یا نهادهای اصیل علمی نبوده است.»

این استاد فیزیک با اشاره به دورۀ افول دانش در تاریخ اسلام، که از دورۀ سلجوقیان آغاز شد، به تأسیس نظامیه‌ها و توقف آزادفکری در جوامع اسلامی اشاره کرد.

منصوری با اشاره به نمودار دوره‌های مختلف تاریخ نهادهای علمی در اسلام از کتاب «معماری علم»، به بی‌توجهی جوامع مسلمانان به دستاوردهای علمی همزمان در اروپا و غرب و عقب‌ماندگی و حیرت مسلمانان از پیشرفت‌های آنان پرداخت و گفت: در دوران انقلاب اسلامی تازه ما به عقب‌ماندگی خود آگاه می‌شویم و این آغاز عصر آگاهی است.ما هیچ تجربۀ پیوستگی آموزش و نهادهای آموزشی میان دوران قبل از اسلام و بعد از اسلام در ایران نداریم، غیر از بیمارستان و مدرسۀ جندی شاپور که سال ۱۵۰ قمری به بغداد منتقل می‌شود. از دوران بعد از اسلام نیز تا کنون به جز نهاد حوزه‌های علمیه هیچ نهاد علمی دیگری، نظیر بیت‌الحکمه، جامع و مدرسه، هیچ مجموعۀ علمی دیگری باقی نمانده است و تمام فعالیت‌های علمی تعطیل می‌شوند. اما در دورۀ قاجار نهادها و مراکز جدیدی تشکیل می شوند که همگی از غرب به عاریه گرفته شده‌اند. همان مراکزِ دورۀ قاجار هم (به جز دارالفنون که مختص آموزش دبیرستانی بود) در دانشگاه تهران ادغام می شوند.

عضو هيئت علمي دانشكده فيزيك دانشگاه شريف ادامه داد: به باور دکتر منصوری هیچ ارتباط پیوسته‌ای میان دوره‌های تاریخی نهادهای علمی تاریخ ایران وجود ندارد و این نهادها فرایند تأسیس و تکامل طبیعی، آن چنان که در غرب داشته‌اند، ندارند. به همین دلیل است که دانشگاه‌های ایران جایگاه مناسبی در جهان ندارد و در عین حال به دلیل بی‌آگاهی نسبت به تاریخ خودمان انتظارات بیجا و متوهمانه‌ای نیز از آن داریم.

منصوری با پرسش از حضار با این مضموم که «آیا سندی از تأسیس دانشگاه و پشتوانۀ فکری و مفهومی آن در ایران وجود دارد؟»، گفت : «مراکزی نظیر دارالفنون و دانشگاه تهران تنها به دنبال تربیت پزشک و مهندس باشند. بیش از این هیچ سندی وجود ندارد که در آن اصول مفهومی دانشگاه در آن منعکس باشد.»

او با اشاره به خاطرات عیسی صدیق، بنیانگذار دانشگاه تهران، و اساسنامه‌های دانشگاه تهران و صنعتی شریف گفت: دانشگاه در ایران از ابتدا تنها با هدف مدرک دادن تأسیس شد. نه پژوهش، نه آموزش و نه فناوری هیچکدام از اصول فکرشدۀ تأسیس دانشگاه در ایران نبوده است. ما در ایران هنوز دانشگاه به معنای مدرن آن نداریم. ما در بهترین حالت صاحب کالج‌های نسبتا خوبی هستیم. این را می‌توان از یک مقالۀ نیوزویک دریافت که در آن دانشگاه شریف را در زمرۀ کالج‌های خوب دانست. من هیچ سندی در ایران ندیده‌ام که بگوید دانشگاه چیست و باید با چه تعریفی تشکیل شود. دست کم در دوره اول پهلوی که دانشگاه تهران تشکیل شد می‌دانستیم که از دانشگاه چه می‌خواهیم، اما بعد از انقلاب همین را هم به شکل واضح نگفتیم.

منصوری در پایان توضیح داد: برای این که بتوانیم دانشگاه را در ایران تعریف کنیم باید صاحب گفتمانی دربارۀ دانشگاه باشیم. اما هنوز به این گفتمان دست نیافته‌ایم زیرا هنوز دانشگاه‌های ما در این زمینه خاموش هستند و گفتگویی شکل نگرفته است. دانش، محدود به فرایندی پیچیده، مدرن و مدنی است که با دانشی که در دورۀ ابن‌سینا رایج بود متفاوت است.ما اکنون در دورۀ نقل و انتقال علم مدرن هستیم و داریم چیزهایی یاد می‌گیریم. در این دورۀ نقل مجموعه‌ای از نابهنجاری‌ها و رخدادهای منفی اتفاق می‌افتد که من نام آن را گذاشته‌ام «سندرم دورۀ نقل» که این‌ها و مصادیق آن را در کتابی به همین نام آورده‌ام. نوشته‌های دکتر قانعی‌راد نیز در جهت شناسایی مصادیق همین سندرم دورۀ نقل است.

پس از سخنان منصوری،  قانعی‌راد،در خصوص ایدۀ دانشگاه سخن گفت. وی افزود: ایدۀ دانشگاه در غرب شکل گرفته است اما مفهوم علم و دانشگاه پیش از آن در نزد ما ایرانیان شکل گرفته بود. ما نباید این تجربه را از نظر دور بداریم. نادیده گرفتن علم دورۀ میانی اسلام بعضا به دلیل این است که می‌خواهیم آن علم را ایدئولوژیزه کنیم و در مقابل مقاومتی صورت می گیرد. برخی‌ها هم بحث نیازها را برای توجیه آن علم مطرح می‌کنند. برخی نیز احادیث و سنت نبوی و ائمه را انگیزه و عامل حرکت رشد علم می‌دانند. این‌گونه نظریات نمی‌تواند تمام جوانب دورۀ طلایی رشد و افول علم در ایران را توضیح دهد.

 او سپس با انتقاد از نظریاتی نظیر «انتقال ایرانی» یا «انتقال یونانی» که دورۀ پیشرفت علمی مسلمانان را برگرفته از انتقال علوم از ایران پیش از اسلام یا یونان می‌دانستند توضیح داد: علم در این دورۀ خاص رخداد تازه‌ای بود که در این رخداد شاهد پیوند رویکرد نظری و رویکرد تجربی هستیم.

 قانعی راد همچنین از نگاه دکتر منصوری که می‌خواهد علم دوران اسلامی را امری فاقد ارتباط با علم مدرن می‌داند انتقاد کرد و گفت: ما می‌توانیم به تجربۀ جامعۀ ایران از رشد علمی اتکا کنیم.

وی افزود:روح علم هویتی است که نمی‌تواند منتقل شود و اکنون اگر فرض کنیم کالبد علم، که همان دانشگاه است، را منتقل کرده ایم اما روحش را هنوز نداریم. دانشگاه در ایران یک کالبد بدون روح است. ما نمی‌توانیم چیزی مانند دانشگاه هاروارد را در ایران داشته باشیم مگر این که فضای دانشگاه هاروارد را منتقل کنیم. دقت کنید که شاید ساختمان کافه‌تریای هاروارد بتواند کپی شود اما فضای آن دانشگاه، شیوۀ تعاملات و نحوۀ برخورد افراد انتظامات آن دانشگاه‌ها به این سادگی‌ها منتقل نمی‌شود. این فضاها از یکدیگر قابل تفکیک نیستند.

قانعی راد در انتقاد به نظر دکتر منصوری گفت: به جای این که دانشگاه را همانند ایشان یک رخداد ویژه ببینیم بهتر است دانشگاه را همچون فرایندی ببینیم که می‌توان در گام‌های اولیه همچون کاری که دانشگاه شریف کرد به مرور آن را بهبود دهیم. نگاه دکتر منصوری به آنچه در تاریخ ما اتفاق افتاده است اندکی تحقیرآمیز است. ایشان به آموزش هم کم اهمیت می‌دهند. ای کاش کسانی باشند که بتوانند علم را خوب نقل کنند.

در پایان جلسه دکتر منصوری و دکتر قانعی راد به سوالات حضار پاسخ دادند.

نظر شما