شناسهٔ خبر: 43477 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

بازخوانی ادبیات فارسی در نگاه ایران‌شناسان ایتالیایی

متن زیر گزارشی است از دومین همایش بین‌المللی زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه بولونیا ایتالیا


 

 

 

 

 

 

فرهنگ امروز/ الهام میرزایی: بخش شرق‌شناسی دانشگاه بولونیا یکی از قطب‌های مهم زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه‌های ایتالیاست که کارهای ارزشمندی در گسترش زبان و ادبیات فارسی کرده است. از انتشار فرهنگ فارسی - ایتالیایی تا برگزاری همایش سالانه در اسفند ماه هر سال درباره ادبیات فارسی. دومین همایش بین‌المللی زبان و ادبیات فارسی با عنوان « بررسی تحولات سیاسی و اجتماعی در ادبیات معاصر فارسی» به همت رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و با همکاری مؤسسه شهر کتاب،  دانشکده تاریخ، فرهنگ و تمدن دانشگاه بولونیا، اواخر اسفند ۱۳۹۴ در تالار جوزپه پرودی این دانشگاه برگزار شد که همراه با استقبال خوب دانشجویان، محققان و استادان زبان فارسی بود.

در بخش نخست این همایش پس از خوش آمد گویی پروفسور مارکینیولی و سخنرانی قربانعلی‌پور مرجان رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در رُم،  مقالات تغییر جایگاه شعر در جامعه (حسین معصومی همدانی، تهران)، «واو» مثل وحشت: ادبیات وحشت فارسی از فردوسی تا نویسندگان زن معاصر (آنا وانزان، میلان)، سه نویسنده بیرون از ایران: طالبوف؛ آخوندف و دانش (مائوریتسیو سیلویو پیستوزو؛ بولونیا)، فرخی یزدی شاعر آزادی، سیاست و اجتماع در آیینه شعر (ناتالیا تورنسللو، ناپل) ارائه شدند.
زبان فارسی؛ لاینفک از دانشگاه بولونیا
در ابتدای این مراسم پروفسور مارکینیولی مدیر بخش شرق شناسی، مردم‌شناسی و مطالعات ادیان دانشگاه بولونیا به عنوان رئیس جلسه ضمن خوش آمد گویی به حضار و تشکر از رایزنی فرهنگی به تاریخ تدریس زبان و ادبیات فارسی در ایتالیا بویژه دانشگاه بولونیا اشاره کرد و گفت: زبان فارسی با سابقه دانشگاه بولونیا به عنوان قدیمی‌ترین دانشگاه قاره اروپا عجین شده و بخش لاینفک این دانشگاه را به خود اختصاص داده است. برگزاری چنین نشست‌هایی برای شناساندن ادبیات فارسی از الزامات است که به لطف رایزنی فرهنگی ایران و مؤسسه شهر کتاب به مدت دو سال است کار خود را آغاز کرده و امیدوارم که همچنان برقرار باشد. پروفسور مارکینیولی در ادامه گفت:
برگزاری همایش زبان و ادبیات فارسی در تقویم دانشگاهی ما گنجانده شده است و از فرصت استفاده کرده و از رایزنی فرهنگی می‌خواهم که همچنان در برگزاری این نشست ما را یاری نماید چرا که فرصت بسیار خوبی را برای استادان و دانشجویان فراهم می‌کند که در جریان آخرین تحولات این زبان غنی قرار گیرند.
دومین سخنران این جلسه قربانعلی پورمرجان رایزن فرهنگی کشورمان بود که به اقتضائات سیاسی و اجتماعی در ادبیات معاصر ایران اختصاص داشت.
مشکلات و محدودیت های شعر کلاسیک
سخنران بعدی جلسه  حسین معصومی‌همدانی بود که درباره تغییرات جایگاه شعر در فرهنگ ایرانی صحبت کرد. وی ضمن تشکر از تمامی برگزار کنندگان این نشست گفت: شعر فارسی در یک قرن گذشته از لحاظ صورت و محتوا دستخوش تحولات مهمی شده است و در این بین تصور شاعر از جایگاه خود و تصور جامعه از جایگاه شعر و شاعر از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.
معصومی برای بیان این موضوع در ابتدا به صورت اجمالی به بیان مقدمه‌ای تاریخی درباره برخی از مهم‌ترین ویژگی‌های شعر کلاسیک فارسی پرداخت و جایگاه شعر و شاعر را پیش از دوران جدید در فرهنگ ایرانی برای حضار تشریح کرد. ایشان به مشکلات شعر کلاسیک پرداخته و محدودیت‌هایی را که شاعر کلاسیک مجبور به رعایت آن بود  برای حضار تشریح کرد.
معصومی به نقش شعر در خصوص انتقال یک پیام اشاره کرد و گفت: بسیاری از اصحاب مکتب‌های فکری بویژه صوفیان برای انتقال پیام خود از شعر استفاده می‌کردند و کلید رمز گشایی از پیام آنان در شعرهایی نهفته بود که ارائه می‌شد. به گفته معصومی همدانی، شاعران در دوران انقلاب مشروطیت با روی گرداندن از دربار تبدیل به زبان اعتراض مردم شدند و به جای اینکه خود را معلم اخلاق مردم بدانند آنان را به دگرگون کردن روابط اجتماعی و نظام سیاسی دعوت می‌کردند. او در ادامه به پیوند شعر با روزنامه و رسانه‌ها اشاره کرد و گفت این پیوند باعث شد که شاعران نسبت به رویدادهای جامعه حساسیت بیشتری به خرج دهند. معصومی در ادامه با بیان سیر تحولات جایگاه شعر و شاعر در فرهنگ ایرانی نتیجه‌گیری کرد که جامعه ایران روز به روز در حال تحول است و شاعر ایرانی دیگر خود را صاحب یک امتیاز نمی‌داند بلکه خود را از مردم دانسته و از زبان مردم سخن می‌گوید. ابزار کار او یعنی شعر دیگر به عنوان یک وسیله جهت رساندن پیام نیست بلکه هنری است مانند دیگر هنرها. نکته دیگر اینکه مخاطب شعر نیز در جامعه کم شده و شعر و شاعر، امروز درون‌گراتر و فردگراتر شده است.
ادبیات وحشت در ایران
پس از سخنرانی معصومی‌همدانی، خانم آنا وانزان استاد دانشگاه میلان  مقاله خود را در خصوص ادبیات وحشت در ایران ارائه کرد.
وی علت انتخاب این موضوع را این‌گونه بیان کرد: ادبیات وحشت و حضور آن در ادبیات فارسی سابقه‌ای طولانی دارد ولی کمتر کسی به آن پرداخته است چرا که بسیاری از ادیبان این‌گونه ادبیات را از دیگر انواع ادبیات مجزا می‌دانند. با وجود اینکه این گونه ادبیات نه تنها در ایران بلکه در دیگر کشورها نیز کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد؛ در ادبیات فارسی قدمتی دیرینه دارد.
ایشان ابتدا به تعریف ادبیات وحشت پرداخته و آن را این‌گونه تعریف کرد: «ادبیاتی که ترس و وحشت را بر می‌انگیزد.» وحشت می‌تواند در پی برخورد با شرایط عادی روزمره‌ای که جنبه ماوراء الطبیعی دارند نیز برانگیخته شود.
نمادهای وحشت انگیز در ادبیات کلاسیک با ادبیات معاصر متفاوتند. نمادهایی چون روح، شیاطین و...که در فولکلور فارسی نیز بسیارند از جمله عوامل وحشت انگیز در شاهنامه هستند در حالی که در ادبیات معاصر ترس و تنش توسط عوامل عادی و روزمره برانگیخته می‌شوند.
ایشان سپس به شاهنامه فردوسی پرداخته و گفت در شاهنامه نیز به ادبیات وحشت پرداخته شده است چرا که فردوسی همواره در شاهنامه به نبرد بین اهریمن و رستگاری اشاره می‌کند. حضور اهریمن و دیو در شاهنامه بسیار مشهود است و تشبیه دیو به یک موجود غیر عادی و ترسناک نشان از این دارد که فردوسی می‌خواهد خواننده را از اهریمن ترسانده و با ارائه جلوه‌ای زشت و کریه از آن خواننده را از گناه دور نگاه دارد. ضمن این توضیحات ایشان برخی از تصاویرشاهنامه را که مربوط به این نوع ادبیات بود به مخاطبان نشان دادند.
ادبیات وحشت نه تنها در ادبیات کلاسیک ایران بلکه در دوران‌های بعد هم حضور داشته است  به عنوان نمونه کتاب «بوف کور» هم می‌تواند به زمره ادبیات وحشت به حساب آید که به گونه‌ای بیانگر نظام استبدادی آن دوران نیز بوده است. این رمان دارای وجوه روانی و متافیزیکی است و در این اثر هدایت از واژگان گوتیک استفاده کرده است.
دیگر نویسندگان پس از هدایت بین سال‌های ۳۰ تا ۶۰ نیز از نمادهای وحشت‌انگیز در آثار خود بهره برده‌اند. نمونه‌هایی از این آثار «سنگ صبور» نوشته صادق چوبک؛ «عزاداران بیل» اثر غلامحسین ساعدی و برخی از آثار شهرنوش پارسیپور و منیرو روانیپور هستند.
سه نویسنده ایرانی الاصل مقیم خارج
سخنران بعدی جلسه پیستوزو استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بولونیا بود که به معرفی سه نویسنده ایرانی الاصل مقیم خارج از ایران به نام‌های طالب‌زاده معروف به طالبوف ساکن تفلیس، آخوند‌زاده معروف به آخوندف ساکن آذربایجان و دیگری احمد دانش معروف به دانیش ساکن تاجیکستان پرداخت. پیستوزو ضمن معرفی این سه نویسنده که همه آنها در زمان انقلاب مشروطه در ایران می‌زیستند به تأثیر مشروطیت در آثار آنان پرداخت.
پروفسور پیستوزو این سه نویسنده را در زمره نویسندگان سکولار دانست که به جدایی دین از سیاست اعتقاد داشتند بویژه طالب زاده. هرچند که همه آنان در آثار خود بر علیه استبداد زمان خود شوریدند و جنبه دینی را از مبارزات خود جدا کردند ولی در عین حال نمی‌توانستند به صراحت نیز سخن بگویند. وی وجه تمایز این نویسندگان را با دیگر نویسندگان دوران انقلاب مشروطیت که در ایران زندگی می‌کردند آشنایی آنان با متفکران و فلیسوفان غربی می‌داند چرا که آنان با یاد گرفتن زبان روسی و سکونت در سرزمین شوروی سابق توانستند با دیگر متفکران زمان خود ارتباط برقرار کرده و از ایده‌های غیر دینی آنان تأثیر بپذیرند.
پیستوزو در ادامه گفت: هرچند ایده‌های نویسنده‌ای مانند طالبوف نمی‌توانست در ایران گسترش زیادی داشته باشد ولی توانست در بین برخی از متفکران آن زمان جای خود را باز کند. ساختار فرهنگی کشوری مانند ایران که همواره با دین عجین بوده است و با وجود تلاش برخی از زمامداران قبل مبنی بر جدایی دین از عرصه سیاست و اجتماع که همواره با شکست مواجه بوده است، نمی‌تواند تفکراتی مانند تفکرات طالب‌زاده در خود رشد دهد چرا که او اساساً با حضور دین در عرصه اجتماع مخالفت داشت.
نویسنده دیگری که پیستوزو نوشته‌های آن را برای حاضران در جلسه تشریح نمود آخوند‌زاده ملقب به آخوندف بود.
برخلاف تضادی که طالبوف با حضور دین در عرصه‌های مختلف جامعه داشت آخوند‌زاده مواضع نرم‌تری اتخاذ کرد و تلاش داشت قرائت‌های جدیدی از دین را ارائه کند ولی روی جدایی دین و سیاست تأکید داشت. او در انتهای سخنان خود چند نمونه از نوشته‌های این نویسندگان را ارائه کرد. متن ارائه شده از طالبوف مستخرج از «کتاب احمد» بود که از زبان فارسی به ایتالیایی ترجمه شده بود. متن ارائه شده از آخوندف از زبان آذری برگرفته شده بود که ایشان آن را با ترجمه روسی مقابله کرده بودند و در پایان نیز متنی از دانش خوانده شد که پیستوزو آن را از رساله‌ای با موضوع «امتیازات و محدودیت‌های زندگی متأهلی و ازدواج» از زبان تاجیکی ترجمه کرده بودند. پس ازاتمام سخنرانی پیستوزو، خانم ناتایا تورنسللو استاد زبان فارسی دانشگاه ناپل مقاله خود را ارائه کرد. موضوع سخنرانی ایشان حضور سیاست و جامعه در شعر قرن نوزدهم میلادی در ایران بود.
تورنسللو شروع انقلاب مشروطیت در ایران را مصادف با شروع تغییرات اساسی در ادبیات ایران دانست و گفت تمامی ادیبان و شاعران زمان انقلاب مشروطیت به گونه‌ای از انقلاب مشروطیت تأثیر گرفته و این تأثیرات را در آثار خود بروز دادند.
وی اشاره کرد که انقلاب مشروطه تأثیر به سزایی در تبدیل فرم سنتی ادبیات به فرم نو داشته است. شروع انقلاب مشروطه مصادف با اعطای آزادی بیشتر به مطبوعات و نشریات بود؛ در نتیجه همین آزادی نسبی آثار متعددی در این زمان منتشر شدند که تا قبل از انقلاب مشروطه تصور آن هم ممکن نبود.روزنامه‌هایی مانند صور اسرافیل از جمله روزنامه‌هایی بودند که در اشاعه این تفکر نقش اساسی داشتند. در دوره مشروطه انقلابی ادبی رخ داده بوده است و شعرآن دوره موضوعیت سیاسی داشته و به طور کلی ادبیات و بویژه شعر دیگر در خدمت دربار نبوده بلکه در خدمت مردم و جامعه قرار گرفته بوده است. یکی از شعرایی که توانست از آزادی حاصل از انقلاب مشروطه استفاده نماید و تبدیل به یکی از پیشگامان انقلاب ادبی شود فرخی یزدی بود. مفهوم آزادی در اشعار فرخی یزدی کاملاً مشهود است و زندگی خود را در نهایت فدای ایده‌های آزادی خواهانه خود کرد.
فرم شعر فرخی یزدی سنتی است اما دارای محتوایی انقلابی است. به نظر برخی زیبایی شعر فرخی یزدی از برخی شاعران دیگر نظیر عشقی کمتر است اما به لحاظ محتوای اجتماعی از غنای بیشتری برخوردار است و در واقع شعر او ضد استبداد حاکم در دوره قاجار بوده است.
ایشان خاطرنشان کرد که شعر این دوره زمینه گذر شعر فارسی از فرم سنتی به فرم نو را آماده کرد. تورنسللو در ادامه به معرفی آثار فرخی یزدی پرداخت و تأثیرات اشعار او بر دیگر شاعران زمان خود و همچنین ملتی که اشعار او را می‌خواندند برای حضار تشریح کرد.
در پایان ترجمه ایتالیایی ابیاتی از شعر «آزادی» سروده فرخی یزدی را خواندند.
مقالات ارائه شده در بخش دوم این همایش، مشتمل بر پنجره‌هایی برای شناخت ادبیات معاصر فارسی از منظر سیاسی و اجتماعی (علی اصغر محمدخانی؛ تهران)؛ سه شاعر و یک کودتا: نگاهی به شعر متعهد دهه ۵۰ (فائزه مردانی؛ بولونیا)؛ تعابیری از آینده در ادبیات و سینمای سال‌های ۶۰ و ۷۰ (بیانکا ماریا فیلیپینی؛ تورینو)؛ پارادوکس زن بودن: ادبیات زنانه و تضادهای جامعه شهری در ایران (پریسا نظری؛ رم) بود.
ادبیات معاصر فارسی از منظر اجتماعی و سیاسی
علی اصغر محمد خانی معاون بین‌الملل مؤسسه شهر کتاب نخستین سخنران بخش دوم همایش بود. ایشان ضمن تشکر از برگزار کنندگان جلسه در خصوص حضور سیاست و اجتماع در آثار ادبی ایران گفت: امروزه در مراکز ادبی ایران، نشریات و رسانه‌ها درباره حضور سیاست و اجتماع در ادبیات معاصر فارسی بحث‌های مختلفی صورت می‌گیرد و دیدگاه‌های متفاوتی نیز عرضه می‌شود و پرسش‌های بسیار مهمی مطرح است. از انقلاب مشروطه ایران و از شهریور ۱۳۲۰ ش. که سقوط رضا شاه صورت گرفت نوعی از ادبیات متعهد در ایران شکل گرفت که نویسندگان معتقد به آن، رسالتی عظیم از لحاظ اجتماعی و سیاسی برای ادبیات قائل بودند. ادبیات متعهد یا ملتزم که در نیمه اول قرن بیستم درغرب نیز مطرح بوده، بویژه در دوران حکمفرمایی اندیشه چپ در شوروی ظهور و بروز یافته و گونه‌ای از ادبیات را دنبال می‌کند که در خدمت آزادی اجتماع یا محرومان و فرودستان جامعه بوده و هدف آن پرداختن به آرمان‌های آنان باشد. ادبیات متعهد، هنر را تولید دوسویه می‌داند که هر دو سوی آن متوجه اجتماع است. نویسندگان متعهد بر این باورند که ادبیات را باید از اجتماع گرفت و به آن بازگرداند.
ژان پل سارتر با نوشتن کتاب «ادبیات چیست؟» بخوبی ادبیات متعهد را تفسیر و تبیین کرده و سهم شعر و داستان را در انعکاس این گونه ادبیات شرح داده است. در دهه ۲۰ و ۴۰ شمسی در ایران چنین دیدگاهی، آثار مهمی چون چشم‌هایش، سووشون، مدیر مدرسه، کلید و برخی آثار دیگر را در پی داشت. در عین حال بخش مهمی از این ادبیات هم ادبیاتی سیاست زده بود که بیشتر پهلو به جزوات حزبی می‌زد. اما از نیمه دهه پنجاه شمسی به این سو، رفته رفته انگار سیاست و تاریخ و دغدغه‌های اجتماعی در آثار داستان نویسان ایرانی رنگ باخت و جایش را به عناصر دیگری مثل شرح روزمرگی، ثبت جزئیات زندگی شهری و روابط زن و مرد، روایت تنهایی انسان‌ها و از خودبیگانگی داد، تا جایی که امروز به نظر می‌رسد بخش فراوانی از آثار داستانی معاصر ما دچار عارضه غیاب تاریخ و سیاست و اجتماع شده و پرداختن به مضامینی که ذکرش رفت و دغدغه‌های فرمالیستی جای دغدغه‌های سیاسی و اجتماعی را در داستان و رمان و شعر گرفته است؛ این تحولات پرسش‌هایی را مطرح کرده است. اینکه نویسندگان و شاعران تا چه حد تحولات اجتماعی و فرهنگی خود را میان توده مردم رصد می‌کنند؟ آثار ادبی معاصر، تا چه حد برای مخاطب جذاب و لذتبخش و سرگرم کننده است و علاوه بر لذتبخشی، چگونه موجب فرآیندهای فکری در مخاطب می‌شود و او را به ‌اندیشیدن به روابط بینافردی در جامعه ترغیب می‌کند؟ ذائقه و ادراک هنری و ادبی مخاطب ایرانی در روزگار ما چگونه است؟ آیا با آثار تأمل برانگیز مأنوس است یا بیشتر در آثار هنری و ادبی، در جست‌وجوی سرگرمی است؟ واقعیت‌های اجتماعی و سیاسی در آثار ادبی امروز چگونه انعکاس می‌یابد؟ آیا شیوه‌های بازنمایی اجتماع و سیاست در ادبیات امروز ایران تحول یافته است؟ تجربه زیستی در دنیای مدرن تا چه حد موجب این تغییر و تحول است؟ چطور ادبیات ایران در دوره‌هایی سیاست زده است و در دوره‌های دیگر از سیاست تهی می‌شود؟ چه عواملی موجب بروز این واقعه است؟ ادبیات معاصر فارسی در سده گذشته، انواع گوناگونی را تجربه کرده است زیرا شاهد تحولاتی سیاسی و اجتماعی چون انقلاب اسلامی ایران، هشت سال جنگ عراق با ایران، تجربه‌های زیستی دنیای مدرن بوده است. امروزه شهر نمود خاصی در داستان‌ها و رمان‌ها دارد. بازنمایی دنیای زنان در رمان‌ها و توجه به زندگی روزمره از ویژگی‌های امروز ادبیات فارسی است.
شعر متعهد در ایران
محمدخانی از ادبیات دفاع مقدس و ژانرهای مختلف آن مانند خاطرات، رمان، مستند، شعر و داستان به عنوان یکی از انواع ادبی مورد توجه در ادبیات فارسی معاصر یاد کردند.
فائزه مردانی استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بلونیا سخنران بعدی جلسه بود. موضوع سخنرانی او توضیحاتی در خصوص شعر متعهد دهه ۵۰ میلادی در ایران بود.
فائزه مردانی در سخنرانی خود عنوان داشت که به نظر من ادبیات ایران در بعد از مشروطیت به گونه‌ای رجعتی است به ریشه‌های خویش و شعر به جای پرداختن به نغمه سرمستانه بلبل و زلف یار و حکایت‌های عاشقانه به مفهوم عدالت و آزادی می‌پردازد. خفقان در زمان استبداد مردم را به ستوه آورده بود و شعر توانست بخوبی از عهده بیان این احساس برآید. شاید تنها کسی که به جرأت می‌توان گفت بخوبی از عهده این تحول سخت و دشوار بر آمد، نیما یوشیج پدر شعر نو ایران است. نیما موفق شد فصلی جدید را در تاریخ ادبیات ایران رقم زند. تفکر شعری، محتوای شعری و قالب شعری سه تحولی است که نیما توانست با حفظ تعادلی مناسب بین آنان تحولی بنیادین در شعر ایران ایجاد نماید. به عبارتی دیگر شعر نیما این جرأت را به دیگر شاعران داد که با جرأت و شهامت بیشتری به موضوع‌های سیاسی و اجتماعی در جامعه پرداخته و به خواننده منتقل نمایند.
با به قدرت رسیدن محمدرضا پهلوی رژیم مجبور شد از شدت استبدادی که پیشه گرفته بود کاسته و آزادی بیشتری در اختیار مردم جامعه بگذارد و با سرکار آمدن مصدق ادبیات به سیاست نزدیک تر شده و شعر متعهد متولد می‌شود و نتایج تولد این شعر متعهد ده‌ها سال بعد بروز می‌کند و شاعرانی مانند مشیری و نادرپور شاعرانی بودند که بعد از نیما پرچمدار شعر عشق و آزادی شدند.
آن‌گاه مردانی به بررسی آثار ادبی شعرای بعد از نیما پرداخت و سیر تحولی که این شعرا سپری کردند را برای مخاطبان تشریح کرد.
در پایان ایشان به معرفی فروغ فرخزاد و اشعار زنانه‌اش پرداخت. (شایان ذکر است که ایشان مترجم اشعار فروغ فرخزاد از فارسی به ایتالیایی هستند.) سپس به معرفی احمد شاملو و  توضیح ویژگی‌های اشعار این شاعر بزرگ پرداخت.  سخنران بعدی جلسه خانم بیانکا فیلیپینی استاد زبان فارسی دانشگاه تورین بود.
نگرش های هوشمندانه در تولیدات ادبی و سینمایی ایران
موضوع سخنرانی فیلیپینی نگرش‌های هوشمندانه  تولیدات ادبی و سینمایی ایران در سال‌های شصت و هفتاد میلادی بود.فیلیپینی سخنان خود را با اشاره  به مسئولیتی که شاعران معاصر برای بیان حقیقت در درون خود احساس می‌کردند آغاز نمود و به گفته خانلری اشاره کرد که گفت شعر چشمان مردم است به روی حقیقت.
او در ادامه افزود شاعران قرن بیستم در ایران چنان در ایجاد تحول در تاریخ ادبیات ایران نقش داشتند که به جرأت می‌توان گفت آنان هنر شعر را بر مردم نازل کردند و این تشبیه چندان هم از دیدگان افلاطون دور نیست که الهام شدن  را فقط در خصوص شعرا معتبر می‌داند البته باید به این نکته هم اشاره نمود که جایگاه شعر در فرهنگ ایران از ارزش والایی برخوردار است کافی است به معنویتی که اشعار شاعری مانند حافظ در فرهنگ ایران از آن برخوردار است اشاره کرد.
با شروع انقلاب مشروطه که نقطه عطفی در تاریخ تحولات ادبیات فارسی بخ شمار می‌آید نویسندگان و ادیبان از امتیاز ویژه‌ای برخوردار می‌شوند و بخش اعظم مخاطبان آنان را  جمعیت فرهیخته دانشگاهی تشکیل می‌دهد و در رأس جنبش‌های اجتماعی سیاسی افرادی هستند از جمعیت دانشگاهی که از ادبیات متحول شده زمان خویش بهره گرفتند تا جایی که رژیم پهلوی از حضور این افراد در عرصه سیاسی و اجتماعی کشور احساس خطر می‌کرد. با نگاهی اجمالی به آثار تولید شده در قرن بیستم میلادی می‌توان بخوبی متوجه شد که این آثار در صدد معرفی تصویری از جامعه زمان خود و آینده هستند.
خانم فیلیپینی در ادامه به معرفی برخی از چهره‌های ادبی مطرح در آن زمان اشاره کرده و آثار آنان را مورد بررسی قرار داد. مورد دیگری که او در سخنرانی خود به آن پرداخت تأثیر این نوع ادبیات بر سینمای ایران در آن روز بود.
فیلم‌هایی مانند تنگسیر ساخته امیر نادری برگرفته از رمان چوبک یکی از این موارد است.
فیلیپینی همچنین به انقلاب ایجاد شده در صنعت سینمای ایران به نام موج نو اشاره کرد که در سال ۱۹۶۲ با فیلم «این خانه سیاه است» ساخته فروغ فرخزاد متولد شد. سینمایی که جنبه تجاری را بر خلاف تمامی فیلم‌ها در نظر نداشت بلکه صرفاً به ماهیت پیامی که باید به مخاطب منتقل کند می‌اندیشید.
در پایان خانم فیلیپینی گفت مسئولیت و تکلیف یک ادیب ایرانی بسیار فراتر از ارائه تصویری واقعی از یک فرآیند است، بلکه مسئولیتی است برای هدایت جامعه به سوی انتخابی درست.
ادبیات زنانه و نویسندگان زن در ایران
آخرین سخنران دومین نشست همایش پریسا نظری بود که در خصوص ادبیات زنانه و نویسندگان زن در ایران مقاله خود را ارائه کرد. نظری با انتشاراتی سی و سه پل در ایتالیا همکاری نزدیکی در خصوص ترجمه آثار ادبی ایرانی به ایتالیایی دارد.
نظری درباره  ترجمه کتاب نسیم مرعشی با عنوان «پاییز فصل آخر سال است» برای مخاطبان صحبت کرد، اثری که توانسته موفقیت خوبی در جامعه ادبی ایران به عنوان اولین اثر این نویسنده برای خود کسب کند.
این کتاب از لحاظ توان خود در انتقال پیام زنان به جامعه از اهمیت خاصی برخوردار است. از مشکلاتی که زنان ایرانی در جامعه معاصر با آنان باید  مقابله کنند و توانسته تحول و تغییرات سریع جامعه معاصر ایرانی را بخوبی به خواننده خود منتقل کند.این نکته مهم است که مشارکت زنان در جامعه ایران برای احقاق حقوق خود مشارکتی است عظیم و همچنان هم ادامه دارد.
رمان سووشون نوشته خانم سیمین دانشور یکی از شاهکارهای ادبی معاصر ایران است که 50 سال پیش نوشته شده است؛ به عبارتی انقلاب مشروطیت در ایران شاهد ورود زنان نویسنده و شاعر به جرگه ادبیات متحول شده ایران هم می‌شود. در اوایل سال‌های 60 میلادی زنان تنها 5درصد جمعیت ادبی و نویسنده ایرانی را تشکیل می‌دادند که تا دهه 60 این جمعیت به 14درصد افزایش یافته و امروز 51درصد جمعیت ادبی ایران را زنان تشکیل می‌دهند. این ارقام بخوبی بیانگر نقش زنان در تحول ادبیات ایران هستند.
در دهه 90 میلادی، علاوه بر تولید گسترده ادبی، رمان و نقد، درمیان آثار زنان نویسنده ایرانی جریانی شکل می‌گیرد که گام به گام از آنچه در ادبیات عامیانه «پاورقی» نامیده می‌شود فاصله می‌گیرد. از ویژگی‌های برجسته این جریان به چالش کشیدن اصول نهادینه شده هویتی توسط قهرمانان زن داستان و نوعی انتقاد غیر مستقیم به جایگاه زن در بطن جامعه و همچنین در حوزه سیستم دولتی است. برخی منتقدین این جریان را «ادبیات شهری آپارتمانی» نامیده‌اند. این عنوان عموماً در راستای کم ارزش جلوه دادن این آثار به کار می‌رود، گویی نویسندگانش قادر نیستند خارج از محدوده شخصی خویش بیندیشند، محدوده‌ای که نه به کل زنان، بلکه به زنان طبقه متوسط شهری تعلق دارد. شخصیت‌های این آثار عمدتاً از قشر متوسط تشکیل شده‌اند و در چاردیواری خانه‌شان در کند و کاوی دائم در کشف هویت و جایگاه خویش روزگار سپری می‌کنند. از نقطه نظر این دسته از منتقدان، این نویسندگان در جست‌و‌جوی افق‌های ادبی نوظهور و تم‌های نوین نیستند و نسبت به دگرگونی‌های عظیم اجتماعی - سیاسی کشور بی‌تفاوت‌اند. از دیدگاه نظری اما آنچه از یک سو می‌تواند ضعف این آثار محسوب شود، از سوی دیگردارای نقشی حائز اهمیت در شناخت مسیری است که زنان ایرانی و ویژه زنان طبقه متوسط جامعه شهری، در چند دهه اخیر طی کرده‌اند. آنها عمدتاً در جست‌و‌جوی یافتن زبانی نو برای انعکاس سیر تحول هویت زن در جامعه‌ای سرشار از تضادهای عمیق هستند و در این راستا ادبیات بستر بسیارمناسبی به شمار می‌آید. گلی ترقّی، بانوی ادبیات ایران، که در ایتالیا بیشتر از طریق ترجمه زیبای «اناربانو»، توسط آنّا وانزان شناخته شده است، گذر از ادبیاتی که در قبل از انقلاب اسلامی عمدتاً تحت سلطه جناح چپ بود و در آن زنان غالباً کم جنبه و زیر دست توصیف می‌شدند، به موج جدیدی از ادبیات زنانه که بعد از ۱۹۷۹ به وجود آمد را امیدوارکننده ارزیابی می‌کند. ویژگی این نوع ادبیات زنانه، درون نگری و کنکاش در هویت و جایگاه خود نه تنها در راستای نقش آفرینی در جامعه معاصر بلکه به عنوان دختر، همسر و مادر است.
نظری در ادامه به معرفی اجمالی آثار معروف و شناخته شده ادبیات معاصر ایران به قلم زنان نوشته شده پرداخت و برخی نویسندگان معاصر ایرانی را برای حضار معرفی کرد. از جمله این نویسندگان خانم زویا پیرزاد، فریبا وفی، سارا سالار و مهسا محب علی هستند که برخی آثار مهم آنان از فارسی به ایتالیایی ترجمه شده است.
وی در پایان به توضیح شخصیت‌های داستان «پاییز فصل آخر سال است» و بررسی تناقضات این شخصیت‌ها با جامعه ایران پرداخت.
در پایان پیستوزو ضمن تشکر از تمامی حاضران و استادان شرکت کننده ابراز امیدواری کرد که در سال آینده مجدداً همه استادان را در سومین نشست استادان زبان فارسی دانشگاه‌های ایتالیا ملاقات کند.

آموزش زبان و ادبیات فارسی در ایتالیا

آموزش زبان و ادبیات فارسی در ایتالیا پیشینه‌ای دیرینه دارد و در حال حاضر دانشگاه‌های رم، ونیز، ناپل و  بلونیا از مهم‌ترین و معتبرترین مراکز آموزش زبان فارسی در ایتالیا هستند که به لطف حضور استادان مجرب و زبده‌ای مانند پروفسور اسکارچا، ریکاردو زیپولی، پیستوزو، پیه مونتزه و کارلوسکونه  در سطح بین‌المللی از اعتبار خاصی برخوردار هستند.هرچند عوامل داخلی مانند سیاست‌های اتخاذ شده دولت ایتالیا در خصوص طرح ریاضت اقتصادی و ادغام دپارتمان‌های زبان دانشگاه‌ها  باعث شده که رشته زبان و ادبیات فارسی کمتر مورد توجه قرار گیرد و رونق پیشین خود را تا حدودی از دست بدهد  ولی به دلیل سابقه پربار این دانشگاه‌ها در خصوص زبان و ادبیات فارسی و همچنین غنای خاص زبان فارسی و قرابت‌های فرهنگی دو کشور هیچ‌گاه اجازه غیر فعال شدن این دوره‌ها را در این دانشگاه‌ها ندادند ولی به هر حال باعث شد دانشگاه‌هایی مانند دانشگاه ویتربو و دانشگاه تورین که سابقه‌ای به مراتب کمتر در آموزش زبان فارسی داشتند مجبور شوند این دوره را از سیستم آموزشی خود حذف کنند.
با این توضیحات، اخیراً دانشگاه‌هایی مانند پالرمو و کالیاری ضمن پیگیری فراوان، اشتیاق خود را برای راه‌اندازی این دوره در دانشگاه‌های خود اعلام داشتند و با همکاری رایزنی فرهنگی کشورمان در رم به صورت آزمایشی به مدت دو سال برنامه آموزش زبان و ادبیات فارسی در این دانشگاه‌ها آغاز شد که با استقبال غیر منتظره دانشجویان رو به رو شد. از آنجایی که توجه شرق شناسان اروپایی بیشتر معطوف به ادبیات کلاسیک فارسی بوده و ادبیات معاصر فارسی در اروپا کمتر شناخته شده است برگزاری چنین نشست‌هایی سبب شناخت بهتر ادبیات معاصر فارسی شده و ظرفیت‌های پژوهشی آن را برای پژوهشگران زبان و ادبیات فارسی روشن تر می‌سازد که خوشبختانه این مهم از سال پیش به همت رایزنی فرهنگی ایران در رم و مؤسسه شهر کتاب و همکاری استادان محترم زبان و ادبیات فارسی ایران و ایتالیا در حال انجام است.طی یک فراخوان علمی، استادان زبان فارسی در دانشگاه بولونیا گرد هم جمع شده و روند تحول زبان و ادبیات فارسی را در دوران معاصر بویژه دوران بعد از انقلاب اسلامی بررسی کرده و نتیجه مطالعات خود را در اختیار علاقه‌مندان قرار می‌دهند.

ایران

نظر شما