شناسهٔ خبر: 43589 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

روي ديگری از هنر معاصر/ درباره نمايشگاه ويم دلووی در موزه هنرهای معاصر تهران

نمايشگاه آثار ويم دلووي در موزه هنرهاي معاصر تهران، يك نمايش بي‌عيب و نقص از تضادها و تناقض‌ها است؛ نمايشي كه در عين توجه به كميت در نمايش تعداد آثار و دوره‌هاي مختلف كاري او، از كيفيت بالاي آثار هنرمندي صحبت مي‌كند كه بيش از سه دهه، از نخستين دوره آثارش يعني كپسول‌هاي گاز تا دوره‌هاي متاخري مثل ساختارهاي گوتيك يا مجموعه چمدان‌هاي او همچنان حفظ شده است.

فرهنگ امروز/ علي مطلب‌زاده/ نمايشگاه آثار ويم دلووي در موزه هنرهاي معاصر تهران، يك نمايش بي‌عيب و نقص از تضادها و تناقض‌ها است؛ نمايشي كه در عين توجه به كميت در نمايش تعداد آثار و دوره‌هاي مختلف كاري او، از كيفيت بالاي آثار هنرمندي صحبت مي‌كند كه بيش از سه دهه، از نخستين دوره آثارش يعني كپسول‌هاي گاز تا دوره‌هاي متاخري مثل ساختارهاي گوتيك يا مجموعه چمدان‌هاي او همچنان حفظ شده است. اين آثار از نخستين مجموعه‏ دلووي در دهه ٨٠ ميلادي تا امروز تنوعي عجيب در شكل اجرايي و بسط ايده دارند. ماده خام اين آثار، از بين اشياي كاربردي انتخاب شده و با افزودن عناصر تزييني در اجرا، روند خلق اثر هنري تكميل مي‌شود. ترفند دلووي در خلق اين آثار سهل و ممتنع است. آثار او بر مبناي تضاد‌هايي شكل مي‌گيرند كه از ميان مفاهيم متعدد انتخاب و سپس با استفاده از تلفيق به شكل صورت‌هاي مختلفي از تركيبات در طول دوره‌هاي مختلف كاري او ارايه مي‌شوند. در اين روند، آشنايي‌زدايي از موضوع و اشيا به عنوان هدف اصلي هنرمند تعريف مي‌شود و دلووي در هنرش با هر شي به شكلي رفتار مي‌كند كه اصلي‌ترين كاركرد شي حذف شده و در ادامه با افزودن جنبه‌ها‎ي استعاري به يك اثر هنري قابل ارايه تبديل مي‌شود. او در اين شيوه هنري به استفاده از فرهنگ عاميانه محلي و نقوش سنتي، تزييني و تاريخي (حتي تاريخ هنر) علاقه بيشتري نشان مي‌دهد و از اين نظر آثار او در ساختارشان نسبت به ديگر آثار مفهومي چند دهه اخير متفاوت جلوه مي‌كنند. اما ويم دلووي براي محدوده انتخاب‌هايش هيچ محدوديتي قايل نيست. در كنار اين موضوع، در بخش عمده‌اي از آثارش در طول اين سال‌ها ايده استفاده از آثار متقدم هنري ديده مي‌شود. دلووي با استفاده از اين استنادات تاريخي به شكلي آگاهانه اثرش را وارد يك فرآيند پيچيده ذهني از امر بازتوليد اثر هنري مي‌كند. اين آثار اگرچه خود يك بازتوليد هنري به شمار مي‌روند اما به دليل شكل اجرا فاقد قابليت‌هاي بازتوليدي هستند.
آثار دلووي در طول اين سال‌ها در قالب مجموعه كار شده‌اند، اما به دليل نگاه تجربي در بسط ايده و تنوع‌طلبي اين هنرمند در شيوه‌ اجرا هيچ‌وقت صورت تكرار به خود نگرفته‌اند. بخش عمده‌اي از اين آثار در نگاه كلي نشان‌دهنده شيفتگي خاص اين هنرمند به عنصر تزيين و توجه به الگوهايي هستند كه در فرهنگ‌هاي مختلف در جهت افزايش كيفيت‌هاي زيباشناسانه در معماري و ساخت اشيا استفاده مي‌شوند. به عنوان مثال، «سيلندرهاي گاز» كه با نقوش روستايي دلفت با استفاده از فرهنگ عاميانه در دهه ٨٠ ميلادي خلق شده‎اند، با مجموعه «كف‎ مرمري» با نگاهي متفاوت به فرهنگ‌هاي عاميانه (و حتي مصرفي) در سال ٢٠٠٠ طرح‌ريزي و اجرا مي‌شوند. مجموعه «تايرهاي حكاكي‌شده» همين نگاه را نسبت به عناصر و اشياي امروزي در جوامع صنعتي در فاصله سال‌هاي ٢٠٠٠ تا ٢٠١٠ ادامه مي‌دهد. چنين كاربرد و توجهي به عناصر تزييني در اين مجموعه آثار در نهايت با خلق مجموعه چمدان‏‌هاي نقش‌برجسته به كمال مي‌رسد.
دلووي در اين قبيل آثارش به دو شكل متفاوت عمل مي‌كند. ايده او در استفاده از عناصر تزييني در ابتدا روي اشيايي پياده مي‌شود كه از يك فرهنگ انتخاب شده و نقش‌هاي تزييني همان فرهنگ به آن افزوده شده است. مجموعه «كپسول‌هاي گاز» حاصل اين ايده است. دلووي سال‌ها بعد، براي تكميل چنين ايده‌اي به سراغ تلفيق مي‌رود و در مسير استفاده از صور تزييني و اشياي كاربردي به تلفيق فرهنگي دست مي‌زند و بدين شكل مجموعه «كف مرمري» را خلق مي‌كند. در هر دو شكل، اين آثار با ايجاد تناقضي مفهومي كه از موضوع، كاركرد و اجرا شكل مي‌گيرد به يك اثر هنري قابل ارايه تبديل مي‌شوند. اين آثار علاوه بر تاكيد بر ايده اصلي، مفاهيم ديگري همچون مصرف‌گرايي يا استفاده از اشياي حاضر و آماده در هنر را كه در طول اين سال‌ها به جريان هنري رايج تبديل شده‌اند با خود همراه مي‌كند.
اما استفاده و تلفيق عناصر تزييني ايده اصلي دلووي نيست. او در مجموعه‌هايي مثل «بيل‌ها»، «تايرهاي حكاكي‌شده» يا «چمدان‌ها» آثاري را خلق مي‌كند كه در كنار حفظ نگاه و هدف اوليه اين هنرمند در كاربرد فرم‌هاي تزييني با شكستن ساختار اوليه در طول دوره‌هاي مختلف كاري او همراهند. ايده دلووي در خلق اين آثار تبديل «كاربرد» به «كاركرد» است. در نگاهي دوباره به اين آثار، آنچه بي‌معني جلوه مي‌كند ارتباط مابين اشيا و تزيين آنها است. با اين حساب، غير از اينكه شكل استفاده دلووي از عناصر تزييني در مجموعه آثارش در تناقض آشكار با كاربرد اين عناصر در اصل و مبدا آنها است، اين تزيينات اشياي به كار رفته را هم بلااستفاده كرده‌اند. مشخص‌ترين نمونه آثار دلووي در ارايه و تثبيت چنين ايده‌اي، مجموعه «تايرهاي حكاكي‌شده» است. اين تايرها هرچند مجموعه‌اي دلپذير و امروزي در كاربرد نقوش تزييني براي خلق يك اثر هنري محسوب مي‌شوند، اما كاركرد اصلي‌شان را از دست داده‌اند. دلووي در ادامه كار روي اين مجموعه به اين هم بسنده نمي‌كند. او اين تايرها را با ترفند هميشگي‌اش به اشيايي بدون كاركرد تبديل مي‌كند، اما با استفاده از تخريب، تلفيق و بازسازي مفاهيم ذهني، صورت ديگري از آثارش را با كاركردهاي نمادين و استعاري ارايه مي‌كند. با اين حساب، دلووي براي تايرهاي «دانلوپ گيومكس» ايده‌اي مكمل را بسط مي‌دهد. دلووي در اين آثار همچنان كاربرد و كاركرد شي را نقض مي‌كند، اما به‌گونه‌اي متفاوت (اين آثار هيچ تزييني ندارند) چرخ‎هايي مي‎سازد كه اساسا كاركرد ابتدايي آنها قابل تصور نيست. نتيجه چنين فرآيندي ثبت صورت متفاوتي از خلق يك اثر هنري در پرونده هنري دلووي است؛ اثري كه ماهيت هنري‌اش را از مجموع مفاهيم غيرقابل انكار و قراردادي گرفته و در روند «كاربرد» به «كاركرد» به يك نمونه هنري قابل نمايش تبديل شده است. اين آثار از آن جهت در نظر مخاطب به عنوان يك اثر هنري قابل پذيرش هستند كه فارغ از نگاه و تشخيص هنرمند در ارايه آنها تحت عنوان هنر، خصوصيات و مفاهيم امروزي يك اثر هنري را در تك‌تك اجزاي خود دارند.
اگرچه نمايشگاه مجموعه آثار ويم دلووي در موزه هنرهاي معاصر تهران بدون نمايش نمونه‌هايي از شناخته‌شده‌ترين آثار اين هنرمند، يعني مجموعه «خوك‌هاي تتوشده» يا نمايش «كلوآكا»ي او (در حال كار) ترتيب يافته، اما در عوض امكان تجربه يكي ديگر از معروف‌ترين مجموعه‌هاي اين هنرمند را فراهم كرده است. در اين نمايشگاه تعداد قابل‌توجهي از «ساختارهاي گوتيك» دلووي كه در طول يك دهه گذشته و با شيوه حكاكي ليزري روي فولاد ساخته شده‌اند به نمايش درآمده است. ايده دلووي در اين آثار استفاده از فرم‎هاي گوتيك در جهت خلق اثري متفاوت است. اين هنرمند در ساختارهاي گوتيك، تزيينات سنتي هنر را در دوره گوتيك انتخاب مي‌كند و شيوه‌هاي معمارانه اين دوره را كه مولفه اصلي آن برج‌هاي نوك‌تيز و پر از تزيين است در ساخت مفاهيم، معادل‌ها و ماشين‌هاي امروزي به كار مي‌برد. او در اين آثارش اگرچه نگاهي شوخ‌طبعانه به تحسين و شكوه اين نوع معماري و ماهيت والاي هنر كليسايي دارد، اما در نهايت اثري امروزي را رقم مي‌زند كه نتيجه آن در نگاه مخاطب چيزي جز تحسين و تاييد اين شكوهمندي اوليه نيست. او در ادامه خلق آثارش كه با استفاده از تزيينات سنتي شكل گرفته‌ به سراغ «قلم‌زني» مي‌رود و مجموعه‌ «چمدان‌ها» يا «مازراتي حكاكي‌شده» را خلق مي‌كند. دلووي در اين آثار همچنان بر ايده ابتدايي خودش در استفاده از عناصر تزييني وفادار است و كاركردهاي اوليه اشيا را نفي مي‌كند، اما ترجيح داده تا با اضافه كردن مفاهيم مكمل، بار تناقضات معنايي اثرش را بيشتر كند. در اين مجموعه، فرم‎هاي تزييني هم مثل اشيا دچار از كارافتادگي شده و مخاطب به جاي مواجهه با اشيايي معمولي و تزيين‌شده، با اشيايي روبه‌روست كه اغراق در تزيين آنها را به مرز نابودي كشانده است.
آثار دلووي در مجموعه اطلس‌هايش در سال ٢٠٠٤ تغييرات ساختاري پيدا مي‌كنند. او در اين مجموعه به سراغ نقاشي‎هاي با رنگ‌روغن مي‌رود، اما همچنان به حذف كاركرد اوليه اشيا تاكيد داشته و با اين حساب نقشه‌هايي را ارايه مي‌كند كه هيچ مابه‌ازاي واقعي ندارند. در اين آثار آنچه اساسا معنا ندارد كاركرد شي‌اي به نام نقشه است؛ با اين تفاوت كه هنرمند در اين آثار از شوخ‌طبعي‌اش براي نقض هويت‌هاي قراردادي بهره مي‌برد. او ايده نقض هويت را در دو مجموعه ديگرش يعني «حلزوني‌ها» و «بدن‌هاي تاب‌خورده» ادامه مي‌دهد. دلووي در اين آثار رويكرد مفهومي خود را نيز تغيير مي‌دهد و با ايده‌اي شبيه به مجموعه تايرهاي درهم‌تنيده آثار متفاوت ديگري خلق مي‌كند. در اين آثار از پيوند عناصر تزييني با اشياي معمولي خبري نيست، اما در عوض دلووي با استفاده از طراحي سه‌بعدي، مجسمه‌هايي پيچ‌خورده را ارايه مي‌كند و در ادامه با خلق مجموعه مسيح، ايده حذف كاركرد‌هاي اوليه اشيا در آثارش را به كمال مي‌رساند.
توجه به چند مجموعه اخير دلووي تعريف ديگري از دغدغه اصلي اين هنرمند در خلق مجموعه‌هاي متنوع و پرتزيين آثارش در طول اين سال‌ها به دست مي‌دهد. او به عنوان يك هنرمند معاصر ترجيح داده تا قواعد و ساختارهاي مرسوم در دنياي معاصرش را نقض و بدين شكل آثار معاصري را خلق كند كه در مرزي ميان تشابه و تمايز، با نفي امكان وجود هر كاركردي در خود، كاربردي جديد مثل نمايش به عنوان يك اثر هنري يافته‌اند. دلووي اما در اين ميان از هر هنرمند ديگري سختگيرتر است و از هيچ تلاشي براي افزودن جلوه‌هاي ويژه بصري براي ارايه چنين اثري كوتاهي نمي‌كند.

روزنامه اعتماد

نظر شما