شناسهٔ خبر: 46177 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

پرتوی از«پـرتـو»

محمد مهدی جعفری، سیدعلی میرموسوی، سید ابوالفضل موسویان و محمدعلی مهدوی‌راد در میزگرد«طالقانی مفسر قرآن» حضور داشتند.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامه اعتماد؛ محمد مهدی جعفری، سیدعلی میرموسوی، سید ابوالفضل موسویان و محمدعلی مهدوی‌راد در میزگرد«طالقانی مفسر قرآن» حضور داشتند که شرح آن در زیر آمده است. 

تفسیر رهایی بخش

محمد مهدی جعفری

قرآن پژوه و از یاران طالقانی


پرتوی از قرآن حاصل تلاش‌های آیت‌الله طالقانی است. البته ایشان از ١٣١٨ تا ١٣٥٨ چه در زندان و چه در تبعید و چه بیرون از زندان و... تفسیر می‌گفتند، اما متاسفانه همه این مباحث جمع‌آوری نشد و ایشان مسوولیت‌های اجتماعی داشتند که فرصت نداشتند که همه را تدوین کنند. اما همین اندازه هم که برای ما باقی مانده، نشان می‌دهد ایشان قرآن را نه صرفا به عنوان یک متن مقدس که باید به عنوان تیمن و تبرک از آن استفاده کرد، بلکه کتاب راهنمای زندگی عملی و نظری و عقیدتی می‌خواند و راهنمای این دنیا و آن دنیا می‌دانست، آن هم به صورت رهنمودهای عملی واقعی که در واقعیت‌ها وجود دارد. مثلا ذیل صورت بینه جایی که می‌فرماید: « وما تفرّق‌الّذِین أُوتُوا الْکِتاب إِلّا مِنْ بعْدِ ما جاءتْهُمُ الْبیِّنةُ (۴)»(و اهل کتاب دستخوش پراکندگی نشدند مگر پس از آنکه برهان آشکار برای آنان آمد) مفسرین عمدتا گفته‌اند مشرکین و اهل کتاب بعد از اینکه بینه اسلام آمد، پذیرفتند. آیت‌الله طالقانی در تفسیرشان می‌گوید نه خیر، اینچنین نیست. «درست است که اسلام مصداق روشنی از بینه است. اما این یک مساله کلی است. کسانی هستند که رو به کفر می‌روند و بعد از اینکه بینه برای‌شان آمد باز دچار تفرقه می‌شوند. چنان که بعد از آمدن بینه کامل و درخشان رسالت اسلام مسلمانان از اهداف و تعالیم اصلی آن دور و رویگردان و متفرق و دچار غرور به اندیشه‌ها و پندارهای محدود خود شدند و قوای خود را برای خالی و نابودی یکدیگر به کار بردند و در فروع و فروع فروع فرورفتند و آنها را حجاب دریافت اصول یعنی صحف مطهره و کتب قیمه ساختند و در میان تنیده‌های خود خوش به خواب رفتند تا آنکه سیل افکار و عقاید و اوهام دیگران همراه صنایع شان همه‌چیز جوامع اسلامی را به هم ریخت. اکنون که هراسان و خودباخته و غارت زده چشم باز کرده‌اند، راه چاره از کسانی می‌جویند و چشم یاری به دست کسانی دوخته‌اند که خود بیچاره‌تر یا منشا بیچارگی و پراکندگی باشند. چاره جز این نیست که زعما و اندیشمندان و مومنین به خدا نخست با نور و بینه قرآن خود را از بندهای اوهام هول‌انگیز و شرک‌آور برهانند و آن گاه با روح و فکر روشن و اندیشه و زبان پاک نمایاننده و رسول رسالت اسلام شوند و آیات صحیفه پاک را پی‌درپی و در میان امواج کفر و شرک برخوانند: یتلوا صحفا مطهره. و احکام و اصول برپای دارنده و انگیزنده اسلام را به پا دارند تا مسلمانان و ملل دیگر را از کفرها و شرک‌هایی که با رنگ و روغن اصلاحات جالب و فرمول‌های ساختگی و منحرف‌کننده علمی آراسته شده و با دمیدن بت تراشان قرن بیستم بر فطرت‌های پاک چسبیده و جوش خورده است برهانند و انسانیت را از واژگونی و سقوط وارهانند.» آیت‌الله طالقانی نه تنها در الفاظ قرآن دقت داشت، بلکه در ترجمه آن به فارسی نیز بسیار دقیق بودند. بنابراین هدف تفسیر ایشان اولا رهایی انسان از غرور و اوهام و افزوده‌ها به وجود اوست و سپس رهایی انسان از غل و زنجیرهایی است که بر اذهان است.

واژه‌شناسی پرتوی از قرآن آیت‌الله

محمد علی مهدوی راد

قرآن پژوه و استاد حوزه و دانشگاه


تاملات عمیق و ژرف آیت‌الله طالقانی راجع به واژه‌شناسی، مفردات و ترکیبات قرآنی مدت‌ها ذهن من را به خود مشغول کرده است. نخستین نکته این است که قرآن به زبان عربی نازل شده است، اما در دنیای نزول آن لهجه‌های متفاوتی وجود داشته و بین علمای قرآنی بحث‌های مفصلی در این باره است که کدام لهجه از آن لهجه‌ها انتخاب شده است؟ ما فرض را بر این می‌گذاریم که لهجه معیار بوده است. بر اساس این لهجه معیار واژه‌ها و تعابیری به کار رفته و معنای آنها متفاوت بوده است. مرحوم طالقانی دقت عجیبی در کشف معنای کانونی واژه‌ها داشت. تفسیر پرتوی از قرآن را عمدتا در زندان نوشته و جالب است که با توجه به محدودیت‌های زندان ایشان ارجاعات فراوانی به آرای ملاصدرا و دیگران داشته است. مثلا در آستانه انقلاب واژه انفاق معنای سیاسی، انقلابی و اقتصادی یافته بود و تقریبا همه می‌گفتند که نفق به معنای سوراخ است و وقتی به باب افعال می‌رود، معنای ضدش را می‌دهد یعنی ضد شکاف است. یعنی می‌گفتند انفاق نوعی از بین بردن شکاف است. حتی مرحوم مطهری نیز شبیه این را می‌گوید .  

کیفیت وحی از دید طالقانی

سید ابوالفضل موسویان

عضو هیات علمی دانشگاه مفید قم

یکی از بحث‌های بسیار مفید در پرتوی از قرآن بحث واژه‌شناسی است که آیت‌الله طالقانی در این زمینه نکات ارزنده‌ای را مطرح کرده‌اند. به عنوان نمونه تفسیر ایشان از آیه شریفه «واقتلوهم حیث ثقفتموهم» که بحث جهاد در آن مطرح می‌شود، آیت‌الله طالقانی با دقتی که در آن مقطع حساس زمانی دارند، بسیار حایزاهمیت است. ایشان می‌گویند با دقتی که در کلمه ثقفتوهم داریم، غیر از کلمه وجدتموهم هست. اگر این دومی بود، معنای این می‌شد که اگر مسلمین به هر شکلی با مشرکین برخورد کردید، باید با آنها جهاد کنند. اما ایشان می‌گویند در ثقافت از ثقف به معنای دستیابی و چیره شدن با آزمون‌گیری است. یعنی یک وصف ضمنی فاعل یا مفعول است که از آن چنین بر می‌آید که اگر شما آزمودید و آنها را در موضع مخالف و درگیری با مسلمانان دریافتید، آن وقت با آنها جهاد کنید. همچنین در رابطه با مسائل سیاسی و اجتماعی دقتی که در کلمات دارد جالب است.
برای مثال در تفسیر آیه شریفه ١٨٨ سوره بقره «ولا تاکُلُواْ أمْوالکُم بیْنکُم بِالْباطِلِ وتُدْلُواْ بِها إِلی الْحُکّامِ لِتاکُلُواْ فرِیقًا مِّنْ أمْوالِ النّاسِ بِالإِثْمِ وأنتُمْ تعْلمُون »(و اموال یکدیگر را به باطل(و ناحق) در میان خود نخورید! و برای خوردن بخشی از اموال مردم به گناه،(قسمتی از) آن را(به عنوان رشوه) به قضات ندهید، در حالی که می‏دانید این کار، گناه است نکات جالب در این بحث دارند که آیا نکات متفاوتی که گاه حتی در یک آیه وجود دارد، به یکدیگر ربط دارند یا خیر. ایشان می‌گوید ارتباط مهمی میان مطالب این آیه هست. ایشان می‌گوید گروهی در جامعه اموال دیگران را به باطل می‌خورند و این را به سمت حکام سوق می‌دهند و به همین شکل ارتباطی میان آنها و حکام برقرار می‌شود. البته اینجا حکام منظور قضات هستند، اما ایشان آن را تعمیم می‌دهند و می‌گویند که قضات بخشی از حکومت هستند.  اما در بحث کیفیت وحی که این روزها بسیار حساس شده است، بسیار کهن است و بر خلاف آنکه گفته‌اند از سید احمد خان شروع شد، از گذشته‌ها شروع شده است.
 یعنی از همان ابتدا برخی گفتند که معنای وحی بر قلب رسول اکرم(ص) آمده و ایشان الفاظ را خودش انتخاب می‌کند. این بحث‌ها بسیار مفصل است. آیت‌الله طالقانی در پرتوی از قرآن به صراحت در ذیل آیات سوره تکویر «انه لقول رسول کریم(١٩) ذی قوه عند ذی‌العرش مکین(٢٠) مطاع ثم امین(٢١) » گفته‌اند که آیات قرآن از ملکوت یا از جایگاه قدسی وحی به صورت لفظ و معنا با هم به قلب پیامبر(ص) نازل می‌شوند و پیامبر(ص) بدون آنکه اندکی اختیار داشته باشند، به مردم عرضه می‌کنند. نظر ایشان درباره وحی که با ادله لفظی بیان شده را به راحتی می‌توان فهمید.
 در بحثی هم که میان آقای سروش که مطرح‌کننده بحث کیفیت وحی هستند با آیت‌الله منتظری در گرفت، پاسخ محکم آیت‌الله منتظری چنین بود که آقای سروش هم آن را پسندیده بودند، آیت‌الله منتظری می‌گوید «قول آن رسول کریم(ص) ذی قوه شعاع اراده و علم اوست که بر آینه پاک روح رسول امین(ص) تابیده و به عبارت دیگر موجود هر چه بسیط‌تر و برتر از ترکیب و مجردتر باشد نیرومند و سازنده‌تر است.» این نکته مهم است. آیت‌الله طالقانی نیز در صفحات ١٩٣-١٩٠ پرتوی از قرآن جلد سوم به این بحث پرداخته‌اند که وحی به لفظ است و به معنا
 ختم نمی‌شود.

روحانی روشنفکر و نواندیش دینی

سید علی میرموسوی

مدیر گروه علوم سیاسی دانشگاه مفید

مرحوم طالقانی یک روحانی روشنفکر و یک نواندیش دینی بود که در سنت قرآن‌گرایی قرار می‌گرفت. این سنتی بود که از عصر مشروطه با اندیشمندانی چون مرحوم خرقانی و مرحوم شریعت سنگلجی آغاز شد و مرحوم طالقانی نیز در تداوم این سنت بود. آنچه به‌طور خاص در این سنت ایشان مطرح می‌کرد، فهم هدایتی قرآن بود. در آغاز پرتوی از قرآن این فهم هدایتی را توضیح می‌دهد. ایشان در فهم اسلام در نهایت اصالت را به قرآن می‌دهد. البته نه به معنای قرآن‌گرایان معاصر اهل سنت که حدیث را کاملا کنار بگذارند. بلکه از این جهت که به قرآن جایگاه والایی می‌دهند. این نگاه ایشان به قرآن بر چند اصل مهم استوار بود، نخست رهاسازی قرآن از مجعولات و خرافات و موهومات بود. آن چیزهایی که استاد مهدوی راد به آن اشاره کردند، اموری که ساختگی است و ایشان از آنها تحت عنوان اسراییلیات
 یاد می‌کند.
بحث دیگر ایشان رهاسازی قرآن از عمال اموات است. سومین نکته اینکه ایشان معتقد بود که قرآن متنی نیست که فهم آن مختص طبقه‌ای خاص باشد، بلکه فهم قرآن امری عمومی است. بنابراین ایشان معتقد بود که قرآن را باید به گونه‌ای بیان کرد که همه طبقات بتوانند با وجود آنکه لایه‌های معنایی قرآن متعدد است، از آن بهره ببرند. به همین جهت ایشان پرتوی از قرآن را با این نگاه نوشتند که عموم طبقات و فارسی زبانان به تعبیر خودشان بتوانند لایه‌های عمیق معنایی قرآن را با زبان ساده‌تری درک کنند. مرحوم طالقانی معتقد بودند در عرصه اجتماع باید قرآن را زنده بکنیم و یک نوع نگاه اجتماعی و سیاسی به قرآن داشتند. در راس و کانون این نگاه بحث توحید سیاسی و اجتماعی بود. ایشان معتقد بودند آموزه توحید که در کلمات فیلسوفان اسلامی عمدتا به توحید عبادی و افعالی و صفاتی بدل شده، وجه سیاسی نیز دارد. ایشان معتقد بودند که همه انسان‌ها آفریده یک خداوند هستند و آن خدای یگانه است که بر آنها برتری دارد و هیچ انسانی بر انسان دیگر برتری ندارد. از این منظر ایشان به‌شدت در برابر استبداد به خصوص استبداد دینی موضعگیری می‌کرد. ایشان در تفسیر آیات قرآن بر بحث استبداد به ویژه شکل دینی آن تاکید داشت و تفسیری دموکراتیک از آیات قرآن ارایه می‌کرد که در کانون آن بحث شورا قرار داشت. البته بحث‌های مرحوم طالقانی به اینها منحصر نمی‌شد. مثلا ایشان در تفسیر سوره نسا بحث حقوق زنان را مطرح کرد.
اما این مباحث همگی از نگاه ایشان به قرآن بر می‌آمد و قرآن را الگویی برای زندگی اجتماعی و سیاسی می‌دانست. البته تفاوتی بین این نوع نگاه و نگاه امثال سید قطب که نگاه بنیادگرایانه داشتند، وجود داشت. آن تفاوت این بود که بر خلاف امثال سید قطب که دستاوردهای تمدن جدید را به نوعی جاهلیت قلمداد می‌کردند و به آن در مقایسه با آموزه‌های دینی ارزش نمی‌دادند، مرحوم طالقانی معتقد بود که دستاوردهای علوم جدید در جای خودش ارزشمند است. ما فقط از قرآن هدایت را به دست می‌آوریم. بنابراین اگر در پرتوی از قرآن ایشان نگاه کنیم، شاهد استعاره‌های علمی هستیم.
مثلا در بحث شفاعت ایشان ضمن نقد برداشت عامیانه از شفاعت، می‌گوید شفاعت مثل بحث قرار گرفتن در میدان مغناطیس است. اگر کسی در پرتو اعمال درستش در میدان مغناطیس قرار بگیرد، آنگاه مرکز او را به سمت خودش می‌کشاند. در حالی که اگر اعمالش به گونه‌ای باشد که خارج از میدان قرار بگیرد، آنگاه دیگر شفاعت شامل حالش نمی‌شود. بنابراین ایشان از استعاره‌های علمی به شکل زیبایی استفاده کرده است. در مجموع بحث‌هایی که مرحوم طالقانی در پرتوی از قرآن در ارتباط با آموزه‌های سیاسی و اجتماعی کردند، می‌تواند نقطه شروعی برای بحث جدی‌تری باشد که در این حوزه است.

نظر شما