شناسهٔ خبر: 46387 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

پیامدهای مدرنیزم آمرانه

 کودتای نافرجام ١٥ جولای ٢٠١٦ بی‌تردید یکی از مهم‌ترین رخدادهای سیاسی سال جاری بوده که همچنان تمام ابعاد آن روشن نشده و بحث و بررسی‌ها پیرامون آن ادامه دارد.هفته گذشته پژوهشکده تاریخ اسلام در نشستی با حضور تنی چند از اساتید تاریخ و علوم سیاسی به این مسائل پرداخت.

فرهنگ امروز/ محسن آزموده:

 کودتای نافرجام ١٥ جولای ٢٠١٦ بی‌تردید یکی از مهم‌ترین رخدادهای سیاسی سال جاری بوده که همچنان تمام ابعاد آن روشن نشده و بحث و بررسی‌ها پیرامون آن ادامه دارد. با نظر به آنچه در خود ترکیه رخ داده و ادعاهای رییس‌جمهور این کشور رجب طیب اردوغان، مهم‌ترین متهم این کودتا فتح‌الله گولن است، رهبر مذهبی در تبعید و حامی سابق حزب عدالت و توسعه و شخص اردوغان که چند سالی است به دشمن سرسخت او بدل شده. اما تا کجا می‌توان این اتهام را جدی گرفت؟ آیا به راستی گولن و جنبش او نقشی در این کودتا داشته‌اند؟ آیا کل ماجرا صحنه‌آرایی اردوغان برای تثبیت قدرت و تسویه حساب با خطر بالقوه گولن و جنبش او نیست؟ اصلا گولن کیست و جنبش او از کجا سر بر آورده؟ ترکیه در طول بیش از صد سال تجربه تجدد چه مخاطراتی را از سر گذرانده است؟ چرا این کشور تا این اندازه کودتاخیز است و مردم چه نگاهی به کودتاهای نظامی داشته اند؟ چرا از این آخری حمایت نکردند؟ و... اینها و ده‌ها پرسش دیگر به ویژه برای ما ایرانیان که همسایگان قدیمی ترکیه بوده‌ایم و در برخی مواقع نیز رقیب ایشان محسوب می‌شده‌ایم، بسیار جذاب و محل توجه است. هفته گذشته پژوهشکده تاریخ اسلام در نشستی با حضور تنی چند از اساتید تاریخ و علوم سیاسی به این مسائل پرداخت. در این نشست رحیم رییس نیا پژوهشگر تاریخ، حسن حضرتی استاد تاریخ و اسدالله اطهری استاد علوم سیاسی و کارشناس ارشد مسائل ترکیه سخنرانی کردند و گذشته از مسائل رخ داده، به آینده ترکیه در پرتو آنچه رخ داده نیز توجه کردند. برای مثال حسن حضرتی در تحلیل آنچه در ترکیه رخ می‌دهد، اردوغان را دیکتاتور خواند و گفت: «دیکتاتورها خطاهای بزرگی می‌کنند و اردوغان ترکیه را به سمت سوریه‌ای دیگر می‌برد» یعنی «باید تکلیف مشکل حزب آک پارتی روشن شود، بهترین راه نیز انشعاب است، زیرا آلترناتیو دیگری وجود ندارد.» لازم به ذکر است دیدگاه‌های مطرح شده در این نشست بر یک سوی ماجرا تمرکز دارد اما «اعتماد» این آمادگی را دارد که نظرات مخالف یا منتقد مباحث مطرح شده در این نشست را انعکاس دهد.

بعد از کودتا؟

حسن حضرتی

استاد تاریخ دانشگاه تهران

بعد از کودتای نافرجام اخیر در ترکیه، دولت و به ویژه شخص رجب طیب اردوغان، رییس‌جمهور ترکیه،
فتح الله گولن و جماعت او را به دست داشتن در این کودتا متهم کرد. البته این یک فرضیه است و افراد مختلفی در این باره صحبت کرده‌اند و دیدگاه‌های دیگری نیز در این زمینه وجود دارد. برخی نقش دولت‌های غربی به ویژه امریکا را برجسته کرده‌اند، برخی بر نقش سایر گروه‌های مخالف از جمله کمالیست‌ها یا کردها تاکید کردند. قضاوت در این زمینه دست کم برای اهالی تاریخ دشوار است و ایشان صبور هستند و منتظرند تا اسناد و مدارک به اندازه کافی در دسترس قرار گیرد تا بتوانند بر اساس فکت‌ها اظهارنظر کنند. با این همه می‌کوشیم امروز بر مبنای شواهد فرضی به اظهارنظر در زمینه آن احتمال اولیه بپردازیم، چرا که به هر حال کشور ما نیز از این قضیه می‌تواند متاثر باشد و بهتر است آن را تحلیل کنیم.
اما چرا در ترکیه کودتاهای متعدد رخ می‌دهد؟
به نظر می‌رسد اصل قضیه را در ساختار دولت عثمانی باید ردیابی کرد. وقتی که دولت عثمانی بعد از یک دوره باشکوه دچار رکود و رخوت شد، به اصلاحات روی آورد. نخستین جایی که در دولت عثمانی این اصلاحات رخ داد، در حوزه نظامی‌گری و سپاه دولت عثمانی بود. نخستین تفکرات و ایده‌ها و نوسازی‌های جدید در سپاه عثمانی رخ داد. نخستین برخوردها و تصادم‌ها (مثبت یا منفی) و برخورد با مدرنیته غرب توسط نظامیان عثمانی رقم خورد. اما می‌دانیم که پروژه اصلاحات به راحتی رخ نداد. در سپاه عثمانی انجام اصلاحات اجتناب‌ناپذیر بود، اما ینی چری‌ها مانع اصلی این اصلاحات و نوسازی در عثمانی بودند و کودتاهای مختلفی را رقم زدند. برای مثال ایشان وزیر عثمانی و سلطان عثمانی را سرنگون کردند و گردنش را زدند. نمونه‌های فراوانی از این کارشکنی‌ها را در عصر عثمانی می‌توان بر شمرد. در دوره تنظیمات این بلا سر عبدالعزیز رخ داد و توسط جریان مدحت پاشا خلع شد و عبدالحمید دوم را سر کار آوردند. این داستان در دوره جمهوری با عنوان دفاع دموکراسی و قانون اساسی به شکل دیگری تداوم یافت.
آنچه مسلم است، در دوره جمهوری نظامیان خود را پاسداران دموکراسی می‌دانند و این وظیفه را به اعتبار قانون اساسی موجود، وظیفه ملی خود می‌دانند و بر این اساس هر بار برای صیانت از قانون اساسی و نه به دست آوردن قدرت وارد عمل شده‌اند. این تفاوت ترکیه با دیگر جوامع منطقه از جمله پاکستان است. نظامیان در ترکیه انتقال قدرت را انجام می‌دهند، یعنی قدرت حاکم را کنار می‌زنند و بلافاصله انتخابات برگزار می‌کنند و قدرت را به گروه دیگری می‌سپارند، یعنی خودشان هیچگاه دنبال این نبودند که قدرت را در دست نگه دارند.
به طور خلاصه عامل اصلی کودتاهای مختلف به تعبیر اریک جان زورخر که تاریخ جدید ترکیه را نوشته، این است که دموکراسی ترکیه، دموکراسی بیماری بود. علت بیماری نیز این بود که نوعی دموکراسی نظامی بود. یعنی به هر حال دموکراسی را نظامیان به این جامعه اعطا کردند و به همین خاطر نیز هر زمان که لازم دیدند، وارد عمل شدند.
واکنش جامعه ترکیه
جامعه ترکیه اصل کودتا را از همان سال ١٩٦٠ تا ٢٠١٦ مذموم دانسته است. یعنی چنین نبوده که از اصل اتفاقی به نام کودتا خوشش بیاید. پژوهش‌های گسترده‌ای که در این زمینه انجام شده نشان می‌دهد که جامعه ترکیه اتفاقی به نام کودتا را نپسندیده است. الان هم با وجود دوگانگی در جامعه ترکیه، این کودتا را نپسندید. پیش‌تر نیز چنین بود. معنای این نپسندیدن این است که دموکراسی در جامعه ترکیه ریشه دوانده است و حامیان جدی در ترکیه دارد و به همین خاطر آن را حفظ کردند و در این زمینه از بسیاری از جوامع منطقه نیز جلوتر رفته‌اند.
جنبش گولن
فتح‌الله گولن می‌گوید اگر سعید نورسی در زمان من بود، حرف‌هایی می‌زد که من الان می‌گویم و اگر من در زمان او بودم، حرف‌هایی را می‌زدم که او در زمان خودش گفته است. با این جمله می‌توان پیوند عمیق و وثیق فکری فتح‌الله گولن با سعید نورسی را دریافت. دو کلیدواژه اساسی برای جماعت فتح‌الله گولن می‌توان بر شمرد: خدمت و صحبت. این دو کلیدواژه را طرفداران گولن مرتب به کار می‌برند و در پروژه خود مدام به آن ارجاع می‌دهند. خدمت یعنی بچه‌های مستعد فقیر را در مدارس شبانه‌روزی جمع کنند و آموزش دهند، تا ایشان را به دانشگاه برسانند. همین طور در بخش‌های مختلف جامعه ترکیه کمک اقتصادی از تجار و بازرگانان جذب کنند تا بتوانند خدمات اجتماعی ارایه کنند. این امر در نهایت به تربیت نیروهایی متدین، معتقد و سالم ختم می‌شود و در نهایت زمینه برای حضور این افراد در نهادهای مختلف ایجاد می‌شود.
دومین مفهوم کلیدی این جنبش صحبت است. یعنی برنامه‌ریزی ایشان این بوده که در اصناف و گروه‌های اجتماعی مختلف از پزشکان و پرستاران و مهندسان و دانشگاهیان و معلمان و کارگران و... گروه‌هایی را تشکیل می‌دادند و گعده‌هایی شکل می‌دادند تا به طور مستمر صحبت و گفت‌وگو در گیرد. یعنی یک سلسله تشکیلات به ظاهر غیرمنسجم در محلات مختلف شکل می‌گرفت که مرتب در مورد موضوعاتی با هم صحبت می‌کردند. مربیان و معلمان جماعت گولن از این گعده‌ها برای اینکه ایده‌های خودشان را به جامعه منتقل کنند، استفاده می‌کردند.
یکی از پژوهشگران برجسته تحقیق میدانی مهمی راجع به جماعت گولن صورت داده و رساله دکترایش را در این زمینه نوشته است. ایشان به خصوص راجع به منابع مالی جماعت گولن تحقیق کرده است، یعنی کسانی که موظف بودند در قالب خمس و زکات میلیون‌ها دلار به این جماعت کمک کردند یا کسانی که یک سوم درآمدشان را که شامل چندین میلیون دلار می‌شد، به این جماعت کمک می‌کردند. در مصاحبه‌هایی که ایشان انجام داده، مشخص می‌شود این افراد کمک‌ها را وظیفه اعتقادی و دینی خودشان تلقی می‌کردند، زیرا تصورشان بر این بود که جماعت گولن جامعه ترکیه را از بی‌بندوباری و بی‌اعتقادی دینی نجات می‌دهد و می‌کوشد جامعه ترکیه جامعه‌ای سالم و فرهیخته شود. به هر حال جامعه ترکیه سخت سنتی است و با اینکه رنگ و لعاب مدرنیته دارد، اما ذاتا سنتی است. جماعت گولن از این باورهای سنتی به نحو احسن برای جذب کمک‌های مردمی استفاده کرده است.
ربط جنبش گولن به کودتای ناکام
اما در مورد کودتا فکر نمی‌کنم که این کودتا مورد حمایت جنبش گولن باشد. تشکیلات و منابع مالی گسترده‌ای دارند که البته سازماندهی شده نیست. در این ساختار به اقداماتی چون کودتا فکر نشده است. حتی کسانی که به‌شدت طرفدار جنبش گولن هستند، درمی‌یابیم که به‌شدت انسان‌های مذهبی‌ای هستند و کاری به اقدامات سیاسی ندارند. برای مثال تاجری که حاضر به کمک‌ میلیون‌ها دلار به تشکیلات گولن می‌شود، چندان مشکل سیاسی ندارد. اما چرا این جماعت به حمایت از گولن متهم شد؟ اردوغان می‌گوید جماعت گولن مثل سرطان در جامعه ترکیه در حال گسترش است و از این سرطان نمی‌توانیم رها شویم، مگر اینکه همچون شیمی درمانی و پرتو درمانی آن را کاملا از همه جای جامعه ترکیه کنار بزنیم. ٧٠ هزار نفر در این ایام از نهادهای دولتی بعد از کودتای ١٥ جولای اخراج شدند. این به معنای همان پرتودرمانی و شیمی‌درمانی است که اردوغان می‌گفت. تردیدی نیست که در فعالیت ٤٠ ساله تشکیلات گولن، به‌شدت در جامعه سنتی ترکیه نفوذ داشته است. جامعه سنتی ترکیه را با سریال کلید اسراری که از تلویزیون ایران پخش می‌شد، بهتر می‌توان شناخت، نه از سریال‌هایی که از ماهواره پخش می‌شود. اتفاقا جنبش گولن در این جامعه سنتی به‌شدت نفوذ کرده است. سال ٢٠٠٢ که تازه حزب اردوغان بر سر کار آمده بود، به ترکیه رفته بودم و با استادان دانشگاه ترکیه که مذهبی بودند، صحبت کردم. دیدم بسیار سنتی در مورد مسائل اعتقادی فکر می‌کردند، یعنی مثل جامعه سنتی ما در دهه ١٣٥٠ مسائل را تحلیل می‌کردند. البته نباید از شکافی که در جامعه ترکیه وجود دارد غافل شد، یعنی به خصوص در سطح تحصیلکردگان این جامعه نیز طیف لیبرالی وجود دارد که کاملا از این رویکرد سنتی دور هستند. اما به هر حال معتقدم کودتا کار برنامه‌ریزی جنبش گولن نبود. اعتقاد من این است که کودتا را اردوغان انجام داد تا از سرطان جماعت فتح‌الله گولن خود را نجات دهد. البته الان در این زمینه سند و فکتی وجود ندارد، اما استدلال من این است که تاکنون بیشترین بهره‌برداری از کودتا را هیچ کس جز آک پارتی و رجب طیب اردوغان نکرده است. تعبیر خود اردوغان این است که کودتای ١٥ جولای نعمت بود. البته ممکن است عده‌ای آدم ناشی بهانه را به دست او دادند. اما به هر حال بیشترین سود را او برد. این اتفاق اندیشیده‌شده‌ای نبود. ممکن است این کسانی که کودتا کردند کمالیست باشند یا گولنی یا نظامی، اما به هر حال اگر کسی زمینه‌های این اتفاق را رقم زده باشد، قطعا آن فرد آک پارتی و شخص رجب طیب اردوغان است.

چرا در ترکیه این اندازه کودتا می‌شود؟

رحیم رییس‌نیا

پژوهشگر تاریخ

کودتاها به طور کلی در منطقه‌ای که ما زندگی می‌کنیم، با امپریالیسم موجود ارتباط دارند. در کشور ما در سال ١٣٣٢ خورشیدی (١٩٥٣ م.) کودتا روی داد. بعد از آن در ٢٧ ماه مه ١٩٦٠ نخستین کودتا در ترکیه صورت گرفت. ١١ سال بعد از آن کودتای دیگری در ١٢ مارس ١٩٧١ در ترکیه رخ داد. در ١٢ سپتامبر ١٩٨٠ بار دیگر کودتا در ترکیه شد. بعد از آن هم کودتایی پست مدرن در ترکیه به وقوع پیوست یعنی با تذکری که نظامیان به اربکان یعنی پدرخوانده احزاب اسلامی ترکیه دادند، ناگزیر از ترک کرسی قدرت شد. بالاخره هم کودتای ١٥ جولای ٢٠١٦ را داریم که ناکام ماند. مسلما پشت سر همه این کودتاها اعم از کودتایی که در ایران رخ داد و کودتاهایی که در ترکیه رخ داد، امریکا حضور دارد. البته بعد از کودتای ١٩٨٠ رییس سیا اعلام کرد که دست‌پروردگان ما این کار را کردند. در کودتای اخیر هم گفته می‌شود که فتح‌الله گولن به جلوی صحنه رانده شد و مامور این کودتا شد.
این مداخله امپریالیسم در وضعیت داخلی ترکیه را می‌توان با عضویت ترکیه در ناتو توضیح داد. یعنی ترکیه در سال ١٩٥٢ از اعضای موسس ناتو شد و ارتش ترکیه بزرگ‌ترین ارتش منطقه در اختیار ناتو بوده و هست و بزرگ‌ترین پایگاه هوایی ترکیه در اختیار امریکا و ناتو است. منتها زمینه این کودتاهای پیاپی را در جنبش رهایی بخش استقلال که منجر به جمهوریت در سال ١٩٢٣ شد، خواند. این یک حرکت نظامی- اجتماعی به رهبری آتاتورک بود و مدرنیزم آمرانه‌ای را در ترکیه بر سر کار آورد. در حالی که حقانیت تاریخی آن محل بحث است. به عبارت دیگر انقلاب ترکیه را ارتش صورت داد، تا جایی که مخالفان می‌گویند این کودتای ارتش بود. یعنی بعد از اینکه ترک‌ها توانستند باقی مانده امپراتوری را از چنگ نیروهایی که درگیر جنگ جهانی اول بودند، در آورند، کوشیدند بعد از جنگ‌های واقعی با یونانیان و ایتالیایی‌ها و فرانسوی‌ها و انگلیسی‌ها، با ادعای استقلال خواست مدرنیسم را پیش ببرند.
در این منطقه آرزوی روشنفکران این است که تحولات از طریق تغییرات تدریجی فرهنگی و اجتماعی رخ دهد، اما در عمل این طور نبوده است. ترکیه تا پیش از تاسیس جمهوری، کشور طریقت‌ها و ملل و مذاهب و فرقه‌ها و نحله‌های مختلف بود. آتاتورک به یکباره تمام طریقت‌ها و خانقاه‌ها را تعطیل کرد. بعد از این سرکوب اولیه برخی از این طریقت‌ها به فعالیت‌های زیرزمینی روی آوردند و تشکل و حرکت‌های سیاسی پدید آوردند.
تا سال ١٩٥٠ در ترکیه دولت تک حزبی بود. بعد از جنگ جهانی دوم دولت ناگزیر به ساختار چند حزبی تن در داد و در نخستین انتخابات حزب دموکرات قدرت را در دست گرفت. این حزب که با نقد قدرت به قدرت رسید، اما خودش به آنچه می‌گفت عمل نکرد. حاکمیت این حزب ١٠ سال طول کشید و در طول این ١٠ سال به سمت دیکتاتوری پیش رفت، تا جایی که ارتش ترکیه که خود را نماینده راه آتاتورک می‌دانست، دست به کودتای ١٩٦٠ زد. منابع ترکی از این کودتا با نام کودتا یاد نمی‌کنند، بلکه آن را حرکتی ضد ارتجاعی می‌خوانند و از آن دفاع می‌کنند.
جماعت گولن
ترکیه عثمانی سرزمین انواع و اقسام طریقت‌ها و فرقه‌ها بود. طریقت یا جنبش گولن نیز دنباله همین جریان طریقت‌ها است. مخصوصا طریقت نقشبندیه در اوایل قرن بیستم ٨ تا ١٠ میلیون نفر پیرو داشتند. اما این شاخه اصلی طریقت‌ها است که از بن آن شاخه‌های دیگری روییده است که یکی از مهم‌ترین آنها جنبش بدیع الزمان سعید نورسی است.
بدیع الزمان در دوره عثمانی یعنی پیش از جنگ استقلال زندگی می‌کرده و در زمان سلطان عبدالحمید با او دیدار کرده و خواهان بودجه‌ای برای تاسیس مدرسه‌ای مشابه مدرسه الازهر مصر در منطقه جنوب شرقی آناتولی شده است. او خودش کرد تبار بوده است. از قضا فتح‌الله گولن نیز کردتبار است، اگرچه ادعاهای مختلفی دارد. سعید نورسی که در سال ١٩٦٠ مرد، توانست یک جنبش طریقتی- مذهبی ایجاد کند. این جنبش به تدریج در حال تبدیل شدن به جماعت بود، یعنی جنبه سیاسی پیدا می‌کرد و به شکل تشکلی در می‌آمد که مخصوصا در مقابل نظامیان و در راس آنها آتاتورک موضع می‌گرفت. سعید نورسی آتاتورک را دجال می‌دانسته و او را سفیانی می‌خوانده و جمهوریت را جمهوری کفار می‌خوانده و علیه آن موضع‌گیری می‌کرده است. سعید نورسی ١٣٠ رساله دارد که مجموع آنها را رسائل نور می‌خوانند. او دوره‌هایی در تبعید و زندان بوده و آثارش را در همین ایام نوشته است. او شاگردانی داشته که ایشان به تدریج در نقاط مختلف ترکیه به تبلیغ رساله نور می‌پرداختند. وقتی سعید نورسی مرد، هنوز از حرکتی به اسم نورسی نامی نبود. اما شاگردان او به تدریج این رسالات را تکثیر کردند و اندیشه‌های او را پراکندند.
 البته از اندیشه‌ها و آثار نورسی، گرایش‌های متفاوتی منشعب شد که یکی از آنها شاخه فتح‌الله گولن است. البته گولن خودش نورسی را اندیشه‌ساز عصر می‌خواند و از اصطلاحات او استفاده می‌کند و دقیقا همان راهی را که نورسی آغاز کرده بود، طی می‌کند. اما به تدریج این جنبش از سال ١٩٤٠ به بعد به جماعت بدل شد، یعنی علیه نظام حاکم موضعگیری‌هایی کرد. بعدا نفوذ او همچنان ادامه یافت. در کنفرانسی در کمبریج شاهد این بودم که کتاب‌های او را به طور وسیع تبلیغ و عرضه می‌کنند. طرفداران جنبش نورسی با طبقات متوسط و تجار و بازرگان پیشه پیوندهایی دارند و این گروه‌ها که از نظر اعتقادی محافظه‌کارند و جنبش نورسی را مدافع سنت می‌پندارند، با آن همکاری می‌کنند. گولن نیز دنباله حرکت نورسی است، اما از طریقت به عنوان وسیله‌ای برای زمینه‌سازی نظامی که در پی آن است، بهره گرفت. به همین خاطر جوان‌های آناتولی را جذب کرد و به تدریج مدارس و خانه‌هایی برای این جوانان بنا کرد که آنها را خانه‌های نور می‌نامد. در هر خانه‌ای چند نفر دانش‌آموز و طلبه ساکن شدند. این دانش‌آموزان سرپرست‌هایی داشتند که مثل برادر بزرگ بر ایشان تسلط داشتند. این خانه‌ها اول در شهر ازمیر بود و از آنجا به سراسر ترکیه گسترش یافت.
در این جنبش نخست به زنان توجهی نمی‌شد، اما بعدا در دانشجویان دختر نیز نفوذ کردند و همان خانه‌های نور را برای دختران نیز تشکیل دادند. در هر خانه برای دختران نیز سرپرست‌هایی مثل خواهر بزرگ حضور داشت که این دختران را راهنمایی می‌کردند.
جهت‌گیری این جنبش این بود که در ارتش نفوذ کند، به این منظور در مدارسی که در اختیار داشت، روستایی زادگان آناتولی را که عمدتا از خانواده‌های فقیر برآمده بودند، جذب این مدارس می‌کرد. بعدا دانش‌آموزانی که فارغ‌التحصیل می‌شدند به انواع و اقسام روش‌ها در حربیه راه می‌یافتند و افسر می‌شدند و در نهایت در ارتش نفوذ می‌کردند. در این زمینه آثار زیادی نگاشته شده که با برخی نویسندگان آنها برخوردهای تندی صورت گرفته است. این تحقیقات نشان می‌دهد که جنبش گولن می‌کوشد در ارکان مختلف از جمله ارتش نفوذ کند. بعد از نفوذ در ارتش این جنبش حس کرد که به جایگاهی دست یافته که می‌تواند به کودتا اقدام کند.

جامعه کودتاخیز

سید اسدالله اطهری

استاد علوم سیاسی

در تمام کشورهای خاورمیانه کودتا صورت گرفته است. برای مثال در ایران دست کم سه مورد به توپ بستن مجلس در دوران مشروطه، کودتای سوم اسفند ١٢٩٩ و کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ را شاهد بودیم. اما چرا کودتا در این کشورها رخ می‌دهند؟ زمانی که در کشوری انسداد سیاسی حاکم باشد و کشور به بن بست برسد، مشخص نباشد که حل و فصل نهایی مسائل به عهده کیست، کودتا رخ می‌دهد. تاریخ نشان می‌دهد که در ترکیه ارتش حرف نهایی را می‌زد، به گونه‌ای که می‌توان گفت مقدس‌ترین افراد در ترکیه نظامیان هستند. اتفاقا نسل اول گروه نوساز در خاورمیانه نظامیان هستند. این نظامیان هستند که حتی قبل از روشنفکر در معرض افکار بین‌المللی قرار می‌گیرند و با نظام بین‌الملل کار می‌کنند. در نتیجه تعجب نیست که در ترکیه زمانی که صندوق‌های رای پاسخگو نیست و کشور دچار انسداد است، یک نیروی منظم دارای فرماندهی مشخص برای پایان دادن به انسداد سیاسی و هرج و مرجی که قانون اساسی را نقض می‌کند، وارد عمل می‌شود.
واکنش مردم در برابر کودتا
تمام کودتاهایی که در ترکیه رخ داده، مورد استقبال جامعه بوده است به غیر از کودتای ١٩٨٠ که خشونت‌های بیشتری داشت. لیبرال‌ترین قانون اساسی را در دهه ١٩٦٠ نظامیان نوشتند و اجازه نوعی پلورالیسم را دادند. در دهه ١٩٧٠ در عصر جنگ سرد مردم در خیابان‌های استانبول یکدیگر را می‌کشتند. در این تاریخ جنبش‌های چپ فعال بودند و خشونت را در جامعه گسترش می‌دادند. ارتش به این امر پایان داد. در دهه ١٩٨٠ به مبارزه- با به تعبیر خودشان- ارتجاع پرداختند. درست زمانی که ناتو در ترکیه مانور برگزار می‌کرد، برای آنچه مقابله با گسترش انقلاب ایران عنوان می‌شد ارتش کودتا کرد. از میان کودتاها بنابراین باید به کودتای ١٩٨٠ با احتیاط برخورد کرد. بعد از آن کودتای ١٩٩٧ یعنی کودتای پست‌مدرن رخ داد. آقای نجم‌الدین اربکان می‌گفت اتحادیه اروپا اصلا به درد نمی‌خورد، ایالات متحده خطرناک است و ترکیه باید نهادهای بین‌المللی را ترک کند. اینجاست که ارتش وارد شد و آقای اربکان را کنار گذاشت.
بعد از آن هم کودتای قضایی صورت گرفت و می‌خواستند از طریق قوه قضاییه حزب عدالت و توسعه را در سال ٢٠٠٧ سرنگون کنند. بنابراین خاورمیانه به ویژه ترکیه سرزمین کودتاهاست. دلیل مهم آن نیز عدم احترام به صندوق‌های رای است. شاید خود دولت آقای اردوغان بود که زمینه را به ویژه بعد از قضیه پارک گزی و مداخلات در خاورمیانه و تفکرات نوعثمانی گری، زمینه را برای این موضوع ایجاد کرد. به خصوص وقتی برنامه توسعه ایشان به ٨ درصد رسید، سیاست تهاجمی را در خاورمیانه آغاز کرد و اقتدارگرایی را در داخل دنبال کرد. یعنی اردوغان تبدیل به یک رهبر کاریزماتیک شده بود که نتیجه‌اش کودتای ناکام اخیر بود. اما مردم ترکیه از کودتای اخیر حمایت نکردند، زیرا به بلوغ رسیده بودند و به این نتیجه رسیده بودند که کودتا دیگر بس است. ایشان شاهد اتفاقاتی که در خاورمیانه رخ داده بود، بودند.
دستگاه فکری گولن: اسلام لیبرال
دستگاه فکری گولن به تعبیر خودش کانتی است و حامیانش نیز بورژوازی سبزی هستند که در زمان تورگوت اوزال ایجاد شد، کسانی که از اصلاحات و رفرم‌های اوزال که خاستگاهش طریقت نقشبندی بود، بهره‌مند شدند. گولن اولا مخالف سرسخت اسلام سیاسی است. از نظر او دین باید به حوزه خصوصی برگردد. ثانیا از نظر گولن بهترین شکل حکومت دموکراسی است. ثالثا گولن معتقد است جمهوریت با شورا و مشورت و قرآن می‌خواند. رابعا
از نظر گولن وظیفه جامعه دینی این است که فرد ایده‌آل بسازد. او در کودتای پست‌مدرن علیه اربکان بود، زیرا منتقد گرایش اسلام سیاسی بود. او همواره در همه نزاع‌ها طرفدار دولت است و بدترین دولت را به آنارشیسم ترجیح می‌دهد. گولن همچنین بر اسلام آناتولیایی تاکید دارد، اسلامی که با تصوف و آزادی عبادت برای همگان همخوان است. در واقع آقای گولن اسلام لیبرال را ترویج می‌کند. او اسلام را با ناسیونالیسم همراه می‌کند و از جامعه چند قومی و تکثرگرای فرهنگی عثمانی دفاع می‌کند. آقای گولن مدافع سکولاریسم است و معتقد است ترکیه از نظر سیاسی باید ناسیونالیست و دولت گرا  و از نظر اقتصادی لیبرال و از نظر اجتماعی محافظه‌کار و از نظر فرهنگی کثرت گرا باشد. او از ترکیه‌ای حرف می‌زند که دو ملت در آن در یک نظام زندگی می‌کنند. در ترکیه ترک‌ها و کردها بر خلاف ایران و عراق و... یک قوم نیستند، بلکه یک ملت هستند.
آقای اردوغان در سال ٢٠٠٢ دولت را در نتیجه ائتلاف حزب عدالت و توسعه با جنبش گولن تشکیل می‌دهد. موسسان حزب عدالت و توسعه شاگردان علی شریعتی و سید حسین نصر هستند. اینها دموکرات‌های مسلمانی هستند که از اندیشمندان مسلمان معاصر ایرانی تاثیر گرفتند. اما بعد از ائتلاف بر سر مساله قدرت اختلاف ایجاد شد. اختلافی که در ترکیه ناشی از اختلاف در خانه قدرت است. حزب عدالت و توسعه در ابتدا از کادرهایی استفاده کرد که در مدارس جنبش گولن پرورش یافته و به نهادهای قدرت نفوذ کرده بودند. گولن فقط در امریکا ١٠٠٠ مدرسه دارد، در آلمان بیش از ٣٦٠ مدرسه دارد. اما گولن اصلا مدافع تصویر بلشویکی قدرت نبود و معتقد بود که ابتدا باید جامعه مدنی را تسخیر کرد و بعد دولت را به دست آورد. زیرا معتقد بود که به دست گرفتن قدرت منهای آگاهی جامعه به انفجار می‌انجامد.
اما اعضای حزب عدالت و توسعه بعد از به قدرت رسیدن، تمام مناصب را میان خودشان تقسیم کردند و کوشیدند گولنی‌ها را به عنوان قدرت موازی از قدرت اخراج کنند. اینجاست که مقاومت به وجود می‌آید. اما این مقاومت به شکل کودتا نبود. من فکر نمی‌کنم که این کودتا کار جنبش گولن باشد. ما باید دنبال سند و مدرک موجه باشیم و هیچ سندی در این زمینه موجود نیست. البته ممکن است برخی از نظامیان و کسانی که دست به کودتا زدند، طرفدار اندیشه‌های گولن باشند، اما اینکه بگوییم خود گولن دست به کودتا زده است، با آنچه بیان شد، همخوانی ندارد.

روزنامه اعتماد

نظر شما