شناسهٔ خبر: 50522 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

عشق حقیقی به مخلوق طبیعت/ نگاهی به نمایشگاه پرویز تناولی و شیرهای ایران

اکسپرسیونیستی پرویز تناولی درعین‌حال ساختار واقعی شیر را در آناتومی طبیعی آن از لحاظ اندازه‌ها، تناسب و جایگاه و فرم اندام و دست‌ها و پاها و سر حفظ کرده است.

فرهنگ امروز / منوچهر موغاری:

 شاید بتوان گفت که ساختار اندام شیر در قیاس با سایر حیوانات از لحاظ آناتومی و ترکیب‌بندی تحت پوشش منطق زیبایی‌شناسی با بدن یک ورزشکار ژیمناستیک یا بالرین در اصول و راستای مطلق تعادل و توازن و انتقال قدرت شباهت دارد. آنچه در آثار نمایشگاه پرویز تناولی برای شخصیت‌بخشیدن به این مخلوق زیبا و مستحکم حیوانی با بهره‌گیری از ‌نمادهای شبیه به هم به‌کار گرفته شده است، صرف‌نظر از تأثیر احساسی که درهرحال در ابداع فرم‌ها نقش اساسی را دارا نیست، در یک استیلیزاسیون هندسی در بازگشت ذهنی به جایگاه ارزش‌های زیربنایی این پدیده طبیعت به ظهور رسیده است. گویش اندام شیر در بیان عضلات و استخوان‌بندی و مفاصل در ترکیب‌بندی‌های حجمی تناولی از یک رابطه مؤثر ریاضی و فیزیک در پشتیبانی فرم‌های انتقالی قرار گرفته است. این منطق در احجام برنزی و سفالین با نمادهای دندان‌ها به‌صورت ردیف‌های مخروطی منظم و جهت‌یافته آن یا دو دندان نیش شیر و در یک حجم کاسه‌ای به شخصیت فطری شیر اشاره می‌کند و سپس دو دایره در جایگاه حدقه چشمان به فرم‌های انتزاع‌یافته گویشی از حیات و هستی و زندگی می‌بخشد. آناتومی بدن از دیدگاه فشار روی محورهای ایستایی پاها و دست‌ها و توازن و شکل‌بندی آنالیزشده‌ای را که می‌تواند استواری فرم کلی را تأیید کند، رعایت شده است. درمجموع حجم استیلیزه‌شده هیکل ظاهری شیر نسبت به کاربرد و اهمیت اعضای آن بیانی از آرایش جنگی را مانند یک ماشین زره‌پوش و مسلح به همه ابزارهای جنگی  به ذهن تداعی می‌کند. در عین حال که در این تقسیم‌بندی هندسی آناتومی شیر طنز بسیار مؤثری در تکرار سلاح‌های طبیعت بنابر ذوق هنرمند و تغییریافته بر مبنای باورهای انسانی در مقابل شیر حجم ابداع‌شده را در انتظار وجود یک نیروی حرکتی همچون رباط قرار می‌دهد؛  تناولی با پژوهش نتیجه‌بخش  روی آناتومی شیر درعین‌حال به یک عشق حقیقی نسبت به این مخلوق طبیعت دست ‌یافته  که معشوق به انتقال حس زندگی در این پیکره برنزی کمک کرده است. جریان حرکتی خودبه‌خود از یک کمپوزیسیون حاکم بر عناصر تشکیل‌دهنده حجم‌های اندام شیر ایجاد می‌شود، زیرا  بر منطق اصولی آن استوار شده و تکیه کرده است. بدون تردید ساختار حجم‌های شیرهای تناولی، کمال‌یافته از نقش‌های طراحی و اتودهای بسیاری است که هنرمند از دریافت حس و هستی این مخلوق زیبا و پرقدرت به موضوع ساخته‌شده انتقال داده است که در تجسم آن با ساختار سفال و لعاب و کاشی به رنگ آبی در یک ساده‌پردازی فرم هیکل شیر به سوی سمبلی واقع‌گرایانه‌تر با حفظ فرم‌های واقعی سوق داده شده است. زاویه دید هنرمند، با تغییراتی در حالات بدن شیر نمایشی از انتقال نقش زیبایی‌شناسانه وی در ارتباط با شخصیت مستحکم و مطمئن شیر را به ذهن انتقال می‌دهد که در هر حال انعطاف فرم‌های منحنی و قوس‌های نرم‌کننده خشونت و ستیزه‌جویی و قدرت اندام شیر را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد که در هر حال بازگشت به سادگی و خوی و خلوص و غریزی حیوان را نیز تداعی می‌کند. در این تجسم‌ها اشاره هنرمند به عناصر اندام شیر به شکل واقعی و ملموس و بلافاصله حس می‌شود. مثل پنجه‌ها، پوزه و حدقه چشمان و فک و آرواره‌های قوی و گوش‌ها و... فقدان دُم! ... در حجم‌های سفالین (سرامیکی) تناولی از شیر، گرایش هنرمند به ساخت هیکل شیر با نقش و بیان فانتزی ذهن بیننده را به نمادهای سرگرم‌کننده عروسکی سوق می‌دهد درعین‌حال که جایگاه شخصیت و وقار استحکام این حیوان با اشاره‌های هنرمند به حدقه چشمان و آرواره‌های محکم، عدم هماهنگی بین فرم کاملا هندسی و گوشه‌دار پاها و دست‌ها در قالب قطعات صاف و مستطیلی و مکعبی مشخص می‌شود. همچنین سر شیر با انعطاف انحناهای گوش و لب و فرم‌های واقعی دندان‌ها به شیوه کوبیست و بیرون‌آمدن آن از گوشه دهان شیر، ذهن بیننده را دچار دوگانگی دریافت حسی می‌کند.
درحالی‌که در تصاویر نقاشی‌شده برگرفته‌شده از صفحات کتب خطی این استیلیزاسیون به‌صورت منطقی و هماهنگ بین سر شیر و اندام شیر صورت پذیرفته است یعنی سر شیر نیز تابع نقش‌های هندسی مکعبی و صاف و چهارگوش است. اوراق قدیمی و خطی از نقش شیرها و نوشتارهای آن در هر حال پیش‌زمینه تفکر و تجسم فرم‌های حجم شیرهای تناولی برای ساده‌پردازی‌ها و فرم‌های انتزاع‌یافته او محسوب می‌شوند که سادگی و متانت و استحکام شخصیت شیر در آن به‌وضوح احساس می‌شود؛ با گزارش حجم‌های تناولی در ساختارهای برنزی و سرامیک و بافت‌های گلیم و بازگشت به اسناد و مدارک پیشینه. این پرداخت‌های حجم‌های هنرمند گویش فانتزی‌تر به‌خود می‌گیرد، زیرا شخصیت قدرتمند و حقیقی شیر در نقش‌مایه‌های سمبولیک نقاشی و طراحی در گستره‌های محدودتری قرار می‌گیرد. حجم‌های کوبیست
- اکسپرسیونیستی پرویز تناولی درعین‌حال ساختار واقعی شیر را در آناتومی طبیعی آن از لحاظ اندازه‌ها، تناسب و جایگاه و فرم اندام و دست‌ها و پاها و سر حفظ کرده است. درحالی‌که سر شیر به یک جانور غیرطبیعی و غیرقابل تشخیص تبدیل شده و به یک رباط خشمگین و ترسناک گرایش یافته است. هنرمند در این گویش‌های سرامیکی از شیر تأکید کاملا مشخصی از هولناک‌بودن و درندگی را در پرداخت خویش مدنظر قرار داده است. اشاره بارز و تأثیر فوری عناصر تأکیدشده در سر سمبولیک شیر به دندان‌ها و حدقه چشمان در گرایش انتزاع- کوبیستی، چنانچه موضوع از پیش آماده‌شده برای شیر مطرح نشده باشد، دریافت معنی و وابستگی یادشده به شیر در ذهن بیننده به دشواری می‌توانست صورت پذیرد. صرف‌نظر از کمکی که آناتومی اندام و پاها و دست‌های شیر در این ساختارهای سفالین (سرامیکی) به دریافت کمک کند. در ساختارهای حجم‌های پرویز تناولی که به‌شدت به سوی ساده‌پردازی اغراق‌آمیز پیش رفته است، جایگاه سر تبدیل به یک استوانه همچون لوله توپ می‌شود که علاوه بر بیان دلهره‌آور و خشونت، از استحکام یک قلب ماشین جنگی نیز برخوردار شده است.   
درمجموع می‌توان اندیشه این هنرمند را در سال‌های اخیر نسبت به سال‌های دور گذشته در گرایش محسوس و مسلط فانتزی‌گونه‌ای از شخصیت شیر محسوب کرد که درعین‌حال تحت تسلط تأثیر بیان معماری‌گونه و پرسپکتیو فرم قرار می‌گیرد. در عین حال نواخت هنرمند بر سر شیر در انتقال مفهوم انتزاعی از ارتباط انسان با شیر در تجسم قفل بر قسمتی از چهره شیر گذشته از تجسم فانتزی فرم سر و یال‌های شیر همچون پلکان‌های یک عمارت و ترکیب‌بندی فرم‌های زاویه‌دار و رباط‌گونه با حضور دو دندان برجسته و بیرون‌زده نیش که به‌وضوح همه ساختار اندام شیر را در اولین نگاه در حیطه تسلط خویش قرار می‌دهد، می‌توان از بارزترین نمادهای تجسم‌یافته تناولی در فرم نشسته شیر با نقوش عشایری و خورشید درخشان و آسمان آبی تیره محسوب کرد و صرف‌نظر از تجسم‌های ذوق سرشار از عشق و دلبستگی عمیق و عاطفی پرویز تناولی، یک پدیدار ماندگار از شخصیت مفهومی شیر در جایگاه فرهنگ ملی و قومی و هنری ایران به شمار آورد.

روزنامه شرق

نظر شما