شناسهٔ خبر: 52360 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

شعر رمانتیک نیما تاثیر گرفته از محیط اجتماعی است

امروز یکشنبه ۲۱ آبان مصادف با سالروز تولد نیما یوشیج پدر شعر نوی فارسی است. سعید حمیدیان در کتاب «داستان دگردیسی» یه روند دگرگونی‌های شعر نیما یوشیج می‌پردازد. او معتقد است: نیما می‌خواست زبان ادب کهن را درهم بشکند، محدودیت‌های زبان گذشته را در هم بریزد تا از آن پایه‌ها و شالوده‌ها زبان جدیدی را پی بریزد که بتواند بالقوه مسایل جدید ما را برآورده و نیازهای تازه ما را رفع کند.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ سعید حمیدیان، نویسنده، مترجم و استاد زبان و ادبیات فارسی درباره تغییر گرایش‌های مضمونی نیما یوشیج گفت: آن زمانی که نیما گرایش به شیوه رمانتیک داشت مربوط به دوران‌ اول شاعری او بوده و نه دوران‌های بعد و دوران تکامل. ما این آثار رمانتیک را در اشعار آن موقع زیاد می‌بینیم. اگر شعر معروف افسانه را ملاحظه بفرمایید، بیان آن بیان رمانتیک و عاشقانه است ولی پیام‌هایی را هم دارد. یعنی عاشقانه، نه به آن معنای عاشقانه صرف که به شیوه بعضی از شعرهای آن زمان گفته می‌شد، بلکه نیما، پیام‌های خود را هم جسته و گریخته در شعر افسانه می‌گنجاند.

وی افزود: اگر به زمان این گرایش نیما یعنی گرایش رمانتیسم نگاه کنیم، که در چه زمانی واقع شده بود، می‌بینیم که حدود اوضاع زمان جنگ و بعد از جنگ، گرایش‌های عمومی شاعران به این سمت بوده است. یعنی حتی بعضی از شاعرانی که بعدا به مسایل اجتماعی و سیاسی و ... تمایل پیدا کردند در این برهه یا بازه به همین صورت شعر می‌گفته‌اند. پس نیما تنها نبود.
 
مولف کتاب «داستان دگردیسی (روند دگرگونیهای شعر نیما یوشیج)» ادامه داد: معاصران نیما، شاعران و شاگردان او هم همین گرایش را داشتند، که در حقیقت نشان می‌دهد این قضایا کاملا قانون‌مند است و تصادفی نیست. پس شعر رمانتیک نیما هم تاثیرگرفته از محیط اجتماعی و ادبی و مسایل آن روز است. اما وقتی که این دوره سپری می‌شود و دوران پهلوی اول شروع می‌شود موجی از بیداری پدید می‌آید - البته قبلا در انقلاب مشروطه بیدار شده بود-  این موج آرام آرام می‌آید و جایگزین آن شیوه رمانتیسم می‌شود. یعنی شاعران به طرح مسایل اجتماعی و مسایل سیاسی تمایل پیدا می‌کنند که می‌دانید این فرآیندها طبیعی است و هیچ چیزی دفعتاً و یکباره اتفاق نمی‌افتد. این تحول خیلی آرام است اما به‌هرحال وقتی نیما وارد دوره گرایش به مسایل اجتماعی و گاه سیاسی می‌شود ـ چون نیما بیشتر شاعر اجتماعی است تا سیاسی ـ دیگر به آن دوران گذشته یعنی رمانتیسم برنمی‌گردد و اینجا یک نیمای جدید را می‌بینیم که کل شعرهایش وجه اجتماعی، گاه سیاسی و جنبه آگاهی‌بخش به جامعه خود پیدا می‌کند این یک دگرگونی است که نیما به همراه جامعه و محیط ادبی زمان خود طی می‌کند.

نویسنده کتاب «در ادب پارسی» در رابطه با اینکه نیما چقدر تحت تاثیر شاعران گذشته و هم عصر خود بوده، عنوان کرد: می‌دانید که شاعر هرقدر جدید یا پیشرو باشد، واقعا ناممکن است از گذشته تاثیر نگیرد. اما صحبت از کمیت و کیفیت تاثیرپذیری از شعر کلاسیک یا گذشته است. اساسا می‌شود گفت شعر نیما در دوره جدید، در قیاس با بعضی از شاعرانی مثل اخوان ـ شاگرد بزرگ نیما ـ و حتی شاملو که هرکدام به‌گونه‌ای دارای گرایش‌هایی به ادب کلاسیک و زبان ادب کهن هستند، کمتر تحت تاثیر قرار گرفته است. نیما که در دوره‌های اوایل، تحت تاثیر مولانا، شمس، حافظ و ... شعر می‌گفت، به‌جایی رسید که در شعر افسانه به حافظ تاخت و سخن حافظ را فریب، نیرنگ و کذب دانست و حافظ را به اشتباه نیرنگ‌باز خواند (البته به نظر من).
 
حمیدیان در ادامه گفت: با توجه به جهت‌گیری‌های آن دوره، نیما بعد از آن وارد فاز جدیدی شد که بیان آن کاملا جدید بود و این بیان جدید سنخیتی با شعرهای زمان جوانی نیما یعنی دوره‌ تقلید نیما از ادبیات گذشته، ندارد. چون نیما می‌خواست این زبان را درهم بشکند، محدودیت‌های زبان گذشته را در هم بریزد تا از آن پایه‌ها و شالوده‌های زبان جدیدی را پی بریزد که بتواند بالقوه مسایل جدید ما را برآورده کند و نیازهای تازه ما را رفع کند.  در حقیقت می‌شود گفت این گرایش نیما در این ایام بود. البته آن افراطی هم که نسبت به حافظ داشت و شعر او را کید و فریب دانست، بعدها تعدیل شد و حتی در کتاب «ارزش احساسات»‌، خود نوشت که حافظ یکی از اعجوبه‌های جهان بشری است. به‌هرحال تفاوت‌هایی در زندگی و به‌خصوص در زندگی شعری و هنری نیما وجود دارد.
 
این استاد زبان و ادبیات فارسی در رابطه با اینکه با این میزان تحقیق در شعر نیما و با توجه به پژوهش‌های بسیار آیا باز هم جای کار دارد یا خیر، عنوان کرد: مطمئناً جای کار دارد. ممکن است ما بگوییم، کار کم انجام نشده است. اما من معتقدم خیلی از کارها هنوز جنبه نخستینگی دارد یعنی می‌توان گفت، کارهای مقدماتی و اولیه است و اگر ما بگوییم کار تمام شده و کمال پیدا کرده است و دیگر چیز تازه‌ای نیست، این واقعا خلاف سرشت ادبیات و حتی سرشت زمان ماست. به‌هرحال باید کامل شود. هرچیزی که من کمترین یا اساتید بزرگ شعر گفته‌اند باید کماکان آزمون شود، مطرح شود، مورد نقد و بررسی قرار گیرد و به گمان من جای تحقیق و پژوهش خیلی زیاد دارد.

نظر شما