شناسهٔ خبر: 54015 - سرویس خبر
نسخه قابل چاپ

علم در غرب هم سفید و پاک نیست و به قدرت وابستگی دارد

محمدامین قانعی‌راد در نشست نقد و بررسی کتاب «گاه و بی‌گاهی دانشگاه در ایران» با اشاره به این‌که وزارتخانه علوم نباید فکر کند رسالت دانشگاه فقط تولید ثروت است و باید به تعهد اجتماعی آن توجه داشته باشد، گفت: در جامعه غرب هم دانش نتوانسته بدون ارتباط با قدرت کاری از پیش ببرد. آنجا هم علم پاک و سفید نبوده و نمونه وابستگی علم به نهاد قدرت را می‌توان از قرون 14 تا 16 و در رنسانس اروپا مشاهده کرد.

علم در غرب هم سفید و پاک نیست و به قدرت وابستگی دارد

به‌گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نشست نقد و بررسی کتاب «گاه و بی‌گاهی دانشگاه در ایران» شنبه 12 اسفند با حضور مقصود فراستخواه، مولف اثر، محمدامین قانعی‌راد و نعمت‌الله فاضلی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
 
قانعی‌راد در این نشست محتوای کتاب را غنی دانست و گفت: مقالاتی که در کتاب ارایه شده همگی دارای ایده است و صرف فراهم آمدن مباحث نیست بلکه می‌توان در آن بافت هنری را به زیبایی مشاهده کرد. نویسنده تلاش کرده تا درباره دانشگاه مفهوم‌پردازی کند و از همین منظر مقالات کتاب جنبه فرمالیستی ندارد و خواننده را همراه خود می‌کشاند. ما هنوز در ایران مقالاتی نداریم که مسئله داشته باشند اما در این کتاب تلاش شده تا درباره دانشگاه مفهوم‌پردازی کند و نویسنده نیز با ذهن آزاد و البته الهام‌گرفته از زمینه‌های تئوریک مفهوم‌پردازی کرده است.
 
وی با بیان اینکه نسل چهارم دانشگاه که از آن باعنوان دانشگاه اجتماعی تبیین می‌شود به‌خوبی در کتاب مورد توجه قرار گرفته افزود: عمده‌کردن نسل چهارم دانشگاه از موضع علوم‌انسانی کاری با ارزش علمی است و البته با رسالت اجتماعی نویسنده سازگاری دارد. وزارتخانه علوم نباید فکر کند رسالت دانشگاه فقط تولید ثروت است و باید به تعهد اجتماعی آن توجه داشته باشد.
 
قانعی‌راد در ادامه سخنانش به محل مناقشه خود با فراستخواه در کتاب اشاره کرد و گفت: در بخشی از کتاب تصوری از علم ارائه می‌شود که دانشگاه و قدرت با هم نسبتی ندارند و هر دو نهاد عمومی هستند که ایجاد شدند. از سوی دیگر تصویری از رشد علم در غرب ارائه می‌شود که براساس آن هویت فلسفی دانشگاه به‌صورت مستقل شکل گرفته اما در جهان اسلام مدارس نظامیه وجود داشته و بنابراین از همین منظر مدل‌های مسجد ـ مدرسه و یا حکومت ـ مدرسه ارائه شده است. در حالی که اعتقاد من در جامعه غرب هم دانش نتوانسته بدون ارتباط با قدرت کاری از پیش ببرد. آنجا هم علم پاک و سفید نبوده و نمونه وابستگی علم به نهاد قدرت را می‌توان از قرون 14 تا 16 و در رنسانس اروپا مشاهده کرد.
 


کتاب از گاه‌های دانشگاه نمی‌گوید
فاضلی نیز در ادامه این نشست با اشاره به‌عنوان کتاب گفت: نویسنده اگرچه به بی‌گاهی دانشگاه اشاره کرده اما از گاه‌های دانشگاه نمی‌گوید. کتاب نظریه‌ای دارد مبنی بر اینکه دانشگاه در ایران تاسیس اجتماعی نشده و ما درصدد داشتن دانشگاه بوده‌ایم و نه ساختن آن. ما نخبگان داشتیم اما نهاد به‌وجود نیامده است و در واقع از این منظر به اعتقاد نویسنده علم در ایران استقلال پیدا نکرده و موجب شده اقلیم مناسب نداشته باشد.
 
وی ادامه داد: آفت ذات‌پنداری درباره امر اجتماعی آن چیزی است که در کتاب دیده می‌شود بدین معنی که اگرچه نویسنده به این موضوع آگاهی داشته و در بسیاری از بخش‌ها به این موضوع اشاره می‌کند که ما درباره دانشگاه ذات تاریخی نداشته‌ایم اما در نهایت مخاطب با مطالعه کلی اثر می‌تواند به این استنباط برسد که تاریخ حرکت علم در ایران نوعی ذات دارد. بدین معنی که اگرچه تلاش‌های بسیاری برای استقلال علم شده اما در پایان کار با رفت‌وآمد حکومت‌ها با همان هستیم که بوده‌ایم.
 
به گفته فاضلی، نویسنده وقتی از دانشگاه بحث می‌کند نباید از علم سخن بگوید بلکه باید از سازمان یادگیرنده و یاددهنده سخن بگوید. چراکه وقتی این فرایند صورت پذیرد اندیشمند متولد می‌شود و او آثاری را خلق می‌کند که در نهایت علم نامیده می‌شود این همان کاری است که در تجربه اروپایی به نحو آگاهانه برای آموزش، پرورش و شکل‌گیری روش صورت گرفته است.
 
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تاکید کرد: این در حالی است که در ایران وقتی درباره دانشگاه در کتاب سخن گفته شده از امکان‌های آن چیزی به میان نیامده است. به طور مثال در دانشگاه چالش‌های فرهنگی اعم از رواداری، استقلال، آزادی و عقلانیت وجود دارد که تابه‌حال درباره آن سخنی گفته نشده است. دانشگاه نتوانسته در ایران مولد علم باشد اما می‌توانسته موتور رواداری و ارزش‌های فرهنگی باشد از همین منظر اگر نقدی به دانشگاه‌های ایران باشد در پیشبردن علم و فناوری نیست بلکه در این است که به پروبلماتیک دانشگاه اشاره نشده و آن امکان‌هایی است که این سازمان ایجاد کرده و مناقشه‌برانگیز است.
 
وی در همین باره توضیح داد: در دوره پهلوی بحث چالش‌های فرهنگی از سوی جامعه دربرابر دانشگاه مطرح می‌شد و حکومت پهلوی ظاهرا با این ارزش‌ها هم‌نوایی داشت اما در جمهوری اسلامی حکومت در مقابل دانشگاه قرار گرفته و مناقشه‌ آن بر سر معنای علم نیست بلکه بر سر ذات دانشگاه و خلق فرهنگی است که می‌تواند در جامعه دگرگونی ایجاد کند.

پرداختن به نابرابری‌ها و محدودیت‌ها در دانشگاه
فراستخواه در این نشست توضیحاتی را درباره فصل نهم خود ارائه کرد و گفت: در این فصل به این موضوع پرداخته می‌شود که دانشگاه چگونه باید اداره شود با مدل سه‌گانه مشهور کلارک این موضوع را آغاز کردم و به مدل دانشگاه بازاری، اداری و خودگردان پرداختم. هرکدام از این مدل‌ها در کشورهای مختلف به گونه‌ای اجرا شده است و من در این فصل سعی کردم به وضعیت پیچیده دانشگاه در ایران و بحث خصوصی‌سازی آموزش عالی بپردازم چرا که بازار رقابتی به معنای مستقل کلمه در ایران وجود ندارد و حتی مدل بازاری دانشگاه هم به مبتذل‌ترین شکل آن اداره می‌شود و تجربه‌های استرالیا و آمریکا را در این باره نمی‌بینیم.
 
وی ادامه داد: دانشگاه با یک حکمرانی دانشگاهی و براساس اعتماد عمومی به نهاد علمی اداره می‌شود اگر دانشگاه در ایران نه زاییده بازار است و نه بخش دیوان‌سالاری دولتی راه‌حل چیست؟ تلاش من این بوده که به تجربه‌های خوب کشورهای دیگر در این حوزه بپردازم و به‌طور مثال به بحث حمایت‌های عمومی از طریق هیأت امناها و سازمان‌های مردم نهاد اشاره کنم. البته این کمک‌ها نه به‌عنوان صدقه‌ است بلکه کار خیر عمومی به دانشگاه برای رفاه زندگی است و تمام ارزش افزوده‌های که دانشگاه می‌تواند ایجاد کند را دارد.
 
به گفته فراستخواه، در بخش دیگری از کتاب به منابع درآمدی دانشگاه از طریق پروژه‌های و فعالیت‌های علمی پرداخته شده و تلاش شده که استقلال دانشگاه به مفهوم جوهری و اصیل کلمه مدنظر قرار داده شود. همچنین مفاهیم پشت پرده اداری هیات امنایی دانشگاه در کتاب شرح داده شده است. جامعه به دانشگاه اعتماد دارد و آن را بوروکراسی نمی‌داند بلکه می‌خواهد از طریق هیأت امنای دانشگاه را به خودش واگذار کند.
 
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه در فصل دیگری از کتاب تامین مالی دانشگاه براساس هیات امنا و مشکلات این سازمان تحت عنوان خصوصی‌سازی نقادی شده است. عنوان کرد: در این فصل به نابرابری‌های آموزش عالی که از نزدیک با آن درگیر بوده‌ام و طی چهار دهه گذشته نیز تشدید شده پرداختم. نابرابری‌های قومیتی، جنسیتی و محدودیت‌های عقیدتی و آئینی در دانشگاه وجود دارد و متاسفانه امروز پست ریاست دانشگاه سیاسی شده و سمت‌هایی مانند داور، راهنما و مشاور هر روز مبتذل‌تر می‌شود.
 
وی گفت: در ادامه نیز به این موضوع پرداختم که چگونه دانشگاه در خدمت ایدئولوژی قرار گرفته و کنیز الهیات می‌شود. همچنین اینکه چگونه نابرابری‌ها بازتولید شده و نابرابری‌های تازه‌ای ایجاد می‌شود مورد توجه قرار گرفته است. در فصل یازدهم کتاب نیز به موضوع اقلیم علم پرداخته می‌شود بدین معنی که در ایران درختینه‌گی ایجاد نشده و اگرچه ما در حوزه علم، گل و گیاه، گلخانه و حتی مزرعه داریم اما اقلیم و اکوسیستم علمی ایجاد نشده است.

نظر شما