شناسهٔ خبر: 55196 - سرویس سینما و رسانه
نسخه قابل چاپ

نقدی بر نظارت بر محتوا و درازه‌بانی خبر در فیسبوک؛

تجارت سودآور «اخبار جعلی» در فیسبوک

زاکربرگ اشراف گستردۀ این رسانه بر ذائقۀ مخاطبان می‌تواند به تجارتی سودآور و دامن زدن به اخبار جعلی و مخشوش برسد. این رسانه نیازمند مدیریت الگوریتمی در حوزۀ خبر، نظارت بر محتوا و تجدیدنظر در سردبیری و درازه‌بانی خبر است. البته قبل از این باید به این نتیجه برسد که اولویت اول تجاری‌سازی اطلاعات و توسعۀ جامعۀ مصرفی است و یا هدف، توسعۀ دموکراسی و تشویق تفکر انتقادی است؟

سید احمد عسکری*:

انتشار گزارش‌هایی در مورد سوءاستفاده فیسبوک از اطلاعات کاربرانش و افت شدید ارزش سهام این شرکت در بازار بورس وال‌استریت برای ما این سؤال را برجسته کرد: رسانه‌های جدید و شبکه‌های اجتماعی در انتخابات و سایر عرصه‌های سیاسی چگونه تأثیرگذار می‌شوند؟

اطلاعات بیش از ۵۰ میلیون کاربر فیسبوک از سوی شرکت کمبریج آنالیتیکا استخراج شده است و این داده‌کاوی با هدف تأثیرگذاری بر انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا و پیروزی دونالد ترامپ مورد استفاده قرار گرفته است. اگرچه ترامپ پیش از این در توییتر به فیسبوک تاخته بود، اما مخالفان ترامپ نیز پیش از این، همین رویه را دنبال کردند و سیل انتقادات را روانۀ فیسبوک کردند. هر دو جریان سیاسی به نقش فیسبوک در پیروزی و شکست دیگری تأکید دارند.

نقد دموکرات‌ها برضعف سردبیری و انتشار اخبار جعلی در فیسبوک

در روزهای پس از اعلام نتایج انتخابات و پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ماه نوامبر آمریکا، فیسبوک هدف انتقادهای شدیدی از سوی دموکرات‌ها قرار گرفت مبنی بر اینکه موضوع پخش اخبار جعلی فیسبوک در جریان مبارزات انتخاباتی توسط مدیران این شبکه جدی گرفته نشد.

مارک زاکربرگ، مدیرعامل و بنیان‌گذار فیسبوک در واکنش به ادعای دو جناح سیاسی دربارۀ تأثیرگذاری این شبکۀ اجتماعی بر روند انتخابات آمریکا و این اتهام که «اخبار جعلی» در فیسبوک بر نتیجۀ انتخابات تأثیر گذاشته را دیوانگی خواند. اگرچه چند ماه بعد پذیرفت که انتشار پیام‌های تفرقه‌انگیز سیاسی و اجتماعی در موضوع‌هایی مثل حقوق برابر و عدالت، مهاجرین و مسائل نژادی اهداف درستی را دنبال نمی‌کرده است و به تشدید فضای تفرقه‌انگیز اجتماعی و سیاسی انجامیده است.

فیسبوک ضد ترامپ یا سکویی برای همۀ ایده‌ها؟

در گام بعدی، دونالد ترامپ در پیامی توییتری، فیسبوک را به تبانی علیه خود متهم کرد و زاکربرگ، مدیر فیسبوک اظهارات ترامپ مبنی بر اینکه فیسبوک قبل و بعد از انتخابات آمریکا «ضد ترامپ» بوده است را مردود دانست. زاکربرگ در واکنش به انتقاد ترامپ اعلام کرد که هر دو طیف سیاسی از محتویاتی که دوست ندارند ناراضی هستند و لیبرال‌ها هم او را متهم کرده‌اند به پیروزی ترامپ کمک کرده است. وی به مسئولیت اجتماعی فیسبوک اشاره کرد و گفت تلاش او این است که فیسبوک «سکویی برای همۀ ایده‌ها» باشد و قول داد فیسبوک همچنان فضای ارتباطی برای همۀ مردم بسازد و در برابر کشورهایی که سعی دارند اطلاعات غلط بپراکنند و انتخابات را تحت تأثیر قرار دهند، یک دیوار دفاعی باشد.


ماجرای سه‌هزار آگهی مشکوک انتخاباتی در فیسبوک

در بین نارضایتی طرفین از رفتار سیاسی فیسبوک در انتخابات آمریکا، سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا این موضوع را در دست بررسی دارند که آیا مسکو به نفع ترامپ در انتخابات دخالت کرده است؟ به همین منظور، پس از ماجرای هک ایمیل‌های حزب دموکرات و نامزد این حزب و قوت گرفتن احتمال سوءاستفاده یک کشور خارجی از شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی برای دخالت در انتخابات آمریکا، کمیتۀ اطلاعاتی سنا از فیسبوک، توییتر و گوگل خواست اطلاعاتی در این زمینه ارائه دهند.

فیسبوک به این نتیجه رسیده است که این آگهی‌ها در جریان مبارزات انتخاباتی سال ۲۰۱۶ توسط نهادهایی خارج از آمریکا و احتمالاً روسیه طراحی شده است. هدف از این کمپین صدهزاردلاری، انتشار پیام‌های تفرقه‌انگیز سیاسی و اجتماعی طی یک دورۀ دوساله منتهی به ماه مه ۲۰۱۷ بود. اگرچه این آگهی‌ها از چهره‌های خاص سیاسی حمایت نمی‌کرد، اما در مورد مسائل اجتماعی همانند مهاجرت، پیام مخشوش و نامعتبر می‌داد. این آگهی‌ها و حساب‌ها ظاهراً بر «تشدید پیام‌های تفرقه‌انگیز اجتماعی و سیاسی» متمرکز بود. بنا بر اعلام فیسبوک، در این مدت ٤٧٠ حساب غیرواقعی با کمک سه‌هزار مورد تبلیغات حاوی دیدگاه‌هایی در راستای «قطبی کردن افکار عمومی» در جامعۀ آمریکا انتشار دادند؛ این در حالی است که طبق قوانین انتخاباتی ایالات متحده آمریکا، شهروندان و سازمان‌های خارجی اجازۀ پرداخت پول برای حمایت آشکار از نامزدهای انتخاباتی خاص یا مخالفت با آنان را ندارند.

ترامپ و رسانه‌های گرم و سرد

روزنامه‌ها، مجلات و شبکه‌های تلویزیونی آمریکا بر نقش بی‌بدیل خود در تأثیر بر افکار عمومی و به پیروزی رساندن یک کاندیدا تأکید دارند؛ ولی با پیروزی دونالد ترامپ این نگاه غالب مورد تردید قرار گرفت، چراکه بیشتر رسانه‌های دیداری و چاپی برجسته در این کشور از هیلاری کلینتون حمایت می‌کردند، اما رقیبش پیروز میدان شد.

اگر طبق دیدگاه رسانه‌های سرد و گرم مک لوهان، هیتلر آفریدۀ رسانۀ گرم رادیو است، ترامپ نیز سوار موج شایعات، توییت‌ها و کلیک‌های رسانه‌های اجتماعی شد. ترامپ برخلاف اوباما به استقبال سؤالات چالشی خبرنگاران و روزنامه‌نگاران خبره نمی‌رود. این تیپ سیاسی برای رسانه‌های جدی و سؤالات چالشی مناسب نیست و او این نکته را به‌خوبی می‌دانست که تحرک رسانه‌ای مناسب برای او در رسانه‌های اجتماعی است نه در سرمقاله‌های روزنامه‌ها و میزگردهای تخصصی و پرسش و پاسخ چالشی با روزنامه‌نگاران زبده.

دروزاه‌بانی خبر در فیسبوک

حضور فعال ترامپ در شبکه‌های اجتماعی و توییت‌های پرسروصدایش و در نهایت پیروزی وی این سؤال را ایجاد کرد: آیا ترامپ بر فرضیۀ تأثیرگذاری و ضریب نفوذ بالاتر شبکه‌های اجتماعی نسبت به رسانه‌های جریان اصلی پی برده است؟

ترامپ در مصاحبه با شبکۀ CBS این فرضیه را تأیید می‌کند و می‌گوید: کافی است به تعداد مخاطبان من در فیسبوک، توییتر، اینستاگرام و شبکه‌های اجتماعی دیگر نگاهی اندازید تا تأثیر آن‌ها در رسیدن من به پیروزی مشخص گردد، خصوصاً با توجه به اینکه رقبا برای تبلیغات خود رقم‌هایی بسیار بالاتر از من هزینه کرده بودند.

فرضیۀ تأثیرگذاری فزاینده فیسبوک و توییتر بر افکار عمومی آمریکایی‌ها وقتی جای تأمل است که بدانیم ۱۵۶ میلیون آمریکایی عضو فیسبوک هستند و گزارش شده است دوسوم آن‌ها روی این سایت خبر دریافت می‌کنند و اخبار مشکوک و غیرواقعی مانند مسلمان بودن اوباما و حمایت پاپ از ترامپ و اتهام قتل کلینتون در نیوز فید، حامیان و دنبال‌کنندگان میلیونی کمپین ترامپ قابل مشاهده بود. الگوریتم دریافت خبر در فیسبوک به این‌گونه است که «نیوز فید» هر کاربر مطابق میل کاربران به ارائۀ خبر و مطلب می‌پردازد. با این منطق تجاری که خبرهای مورد علاقۀ کاربران به صرف وقت بیشتر آن‌ها در فیسبوک می‌انجامد، صرف وقت بیشتر به افزایش درآمدهای تبلیغات تجاری می‌انجامد.

نیوز فید فیسبوک را می‌توان با نظریه‌های استفاده و خشنودی و سایر نظریه‌های مخاطب فعال مورد بررسی دقیق‌تر قرار داد. در این چشم‌انداز و با اتکا به نظریۀ ناهماهنگی‌شناختی فستینگر به رویکرد مواجهۀ گزینشی مخاطب می‌رسیم؛ طبق این رویکرد ارتباطی، فرد برای کاهش ناهماهنگی‌شناختی فعالانه از موقعیت‌ها و اطلاعاتی که احتمال دارد ناهماهنگی را افزایش دهد پرهیز می‌کند.

طراحی الگوریتم نیوز فید فیسبوک بر مبنای رویکرد مواجه‌گزینشی است؛ یعنی مخاطب با اخباری مواجه شود که مورد علاقۀ شخصی اوست و خشنودی‌اش را به دنبال داشته باشد و در نهایت وقت بیشتری صرف حضور در فیسبوک کند؛ و فیس‌بوک خبرهای غیرمعتبر و گاهی شایعه نیز که از منابع ناموثق سرچشمه می‌گیرد را نیز برای جذب نظر و علاقۀ کاربر در نیوز فیدش به نمایش می‌گذارد.

نقش سردبیری برای کنترل صحت و دقت خبر در این بخش مورد سؤال است. خبر چگونه دروازه‌بانی می‌شود؟ زاکربرگ می‌گوید: ۹۹ درصد محتوایی که روی فیسبوک پست می‌شود «اصیل» است و فقط ۱ درصد محتوا ممکن است جعلی و گمراه‌کننده باشد. فیسبوک نباید در جایگاه داوری بنشیند و حق را از ناحق تشخیص دهد، مسئولیت تشخیص بر عهدۀ کاربران است.

رسانه‌های اجتماعی و مسئولیت اجتماعی رسانه‌ها

فیسبوک و سایر رسانه‌های اجتماعی که خصلتاً مرکز گریز، مشارکتی و در خدمت رویکرد مخاطب فعال باید باشد و به فرایند دموکراسی کمک کند، این خطر هم دارد که با تجاری شدن شبکه‌های اجتماعی و به‌منظور جذب مخاطب با داغ کردن بازار اخبار جعلی و شایعات به ابزاری ضددموکراسی نزدیک شوند. این در حالی است که مدیران فیسبوک پایبندی خود را به نظریۀ مسئولیت اجتماعی رسانه‌ها اعلام کرده‌اند؛ زاکربرگ به متصل کردن همه و ایجاد فرصت‌های برابر تأکید کرده است. فیسبوک به گفتۀ مدیرعامل آن به نیروی خوبی برای دموکراسی تبدیل شده است. این شبکۀ اجتماعی از مأموریت اولیۀ خود که «ایجاد جهان باز و متصل»[۱] است، به مأموریت جدید «جهان به‌هم‌فشرده»[۲] رسیده است؛ وضعیتی که رابرتسون آن را فشردگی جهان و هاروی آن را فشردگی زمان-مکان می‌نامد.

فیسبوک که مأموریت آن خدمت به دموکراسی است، آیا می‌تواند در عمل به دشمن دموکراسی تبدیل شود؟ چراکه طبق آرای یورگن هابرماس در خصوص حوزۀ عمومی با تجاری شدن رسانه‌ها، جماعت تحلیلگر فرهنگ به تودۀ مصرف‌کنندۀ فرهنگ تبدیل شدند و اینجاست که در جامعۀ مصرفی، نگاه انتقادی و دیدگاه تحلیلی کاربران مورد غفلت قرار می‌گیرد.

نقش این رسانه در دوقطبی کردن جامعه امری نیست که آرزوی مدیر جوان فیسبوک باشد؛ فردی که الآن در کنار غول‌های رسانه‌ای آمریکا همانند روپرت مرداک به ایجاد یک امپراتوری رسانه‌ای دست یافته است؛ امپراتوری‌ای که دومیلیارد کاربر فعال در سراسر جهان دارد.

اگرچه فیسبوک فضای تعاملی برای بحث و به اشتراک‌گذاری دیدگاه‌ها فراهم آورده است، ولی به نظر می‌رسد اشراف گستردۀ این رسانه بر ذائقۀ مخاطبان می‌تواند به تجارتی سودآور و دامن زدن به اخبار جعلی و مخشوش برسد. این رسانه نیازمند مدیریت الگوریتمی در حوزۀ خبر، نظارت بر محتوا و تجدیدنظر در سردبیری و درازه‌بانی خبر است. البته قبل از این باید به این نتیجه برسد که اولویت اول تجاری‌سازی اطلاعات و توسعۀ جامعۀ مصرفی است و یا هدف، توسعۀ دموکراسی و تشویق تفکر انتقادی است؟

 

[۱] making the world more open and connected

[۲] bringing the world closer together

*

نظر شما