شناسهٔ خبر: 58655 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

ترجمه متون ادبی دو نوازی مترجم و نویسنده است/نقد ترجمه را آموزش دهیم

ابوالفضل حری گفت: ترجمه متون ادبی همنوازی نواخت مترجم و نواخت نویسنده است، یعنی ترجمه سبک، انتقال سبک نویسنده از طریق و به واسطه زبان مترجم است؛ ترجمه همنوازی دو سبک و سیاق است.

ترجمه متون ادبی دو نوازی مترجم و نویسنده است/نقد ترجمه را آموزش دهیم

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ دومین نشست «زیر چتر نقد؛ آسیب‌شناسی ترجمه‌های ادبی» با همکاری موسسه خانه کتاب و فصلنامه صنعت ترجمه عصر روز شنبه هجدهم اسفند ماه با حضور ابوالفضل حری و  مزدک بلوری در سرای اهل قلم برگزار شد.

در این نشست نیکنام حسینی‌پور مدیرعامل موسسه خانه کتاب، محمدرضا اربابی مدیرعامل فصلنامه صنعت ترجمه و جمعی از علاقه‌مندان به ترجمه حضور داشتند.

 فرقی نمی‌کند که ما متن اقتصادی ترجمه می‌کنیم یا متن سیاسی
در ابتدای این برنامه ابوالفضل حری بیان کرد: زمانی که درباره ترجمه متون ادبی صحبت می‌کنیم به ویژه زمانی که بحث آسیب‌شناسی به میان می‌آید، بحثی در مطالعات ترجمه مطرح می‌شود که آن ارزیابی کیفیت ترجمه است. سوال مهم این است که تا چه اندازه نیاز است که ترجمه به معنای کلی کلمه و به طریق اولی ترجمه متون ادبی ارزیابی شود؟ به نظر می آید به یک ارزیابی برای کیفیت آثاری که به صورت ترجمه شده در بازار موجود است نیاز است و خانه کتاب باید متولی این کار شود تا این کار به صورت نظام‌مند  انجام شود.

وی در ادامه گفت: اصول حاکم بر ترجمه‌های متون ادبی از اصول حاکم بر سایر متون جدا نیست؛ از نظر اصول هیچ فرقی نمی‌کند که ما متن اقتصادی ترجمه می‌کنیم یا متن سیاسی؛ اما متن ادبی به سبب اینکه ماهیتا ویژگی‌هایی دارد که درونی ذات خود ادبیات است و اصطلاحا نگاهش درونی است که به آن جان مایه و روح اثر ادبی می‌گویند، باید علاوه بر اصول حاکم و اصول کلی، به ویژگی‌های دیگر آن هم توجه کرد.



حری همچنین اظهار کرد: آن چیزی که یک متن ادبی را از سایر متون جدا می‌کند سبک است. زمانی که درباره متن ادبی صحبت می‌کنیم درباره یکسری ویژگی‌های زبانی متون بحث می‌کنیم که نام آن را عمدتا «سبک» می‌گذاریم. فکر می‌کنم به شدت ضروری است که ترجمه‌های ما به ویژه ترجمه‎های ادبی ما ارزیابی شوند. و در حال حاضر که بحث‌ چندین بار ترجمه‌شدن همزمان یک متن وجود دارد این موضوع اهمیت بسیاری دارد.

او ضمن بیان این که باید در نشست‌ها درباره کیفیت یک ترجمه هم صحبت کنیم گفت: در نشست‌هایی هم که برگزار می‌کنند بیشتر درباره نویسنده صحبت کردند تا درباره مترجم و ترجمه آن اثر. معمولا مترجم دیده نمی‌شود؛ اگر یک رمان ترجمه شده به چاپ چندم می‌رسد و خوانده می‌شود فقط از زبان و به واسطه انتخاب‌هایی است که مترجم کرده است.

وی همچنین بیان کرد: مترجم در ترجمه یک اثر هم حضور درون متنی دارد و هم حضور برون متنی و آن چیزی که برای ما مهم است حضور درون متنی مترجم است که سبک و سیاق و انتخاب‌های خودش را نشان می‌دهد.

 ترجمه ادبیات در دسته متن‌های فرم‌محور قرار می‌گیرد
مزدک بلوری دیگر سخنران این نشست نیز در ابتدای صحبت‌هایش اظهار کرد: من فکر می‌کنم اگر متن‌ها را دسته بندی کنیم سه نوع متن را می‌توانیم از هم تفکیک کنیم. یک یک نوع متن‌هایی هستند که تمرکزشان بر محتواست، در این متن‌ها اگر مترجم محتوا را انتقال بدهد کار خود را به درستی انجام داده است؛ مانند کتاب‌های درسی و متن‌های خبری. متن‌های دیگر متن‌های ترغیبی هستند؛ هدفشان این است که واکنشی را از مخاطب و خواننده بگیرند مانند تبلیغات و کمپین‌های انتخاباتی. نوع سوم متن‌هایی هستند که فرم‌محورند، ترجمه ادبیات در دسته سوم، یعنی متن‌های فرم‌محور قرار می‌گیرد.

وی در ادامه افزود: در ترجمه ادبیات برعکس ترجمه اطلاعاتی که به انتقال اطلاعات می‌پردازند اگر مترجم فقط محتوای متن را منتقل کند کارش را درست انجام نداده است. مترجم در متون ادبی علاوه بر اینکه محتوا را منتقل می‌کند تمرکزش روی فرم است.

بلوری درباره موضوع صحبت‌اش در این نشست گفت: موضوع ما در این جلسه ترجمه‌هایی است که آن کیفیت لازم را ندارند؛ بنابراین فکر می‌کنم در بسیاری از موارد مترجمان در انتقال محتوا مشکل دارند، در برخی از ترجمه‌ها عبارت‌های بسیار زیادی هستند که ترجمه نشده‌اند؛ عبارت‌هایی که توصیف‌گر آن مطلب هستند. در برخی موارد نیز متوجه می‌شویم عبارت‌هایی بر متن اضافه شده است؛ در موارد بسیار زیادی هم شاهد این هستیم که عبارت اشتباه ترجمه می‌شود.

وی در ادامه بیان کرد: مشکل اصلی ما در ترجمه در بین مترجمان این است که محتوا تا حدی منتقل نمی‌شود. یعنی مترجمان به زبان انگلیسی تسلط ندارند، مطلب را خوب درک نمی‌کنند و بنابراین در انتقال دادن آن دچار مشکل می‌شوند.

مترجم مسئول انتقال تمام ویژگی‌های متن
ابوالفضل حری در ادامه این نشست گفت: زمانی که درباره ادبیات داستانی صحبت می‌کنیم، درباره داستان کوتاه و رمان حرف می‌زنیم که من نام آن را متون روایی می‌گذارم. یعنی هر آنچه داستانی را بر ما روایت کند متون روایی‌­ست. زمانی که درباره ارزیابی صحبت می‌کنیم الگوی ارتباط روایی دو بحث دارد که در دو سوی متن قرار می‌گیرد. در یکسو نویسنده واقعی و در سوی دیگر خواننده واقعی.

وی همچنین اظهار کرد: نویسنده در یک زمان تاریخی و در یک مکان دست به خلق یک اثر می­‌زند و از آنجا که حضور واقعی و تاریخی دارد و با توجه به اطلاعات تاریخی می‌توانیم آن را پیدا کنیم به آن نویسنده واقعی می‌گوییم که مسئول اصلی خلق اثر است. در برابر آن نیز یک نفر وجود دارد که نویسنده، اثرش را برای او خلق کرده است و آن یک خواننده واقعی است.
 


این مترجم درباره مولفه‌­های دیگر گفت: نویسنده واقعی تصویری از خودش را در مجموعه‌ای از آثارش منتشر می‌کند تصویری که نویسنده از خودش در مجموع آثارش منتشر می‌کند و خواننده آن تصاویر را  با توجه به آثار مختلف نویسنده در ذهنش می‌سازد مولف مستتر یا ضمنی است. به تعداد افرادی که این آثار را می‌خوانند، تعابیر و تصاویر مختلفی از آن نویسنده وجود دارد که به آن نویسنده مستتر می‌گوییم.

او افزود: زمانی هم که نویسنده اثری را خلق می‌کند در ذهن خود به خواننده‌های آرمانی فکر می‌کند، تصویری که نویسنده واقعی از آن خواننده آرمانی در ذهن خود دارد، خواننده مستتر می‌شود. زمانی که اثری ترجمه می‌شود یک نویسنده واقعی داریم و یک شخص دوم که مترجم است و قرار است متن را از زبانی به زبان خودش ترجمه کند؛ در اینجا مولفه مترجم به مولفه‌­های قبلی اضافه می‎شود و این مترجم مسئول انتقال تمام ویژگی‌های متن است.کار مترجم فقط ترجمه آیتم‌های زبانی نیست. ما برای ارزیابی یک اثر فقط به دنبال چند خط نیستیم، واحد بررسی ما کلمه نیست بلکه واحد بررسی ما یک فصل، بند و کل رمان است. 

حری در ادامه بیان کرد: در انتقال متن از یک زبان به زبان دیگر آثاری که منتشر می‌شود موضوعی به نام فرهنگ وجود دارد و مترجم علاوه بر اینکه باید با زبان مبدا آشنایی داشته باشد باید زبان مقصد را نیز کامل بشناسد. در ترجمه متون ادبی فرهنگ نقش بسزایی دارد هر متن ادبی در محیط مقصد خودش حیات تازه پیدا می‌کند. مترجم فارسی باید فارسی آموزش ببیند. ما فارسی‌دان نیستیم بلکه فارسی خوان هستیم.

فارسی‌نویسی بسیار اهمیت دارد 
بلوری در ادامه نشست درباره عناصری برای ارزیابی ترجمه متن‌ها گفت: در ابتدا می‌توانیم محتوا و انتقال درست معنا را در نظر بگیریم؛ یکی از معیارهای دیگر ما فارسی‌نویسی است که بسیار اهمیت دارد و از ایرادهایی که بسیار در ترجمه مترجمان می‌بینیم مشکلات ویرایشی است.

وی در ادامه افزود: آن چیزی که ترجمه متون ادبی را متمایز می‎کند مولفه‌هایی است که مختص ترجمه متون ادبی است، یکی از اینها مسئله سبک است و انتقال سبک در ترجمه ادبی بسیار اهمیت دارد. در ترجمه متون ادبی چگونه گفتن به اندازه چه گفتن اهمیت دارد بنابراین مترجمی که نمی‌تواند سبک نویسنده را حفظ کند به آن کار لطمه بزرگ وارد می‌کند. به عنوان مثال جملاتی داریم که در آنها تعلیق وجود دارد و تا به پایان جمله نرسید معنای آن را درک نخواهید کرد، مترجمی که پایان آن جمله را در ابتدا قرار می‌دهد آن تعلیق را خراب می‌کند.

بلوری از مولفه‌های دیگر مهم در ترجمه گفت: حفظ کردن سبک در ترجمه بسیار اهمیت دارد، زبان متن نیز از جمله مولفه‌های مهم است. معمولا قاعده این است که مترجم متن را به زبان امروز جامعه خود برگرداند، زبانی که در جامعه آن زمان استفاده می‌شود. انتقال عناصر فرهنگ در ترجمه متون ادبی نیز اهمیت دارد. مترجم ادبی حتما باید علاوه بر دو زبانه بودن یک فرد دو فرهنگی نیز باشد و بهترین راه این است که با فرهنگ مبدا آشنا باشد.

این مترجم در ادامه بیان کرد: بازی‌های زبانی نیز اهمیت دارد  که اصولا ترجمه ناپذیر است و مترجم باید با خلاقیت خود بازی‌های زبانی را ترجمه کند. ترجمه گویش نیز در ترجمه متون ادبی اهمیت دارد اینها همه عواملی است که باید سنجیده شود تا یک ارزیابی از یک ترجمه به دست آوریم.

 بلوری در پاسخ به این سوال که آیا نقد ترجمه آموزش‌پذیر است گفت: از نظر من آموزش برای نقد ترجمه از آموزش ترجمه متن ادبی آسان‌تر است. از کلاس‌های ترجمه ادبی مترجم متون ادبی بیرون نمی‌آید، به نظر من مسائل نقد آموزش‌پذیری بیشتری نسبت به آموزش ترجمه متون ادبی دارد.

ترجمه باید برابر متن اصلی باشد
حری نیز درباره آموزش‌پذیر بودن نقد ترجمه بیان کرد: اصول کلی را می‌توان آموزش داد، اما به نسبت آموزش ترجمه ادبی سخت‌تر است به هر جهت در ترجمه متون ادبی بحث ذوق نیز وجود دارد. اما منتقد ترجمه باید همه چیز را بداند، اصول کلی دارد اما اگر دستی در ترجمه نداشته باشد چندان موفق نمی‌شود.

این مترجم در ادامه افزود: در ترجمه متون ادبی سبک دارای اهمیت است و مترجم‌های خوب ما خودشان صاحب سبک‎اند، در اینجا این سوال مطرح می‌شود که اگر مترجم صاحب سبک است پس سبک نویسنده چه می‌شود؟ در پاسخ باید گفت در ترجمه متون ادبی اصطلاحی به نام دو نوازی داریم، به عنوان مثال در موسیقی دو نوازی ویولون و پیانو را در نظر بگیرید؛ همزمان صدای هر دو ساز را که نوازندگان می‌نوازند می‌شنویم، در بعضی مواقع صدای یکی بر دیگری برتر است. اما آن چیزی که برای ما گوش نواز است هم نوازی این دوست؛ به نظرمن ترجمه متون ادبی همنوازی نواخت مترجم و نواخت نویسنده است، یعنی ترجمه سبک، انتقال سبک نویسنده از طریق و به واسطه زبان مترجم است؛ ترجمه همنوازی دو سبک و سیاق است.

وی همچنین اظهار کرد: از دهه ۱۹۶۰ که مطالعات ترجمه به شکل جدی‌تری شکل گرفت به این موضوع اشاره شد که ترجمه را چگونه ارزیابی کنند. از ۱۹۷۰ به این طرف که بحث زبان‌شناسی و زبان‌شناسی نقش‌گرا مطرح شد همزمان صاحب‌نظران ترجمه سعی کردند از مدل‌های گوناگونی استفاده کنند.

ابوالفضل حری در پایان صحبت‌هایش در این نشت گفت: در ارزیابی کیفیت ترجمه متون بحث خواننده نباید نادیده گرفته شود. خیلی از رمان‌ها بدون این ارزیابی کیفیت خوانده می‌شوند و فکر می‌کنم در این زمینه باید سواد مخاطبان و خوانندگان را بالا ببریم. در ارزیابی کیفیت ترجمه متون ادبی برای این که دقیق ترجمه کنیم باید شناختی از متن اصلی ارائه شود. یکی از رسالت‌های خانه کتاب سر و سامان دادن به وضعیت ترجمه آثار و کیفیت ترجمه آن است.
 
بلوری درباره نقد ترجمه بیان کرد: در نقد ترجمه مسئله‌ای که بسیار اهمیت دارد این است که از چه زاویه‌ای به ترجمه نگاه کنیم. اگر نظریات دهه 1960 و 50 را در نظر بگیریم نظریاتی هستند که عمدتا بر جنبه زبانی اثر ترجمه تمرکز دارند؛ مفهومی که تا دهه 1970بسیار مطرح است مفهومی به نام معادل بودن است که یک نگاه ریاضی به متن ترجمه دارد، یعنی ترجمه باید برابر متن اصلی باشد.

مزدک بلوری در پایان گفت: در دهه 1980 اتفاق مهمی در ترجمه و مطالعات ترجمه رخ داد و آن برنامه چرخش بود که در آن ترجمه رویکرد مبتنی بر گردش علمی و زبانی را کنار می‌گذارد و به سمت فرهنگ می‌رود. سیر تحول در نظریات ترجمه که از 1950 تا به اکنون اتفاق افتاده است بسیار مهم است و در نقد ترجمه باید به همه اینها توجه داشته باشیم و اهمیت بدهیم. در نهایت باید به این توجه کنیم که مترجم چه هدفی داشته و به چه دلیل آن متن را ترجمه کرده است.

نقد هم می‌تواند در آموزش ترجمه تاثیرگذار باشد
در پایان دومین نشست «زیر چتر نقد؛ آسیب‌شناسی ترجمه‌های ادبی» محمدرضا اربابی نیز بیان کرد: هدف از این نشست‌ها این است که در یک برنامه یک‌ساله در نهایت به این برسیم که بتوانیم آثاری که منتشر می‌شود را از نظر ترجمانی و از نظر کیفیت ارزش‌گذاری کنیم و این اتفاق کمکی باشد برای خواننده‌ها.

وی در ادامه افزود: در صحبتی که اخیرا با خانه کتاب مطرح شد، آیین نامه اهل قلم در حال بازنگری است و این کار تا حدودی انجام شده، انجمن صنفی مترجمان نیز نظرات خود را اعلام کرد و حرکت آیین‌نامه اهل قلم این است که از سطح کمیت‌گرایی به سمت کیفیت گرایی برود. نوید این داستان این است که کیفیت موضوعیت پیدا می‌کند و کار ما از جایی شروع می‌شود بدانیم این کیفیت با چه مشخصه‌هایی ارزیابی شود.

محمدرضا اربابی در پایان گفت: تقریبا در اغلب مواقع در بسیاری از ارزشیابی‌ها سلیقه وجود داشت و فردگرایی در نقد موضوعیت داشت، گرچه تا به امروز نقد جدی ندیدیم. بحث جایزه کتاب سال بهانه‌ای شد تا به این به پردازیم که آیا آثار ترجمه شده که تولید می‌شود مناسب است یا خیر. خود نقد هم می‌تواند در آموزش ترجمه تاثیرگذار باشد ما باید نقد ترجمه را آموزش بدهیم تا منتظر ترجمه خوب باشیم.
 
 

نظر شما