شناسهٔ خبر: 60109 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

سید محمد بهشتی: محیط و معماری ظرف ایجاد فرهنگ هستند

عضو شورای عالی هنرمندان گفت: محیط و معماری ظرف ایجاد فرهنگ هستند. هر آنچه از فرهنگ و تمدن وجود دارد در این ظرف تولید و بازتولید می‌شود.

 محیط و معماری ظرف ایجاد فرهنگ هستند

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ اولین روز مدرسه تابستانه هنر و علوم انسانی با عنوان «درنگ» در پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی برگزار شد.نشست افتتاحیه با سخنرانی وحید یامین ‏پور، رئیس پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی و سید حسین شهرستانی، مدیر گروه حکمت هنرآغاز شد.

دومین برنامه روز اول مدرسه تابستانه با عنوان «انسان ایرانی در آینه معماری» با ارائه محمد بهشتی برگزار شد. 

سید محمد بهشتی با بیان اینکه فرهنگ، دانایی حاصل از تعامل انسان با محیط است و انسان باید در تعامل با محیط معماها و گره­هایی را باز کند که به انسان دانایی می‌دهد این سوال را مطرح کرد که نسبت هنر، معماری، زبان و ادبیات چیست؟ 

وی افزود: این ها همه مظاهر فرهنگی هستند اما هر کدام یک توانایی خاص دارند. با این تعریف از فرهنگ می‌توان گفت که «معماری» ظرف زندگی است. همه‌ ابعاد وجود ما با معماری سر و کار دارد و جامع ترین مظهر فرهنگ است. بزرگ‌ترین ظرفیت‌هایی که می‌تواند در یک فرهنگ به نمایش در بیایند در معماری تجلی پیدا می‌کنند.

بهشتی ادامه داد: کشورهای مختلف محیط‌های ایستا یا بی‌قرار دارند. ایران یک محیط دینامیک است. چون در محل تلاقی بین دو کمربند بیابانی و کوهستانی جهان واقع شده است و به همین خاطر فاصله ماکسیمم و مینیمم در همه چیز خیلی زیاد است. مثلا در اروپا همه‌ خانه‌ها روی میانگین دما طراحی شده است. به همین خاطر مردم در اثر اتفاقی آنرمال (مثلا گرمای بیش از حد) جان خود را از دست می‌دهند. اما در ایران همیشه اختلاف دما خیلی زیاد بوده است. مثلا در گنبد سلطانیه فاصله‌ بین بیشترین و کمترین دما ۸۵ درجه است و همین اختلاف دما سبب می‌شود که کاشی کاری گنبد در این منطقه هر چند سال یک بار کاملا خرد شود و لازم است که برای این منطقه کاشی‌ای طراحی شود که نسبت به گرمای و سرمای بسیار زیاد مقاوم باشد.

این عضو شورای عالی هنرمندان بیان کرد: این تفاوت در ماکسیمم و مینیمم فقط در دما نیست، در رطوبت در فشار هوا و … هم ما این تفاوت را می‌بینیم. حالا در این شرایط شما تنها می‌توانید در فاصله‌ای بین این دو زندگی کنید و باید با تمهیداتی این فاصله را کم کنید. معماری‌هایی مثل سرداب و قنات در ایران حاصل همین شرایط اقلیمی است. بنایی که باعث می‌شود آب در فصل گرم خنک‌تر از هوای بیرون و فصل سرد گرم‌تر از هوای بیرون باشد. می‌توانیم بین این ماکسیمم و مینیمم مفصل‌هایی ایجاد کنیم. ما در ایران تقریبا در همه جا مفصل ایجاد کرده‌ایم. مثالش تفاوت دما در سایه و آفتاب در شهر یزد است، یا نه گونه بنا در گیلان که برای مقاومت در برابر زلزله ساخته شده است.

بهشتی گفت: هنر مردم سرزمین‌های بی‌قرار هنر از قوه به فعل در آوردن است و این فرآیند تمامی ندارد. به همین خاطر است که ما در ایران شاعر زیاد داریم. اگر چیزی زمینی و آسمانی دارد، ایرانی باید زمین تا آسمانش را فتح کند. مثالش در معماری می‌شود از خاک تا جوهر، از خشت تا کاشی کاری.

این استاد دانشگاه یکی دیگر از ویژگی‌های فرهنگ در سرزمین‌های بی‌قرار را هنر در پرده بودن دانست و گفت: ما به این هنر در فارسی «رندی» می‌گوییم. معماری ایرانی از قدیم مبتنی بر اندرونی و بیرونی طراحی می‌شده، حتی تخت جمشید هم معماری اندرونی و بیرون داشته است. کاخ آپادانا با آن شکوه و ستون‌های بلند بیرونی محسوب می‌شده و حرمسرا اندرونی است که در آن ابعاد ستون‌ها و دیوارها به اندازه قد انسان است و آن شکوه آپادانا را ندارد. این ویژگی در بناهای اشکانیان و ساسانیان و بعد از آن در معماری اسلامی هم دیده می‌شود. اما در معماری اسلامی تقریبا چنین چیزی وجود ندارد گرچه ما هنوز داریم به شیوه‌ی اندرونی و بیرونی زندگی می‌کنیم. یعنی هنوز بین ظروف مهمان و ظروف دم دستی‌مان تفاوت می‌گذاریم. این نوع معماری ناشی از فرهنگ ماست که بین خودمان و بیگانه با مدیریت فضایی ایجاد می‌کنیم که بیگانه احساس راحتی بکند. در حالی که در دیگر فرهنگ‌ها چنین چیزی وجود ندارد. اگر فیلم‌ای ترکیه‌ای را ببینید متوجه می‌شوید که همه‌ی زندگی آن‌ها بیرونی است، در کشورهای غربی همه‌ی زندگی اندرونی است و آن‌ها هر کسی را به محیط زندگی خود وارد نمی‌کنند. اما ما با وجود تغییر معماری هنوز هم به شیوه اندرونی و بیرونی زندگی کردنمان را ترک نکرده‌ایم.

بهشتی در پایان گفت: با این تعاریف در می‌یابیم که محیط و معماری ظرف ایجاد فرهنگ هستند. هر آنچه از فرهنگ و تمدن وجود دارد در این ظرف تولید و بازتولید می‌شود.

نظر شما