شناسهٔ خبر: 60236 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

کتاب خاطرات جدیدی از سوزان سانتاگ منتشر شد

کتاب خاطرات جدیدی از سوزان سانتاگ تحت عنوان «سانتاگ» به قلم بنجامین موزر وارد بازار کتاب شده است.

کتاب خاطرات جدیدی از سوزان سانتاگ منتشر شد

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ وقتی خبرنگاران از سوزان سانتاگ، چهره معروف قرن بیستم می‌پرسیدند درباره ویژگی منحصر به فردش سخن بگوید همیشه جواب می‌داد «یک تار موی سفید در میان موهای مشکی ویژگی متفاوت من است.»
 
کتاب جدید زندگینامه سانتاگ تحت عنوان «سانتاگ» نوشته بنجامین موزر معتقد است بیشتر برای شخصیت اجتماعی و نه فقط آثارش در میان مردم محبوب بود.
 
موزر 8 سال برای نوشتن این کتاب 800 صفحه‌ای زمان گذشت و زندگی سانتاگ را از زمانی که سوزان لی روزنبلات نام داشت تا زمانی که به نماد ادبی یک جامعه تبدیل شد بررسی می‌کند.
 
وقتی در سال 1975 اولین دوره از شیمی‌درمانی‌اش را برای درمان سرطان اغاز کرد موهایش نریخت و فقط سفید شد. کمی پس از شیمی‌درمانی برای دیدن مادرش به هاوایی رفت و مادرش او را به آرایشگاه برد تا ظاهر دخترش را تغییر دهد.
 
آرایشگر موهای سانتاگ جز یک دسته مو را سیاه کرد. دسته موی سفیدی که بعدها به نشانه‌ای برای شناختن سانتاگ تبدیل شد و حتی فروشگاه‌های موی مصنوعی شبیه به موهای سانتاگ تولید کردند. موزر این آرایشگر را هم پیدا کرد و مصاحبه‌ای هم انجام داد. البته موزر برای نوشتن این کتاب با 600 نفر مختلف مصاحبه کرده است.
 
در بخش‌های بعدی کتاب با بررسی تأثیرات احساسی، فرهنگی، و اجتماعی سانتاگ روبه‌رو می‌شویم. موزر بخش‌های مختلف زندگی سانتاگ را به شکل سریالی در بخش‌های مختلف روایت می‌کند.
 
موزر می‌گوید: «بیوگرافی یک استعاره است. زندگی انسان نیست؛ نوشته‌ای درباره زندگی انسان است. درست مانند یک عکس. آدم‌های متفاوتی از سانتاگ عکس گرفتند و هیچ‌کدامشان به هم شبیه نیست. باید دیدگاه خود را درباره یک عکس بسنجید و این کتاب دیدگاه من به سانتاگ است.»
 
سوزان سانتاگ نویسنده، منتقد ادبی و فعال سیاسی آمریکایی است که در سال 2004 درگذشت. وی در طول عمرِ 71 ساله خود 17 کتاب نوشت اما هیچ‌کدام از آن‌ها شهرت و اهمیت «عاشق آتشفشان» را به دست نیاورد. «نظر به درد دیگران» و «درباره عکاسی» از دیگر آثار نویسنده آمریکایی است که مورد استقبال خوانندگان و صاحب‌نظران قرار گرفت.
 
سانتاگ علاقه خاصی به خورخه لوئیس بورخس داشت و پس از مرگش نامه‌ای از سانتاگ به بورخش منتشر شد که طرفداران زیادی پیدا کرد. در بخشی از این نامه آمده است:
 
«خود تو دلیل مهمی برای همه نویسندگان بودی. در سال 1982 و چهار سال قبل از مرگت در مصاحبه‌ای گفتم «هیچ نویسنده‌ای در حال حاضر بیشتر از بورخس اهمیت ندارد. بسیاری از مردم معتقدند بورخس نویسنده بزرگی است و بیشتر نویسندگان موفق امروز از او درس گرفتند.» هنوز هم این موضوع حقیقت دارد. هنوز از تو یاد می‌گیریم. هنوز راه تو را ادامه می‌دهیم. تو به مردم راهی جدید برای تخیل‌کردن آموختی و به ما یادآوری کردی به ادبیات بدهکاریم. به ما گفتی حضور خودمان را به ادبیات بدهکاریم. اگر کتاب‌ها از بین ببرند بشر هم نابود می‌شود. مطمئنم حق با تو است. کتاب نه تنها رویاهای ما را ارائه می‌دهد بلکه خاطراتمان را نشان می‌دهند. به ما یاد می‌دهند وجود خود را اعتلا ببخشیم. بعضی‌ها کتابخوانی را به عنوان راه فرار برمی‌گزینند. راهی برای فرار از زندگی واقعی و رفتن به دنیای تخیل و کتاب. کتاب راهی برای رسیدن به انسانیت است.»
 
از سوزان سانتاگ آثار زیادی به زبان فارسی ترجمه شده است. «آلیس در بستر»، «اصول اولیه نویسنده‌ شدن»، «انحطاط سینما»، «بانوی دریایی»، «در آمریکا»، «دراره عکاسی»، «نظر به درد دیگران»، «عاشق آتشفشان» و بسیاری دیگر از کتاب‌های نویسنده آمریکایی رخت واژگان فارسی را به تن خود دیده است.
 
 سانتاگ برنده جوایزی چون «جایزه کتاب ملی آمریکا»، «جایزه حلقه منتقدین ملی»، «جایزه کتاب تاریخی»، «جایزه صلح تجارت کتاب آلمان» و «جایزه مالاپارت ایتالیا» شده بود.

نظر شما