شناسهٔ خبر: 60483 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

نعمت‌الله فاضلی: آیا در ایران بلبشوست؟

نعمت‌الله فاضلی در یادداشتی مطالعه کتاب «بلبشو؛ جستاری در یک وضعیت» را توصیه کرده و می‌گوید: خواندن این کتاب می‌تواند به بازسازی جامعه ایران کمک کند.

آیا در ایران بلبشوست؟

فرهنگ امروز/  نعمت الله فاضلی عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی: این روزها مشغول خواندن کتابی با عنوان «بلبشو؛ جستاری در یک وضعیت» اثر سعید خاقانی هستم. این اثر خواندنی و انتقادی را انتشارات علمی و فرهنگی در سال 1398 چاپ کرده است.

«بلبشو؛ جستاری در یک وضعیت»، اثر کم نظیری است که اگرچه محقق آن را نمی‌شناسم اما جامعه‌شناس است. کتاب مشتمل بر 210 صفحه است و حجم کوچکی دارد. نویسنده در این اثر نظریه‌ای بدیع برای توضیح موقعیت کنونی جامعه ایران ارائه کرده و قلم شیوا و نثر دانشگاهی و انتقادی این کتاب آن را برای محققان و افراد عادی جذاب می‌کند.
  
«بلبشو» نظریه‌ای اجتماعی برای فهم پذیر کردن جامعه ماست و از این جهت کتاب بیان کننده پیشرفت در علوم اجتماعی ایران هم هست. نویسنده تسلط چشمگیری به نظریه اجتماعی انتقادی دارد. متن کتاب اصیل است و نوعی تصنیف خواندنی است. بلبشو، مفهومی عامیانه است اما محقق محترم در کتاب آن را برای توضیح و تبیین موقعیت درهم ریخته ساختارهای ضعیف ایران معاصر بکار برده است. بلبشو، نظم در بی نظمی و موقعیتی است مرکب از آشوب و فساد، ساختاری ساختارشکن، و غیره. به عبارت دیگر بلبشو نوعی ساختار ضعیف است برای توصیف جوامع کم‌تر ساختارمند یا دارای ساختارها و نظام مدیریتی سست. از این منظر جوامع بلبشویی در برابر جوامع ساختار یافته‌اند.
 


کتاب یک مقدمه، پنج فصل و یک نتیجه گیری دارد. فصل اول آن، پدیدارشناسی بلبشوست که «ماهیت و حدود و ثغور» مفهومی و نظری بلبشو را توضیح می‌دهد. لُب کلام نویسنده این است که بلبشو با بی نظمی مطلق و آشوب متفاوت است، زیرا در موقعیت بلبشو بی نظمی‌ها به صورت الگویافته بازتولید و تکرار می‌شوند. در موقعیت آشوب نمی‌توان چیزی را پیش بینی کرد، اما در موقعیت بلبشو زمان، فضا و فعالیت‌ها پیش بینی پذیرند. در آشوب همچنین عوامل دخیل در موقعیت قابل شناسایی نیستند، اما در موقعیت بلبشو تمام عوامل کاملا قابل شناسایی‌اند. بلبشو با فساد هم شباهت دارد، اما در عین حال بلبشو همان فساد نیست، زیرا فساد وضعیتی استثنایی در یک موقعیت بروکراتیک و سازمان یافته است، اما بلبشو قاعده اصلی حاکم بر سازمان‌هاست. بلبشو موقعیتی است که افراد و گروه‌های خاص بتوانند منافع خودشان را از درون سازمان‌ها بدست آورند بدون این که نام فساد بر آنها بناشود. بلبشو «ساختاری سرطان زده است که زندگی طولانی مدتی پیدا می‌کند» (ص 30).

بلبشو ساختارهای ضعیف یا ضعیف نگاه داشته شده است تا منافع گروه‌های خاص را تأمین کند. در موقعیت بلبشو ما به جا برنامه ریزی با فرصت شناسی مواجه هستیم. خاقانی هم در این کتاب نشان می‌دهد که فضا، زمان، مکان و انسان در موقعیت بلبشو از چه ویژگی‌ها و کارکردهایی برخوردار است. 

فصل دوم کتاب به «ساختار بلبشو» اختصاص دارد. خاقانی در این فصل ابتدا به تشریح ویژگی‌های جامعه ساختارمند می‌پردازد. سپس توضیح می‌دهد که چگونه و چه نیروهایی ساختار را به بلبشو سوق می‌دهند. برای این منظور انواع فضاهای بلبشویی را تشریح می‌کند. شکل گیری انواع فضاهای بیرون از کنترل ساختار، درهم ریختگی فضاهای خصوصی و عمومی، رسمی و غیررسمی، و شغلی و خانوادگی، و امثال اینها از ویژگی‌های ساختار موقعیت بلبشویی است. مولف نشان می‌دهد که بلبشو در نهایت نوعی «فرهنگ اجتماعی» حاکم بر ساختارهاست. مهم ترین رکن این فرهنگ، معنای قانون در آن است. این که بلبشو قانون بلبشویی دارد. 

فصل سوم کتاب «فردیت بلبشو» است. در اینجا فصل نویسنده می کوشد نشان دهد وضعیت فردی ـ روانی افراد در موقعیت بلبشویی چگونه است و فردیت چه تصوری از جامعه و دیگری دارد و چه الگوهایی به خود می گیرد؟ (101). ویژگی مهم فرد در جامعه بلبشویی نداشتن اعتماد به ساختار و جهان است. فرصت طلبی و فرصت طلب در جامعه بلبشو بیشترین عاملیت را دارند. در جامعه بلبشو، تیپ‌های اجتماعی زرنگ، رند، آچارفرانسه، مردم دار، کارچاق کن، ریش سفید و قهرمان حضور فعال دارند. در نهایت، خاقانی «خلقیات بلبشو» را با دقت شرح می‌دهد.

فصل چهارم به تشریح ویژگی‌های «جامعه بلبشو» اختصاص دارد. در این فصل ویژگی‌های شهر بلبشو، شهروند بلبشو و زندگی بلبشویی توضیح داده می‌شود. ظاهر و باطن، تشتت و پلشتی، قطبی شدن، فردیت و مدنیت در جامعه بلبشو محورهایی است که خاقانی آنها را برای تشریح جامعه بلبشو بیان می‌کند. نیمی از این فصل به تشریح رانندگی در جامعه بلبشو اختصاص دارد. با این فصل خواننده تلقی انضمامی از جامعه بلبشو بدست می‌آورد. 

فصل پنجم تحلیلی است از «چه باید کرد؟». به اعتقاد خاقانی توجه به احیای آموزش، قانون و ساختاربندی فضا، راهبردهایی است که می‌توان با آن‌ها از موقعیت بلبشو بیرون آمد. البته لازمه این راهبردها «شفافیت و آزادی بیان»، «احیای جایگاه ارزشی قانون»، «حذف سالارمآبی از حوزه عمومی» و «تخریب خلاقانه» است.

این کتاب اگرچه شبیه متن‌های «جامعه شناسی خودمانی» است، اما شیوه پرداخت مطالب، کیفیت استدلال‌ها و منطق نظری آن کاملا متفاوت و به شیوه پذیرفتنی و خواندنی است. اگرچه خاقانی تلاش کرده است در دام تقلیل گرایی روان شناختی نیافتد و از ذات گرایی هم پرهیز کند، اما در مجموع گاهی این بلا دامن‌گیرش شده است.

همچنین کتاب بلبشو فاقد بینش تاریخی است و نمی‌تواند برهه‌های زمانی مختلف در ایران معاصر را توضیح دهد. مولف در این کتاب با جامعه ایرانی چنان برخورد می‌کند که گویی در این دو سده اخیر صرفا موجودی یکپارچه بوده است. علاوه براین، نظریه بلبشو نمی‌تواند توضیح دهد که در فرایند شدن‌های تاریخی ایران معاصر، اگر ما تماما در موقعیت بلبشویی قرار داشته‌ایم چرا توانسته‌ایم شهرها، سازمان‌ها، گفتمان‌ها، و نهادها را شکل دهیم؟ حتی اگر این نهادها و ساختارها ضعیف باشند(که هستند)، چگونه این نهادها شکل گرفته و گسترش یافته‌اند؟ 

با وجود این، خواندن این کتاب می‌تواند به بازسازی جامعه ایران کمک کند. خاقانی سازوکارهای گوناگون موقعیت بلبشویی را توضیح می‌دهد و علل و پیامدها و کارکردهای بلبشو را به دقت تشریح می‌کند. این متن انتقادی را می‌توان رویکردی خواندنی و جذاب دانست که نظریه‌ای قابل توجه درباره ایران امروز ماست.

ایبنا

نظر شما